شاهزادههای مدعی سلطنت ایران را بشناسید؛ ما شاه ایرانیم!
شاهزادگان سه سلسله سلطنتی در ایران مدتی است در آن سوی مرزهای کشورمان مدعی سلطنت و پادشاهی هستند و هر کدام به زعم خود در تلاشاند تا یک روز بالاخره بر سرزمین اجدادیشان حکومت کنند.
همین حالا که قرار است شروع به خواندن این گزارش کنید و همین حالا که حتی متن این گزارش به طور کامل منعقد نشده است؛ همزمان ایران عزیزمان سه مدعی پادشاهی دارد. دیدن مردی که توانایی گفتگو به زبان فارسی را هم ندارد و خود را مدعی پادشاهی ایران و شاهزاده قاجاری معرفی کند؛ شاید که نه، قطعا برای شما هم خندهدار است.
بابک میرزای قاجاری مدتی است که فعالیتش را در فضای مجازی به عنوان شاهزاده ایرانی مدعی پادشاهی آغاز کرده و مانند دو مدعی دیگر به دنبال آرمانخواهیهای غیر واقعی است. بابک میرزای قجری متولد ۱۹۷۰ در برلین است. او پنجمین نسل از خاندان فتحعلیشاه قاجار است و البته گفته میشود مادرش نسبت فامیلی با فرح پهلوی نیز دارد. مدرک تحصیلی او مشخص نیست، اما ظاهرا در ترکیه تجارت دارد.
توییتها و پستهای اینستاگرامیاش چه تصاویر و چه فیلمها؛ نشان میدهد این شازده پسر، فارسی بلد نیست و فقط میتواند با لهجه بسیار غلیظ ترکی دست و پا شکسته جملاتی را بگوید. البته با توییتهایش به دو زبان ترکی و فارسی هم مدام درحال القای احساس نژادپرستانه است و طرفداریهایش در صفحات مجازی از مواضع کشورهای ترک زبان همسایه به همین بسنده نمیشود و حتی روز عید ظفر یعنی پیروزی ترکهای ترکیه مقابل یونان در دوره آتاتورک را هم هر سال تبریک گفته است.
ادامه پیشینه اجدادی
اگر سری به صفحه اینستاگرامیاش بزنید قطعا برایتان این سوال پیش میآید که دلیل این همه علق به آذربایجان و ترکیه توسط کسی چه چیز میتواند باشد؟
او حتی در توییتی درباره شهریار و در راستای ترویج روحیه نژادپرستی نیز نوشته است «پارسیگوی آذری زبان خواندن شهریار توهین به او و دهها میلیون ترک ایران است» اگرچه به طور واضح قومیتهای ایرانی را از هم جدا نمیکند و ایران پرستی را تضعیف نمیکند، ولی علنا قومیت در کلماتاش پررنگتر از ملیت است و در یکی دیگر از توییتهایش اهواز را نیز احواز با املای رایج میان جدایی طلبان مینویسد. این کارها رنگ و بوی جالبی ندارد و نشان میدهد شاهزاده بابک شاید جرائت نداشته باشد صراحتا مواضع جدایی طلبانه خود را اعلام کند، اما ایدئولوژی او انگار مانند خانداناش، ایدئولوژی تقسیم و تکه پاره کردن ایران است.
تطهیر سلسله قجری از زبان نوه و نتیجه
شازده قجری مواضع خندهداری هم درباره دودمان خود دارد و در یک پست اینستاگرامی به مناسبت سالگرد ترور ناصرالدین شاه؛ ناصر الدین شاه را شاه شهید میداند و مینویسد «در دوران ۵۰ ساله سلطنت او اصلاحات ساختاری عمیقی در کشور شکل گرفت.» همین یک گزاره از نگرش و دیدگاه این فرد درباره خانداناش، ایران دوستی او را نیز عیان میکند. اما اگر بابک شاه قاجار دوره تحصیلی خود در مدارس ایرانی میآموخت؛ میدانست عهدنامه ننگین ترکمنچای در زمان کدام یک از اجدادش منعقد شده بود و هرگز مدعی نمیشد که در دوره او اصلاحات ساختاری اتفاق افتاده است.
تطهیر سلسله قاجار توسط شازده به جا مانده از آنها به همین جا ختم نمیشود و بابک میرزا در صفحات مجازیاش مینویسد که به تاراج گذاشتن خاک ایران توسط قاجار یک دروغ بزرگ و حاصل سیاه نمایی خواندن تاریخ توسط پهلوی است. قاجار برای وجب به وجب ایران فعلی با استعمارگران جنگید.
بابک میرزا در سال۹۴ یک سفر به ایران نیز داشته است و عکسهایی خانوادگی در حرم امام رضا، دربند، کاخ گلستان و کاخ سعدآباد در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته است. ظاهرا پس از ایران در همان سال به آذربایجان و ترکیه نیز سفر کرده و در باکو مورد استقبال رسانهها قرار گرفته بود.
دوئل پهلوی و قاجار
بابک قجری، اما یک رقیب جدی برای ربع پهلوی یعنی رضا پهلوی به حساب میآید و این رقابت به حدی بیخ پیدا کرده که همین شخص در نوشتههایش رضا پهلوی را مورد تمسخر قرار میدهد و او را «منتظر السلطنه» معرفی میکند.
ربع پهلوی البته در ادعای میراثداری سلطنت سابقهای دیرینهتر و مضحکتر از بابک قاجاری دارد و رسانههای فارسی زبان خارجی به پر و بال دادن و صحه گذاشتن به ادعای خندهدار نیز کمک کردهاند.
چه افرادی که به طور تفریحی و چه افرادی که به طور جد و روزانه پیگیر فضای مجازی هستند؛ از مطالب منتشر شده از رضا پهلوی یعنی فیلمها، سخنان و تصاویر شاهزاده پهلوی مطلع هستند و میدانند که سالهاست رضا پهلوی فکر میکند رهبر اپوزیسیون خارج کشور است. ناگفته نماند که چند سالی است که رسانههای غربی_عربی و عبری بر روی معرفی و بولد کردن چهره رضا پهلوی به عنوان ولیعهد سرمایهگذاری کردهاند، اما آنچه که تحویل گرفتند فردی است که میان مخالفان جمهوری اسلامی نیز سر نخواستن او دعوا بود و اعتراضات ۱۴۰۱ نشان داد پروژه پهلویسم نه تنها شکست خورده بلکه در تمام این سالها جدی نگرفته شد و هیچکس مرد گندهای مثل رضا پهلوی؛ که در ۵۰ سالگی نیز هنوز از اموال دزدیده شده ایران توسط پدرش خرج میکند را گردن نمیگیرد.
یک شاه دیگر در راه ایران
ادعای سلطنت طلبی، اما در اینجا به پایان نمیرسد و مدتی است یکی از نوادههای دختری نادرشاه افشار نیز مدعی سوم تاج و تخت است. رضا هازلی نادرافشاری نواده دختری نادرشاه افشاری است که ظاهرا از سمت پدری هم به پهلویها میرسد. انگار هر جا از فکاههگویی و شوخ طبعی است اثری از پهلویها پیدا میشود.
رضا هازلی خودش را جامعه شناس، فلسفهدان، پژوهشگر تاریخ، باستان شناسی و زبان شناسی و متولد تهران معرفی میکند، اما با این وجود هیچ اطلاعاتی از دانشگاهی که مدارک علمیاش را از آنها اخذ کرده است در دسترس نیست. هازلی برای نشان دادن اصالت نادر افشاریاش حتی یک سایت نیز در فضای مجازی راه اندازی کرده است که از حق نگذریم بیشتر شبیه به آلبوم خانوادگی است چرا که تمام تصاویر خانوادگی حتی تصاویر دلخراش شکار حیوانات توسط شازده پسر نادرافشاری هم در آن پیدا میشود. ظاهرا دوران مدرسه رضاهازلی در ایران گذشته و پدرش سرهنگ دوم در ارتش محمدرضا پهلوی بوده است.
همه علیه ربع پهلوی
نادرافشاری، اما برخلاف قاجاریها پرچم مخصوص به سلطنتشان را دارند. هازلی اگر چه به وضوح مانند بابک قاجاری و رضا پهلوی رفتار احمقانه ندارد، اما مواضع ضد جمهوری اسلامیاش را با تحریک علنی مردم به آشوب بیان میکند، اما در دیگر نوشتههایش جمهوری اسلامی را منتصب به اسرائیل و رضا پهلوی را متهم به تبانی با جمهوری اسلامی میکند و این شازده نادرافشاری هم ربع پهلوی را مورد تمسخر قرار میدهد.
از سوی دیگر با رد پانترکسیم همچنین مخالفت خود را با شاهزاده قاجاری اعلام میکند و خود را طرفدار سرزمین و فرهنگ هندوایرانی میخواند.
اگر دلگیر بودید، به ته خط زندگی رسیدید و از همه جوانب این روزگار به شما فشار وارد شد پیشنهاد میدهم به این فکر کنید که هنوز چند نفر مدعی تاج و تخت در ایران هستند.