اولین گفتوگوی کیوان صمیمی بعد از زندان: اولین و فوریترین چه باید کرد، «گفتوگو» است
یک روزنامه نگار و فعال سیاسی تاکید کرد: اولین و فوریترین چه باید کرد را «گفتوگو» میدانم. میبینم اخیرا عدهای در خارج از کشور در حال تعیین لیدر هستند. این تحرکات منطقی نیست، حرکت اصلاحی که آغاز شود و گفتوگوها که شکل بگیرد از درونش محتوای لازم هم بر میخیزد.
کیوان صمیمی در مصاحبه ای درباره دوران حضور در زندان و آرمانهای محقق نشده انقلاب سخن گفته است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
بعد از آزادی از زندان پروندهای علیه من باز شده که ممکن است باعث شود دوباره به زندان برگردم. حدود 10ماه پیش (اردیبهشت 1401) بود که خبر رسید، قرار است خانم النا دوهان فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل راهی ایران شود. من همراه با 4نفر از دوستان نامهای به ایشان نوشته و درخواست کردیم که برای دستیابی به درک روشنتری از وضعیت ایران با فعالان مدنی مستقل در ایران دیدار کند. زمانی که زندان بودم، درباره امضای این نامه از من بازپرسی شد؛ نهایتا پرونده به دادستانی تهران عودت داده شد و کیفرخواستی با عنوان اجتماع و تبانی علیه من صادر کردند. البته برداشت من این است که این پرونده با فشار برخی ارگانها به جریان افتاده است.
بلافاصله پس از آزادی من، احضاریهای از شعبه 29دادگاه انقلاب برای من صادر شد که خودم را به دادگاه معرفی کنم. من البته به دادگاه مراجعه نکردم و اطلاع ندارم که چه فرآیندی طی شده است. فعلا پروندهها در همین حد است تا احضاریه تازهای برای من صادر شود.
امروز با آرمانهای سالهای ابتدای انقلاب، فاصله زیادی داریم. شعارهای اصلی انقلاب استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. اما این آرمانها هنوز محقق نشدهاند. نه استقلال مورد نظر محقق شده، نه آزادی و نه جمهوری اسلامی.
تلقی عموم مردم ایران از جمهوری اسلامی در سال 57، جمهوریتی مبتنی بر دموکراسی، عدالت، آزادی و... بود اما به نظرم به آرمانهای انقلاب جفا شده و انقلاب وسیع و بزرگ و مردمی ایران که مطابق خواسته مردم و بدون دستور گرفتن از کشور خاصی به پیروزی رسیده بود، هنوز به نقطه آرمانی خود نرسیده است.
انحرافات (از اهداف انقلاب)، متعلق به امروز و دیروز و حضور یک فرد خاص و عدم حضور فرد دیگری نیست. به نظر من بعد از 23بهمن ماه57، برخی انحرافات آغاز شد.
اولین و فوریترین چه باید کرد را «گفتوگو» میدانم. ما نباید خیلی قدمهای بزرگ و خیلی جلوتر را برداشته یا درباره آنها صحبت کنیم. میبینم اخیرا عدهای در خارج از کشور در حال تعیین لیدر هستند. این تحرکات منطقی نیست، حرکت اصلاحی که آغاز شود و گفتوگوها که شکل بگیرد از درونش محتوای لازم هم بر میخیزد. هر جنبش خشونت پرهیز اصلاحی، نیازمند گفتوگو است.
برخی از این حرکتهای خشن قابل قبول نیستند. البته این رفتارهای خشن را محکوم نمیکنم، چراکه این جوانان هم خود قربانی این وضعیت هستند. طبیعی است جوانی که مشکلات فراوانی را دارد و از هر طرف احساس بنبست میکند، دست به برخی اقدامات هم بزند. اما راهحل، گفتوگو و تعامل است.
من و شما متولی مردم نیستیم که بگوییم چه کار کنند؛ از دل گفتوگوهاست که قدمهای اصلاحی لازم شکل میگیرد و خرد جمعی راه را نمایان میکند. خرد جمعی است که در هر مرحله مشخص میکند چه باید کرد. بنابراین چه باید کرد؛ موضوعی است که از دل گفتوگو و خرد جمعی شکل میگیرد.
تنها راه نجات کشور که حتی به نفع اصولگرایان هم هست (آندسته از اصولگرایانی که سرسپردگی مالی نداشته باشند) جنبش خشونت پرهیز اجتماعی، تحزب و گسترش فعالیتهای حزبی است.
ایران بهطور کلی یک جامعه جنبشی است و در مراحل بعدی میتوان به فضای بعدی که دستیابی به یک جنبش خشونت پرهیز و شکلگیری بستر گفتوگوی همگانی است، رسید.