پاسخ پدر روحالله زم درباره پسرش
حجت الاسلام محمدعلی زم، پدر روحالله زم در چند یادداشت اینستاگرامی با عنوان «جایگاه پدری» به یکی از مخاطبانش دربارهی پسرش پاسخ داده است.
متن کامل نوشتهی آقای زم در پی میآید:
«سلام… اسناد و مدارک کارهایی که پسر شما بر علیه امنیت کشور انجام داده، بهصورت تصویری افشا شده. خود پسرتون خیلی اشتباهات رو پذیرفتند، بعد شما میگید پسرتون هیچ کاری که نکرده هیچ، تازه کار خوب هم کرده و یک سوتزن اقتصادی بوده؟! درک میکنم که پدر هستید ولی جای حق و باطل رو جابجا نکنید لطفاً. ایشون به تکرر اشتباهاتی بر علیه مردم کشورش و امنیت کشورش انجام داده و اگر دستگیر نشده بود، معلوم نبود برای انتخابات ریاست جمهوری جدید چه خوابی برای یه اغتشاش جدید و همکاری با منافقین و اسراییل میدید!»
سرکار خانم گرامی!
پیام شما را به شرح فوق در پیامهای شخصی خود در اینستاگرام دیدم. بهنظرم آمد برای ابهامزدایی، این نوشته را تقدیم حضورتان کنم، شاید که انشاءالله این رویه گفتمانمحوری برای گسترش تفاهمات و تعاملات اجتماعی مرسوم گردد و ترویج شود.
از اینکه اظهار لطف کردید و از باب تذکر و تنبه، نکاتی را خطاب به بنده مکتوب نمودید، متشکرم.
انشاءالله بر من منت نهید و اشتباهات دیگر مرا هم مستند، متذکر باشید!
۱- من جلوتر و بیشتر از هر کسی بابت کارهای بدی که روحالله انجام داده است، او را عتاب و سرزنش کردهام و کارهای زشت او را غیر اخلاقی، غیرفرهنگی و برخی را هم ضد منافع ملی دانستهام و همواره به او گفتهام که اگر بنا به مشیت الهی از مجازات دنیوی اعمالت دورمانده شوی، حتماً از آثار وضعی رفتارهای بد بر زندگی جاری و فرزندان و خانوادهات، مصون و در امان نخواهی ماند؛ این قانون حاکم بر آفرینش است که هرکس سزای عمل خود را در دنیا و آخرت باید احساس کند و ببیند!
۲- از باب رعایت دستورات دینی درباره شیوه برخورد با خطاکاران، گاهی برخوردهایم با او آشکار و بسیاری اوقات هم در خفا بوده! است و در بررسی این رفتارها، چنین یافتهام آنجا که در نهان با او سخن و نصیحت داشتهام، از تأثیرگذاری روحی و تربیتی بیشتری بر او برخوردار بودهام و آنجا که خلاف این روش صورت گرفته است، او را به واکنش گرفتار کردهام!
بیشک این نوع رفتار و تذکردهی که بهدور از تبلیغات و روشهای افشاگرانه رایج در جامعه است، مورد پسند برخی دوستان عادی و حکومتی و بعضاً تند و افراطی نبوده و نیست! و آنان همچنان در مواجهه با جاهلان و غافلان «در را بر پاشنه» خود؛ برخورد تند و عصبانیگون، دیده و میبینند!
سرکارخانم گرامی
۳- توجه داشته باشید که اولاً من پدر هستم و نسبت به او مسئولیت پدرانه دارم و قهراً خود را بهخاطر خطاهای او در نزد خداوند، مردم، خانواده و بزرگان ملک و دین شرمنده میدانم و ثانیاً خود را نمادی از نمادهای ظاهری دین؛ یعنی یک طلبه و فاقد هر ابزار و امکان تنبیهی و صرفاً برخوردار از یک «قلم و بیان» میدانم! و ثالثاً شغل و تجربه من در حوزه فرهنگی است نه قضایی، امنیتی و حاکمیتی، طبعاً باید رفتار من با او و امثال او متفاوت از دیگران باشد؛ بهگونهایکه او را به هدایت نزدیک کنم و نه آنکه او را به لجاجت و گستاخی بکشانم! در موارد فراوانی هم رفتارهای غیر اینگونه را حتی از مسئولان حکومتی جایز نمیدانم، چرا که الگوهای رفتار حکومتی - سازندگی ما باید برآمده از فرهنگ رفتاری دو شخصیت بلندپایه دین یعنی حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) باشد، آنها در اوج اتصال به خداوند و داشتن مقامات عالیه علمی و الوهی، خود را در زمین و درون جامعه، پدر مردم میدانستهاند (انا و علی ابوا هذه الامة- من و علی پدران این امت هستیم). البته نظر و خواست و نوع نگاه دوستان منتقد را محترم میشمارم اما آنها را نهتنها سازنده نمیدانم بلکه تخریبگر روح و روان جامعه دانسته و چه بسا هم، وضعیت اکنون جامعه را معلول رفتار غیر پدرانه آنها با مردم و خصوصاً جوانان میدانم. همه کمبودها، فقرها، بیخانمانیها، بیعدالتیها و بیاعتناییها به خواست سفره و بر خاستگاه معنوی مردم را معلول فرزند و خانواده خود و ندیدن مردم میدانم. ما نباید برای اصلاحات جامعه خود، در پی هیچ گزینه دیگری جز جمهوری اسلامی باشیم و این گفتمان همیشگی من با روحالله و غیر او در همه این سالیان بوده، باید همه تلاش گفتاری و رفتاری خود را معطوف اصلاح اشکالات موجود بداریم که در رأس همه آنها بازگشت به رفتار خویشاوندسالاری و برقراری روابط پدرانه با مردم است، البته که این سختترین نوع اصلاح است، در عوض دینیترین، خداییترین و مؤثرترین است.
۴- با توجه به نکات تقدیمی، پرسش من از سرکار محترم آن است که آیا وظیفه الهی من میتواند به غیر از روشی باشد که آن را درست پنداشتهام؟ آیا انتظار دیگری باید از من وجود داشته باشد؟!
من نمیدانم شما به مقام مادری و فرزندداری نائل شدهاید و یا در خانواده پدری زندگی میکنید یا نه! اگر مادر شدهاید، تأثیر رفتار خود با فرزندتان را بسنجید؛ آنجا که او را در نهان نصیحت کردهاید و هنگامی که او را آشکارا و در حضور دیگران توبیخ میکنید را با یکدیگر مقایسه کنید. تجربه و آگاهی علمی- دینی من، نوع اول را به من دیکته کرده است! و من این شیوه را الهی و عقلانی و برآمده از راه انبیاء و امامان در برخورد با خطاکاران و اصلاح جامعه پنداشته و میدانم! شما حتی میتوانید رد پای رفتار پدر و مادرتان بر خود را بر این دو مقیاس مورد سنجش قرار دهید که کدامین آنها در شما اثرگذار و برایتان سازندهتر بوده است؟!
سرکار خانم گرامیِ منتقد!
با بازخوانی این چهار نکته خواهید یافت که من هرگز از روحالله در هیچوقت و هیچکجا دفاع نکردهام و در مواقعی حسب اظهارات مکتوبِ وکیل تسخیری وی که معتمد و منتخب رییس محترم دستگاه قضاست، به رعایت برخی از حقوق انسانی او توجه دادهام و این، دفاع از فرزندم نیست، دفاع از حقوق انسانی یک خطاکار دربند است که هیچ امکان دفاعی از خود ندارد! مباد که من و شما از این حقخواهی باز بمانیم و خدایناکرده از آثار ناپسند وضعی آن برخوردار گردیم!
عذرخواهتان و منتظر هشدارها و تذکراتتان هستم!
سرکار خانم گرامی
۵- در یادداشت خود گفتهاید: اسناد و مدارک کارهایی که پسر شما بر علیه امنیت کشور انجام داده، بهصورت تصویری افشا شده!
درپاسختان، عرض میکنم اگرچه من اسناد مورد ادعای شما را ندیدهام و از صحت آنها آگاهی ندارم، اما اساساً برای باور و اثبات برخی کارهای بد و خلاف منافع کشور «روحالله» نیازی به مشاهده این اسناد ندارم و من از پیشترها، بهخاطر عبور از برخی از ارزشهای انقلابی و اخلاقی با روحالله جدال و ستیز داشتهام و تحت هیچ شرایطی منکر اشتباهات او نبوده و نیستم و هر کس که این رویه غلط او را تأیید کند، او را انکار میکنم! در مکتب طلبگی آموختهام که باید حقشناس و حقپذیر باشم اگرچه این حق به زیان من و عزیزی منتسب به من باشد! اما از شما که در یادداشتتان سعی بر حقنمایی و حقگوبودن دارید، انتظار نداشتم خلاف حق و واقع سخن بگویید، آنجا که گفتهاید: «خود پسرتون خیلی از اشتباهات رو پذیرفتند، بعد شما میگید پسرتون هیچ کاری نکرده که هیچ، تازه کار خوب هم کرده و یک سوتزن اقتصادی بوده»
اولاً من از اینکه پسرم و کسانم اشتباهات خود را میپذیرند، بسیار خرسندم و خدایم را شکرگزارم و چون خود چنین بوده و هستم، به پذیرش اشتباه خود و خویشان افتخار میکنم و از ایشان نیز جز این انتظار نداشته و ندارم، ثانیاً من یکی- دو روز بعد از آوردن روحالله به عراق و به ایران، از نجات او از سیاهچال فکری که در غرب برایش فراهم کرده بودند، ابراز خوشحالی و رضایت کرده و از مسببان آن تشکر ویژه داشته و خدا را شکرگزاری کرده و در آن بیانیه آخرین، نظر خود را در مورد تقصیر و مجرمیت و نیاز او به بخشش و عفو از سوی همه کسانی که در حقشان بد کرده است، اعلام داشتم.
از شما بهعنوان بانوی راستگو! درخواست دارم فقط یک نمونه از نوشته و یا سخن من در نفی اشتباهات روحالله را انتخاب کنید و نشان دهید.
سرکار محترم!
اگر دروغ بد است، برای همه بد است و همه دروغگویان در هر صنف، طبقه، لباس و موقعیتی که باشند، مورد نفرت خداوند و اولیاء او هستند، نه اینکه برای یک جوان ناآگاهی که بهخاطر ظلمِ بر او رفته، به لجاجت و انتقامجویی گرفتار و با هلدادنهای پسین، کارش به دروغگویی و بیانصافی کشیده شده، بد باشد، اما همین دروغ، برای آنهایی که خود را موظف و مأمور به مقابله با این اسیر و دربند میدانند که امکان دفاعی برایش نیست، پسندیده و سزاوار باشد! و برای کریهترنمایاندنش، گفتن هر دروغی را روا بدانند، که جسارتاً یک نمونه از آنها دروغ سرکار عالی است!
سرکار بانوی محترم!
مگر ما خود را شیعه و داعیهدار حکومت آن امام مظلوم نمیدانیم که وقتی در اوج رهبری و قدرتداریاش با نیرنگ، فتنهسازان مفتون جاهل را فریفته و به سویش روانه میدارند تا ضربتی مرگآور بر او وارد کنند و فرق مبارکش را بشکافد، همین قاتل مفتون هم از عدالتش بهرهمند میگردد و در حق قاتلش به فرزندش سفارش میکند: اگر ماندم خود میدانم که باید با او چه رفتاری کنم و اگر نماندم بهازای یک ضربتش، حق بیش از واردکردن یک ضربت بر او را ندارید و تا اسیر و دربند شماست، با رأفت با او رفتار و از آنچه مرا از آن بهرهمند میسازی، او را نیز برخوردار نمایید!
سرکار عالی!
علی که دم از عدالت و حکومتش زده و میزنیم و انتظار نمونهبرداری از جلوههای عدالت و حکومت او را در این عصر جاهلیت مدرن و بیعدالتیهای حاکم بر سرنوشت بشریت و خصوصاً مسلمانها و کشورهای اسلامی در پرتو انقلاب شکوهمند و جمهوری توانای اسلامی نوید دادهایم، چنین علی است که «عدالت» را در حق قاتلش، نه از سر لطف، بلکه بهعنوان مظهر و نمادی از اجرای عدالت در کانون اقتدار علیخواهان، حق قاتل میداند.
امیدوارم با نیکگویی و نیکوگفتاری خود را به آن امام نزدیک کنیم و بیاراییم تا بتوانیم به پیرویاش، بر خود ببالیم!
سرکار خانم گرامی
۶- همانطور که کارهای بد کسی را نکوهش کرده و میکنیم، باید کارهای درست او را بستاییم، اگرچه آموزهی قرآن نخست ستایش خوبیها و پسین نکوهش زشتیهاست و راز تقدم «امربه معروف بر نهی از منکر» توجهدادن به این اصل تربیتی انسانساز بوده است که برای ترویج رفتار صحیح و اثربخشی گفتهها بر انسانها، نخست باید خوبیها و سپس بدیهایشان را متذکر شد!
من نه درباره خطاکارانی همچون روحالله خودم و همه روحاللههای مردم، قائل بر آن بوده و هستم که اگر با انان، بنابر توصیه تربیتی قرآن رفتار کرده بودیم، کارشان به بنبستهای صدور حکم اعدام کشیده نمیشد، بهعنوان مثال طبق مستندهای ساخته و پخششده در روزهای ۱۲-۱۱ اسفند ۹۷ با عنوان «ایستگاه پایانی دروغ» یعنی ۸ ماه! قبل از دستگیری روحالله از سیمای ملی که حتماً ۶-۵ ماه هم وقت، صرف ساخت آن شده، ادعا گردیده بود که تمام رفتار و سکنات روحالله و رسانه و ارتباطاتش، تحت نظر قوای اطلاعاتی کشور قرار داشته و در این فیلم حتی نمایش داده شد که او چگونه حسب اعتمادش از مأمور اطلاعاتی گمارده بر او در لباس یک دوست، تأثیر و دستور میپذیرفته است!
پرسش من بهعنوان یک طلبه فرهنگیکار، که همه عمر خود را مصروف تبیین و تبلیغ رفتار فرهنگی برای هدایت جوانان کرده است، از دوستان سازنده این مستندها و مدیران بالاتر دستگاههای مربوط به آنها این است که شما با اشرافی که بر زوایای تنگ و تاریک این پسر داشتید، چرا حسب فرمان «امر به معروف و نهی از منکر» قران، دست او را نگرفتید و برای نجات از آن منجلاب بیفکری و دروغ، یاریاش نکردید؟! اکنون که شما هم در فروهشت او سهم خود را اعلام داشتهاید (به مقداری که در فیلم ساختهشدهی خود به آن اعتراف کردهاید) اولاً خوب است …
سهمی از مجازات او را هم بر عهده بگیرید و ثانیاً سزاوار است که به کارهای خوب او را نیز در کنار بدیهایی که بارها و بارها از تلویزیون نمایاندهاید، ارج مینهیدید تا هم مصادیق اجرای عدالت را بیشتر نشان داده باشید و هم افکار عمومی را در جهت عدالتخواهی و اعتماد بیشتر به قوهی قضاییه و رسانه ملی و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برانگیخته باشید و هم به مردم گفته باشید که در نظام ما همواره بر کار مردم با دو چشم نظارت میگردد، یک چشم خوبیها و یک چشم بدیها را میبیند. وکیل محترم تسخیری مورد وثوق ریاست قضا در دفاع از روحالله در لایحه خود خطاب به دادگاه چنین آورده است: «ریاست معظم قوه قضاییه بارها فرمودهاند: از کسانی که در افشای مفاسد اقتصادی و معرفی مفسدین اقتصادی، دستگاه قضایی را مطلع کرده و یاری رسانیده و افشاگری بنمایند، استقبال و پشتیبانی نموده و آنها را مورد تشویق و قدردانی قرار خواهد داد. کانال آمدنیوز یا صدای مردم، اکثر مفسدین و روزنههای نفوذ آنها به منابع مالی و بانکها و بهطور کلی بیتالمال را به جامعه و دستگاه قضایی معرفی نموده و نقش غیرقابل انکاری در معرفی دزدان بیتالمال از قبیل خاوری، طبری و خیلی از افرادی که در دادگاههای ویژه مفسدین اقتصادی، محاکمه و حقوق بیتالمال از چنگ آنها خارج شده، داشته و موکل نیز هر چند در بازهای از مسئولیتش در آمدنیوز علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی، مواضع نادرستی را اتخاذ نموده و از آن جهت بسیار نادم و پشیمان است، ولی به هر تقدیر اقدامات فوقالذکر مشارالیه را میتوان مثبت و ارزنده و به نفع نظام و مردم ارزیابی نموده و لذا از ریاست معظم دادگاه استدعا میشود در صدور هرگونه حکمی در مورد موکل، این مهم را مدنظر قرار داده و در اتخاذ تصمیم شایسته و خداپسندانهای که میگیرند، لحاظ فرمایند»
آری سرکار خانم!
من در هیچ کجا به چنین نقش مثبت روحالله و یا به تعبیر سرکار «سوتزن» اشاره نداشتهام که جنابعالی به خلاف چنین تهمتی را به من نسبت دادهاید، اما بعد از خواندن نوشتهی جنابعالی گفتم خاطرنشانتان کرده باشم که نقش مثبت وی از نظر وکیل او که تسخیری و منتخب و معتمد ریاست دستگاه قضا بوده، دور نبوده و ایشان در لایحه رسمی خود به آن اشاره داشته، وی این خدمت روحالله را به نفع نظام و مردم ارزیابی وقابل توجه و سبب بازگرداندن بخشی از بیتالمال تاراجشده، دانسته است!
سرکار خانم گرامی!
۶- اگرچه نوشته شما کوتاه بود ولی دربردارندهی نیشهای عمیقی بود که تا عمق جان فرو مینشست و اما نوشتهی این چند روز من، برآمده از درد نیشهای فروهشتهی ناشی از نوشتهی شما نیست، آنسانکه نباید این پاسخها را مقابله با خود بدانید، بلکه از آنرو که کوتاهنوشتهی شما در ادامهی تهمتها و اجحافهایی است که در این سالیان! علیه روحالله و به تبع او، بر من و خانواده روا گشته است و من به خاطر و ملاحظهی عشقی که در جان خود نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی شعلهور است، سکوت نموده و از پاسخدادن پرهیز داشتهام که مباد! مورد سوء استفاده دشمنان قرار گیرد، اما اکنون که پای ریختن خون یک انسان بهمیان آمده و طبق نظر و مکتوب وکیل تسخیری و معتمد ریاست قضای کشور، که بهای خون روحالله را بیشتر از جرائم و فراتر از میزان مجازات بایسته برای او - و نه اتهامات شایعکرده و اثباتنشدهی او- میداند، مصلحت دیگری که تذکار یک حقیقت و تبیین مکنونی از خفته و حقنههای درون این سالیان بوده است را مرجح کرده و مرا با حفظ ملاحظاتم، به چنین سخننویسی واداشته است!
سرکار خانم!
بسیاری از قضاوتهای دورهی تاریخی ما دربارهی شخصیت و بازههای رفتاری و گفتاری آنان، ناشی از مطلقبینی نسبت به افراد است! چیزی که در نزد آفریدگار ما فاقد اعتبار بوده و اگر اعتبار میداشت، دیگر شأن و منزلتی برای بروز قدرت پروردگاری-ربوبیت و تربیت- حضرتش فراهم نمیگشت!
در نزد آفریدگار متعال؛ که «ارباب کریم» همهی مخلوقاتش بوده و هست، آفریدهها، در مسیر سعی در خطا و صواب، تربیتپذیر و پرورشیافته میگردند و راه کمال را میجویند، از این رو در آیین توحید هستیبخش، نه این روحالله و نه هیچ روحالله و انسان دیگری، «خوب و بد مطلق» نیست و اساساً در آفرینش حضرتش، انسان خوب و بد مطلق آفریده نشده، به جز استثنائی که صرفاً شامل حضرات معصومین علیهمالسلام و آخرین ایشان؛ حضرت بقیةالله باقی و کافی بوده است. در آیین آفرینش، انسانِ بدِ مطلق هم خلق نگردیده مگر استثناءهایی که خود را از پیمایش طریق عرش و فرش ربوبیت رحمانی، خارج و محروم کرده باشند! و متصف و متصل به وجودات شیطانی شده باشند (… الَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ-النَّاس-). انسان، موجودی دووجهی و همچون تیری است که در میانهی کمان قرار دارد که حاصل تلاش و پرتابش، میتواند او را بهسوی خوب و بد، حق و باطل و ارزشها و ضد ارزشهای برآمده از این دو، به در سازد. با طرح این دیدگاه، با توجه به اتهامی که مرا در نوشتهتان متهم به آن ساختهاید، انتظار دارم که بفرمایید من در «کجا»، مرتکب خطای «جابهجا» کردن حق و باطل شدهام؟!
سرکار خانم گرامی!
۷- نوشتهاید که اگر دستگیر نشده بود، معلوم نبود برای انتخابات ریاست جمهوری چه خوابی برای «اغتشاش جدید و همکاری با منافقین و اسرائیل» میدید، عرض میکنم اولاً من در شنیدههایم که حاصل گزیده دادگاههای پخش شده از تلویزیون و مطالعه گفتهها و لوایح دفاعیه وکیل تسخیری روحالله است، هرگز به چیزی با عنوان همکاری روحالله با منافقین و اسرائیل برخورد نکردهام، اگرچه بر این باورم که دشمنان انقلاب از هیچ گفتار و رفتار و امکانی برای تأیید مخالفتهای خود با جمهوری مظلوم ما، بیبهره نمیمانند! حتی از برخی سخنان امام راحل و مقام رهبری هم به نفع و برای التیام امراض خود، سود جسته و سوء استفاده میکنند. ثانیاً سزاوار منطق و عدالت نیست که اغتشاشات در کشور را منحصر به وجود روحالله و رسانه او و امثال او قلمداد کنید، چرا که حداکثر و سر جمع کار تخریبی- رسانهای او بیش از ۱۷-۱۸ ماه نبوده، که نیمی بیشتر از این مدت هم سردبیری و مسئولیت کانالش با کس دیگری (آقای سام محمودی سرابی) بوده است. برای درک این واقعیت، خوب است که نظری به صدها اعتراض و دهها شلوغکاری و اغتشاش در همه دوران از ولادت انقلاب و جمهوری اسلامی تا به امروز بیاندازید، بسیاری از آنها را باید معلول بیتوجهی مسئولان و کارگزاران به خواستههای مشروع و قانونی مردم دانست.
سرکار خانمِ گرامی
در واقع شروع هر دعوا و نزاعی در همه سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی در تاریخ و جامعه ما همواره بر پایه بیتوجهی به دو اصل شکل گرفته و میگیرد:
الف- عدم امکان گفتگو و تفاهم
ب- احساس غبن، زیان، خسارت، حقخوری و حقکشی در یک سوی دعوا
متأسفانه در جمهوری اسلامی بهرغم پیشرفتها و موفقیتها در برخی حوزهها، هنوز بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال، ساز و کار و ساختارسازی فرهنگی و حقوقی در ارتباطات اجتماعی و نیز پاسخگویی مسئولانه به انتقادات و اعتراضات فردی، صنفی و اجتماعی فراهم نگردیده و این بیاعتناییهای مستمر که در یک شب، قیمت بنزین به سه برابر و متعاقب آن همه مایحتاج مردم به چند برابر افزایش پیدا میکند و هیچکس هم پاسخگوی چرایی آن نمیشود، زمینه واکنشهای خشونتبار را فراهم میکند! وقتی مجلس، که مدعی دفاع از حقوق ملت است، اشکال را گردن دولت میاندازد و دولت، گردن رسانه ملی و رییس جمهور پا پس میکشد و میگوید صبح جمعه از خواب بیدار شدم و از موضوع اطلاع پیدا کردم، این عدم شفافیت میشود اصلیترین علت ظهور یک حادثه غمبار همچون آبان ۹۸ که حقوق فراوانی تباه میشود و باز کسی پاسخگو نمیشود و بالاخره نیروی انتظامی و سپس قوه قضاییه پا پیش میگذارد و بهناچار! وظیفه مقابله با اغتشاش و مجازات اغتشاشگر پیش میآید، حال آنکه عدالت اسلامی ایجاب میکند که نخست عوامل تولیدکننده و زمینهساز اغتشاش مورد رسیدگی و محاکمه قرار گیرند، وقتی چنین نمیشود، بوقهای دشمن بهکار میافتد و نظام را سرکوبگر و مخالف حقوق بشر جلوه میدهند و از اینجا به بعد کلی مسأله و هزینه سیاسی در سطح جهانی برای حکومت درست میشود که منجر به صدور تحریم و قطعنامه و… میشود. هنوز دامنهی این موضوع خاتمه نیافته که موضوع دیگری همچون گرانی یکشبهی دلار و مسکن و اجارههای کمرشکن، پیش میآید و دمار از کشور و مردم در میآورد! این چرخه سالیانی است که بر همین منوال میچرخد و هر کوتاهی و کاستی با عدم پاسخگویی، سپس اعتراض و اغتشاش و آنگاه بگیر و ببند و… مواجه میشود، هر روزمان تکرار و شبیهسازی دیروزمان میشود، مگر مولای عدالتگسترمان نفرمود هر کس دو روزش یکسان باشد، زیانکار است (مَنِ سَاوَی یوماهُ فهُو مَغبونٌ). مردم کارشان از این احساس یکسانی و عدم رشد، به کلافگی و افسردگی کشیده شده است!
عزیزان مسئول!
آیا فکر کردهاید مردمی که در ظرف چند روز احساس باخت شدید کرده و قدرت تأمین مایحتاج زندگی خود را از دست داده و زیر بار شرمندگی و بدهکاری کمر میشکنند، چه راهی برای سرپاشدن، جبران ازدسترفتهها و یا انتقال دردهای ناگوار خود به حاکمیت دارند؟ بهنظر میرسد ریشهی بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی که در گونههای سیاسی و امنیتی و اغتشاشات جلوه میکند را باید در این ناکارآمدی محسوس و فراگیر دانست، آنسانکه در این میان، پایداری لجوجانه و اصرار بر تخریب به افتهای دینی و ملی و حکومتی که از سوی دشمنان صورت گرفته و میگیرد از یک سو و سادگی، کمسوادی، توهمزدگی، احساساتیبودن و شدن، شهرتطلبی و … جوانهایی نظیر روحالله و برخی حاضران پیاده در صحنه تجمعات و اعتراضات اغتشاشگون را هم باید بهمنزله شعلهورسازیهای اجتماعی دخیل دانست.
عزیزان جانی!
مگر در فهم و تحلیل چنین حوادثی میتوان یک تن و یک عامل را تنها عامل مؤثر قلمداد نمود؟ مگر در دوره غیبت رسانهای و بعد از دستگیری روحالله، چندین حادثهی تلخ اجتماعی نظیر آبان ۹۸، بهبهان، هفتتپه و… رخ ننموده است؟ در زمان فعالیتش -آنطورکه از رسانه ملی پخش شد- او میگفت در برخی فراخوانهای آمدنیوز حتی ۵ نفر هم حضور نمییافتند! این بدیهی است که ملت شریف ایران، بردهی رسانهای هیچکس و جریانی نیستند که با صدا و سخن و دعوت هر یاوهسرایی علیه نظام مطلوب، اعتقادات دینی و شرف ملی خود بشورند و با هر آموزش کوکتل مولوتفی دست به ساخت و پرتاب آن بزنند!! تحریکات رسانهای از این دست را باید صرفاً یک تصادف همزمان با فشارهای روحی، ذهنی و مادی مردم قلمداد کرد، مردمی که صبح تا شب برای بهدستآوردن چندهزار تومان حلال، ناکاماند و شب که تلویزیون را باز میکنند، خبر اختلاسهای چند هزار میلیاری و چند میلیارد دلاری و فرار چهرههای اصلی سرقتها را مشاهده میکنند، اعصابشان بههم میریزد و آنها را خجلتزده خانواده و در و همسایه میکند! مردم میگویند مگر فلسفه تأسیس دولت اسلامی، بر اساس دین حنیف که پاکی درون و برون، در ذات آن نهفته است، جز پیشگیری از فشارها و آرامشسازیهای مستمر با تکیه بر تبیین رفتاری و اجرای ساختاری و نهادینهسازی عدالت بوده و هست؟!
سرکار خانمِ گرامی
تا ریشه انحرافات و منحرفسازیها خشکانده نگردد، صدها روحالله هم اگر کارشان به پرتگاه سقوط و اعدام و حبس و توهمزایی منجر شود، چیزی درست نخواهد شد. کار اثربخش فرهنگی نیازمند «اصلاح» خواهی و اصلاحپذیری است و جامعهای که به اصلاح خود رغبت نشان نمیدهد، نشان آن دارد که اثربخشی فرهنگیاش به نقطهی بیرمقی رسیده است، اصلاح برآمده از فرهنگ اثربخش، نیازمند عزم، اقدام، حضور همگانی و رشد همهجانبه در همه عرصههای اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی است (در نماز شبهای دههی اول ذیحجه بر اقامه نماز «واعدنا» تأکید زیادی شده است و سرّ این نماز در توجه به روح حاکم بر این آیه است که در آن به پایداری بر میثاق الهی و اعمال مدیریت مصلحانه و همهجانبه در زمان غیبت حضرت ولیالله دوران توسط جانشین و خلیفه حق اشارتی دارد «وَ واعَدْنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَةً… وَ قَالَ مُوسَیٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»). این آیه صراحتاً به اصلاحگری همگانی و انسداد راههای سلطه و دستیازی مفسدان به دارایی مردم و هستی و جامعه، توجه داده است. تحقق این مهم در جامعهی عصر غیبت اکنون ما، نیازمند تکاپوی گسترده و همهجانبهی فرهنگی، تمهید شرایط باروری اخلاقی و احیای باورپذیرانه ایمان برای پدیدارسازی احساس مشارکت همگانی است، آنسانکه وقتی جناب موسی از میعادگاه خویش باز میگردد و شاهد انحراف امت در اربعین کمالیافتگی خویش میشود، از اینکه خودش در این ایام به لذت دیدار و زیارت الهی دست یافته اما امتش دچار ضلالت و انحراف شدهاند، بهشدت عصبانی شده و از فرط عصبانیت یقهی برادر و جانشین خویش را میگیرد که چرا این کجی حاصل شده و او در پاسخ میگوید مردمش از پایبندی به اصول و ارزشها و همراهی و مشارکت با او غفلت ورزیده و عدول کردند و در نتیجه شیفتهی مظاهر زرق و برقدار؛ طلا و دلار و اختلاس و ثروت سامریها و مفسدان زمانه شدند و در کوره اخلاقسوزی آنها هستیشان را خاکستری کردند.
سرکار خانم گرامی!
قضاوت شما سبب برانگیختگی و بیان این گفتهها شد و امیدوارم در این چند روزه، تلخ نگفته و شما خواهر گرامی را به ترشکردگی وادار نکرده باشم.
سرفراز و پایدار باشید.
منبع: انصاف نیوز
24
با آنکه از روح الا بیزارم ولی احسنت و صد حیف از پدرش در مواردی واقعا حق وحقوق ملت مو شکافی دقیقی وعادلانه نموده
والله،،،چی بگم!!
آقای زم کافیه،هرچندبرایت تلخ است اما بایدبدون فرزندمنحرف وفاسقت راتجربه وباهاش کناربیایی، نوح هم وقتی پسرش منحرف شدخداوندفرمود:لیس من اهلک ؛وبعدعذاب ونابودش کرد،شما حرفات قشنگه ظاهرا عملت مشگل داره آقای زم!!لطفاکافیه.
متن دلسوزانه پدر زم گویای این واقعیت است تا در نظام اصلاحات اساسی وساختاری انجام نشود گند فسادهای نظام به پایان نخواهد رسید وما از نظام چیزی جز بی نظمی فساد وجنایت در همه ارکان وقوایش ملاحظه نخواهیم کرد که پسر زم وبسیاری دیگر از معلولهای آنست آری امیدوارم به لطف الهی این آتش که فعلا زندگی مردم را به آتش کشیده ان شاء الله بزودی دامن مسببان آن را از هر کسی ودر هر لبلس ومنصبی را بگیرد تا آرامشی بر دلهای سوخته گردد به حق خونهای به ناحق ریخته همه مظلومان تاریخ آمین یا رب العالمین
آقای زم برای جواب گویی به یک کامنت از بالا تا پایین نظام را محاکمه کرد .یا شیخ اگر پنجاه پسر دیگر هم داشته باشی وزمینه رافراهم ببینند مثل همین پسرت خواهند شد مشکل برای خودت هست اگر آنروزی که انقلاب را پای پرتگاه بردند توهم کاری سلبی می کردی آنزمانی که گپ وگفتگو ی آنچنانی با پسرت داشتی که از تلویزیون پخش شد مثل آیات مشکینی ومحمدی گیلانی و....عمل می کردی این روزگار پسرت نبود در اصل تو در جبهه فرهنگی خوابت برد که دشمن کار خودش را کرد بحث را احساسی کردی موضوع پسرت را این خانم گفت تو می گویی من در خفا او را مورد عتاب وخطاب قرار دادم مرد حسابی برخورد آیه الله خزعلی را ندیدی برخورد امام با نوه خودش را ندیدی هنوز هم یکی به نعل می زنی یکی به میخ آنها که چهار فرزند شهید در راه این انقلاب داده اند اینگونه از دیدگاههایشان دفاع نکردند که تو انجام می دهی بنظرم توهم در پازل دشمن بازی می کنی غیر مستقیم ومستیم رهبری را زیر سوال می بری؟ بدا به حال تو که قبل از استغفار وتوبه از این دیدگاه هایت دنبال توبه پسرت هستی به همان استدلال که گفتی در همین دنیا پسرت حساب پس می دهد این قانون برای پدر هم صادق است یک نگاه به افکار ورفتار خودت بینداز برای یک بار توبه واقعی نصوح بکن تا خداوند به راه راست هدایت کند شما را .
پدر روح الله زم کم ازپسرش نیست ایشان ازلباس روحانیت سو استفاده کرده آقای زم شرت کم من منظورم پدر زم اشغالی مثل تو باسو استفاده از لباس روحانیت ننگ جامعه است لطفاً لباسات دربیار .....برو درک تو هم مثل قاضی منصوری.....هستی آقا گم شو هری.....بدرک برو باتربیت پسر اشغالت پدرسوخته خون عزیزانمان رفت بیشرفای چون پسرت تو قاضی منصوری.....رشد کنید......حیف از شهدای عزیزمان شهدا شرمنده ایم
الان دیگه وقت نصیحت و ارشاد فرزند نیست.
به روباه گفتنندشاهدت کیست گفت دمم اگرتوپدرفرهنگی وباعمل بودی تربییت کردت منافق ازاب درنمیامد شماهاامثال طبری وزنجانی وودوووووو
اینجا ایرانه.سرزمین مردمان دارای روحیه خشن و حامی مجازاتهایی که با طبعشون سازگار باشد از جمله اعدام.
بیچاره مردمی که بخاطر مرگ دیگری گریان نشود .
چرت میگی تو هم طرف جون کلی آدم بدبخت رو به خطر میندازه و تو حامی میشی ؟؟؟!!! واقعا که شعور و خوب چیزیه به اصطلاح روشنفکررررر..
عالی جناب نامحترم اگر همین مقدار که برای این جوابیه عریض و طویل وقت صرف کردین برای فرزند ناخلف خود صرف می کردین قطع به یقین اوضاع بهتر از این ها بود علی ایحال اعمال شرارت بار فرزند جنابتان بر کمتر کسی پوشیده باقی مانده و قطعا دفاع از ایشان آن هم با این لحن بیان و چنین شیوه کم از انجام چنین اعمال زشت و منفور نیست حال با این اوصاف بهتر این است که برای فرزند ناخلف خود طلب مغفرت و بخشش در آخرت داشته باشید چرا که علی الظاهر در این دنیا جای بخشش و عفو باقی نیست و ملت ایران اشد مجازات برای این شیطان صفت را خواستارند.
اوه اوه اعصاب خودتو خوررد نکن ارزششو نداره
دو کلامم از مادر عروس.علی الیحال که ایشون در زندانن.بقیه مشکلات رو حل کنید
این خانه مثل اینکه خیلی داغ خورده از زم ...برو دنبال اون دولت تدبیر بگیر که مملکت به گاه کشیده و مردم به همین زودی از داد گرسنگی تو خیابون هزار کار انجام میدن ...دنبتل زم گرفتی گزارش ...حالا خانمه تو حکم اعدام اجرا کن برای زم
جناب آقای پدر بروید از خودتان خجالت بکشید ...حیف آن عمامه که بر سرداری....
بزارید قانون ماشلا دولت خودش کار بلد است احتیاج به نصیحت شما نیست
بابا جمع کن جور و پلاست و ملائکه اگه این پسرت از اوام بود صد بار اعدامش کرده بودند خجالت بکش بنظر من بجای اون پسر تو رو باید مجازات کنن که هنوز فهم اینکه پسرت چه غلطی کرده رو پیدا نکردی
یک مسئله که در انتقادها وجوابها مشاهده مینمائیم اینکه هرکس میخواهد باعث یاس ونا امیدی مردم گردد وانقلاب دچار خطر گردد برخورد قانونی شود .بله در این امر هیچ شکی نیست فقط سوال اینکه ایا گرانی وتورم وفقر وتبعیض موجود فعلی در جامعه واختلاس های سنگین پی در پی وهدف گرفتن اقلام وارزاق عمومی مردم ایا باعث نا امنی وباعث بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین وهرج ومرج در کشور نمی گردد ایا انقلاب به خطر نمی افتد ایا هرکس داشت بخورد وهرکس نداشت از صحنه جامعه وروزگار محو شود برخورد با این گونه اشخاص سود جو ومنافع طلب ودشمن نظام وانفلاب مردم وامنیت وسلامت وارامش به عهده چه نهادیست ؟
خودتو اوسگول کردی طومارنوشتی ازبس به پسرت دلارمفت دادنو اونم برای شماحساباتونوپرکرده حوصله داری ۵۰۰صفحه بنویسی ملت بیچاره ازگشنگی مردن حال ندارن ۲خط بخونن اونوقت اراجیف تو هزارصفحه س عمووووو
سلام سرکار اقای زم اگر غیر از پسر شما بود و یک پدر عادی میخواست همین حرفها رو بزنه و از پسرش دفاع کنه شخص خود شما قبول نمیکردید و بدترین مجازات رو میخواستید حالا چون پسر جناب عالی هست کارهاب خوبش رو به رخ میکشید
با عرض سلام و ادب من مطلب شما را خواندم و گذشته از اینکه خوشم آمد باید عرض کنم ضمن تائید فرمایشات حجت الاسلام زم در خصوص تذکرات عمومی ، جانبداری از فرزندشان در تمامی بندها مشهود میباشد اما به دلایل خاص نمیتوانند بصورت مستقیم و علنی از او حمایت کنند . سزای خائن مرگ است ، مرگی زجرآور و تدریجی
عجب ملتی هستیم. یه فردی که به نوعی آقا زاده محسوب میشه و میتوانست برای راحتی خود همینجا راه بقیه ژن خوب ها را برود ولی مسیر دیگه انتخاب کرده. کار ایشان را نه تایید نه رد میکنم ولی اخبار دزدی و رانت و تخلفات مسئولین را به گوش مردم میرساند. چرا اینقدر ما با نفرت و خشم نظر میدهیم این آقا را نباید کنار عبد المالک ریگی قرار دهیم و حکمی که در مورد ریگی انجام شد به روح الله زم بدهیم.هر پدری اگه بود هم مثل پدر روح الله از پسرش حمایت میکند و این چیز غریبی نیست.
این همه شعر رو باید خوند؟؟؟؟؟ساندیس نمیدن اینجا؟؟