امیرمحبیان: گفتوگوی ملی بیفایده است وقتی به لیست انتخاباتی ختم شود/ تلگرام را کند نکنید/ جامعه مدنی کار خود را بلد است
یک سیاستمدار اصولگرا معتقد است: طرح گفت و گوی ملی کار خوبی است اما به شرطی که دست آخر به تقسیم لیست های انتخاباتی ختم نشود.
خبر فوری ، محمد افصحی/ حدود یک سال پیش اصلاح طلبان مجلس طرح «گفت و گوی ملی» را مطرح کردند، موضوعی که در کلام بزرگان دو جناج با آن موافقت کردند اما هنوز پیگیری این طرح خروجی روشنی نداشته است. این موضوع را با یک روزنامه نگار، سیاستمدار و استاد دانشگاه درمیان گذاشتیم. امیر محبیان در گفت و گو با خبر فوری از اهمیت طرح گفت و گوی ملی گفت اما او نسبت به کاربردی بودن این طرح تردید داشت. مشروح گفتوگو را در ادامه بخوانید:
یک سالی است که بحثی با عنوان گفتوگوی ملی ازسوی اصلاح طلبان مطرح شده است. به نظر شما، علت طرح چنین موضوعاتی چیست؟
باید ابتدا مبنای بحث گفتوگوی ملی روشن شود. اگر گفتوگویی کلی با هدف کاستن از دردهای مردم و گشایش در گرههای فرو بسته زندگی مردم باشد؛ حتما کار خوبی است ولی اگر گفتوگوی ملی به معنای چالشهای ناپایان و جدالهای بینتیجه بر سر تقسیم قدرت و مناصب باشد حتما از آن خیر و منفعتی برای مردم بدست نخواهد آمد. به گمانم گفتوگوی ملی باید ابتدا بین اهل اندیشه و نخبگان فکری پدید آید تا اهداف ملموسی به سود مردم تعیین شود والا من چندان به بحثهای بیفایده اهل سیاست که آخر آن به تقسیم لیستهای انتخاباتی ختم میشود؛ امیدی ندارم.
سیاست مدارن ایرانی تفاوتهای فکری، اعتقادی و مدیریتی زیادی با هم دارند آیا با این تفاوتها گفتوگویی اساسا بین آنها میتواند شکل بگیرد ؟ اگر هم شکل بگیرد آیا نتیجه نهایی یعنی حل مشکلات مردم صورت میگیرد؟
اساسا تردید دارم سیاستمداران ما بتوانند گره ای از کار فروبسته مردم بگشایند؛ برعکس فکر میکنم آنها بیشتر بر گرههای مردم گرههای محکمتری زدهاند. از لحاظ شخصیتی انسان بدبینی نیستم و از بدبینی هم خوشم نمیآید ولی تجربه من ثابت کرده است که حوزه سیاست در ایران حوزه حل مسئله نیست بلکه حوزه نان خوردن از مسئله است. سیاستمداران بجای حل مسایل آنها را سر دست میگیرند یا به عنوان چماق بر سر رقیب میکوبند؛ ولی آن را حل نمیکنند. بنابراین باید به سیاستمداران گفت اگر میخواهید مسایل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی حل شود از شما خواهش میکنیم دست از سر این مسایل بردارید؛ مردم بهتر میتوانند آنها را حل کنند تا شما!
به لحاظ تاریخی آیا گفتوگوی ملی داشتیم؟ در چه زمانی و به چه علت بوده؟ در مورد آن بیشتر توضیح دهید؟
بارها بین جناحین عزم برای حل مشکلات برای از طریق گفتوگو حتی با نیت خیر به وجود آمد ولی به جایی نرسید؛ آن هم به دو علت اساسی که یکی را توضیح دادم و آن این که سیاست در ایران حوزه مسئلهساز است؛ دیگری آن که نوعی نگاه تقلیلگرایانه در این گفتوگوها وجود دارد؛ یعنی گمان میکنند که مسایل فقط با نوعی تفاهم و تعارف و زلفها را به هم گره زدن حل میشود؛ این دیدگاه توهم و ساده انگاری است؛ مسایل جامعه ما چند لایه و معادلات چند مجهولی است که بخش مهمی از عوامل موثر معمولا پنهان است. سیاست سعی میکند با سادهسازی آن را با شعار حل کند. این امکان پذیر نیست. در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی فاکتورهای پیچیدهای وجود دارد که باید با نگاه علمی و تخصصی و در طی زمان یا پروسه برنامهریزی دقیق هماهنگ حل شود. به همین دلیل حل مسایل در این حوزهها باید ابتدا از طریق سیاستزدایی اولیه و سپس گفتوگوی اهل نظر و استراتژیستها برای ترسیم نقشه راه و پس از آن با کمک کارشناسان متخصص همان حوزه حل گردد.
حال با طرح موضوعی مثل گفتوگوی ملی نتیجه نهایی این گونه گفتوگوها برای مردم چه خواهد بود؟
اگر در فرآیندی که ترسیم کردم گفتوگوی میان نخبگان متخصص هر حوزه شکل گیرد و برنامهها برای نیل به اهداف ملموس طراحی و اجرا و پی گیری گردد؛ حتما میتواند به ارتقاء فرهنگی؛ رفاه اقتصادی بیشتر و روابط اجتماعی مفیدتر بیانجامد. اما انتظار پاسخ سریع و یا عبور از میانبرها انتظار غلطی خواهد بود؛ برای این که رفتارها ی اجتماعی و کارکردهای اقتصادی مناسب در جامعه ریشه بدواند؛ لازم است با استمرار و پیگیری برنامهها این رویکردهای نو و مفید به فرهنگ تبدیل شود.
عملکرد آقای روحانی را چقدر در شکل گیری چنین گفتوگویی موثر میدانید؟
ضمن احترام به ایشان صریح بگویم تاکنون هیچ تاثیری در فرهنگ سازی تفاهم ملی در راستای ارتقاء سطح فرهنگ و اجتماع و اقتصاد شاهد نبوده ام. اولین شرط رشد فرهنگی آن است که تعارفات را کنار بگذاریم و صریح باشیم. البته پیش از این به صراحت گفتم که من از حوزه سیاست کلا مایوسم.
آیا بحثهایی که درباره فیلتر یا کندسازی تلگرام مطرح است به این گفتوگو آسیب نمیرند؟
بررسی و تجربه من نشان داده است که جامعه مجازی در حال ایفای نقش جامعه مدنی است و فشارهای جامعه مجازی؛ اهل سیاست را در اتخاذ رفتارهای درست تر در راستای منافع و نگرش مردم زیر فشار قرار میدهد و جالب آن است که جوابهای سریعی هم گرفته است.
اصولگرایان و اصلاح طلبها دقیقا باید چه گامهایی در این راستا بردارند؟
هر دو این جریانات باید بدانند که آنها معادل مطلق مردم نیستند؛ بلکه صرفا دستهبندی پارهای از گرایشهای مردم هستند که اتفاقا چندی است دیگر شفافیت سابق را هم ندارند. آنها باید یک هدف را برای کلیت جامعه در نظر بگیرند و آن که باید بهگونهای عمل کنند که برآمد نهایی اعمالشان زندگی بهتر برای مردم ایران باشد.
15
سلام وارادت خدمت دکتر محبیان ،ضمن تایید نظرات جنابعالی باتوجه به شکاف پدیدامده بین مردم ومسوولین واختلافات ناشی از دیدگاهها مسوولین وعدم توجه به نیازهاومشکلات جامعه وناامیدی ازوضع موجود ،ضرورت حضور نخبگان وسیاستمندارن درصحنه به دورازشعار ووعده های بدون پشتبانی برای حل اسیب های وارده تاکید میگردد.بااحترام