چرا بعضی اصولگرایان لیبرال شده اند؟
تحلیلگر مسائل سیاسی درباره تغییر عقیده و رفتار نواصولگرایان نوشت: کسانی که تا همین چندی پیش، «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» را فریاد میزدند، حالا باید از مذاکره دفاع کنند. کسانی که تا دیروز برجام را آتش میزدند، امروز باید با تمام توان دنبال جلد و قاب کردن متن آن باشند.

عباس عبدی در ادامه یادداشت نوشت:
کسانی که تحریم را بیاهمیت میدانستند حالا دنبال حذف آن هستند، کسانی که با تکنرخی کردن ارز یا افزایش قیمتهای انرژی مخالفت میکردند، امروز باید از آن دفاع کنند. کسانی که با برخی خانمهای فعال در شبکه اجتماعی مخالف بودند، امروز آنان را دعوت به جلسه میکنند.
آنان در تمام سخنان خود مفهومی به نام نئولیبرالیسم را محکوم میکنند، ولی هنگامی که به قدرت میرسند، دیدگاه نئولیبرالیسم در برابر کارهای آنان لُنگ میاندازد. با صفر و صد سیاستهای جاری مخالف هستند، ولی هنگامی که خودشان به قدرت میرسند، صفر و صد آن را اجرا میکنند.
در مقام منتقد فریاد عدالتخواهی آنان به فلک میرسد، در مقام مجری و سیاستگذار، شکافهای اجتماعی و ناعادلانه را تشدید میکنند. دروغگویی نیز مصداقی از این رویکرد است که متوجه تبعات بعدی دروغ نیستند و مثل آب خوردن دروغ میگویند.
شاید تصور کنید این افراد فریبکارانه عمل میکنند. ای کاش چنین بود، یعنی ای کاش آنها حقیقت را میدانستند و فقط برای رسیدن به قدرت نعل وارونه میزدند، در حالی که چنین نیست. بخش مهمی از آنان صادقانه ولی ناآگاهانه وضعیت موجود را نقد و با آن مخالفت میکنند، لذا هنگامی که به قدرت میرسند، هیچ برنامهای ندارند و تازه متوجه میشوند که اصولا کاری جز آنچه پیشینیان میکردند نه بلدند و نه اطلاع دارند و نه مجاز به انجام آن هستند.
جالب اینکه کارهای جدید و متفاوت آنان نیز به معنای برنامه نیست، بلکه نوعی اقدامات عامهپسند و اقتضایی است که جز زیان نتیجه دیگری ندارد. این وضعیت از دو ویژگی ناشی میشود؛ اول تخریب زمین بازی سیاست در ایران است. هنگامی که یک نفر میتواند مبتذلترین تحلیلهای اقتصادی را جلوی مجموعه مدیران عالی کشور ارایه دهد و کسی هم متعرض او نشود، یعنی زمین سیاست و اندیشهورزی بهطور کامل شخم زده شده است.
ویژگی دوم بنبست نظری جناحها و گروههای سیاسی است. گفتار و رفتار اقتضایی و ارتجالی ناشی از نداشتن تحلیل و نظریه کلان نسبت به جامعه و روند پیش روی آن است. به نظرم فقدان نظریهای منسجم موجب شده است که اکثر سیاستورزان ایرانی اعم از اصولگرا، نواصولگرا، اصلاحطلب، منتقد، برانداز و... هر کدام به نسبتی در گفتار و رفتار اقتضایی و ارتجالی باشند و نتوانند مفهومی سازنده را به مخاطب منتقل کنند.
لعنت به همتون که به هیچی جز جیبتون ومنافع شخصی واطرافیانتون اعتقاد وایمان ندارید
یه مثبت بهت دادم چون تازه روی ریل افتادی حالا 1 اصلاح طلبان دو روز نیستند هر چه هستند مثل کف دست همه چی رو روی دایره می اندازند 2 هرگز ادعای انقلابی گری نمیکنند 3 اگر اختلاس کنند زندانی میشوند و حتی بزرگانشان تقصیرات را به گردن میگیرند اما اصولگرایان با شعار انقلابیگری فریب مردم هر کاری بکنند آزا دند و جوابگو نیستند اختلاس رانت دست در جیب بیت المال کردن ووووو حالا هم که یه دست تمام ارکان نظام را قبضه کردند و پس از 8ماه گرانی و ناامیدی بیشتر شد و فقط از دین و پیامبر و امامان مایه می گذارند حالا فرق ریا کار را از صادق فهمیدی باز خود دانی من سی سال تو بده بستان اینها دقت کردم به والله اصلاحات بهتر از اینهاست و کمتر تو دهنی به ضعیف ها میزند نفرین خدا به همه بیت المال خورهای بی ریشه ستم پیشه
اصولگرا ها مردم داری نمی دانند ومنافع مردم را قر بانی اهداف خود میکنند واصلاح طلب ها مملکت داری نمی دانند و منافع مملکت را قربانی اهداف خود می کنند ونتیجه تفکر این دو حزب حال وروز امروز مملکت است و تا این دو حزب بر سرکارندهمین اش است و همین کاسه
اختلاس در اصول گرايي بودن ديگه جواب نميده حالا بايد در غالب ليبرال هم يك مقدار دست به اختلاس زد وبعد هم اصول گرا واقعا كه ماملت را گير گذاشته اند
هنوز نفهمیدید این جماعت ریاکار نون به نرخ روز خور همه چی هستند با پنبه سرش می برند کمونیسم را ارج می نهند یه روز در دامان شرق و یه روز در دامان چین و یه روز در دامان همه چیز غش میکنند فقط شیون خوب بود برای اینها واسه همسایه و به قول قدیمیها سیل کو پهلونه
شما هم ادعای منورالفکری نکن که امروزمون نتیجه افکار مشعشع شمایان است .