عطاالله مهاجرانی: نمیتوان دین را با سلطه و جبر بر جامعه تحمیل کرد
وزیر ارشاد دولت اصلاحات گفت: نمیتوان دین و ارزشهای دینی را با سلطه و جبر و قسر بر جامعه تحمیل کرد. مگر میتوان با اجبار کسی را به نماز خواندن وادار کرد؟ مردم را به اجبار به نماز جمعه یا جماعت کشانید؟ پیداست که نمیآیند و نمیشود.
عطاالله مهاجرانی در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: دو تن از مراجع محترم تقلید مقیم قم که از حسن اتفاق به داشتن مواضع همراه و همدلانه با نظام مشهورند، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله نوریهمدانی، از توجه به انتقادات و سخنان مردم و داشتن «گوش شنوا» سخن گفتهاند. پیداست روی سخن هر دو مرجع تقلید با مسوولان یا دولت و نظام است. به گمانم مراجع عظام نیز بایدگوشی شنوا داشته باشند! با اظهارنظرهای تند و تیز و گاه نسنجیده، کار دولت و نظام را دشوار نکنند. فعلا درصدد ذکر نمونهها و شواهد نیستم، تاکیدم بر همین وجه مثبت سخن هر دو مرجع محترم تقلید است. یعنی توصیه به داشتن گوش شنوا و شنیدن سخن منتقدان.
قرآن مجید وقتی سخن از «استطاعت» میگوید، این واژه دقیق و عمیق در چند مورد به کار برده شده است. من این دقتها و حکمتهای قرآنی را «میناگریهای قرآن مجید» نام نهادهام. حقیقت این است که همین میناگریها، نشانههای روشنند که قرآن کلام خداوند متعال است و این همه دقت و لطافت و جامعیت و زیبایی، فراتر از حد و پایه و مایه سخن انسانی است. به دو مورد از موارد استطاعت اشاره میکنم:
یکم: استطاعت صبر! واقعیت این است که صبوری استطاعت میخواهد. چنانکه خضر به موسی گفت، شرط همراهی استطاعت صبر است. موسی شتابزده و کم استطاعت و عهد شکن بود و خضر ناگزیر از فراق شد. قال إِنّک لن تسْتطِیع معِی صبْرًا (الکهف: ٦۷)
دوم: استطاعت شنیدن! این دو مورد، در نسبت با یکدیگر نیز معنا میدهند. استطاعت شنیدن، نیاز به استطاعت صبر دارد. کسی که سخن دیگری را تمام و کمال گوش میکند و در حین گوش کردن، دنبال دستاویزی برای نفی یا ردّ سخن مخاطب خود نمیگردد، همان شیوهای که در مناظرهها شاهدیم! کمتر اتفاق میافتد که در مناظره، به ویژه مناظرههای جنجالی و سیاسی، در فضای پرتنش، آفرین و نفرین، طرفین به سخن یکدیگر خوب گوش کنند و گوشی شنوا داشته باشند، میخواهند «مچگیری» کنند و به اصطلاح یخه حریف را بگیرند و او را بپیچانند.
بسیار نادر است که به روایت امام محمد غزالی، در مناظره، یک طرف دقیق به سخن طرف دیگر گوش کند و اگر احساس کرد حقیقتی بر زبان او جاری شده است، سخن رقیب را بپذیرد و از اینکه حقیقت بر زبان رقیب جاری شده است، خوشحال شود.
واقعیت این است که جامعه گاه با امواج ملایم صدای خود را به گوش میرساند، اگر به امواج ملایم و نرم توجه نشد، آنگاه «هر موج، چون اشتر شود!» امواج کوهآسا به حرکت در میآیند؛ دیگر نمیتوان آنها را نادیده گرفت، اگر چنان امواجی را ندیدیم، توفان و سیلاب را خواهیم دید. فراتر از شنیدن صدای امواج، کار هر حکومت خردمند و آیندهبین این است که صداهای نهان جامعه را بشنود و پیش از اینکه جامعه به جوش بیاید، مشکل را شناسایی و حل کند. اجازه ندهد مشکل تبدیل به بحران شود و حلّ آن دشوار یا گاه ممتنع.
گفتهاند: «مرد آخِر بین مبارک بندهای است!» یعنی کسی که به افقهای دوردست مینگرد و راه را از چاه و دوا را از درد باز میشناسد. میبایست از مراجع محترم تقلید پرسید مگر نه این است که اصل پذیرش دین بر اساس اختیار و انتخاب و اشتیاق و ایمان است. به موجب آیه کریمه: «لا إِکْراه فِی الدِّینِ قد تّبیّن الرُّشْدُ مِن الْغیِّ (سوره البقره/ ۲۵۶)
«در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.» (قرآن مجید ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی)
نمیتوان دین و ارزشهای دینی را با سلطه و جبر و قسر بر جامعه تحمیل کرد. مگر میتوان با اجبار کسی را به نماز خواندن وادار کرد؟ مردم را به اجبار به نماز جمعه یا جماعت کشانید؟ پیداست که نمیآیند و نمیشود. اگر هم شد، پوسته کمرمقی از نماز ارایه میشود. حجاب هم از جمله همین احکامی است که نمیتوان با اکراه و اجبار یا سرکوب جوانان را به پذیرش آن وادار کرد؟ بگذریم که وادار کردن غیرمسلمانان و اهل کتاب و جهانگردان و مقامات خارجی که به ایران میآیند یا انتظار رییسجمهور محترم ما در نیویورک از کریستین امانپور که هم اسمش مسیحی است و هم به اعتبار مادرش مسیحی است، به رعایت حجاب، جای، امّا و اگر دارد.
استطاعت شنوایی و شنودن داشته باشیم و به سخن جوانان گوش کنیم. از جمله کسانی نباشیم که به تعبیر قرآن مجید، استطاعت شنودن ندارند! «وکانُوا لا یسْتطِیعُون سمْعًا» (سوره کهف/۱۰۱)
خب شما که اسلام را نمیخواستید پس غلط کردید انقلاب کردید مگر اینجا دیوانه خانه است که هر روز یک ساز میزنید؟؟؟. البته من هم فکر میکنم به قول آن داعشی مردم ایران هرگز مسلمان نیستند و مسلمان نخواهند شد
یک داعشی چند سال پیش جلوی دوربین آمد و گفت :
ای مردم ایران شما که درگیر دنیا و لذتهای آن هستید و به خوشی های دنیا دل بسته اید و مانند سگ از مرگ میترسید، بدانید مسلمان نیستید که هیچ.....
از یک سگ کثیف، هم کثیف ترید ......
امروز میفهمم آن داعشی چه میگفت
ما این همه شهید دادیم اون داعشی ...خورد همچین حرفی زد،مردم ایران به دلیری شهرت دارن از زمان تشکیل اولین تمدن در ایران هنوز اسامی سرداران شجاع روی زبون تاریخ دوستان هست،ما ناموس پرستیم و اجازه نمیدیم خانواده هامون اسیر دشمن بشن،این حرفها بوی خوبی نمیده دودستگی ایجاد نکنیم تا دشمن سو استفاده کنه
کاش ادعای فهمت حقیقت داشت .
بیا بیا بریم جنگل واست کلبه بسازم شکار ملخ تو که عرب ملخ خوری شاد یه سوسمار هم برایت شکار کردم
کاش سیاست مداران ما لباس دین بر تن نداشتند
دین که مظهر پاکی و یک رنگیه
بلعکس سیاست که همه ش نیرنگ و فریب و چند رنگیه
با هم در تضاد هستن
آقا عطا تادیروز حضرات رو باد میکرد و به به وچهچه میکرد حالا چطور یاد مردم افتادی کاکو !!؟؟؟؟
وزیر فرهنگ وارشاد که بودی چیز دیگری بلغور میفرمودیدولی دین هزار رنگتان ومنافع روزتان ایجاب میکندهم چیتون را بباد بدهید بترس از روزی که این بادها طوفانی شود ریشه کن...
آقای مهاجرانی شما چوب دو سر نجسی بیش نیستی که با نون به نرخ روز خوری زندگی می کنی.
افرادی مثل شما جزو پست ترین ها هستند چون به آنی همه چیزو میفروشی