عبرت های یک بن بست نشینی!
عباس عبدی:اصولگرايان تحليل خود را از تحولات اين گروه به همراه عبرتهايی كه از آن گرفتهاند منتشر كنند، بلكه در آينده و برای بار دوم از يك سوراخ گزيده نشوند.
به گزارش خبر فوری ،عباس عبدی در یادداشتی که امروز در«اعتماد» منتشر شد با اشاره به رفتار اخیر احمدی نژاد و حلقه همراه او(بست نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) ) این سئوال را از اصولگرایان پرسیده است که «چرا احمديی نژاد و يارانش كه از دل اصولگرايان بيرون آمدند در فاصله اندكي از اوج رفاقت، به يك ضديت حاد با آنان رسيدند؟ آيا از ابتدا آنان را اشتباهي جزو خود ميدانستند؟ يا آنكه اين افراد دچار تحول پيشبيني نشده شدهاند و چنين رفتاري از خود نشان ميدهند؟».
عبدی در ادامه با اشاره به این که«اصلاحطلبان از گذشتههاي دور مرزبندي خود را با اصولگرايان داشتند و همچنان نيز دارند، ولي رابطه گروه و حلقه احمدينژاد با اصولگرايان بسيار نزديك بوده» نوشته است :«اگر بخواهيم پاسخ منطقي به اين دو پرسش بدهيم، بايد گفت اين تغييرات رفتاری، ناشي از هر دو علت است. به عبارت ديگر بخشي از آن محصول شناخت اندك اغلب اصولگرايان از گروه و حلقه احمدی نژاد بود. ضديت با اصلاحطلبان قدرت بينايي آنان را كمسو كرده بود. پديدهای كه نزد اصلاحطلبان تا حدی شناخته شده بود و بسياری از اصلاحطلبان از همان ابتدا تعجب ميكردند كه چرا جناح اصولگرا تا اين حد خود را به اين گروه پيوند زده و آن را از خود ميداند؟ اندكي تامل و تدبر و دقت كافي بود تا به اين نتيجه برسند كه اين گروه تفاوت زيادي با اصولگرايان دارند. ولي عجيب آن بود كه حتي از امام زمان (ع) نيز براي آنان مايه گذاشتند و معلوم شد كه همه اينها به دروغ و حيله بوده است. حيلهای كه زمان زيادی طول نكشيد كه به خودشان برگشت».
عبدی بخشي از تغييرات رفتاري را نیز معلول تجربه عملي و شكلگيري منافع جديد و حضور در قدرت دانسته كه بطور طبيعي موجب تغييرات ارزشي، تحليلي و رفتاري ميشود:« تغيير وزير اطلاعات در سال ١٣٩٠ سرآغاز اين شكاف و تغييرات رفتاري بود. احتمال داده ميشود كه اگر حوادث سال ١٣٨٨ نبود، پرونده احمدينژاد در همان سال ١٣٩٠ بسته ميشد و كار به ٦ سال اخير نميرسيد. ولي نگراني از تعابيری كه نسبت به برخورد با وی و حلقه او وجود داشت، موجب شد در برخورد با او محتاط باشند. در هر حال توصيه ميشود كه اصولگرايان تحليل خود را از تحولات اين گروه به همراه عبرتهايي كه از آن گرفتهاند منتشر كنند، بلكه در آينده و برای بار دوم از يك سوراخ گزيده نشوند. اين بستنشيني آنان نشانهای از بنبستنشيني ديگران است»
221