پژوهشگر تاریخ معاصر:
ترفند بنی صدر برای رای آوردن در انتخابات چه بود؟ / امام مخالف ریاستجمهوری بنیصدر نبودند
«امام مخالف انتخاب آقای منتظری به رهبری بودند، امّا مخالف ریاستجمهوری بنیصدر نبودند ولو اینکه به ایشان رأی نداده باشند. یعنی شاید ترجیحشان بنیصدر نبود. ایشان را ارجح نمیدانستند اما مخالف هم نبودند.»
![ترفند بنی صدر برای رای آوردن در انتخابات چه بود؟ / امام مخالف ریاستجمهوری بنیصدر نبودند](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/MmM1NTdiEMjg/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJNrs1aLPWa8v/MmM1NTdiEMjg.jpg)
گفتن و نوشتن از شخصیتهای تاریخی ظرافتهای خاص خودش را میطلبد.حتی اگر این فرد، ابوالحسن بنیصدر باشد که همه او را بهعنوان فردی خائن میشناسند. ظرافت ماجرا آنجاست که باید بتوان ابتدا به شناخت درستی از ابوالحسن بنیصدر رسید و دید که آیا وی عامل بیگانه بوده است یا خیانت او، ربطی به عامل بیگانه بودن ندارد. در مرحله بعد باید عوامل و چرایی سقوط نخستین رئیسجمهور ایران پس از انقلاب را روشن کرد. همچنین بررسی کرد که ابعاد خیانتهای بنیصدر چه بوده است. این نیز مهم است که در این روند، از دایره انصاف خارج نشد و یک شخصیت تاریخ را باب میل خود تفسیر نکرد.
مسعود رضایی از پژوهشگرانی است که اگرچه قضاوت خود را صریحاً مطرح میکند، امّا این قضاوت را با وسواس خاصی انجام میدهد. از همین روست که او در گفتوگو با ما تأکید دارد که بنیصدر را عامل بیگانه نمیداند. حتی سند حقوق گرفتن بنیصدر از شرکت وابسته به سازمان سیا را دال بر جاسوس بودن بنیصدر قلمداد نمیکند.رضایی همچنین معتقد است که اینکه حضرت امام(ره) میفرمایند من به بنیصدر رأی ندادم به این معنا نبوده که ایشان مخالف رئیسجمهور شدن بنیصدر بودهاند، بلکه امام(ره) فرد دیگری را ترجیح دادهاند. با این همه، او نیز قائل به خائن بودن بنیصدر است، امّا تعریف خود را از خیانت دارد.
بخش هایی از گفتوگوی مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر را در ادامه میخوانید.
یک کار دیگر هم کرده بود؛ وقتی از دیدار امام بیرون آمد اعلام کاندیداتوری کرد...
رضایی: از این شیوه و ترفندها داشت. آدم تبلیغاتچی ماهری بود. روابط عمومی و بیان خوبی داشت. تیپ خاصی هم داشت و از این ظرافتهای کاری هم داشت؛ مثلاً از دیدار امام که خارج میشود اعلام کاندیداتوی میکند، کانه امام به او گفته است کاندیدا شو! من باز عرض میکنم؛ اعتقادم این است که امام در آن زمان مخالف بنیصدر نبود
یعنی با اینکه به ایشان رأی ندادند، اما مخالف هم نبودند؟
رضایی: نه، مخالف نبودند. برداشت من این است که امام میفرمایند من به بنیصدر رأی ندادم امّا برداشتم این نیست که به معنای مخالفت است.
خب حضرت امام جمله «من به ریاستجمهوری بنیصدر رأی ندادم» را زمانی میفرمایند که در جملات قبلش میفرمایند من با منتظری موافق نبودم. گویی منظور حضرت امام این است که من مخالف این افراد بودهام...
رضایی: وضعیت آقای منتظری با آقای بنیصدر فرق میکند. اینکه امام میفرمایند من با قائممقامی آقای منتظری موافق نبودهام، این حرف یک معنای دیگری پشت آن نهفته است، تا اینکه میفرمایند من به بنیصدر هم رأی ندادم...
یعنی این دو جمله از یک سنخ نیستند؟
بله. امام مخالف انتخاب آقای منتظری به رهبری بودند، امّا مخالف ریاستجمهوری بنیصدر نبودند ولو اینکه به ایشان رأی نداده باشند. یعنی شاید ترجیحشان بنیصدر نبود. ایشان را ارجح نمیدانستند اما مخالف هم نبودند. ما ممکن است کسی را ارجح ندانیم و مثلاً بگوییم آقای «الف» از آقای «ب» بهتر است امّا اگر آقای «ب» رئیسجمهور شد چه؟ میگوییم نه، مخالفتی نداریم. برداشت من این است.
خب مردم فکر کردند امام هم نظرش روی بنیصدر است. خانواده امام هم از او حمایت آشکار میکردند.بنیصدر رئیس جمهو شد و حضرت امام درمراسم تنفیذ به او گفتندکه «حب دنیا رأس کل خطیئه». این فرمایش حضرت امام یک نشانهای است از اینکه رگههایی از بنیصدر را خوب شناخته بودند. بالاخره بنیصدر کسی نبود که امام به تازگی او را شناخته باشند. امام میگویند توجه داشته باش حبالدنیا رأس کل خطیئه. هشدا میدهند. کاش بنیصدر به حرف امام گوش کرده بود ولی به هر حال گوش نکرد.
بنیصدر از زمانی که رئیسجمهور میشود خودش را دارای یک قدرت برتر از همه قلمداد میکند، و این چیز عجیبی است. یعنی در حالی که در قانون اساسی اصلاً اینطور نبود که رئیسجمهور دارای قدرت برتر باشد. اگرچه در قانون اساسی نوشته شده بود که شخص دوم بعد از رهبری شناخته میشود امّا این برتری واقعاً تشریفاتی بود و بنیصدر خودش این قانون را نوشته بود و در تصویب آن نقش داشت. من تعجّب میکنم که چطور بنیصدر فکر میکرد رئیسجمهور نهتنها فرد دوم نیست بلکه میتواند فرد اوّل باشد. رئیسجمهور به لحاظ قدرت قانونی، فرد سوم هم نبود.
بنیصدر از زمانی که رئیسجمهور میشود خودش را دارای یک قدرت برتر از همه قلمداد میکند، و این چیز عجیبی است. یعنی در حالی که در قانون اساسی اصلاً اینطور نبود که رئیسجمهور دارای قدرت برتر باشد. اگرچه در قانون اساسی نوشته شده بود که شخص دوم بعد از رهبری شناخته میشود امّا این برتری واقعاً تشریفاتی بود و بنیصدر خودش این قانون را نوشته بود و در تصویب آن نقش داشت.
یعنی در قانون اساسی به هر دلیل اینگونه تصویب شده بود که رئیسجمهور با اینکه رأی مستقیم از مردم میگرفت امّا در انتخاب نخستوزیر حتماً باید رأی اعتماد مجلس را بگیرد. یعنی اینطور نبود که رأساً بتواند بگوید آقای فلانی نخست وزیر و تمام، نه. خب مجلس دست بالا را داشت در انتخاب نخست وزیر. بنیصدر نمیخواست این را بپذیرد و عجیب است که چرا نمیپذیرفت. مقاومت میکرد در مقابل این قضیه و میگفت نخستوزیر باید کسی باشد که من میگویم. ابتدا خیلی مقاومت کرد ولی به او فهمانده شد که نخست وزیر کسی نیست که فقط مورد اعتماد شما باشد، نخست وزیر باید کسی باشد که بتواند از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
این نکته را هم بگویم که مقداری هم قانون موجب برخی اشکالات میشد،به دلیل اینکه بخشی از این قانون اساسی گرتهبردای ازقوانین اساسی کشورهای اروپایی بود و بهنحوی سیستم پارلمانی و ریاستی با هم ادغام شده بودند و این موجب برخی اشکالات میشد. ما این نکته را هم باید توجه کنیم که مردم هم بهگونهای رئیسجمهور و مجلس را انتخاب کردند که این دو، روبروی همدیگر قرار گرفتند و به لحاظ طیف سیاسی با هم همخوان نبودند و رقیب بودند و این هم شاید بتوان گفت جزء نکات عجیب آن دوران است. یعنی بنیصدر که ۱۱ میلیون رأی میآورد، اگر مجلس هم منطبق با تفکرات سیاسی او شکل میگرفت شاید خیلی از این مشکلات پیش نمیآمد...
منبع: فارس
66
چرا چرندیات به خور مردم بی اطلاع میدهید . اولاً مگر رهبر را رهبر انتخاب میکند ؟ آقای آیت الله العظمی منتظری خودش مرجع تقلید بوده و همتراز بوده لذا مخالفت یکی با دیگری حجت نیست .
باور کنید یک کلمه از نوشته های بالا بجز تیتر موضوع ،را نخواندم.کاش بجای پرداختن به مردگان به زندگی زندگان در این دنیا بپردازید .
حضرت امام عزیز فرمودند والله من به بنی صدر رای ندادم لطفا تحریف نکنید اقای کارشناس اسناد مکتوب پاسخ به منتظری موجود است
امام والله قسم من به بنی صدر رای ندادم
دوستت دارم
منتظری به خاطرات مخالفت با دستورات مخالف شرع وقانون رهبری برکنار شد.نه بی کفایتی بقیه حرف ها چرندیات که می بافید . بنصدر نیز با توطئه روحانیت در راس ان هاشمی و بهشتی از کشور فراری داده شده .وگرنه او شخص با کفایتی بود...تاریخ از سران نظام به نیکی یاد نخواهد کرد...
بنی صدر خائن به الفطره به تک تک ایرانیان هست . به عنوان یک رابط بین ملی گرا ها ومذهبیون و مهره ای کلیدی در تخریب بختیار و همراه کردن ملی گرا ها ومجاهدین در انقلاب بود. ازش استفاده شد و مثل یک دستمال به زباله دان تاریخ پیوست .
راجع به هاشمی رفسنجانی، به عنوان مغز متفکر و طراح اصلی نظام، حرف و حدیث مفصل است، چاه کنی بود که در ته چاه افتاد.
شمخانی: بنی صدر خائن نبود، ما ( شمخانی و سپاه) با بنی صدر بر سر شیوه جنگ ، اختلاف نظر داشتیم........... !!!!!اشتباه غیر قابل بخشش بنی صدر، بیعت کردن با منافقین بود که البته ، این بیعت با ملحق شدن منافقین ، به ارتش دشمن( صدام ملعون) از بین رفت.که خود بیانگر اینست که بنی صدر ، حداقل خائن به وطن نبوده...!بهر حال بنی صدر با فرار و همراه شدن با منافقین برای همیشه از قطار انقلاب پیاده شد.