جدال علم و ایدئولوژی در مناظره نمایندگان دو طرز فکر اقتصاد آزاد و اقتصاد اسلامی
موسی غنینژاد اقتصاددان مدافع اقتصاد آزاد در مناظرهای تلویزیونی دیدگاههای مسعود درخشان مدافع اقتصاد اسلامی را به چالش کشید.
دوشنبه شب میتوانست مثل خیلی از شبهای دیگر عاری از معنی و البته تکراری باشد اما صدایی از دل این شب به گوش رسید که اندک امیدی در دلمان زنده کرد. شبکه افق که وابستگی آشکار به سپاه پاسداران دارد از دو اقتصاددان سرشناس دعوت کرد تا ریشههای وضع موجود کشور را تحلیل کنند.
یکی از مهمانان آمده بود تا از دریچه «اقتصاد اسلامی» وضع موجود را تبیین کند و دیگری از همان ابتدای بحث، نماینده «لیبرالیسم» خوانده شد.
در یک سوی میز «مسعود درخشان» نشسته بود و در سوی دیگر «موسی غنینژاد». این مناظره بهنوعی جنگ «علم» و «شبهعلم» بود یا به تعبیر دیگر، جنگ «علم» و «ایدئولوژی» بود. ایدئولوژی نه بهعنوان مکتب یا دین یا مذهب؛ بهمعنای آگاهی کاذب و از آن فراتر؛ شبهعلم، اتهامپراکنی و پروندهسازی.
موسی غنینژاد در این مناظره نماد و نماینده هزاران استاد دانشگاه رانده شده از ساختار سیاستگذاری و تصمیمگیری بود اما مسعود درخشان که عقاید رادیکال همفکرانش همچون سعید جلیلی در سالهای گذشته ضربههای کاری به اقتصاد کشور زده، غنینژاد و همفکرانش را مسبب وضع موجود میدانست.
مسعود درخشان با پنهان شدن پشت اقتصاد اسامی و نقلقول کردن از بزرگان انقلاب تلاش کرد، موسی غنینژاد را «مدافع اندیشههای شیطانی» قلمداد کند. اندیشههایی که به عقیده او، عامل گرفتاری امروز اقتصاد ایران است. در مقابل موسی غنینژاد با اشاره به باورها و نوشتههای حزب توده در ابتدای انقلاب، برخی اصول و سیاستهای کلی را برگرفته از این اندیشه دانست و آدرس مسائل امروز را رویههای کمونیستی و اتحاد آن با سرمایهداری رفاقتی عنوان کرد. در نهایت اینکه به قول داود سوری، این مناظره نشان داد چطور میتوان بدون دانستن، چه در مورد یک مکتب فکری و چه در مورد یک نهاد اقتصادی مثل بانک با آن مخالفت کرد، هیاهو کرد و شعار داد. این مناظره نشان داد که چگونه در عین بیاطلاعی میتوان سیاستگذاران را مجذوب کرد و به بیراهه کشاند.
موسی غنینژاد چه افکاری دارد؟
موسی غنینژاد را به خاطر طرح نظراتش در دفاع از لیبرالیسم و بازار آزاد میشناسیم. او فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه سوربن است و در سالهای گذشته همواره به نقد سیاستهای اقتصادی دولتها پرداخته است. دکتر غنینژاد از اواخر دهه ۱۳۷۰ به معرفی مکتب اقتصادی اتریش در ایران پرداخت و برای نخستین بار جامعه ایران با افکار فون میزس و فون هایک و دیگر بزرگان این مکتب آشنا شد. موسی غنینژاد سالهای سال است که با پلیدیهای سرمایهداری رفاقتی و اقتصاد دولتی میجنگد. او همه هزینهها را به جان خریده اما هیچگاه دست از روشنگری برنداشته است. اگر ماموریت محمد طبیبیان و مسعود نیلی را آ گاهسازی سیاستمداران بدانیم، ماموریت اصلی غنینژاد مبارزه با روشنفکران چپگرا بوده است. غنینژاد معتقد است، نظام اقتصادی حاکم بر کشور مبتنیبر آموزههای سوسیالیستی شکل گرفته و بهطور مشخص قانون اساسی جمهوری اسلامی متأثر از تفکرات چپ نوشته شده است. به عقیده او، اصول اقتصادی قانون اساسی، براساس راه رشد بدون سرمایهداری تدوین شده به این معنی که کل اقتصاد باید به دست دولت سپرده شود.
بیشتر بخوانید:
مسعود درخشان کیست؟
مسعود درخشان که ۷۴ سال سن دارد، در دانشگاه علامه طباطبایی تدریس میکند. او را پایهگذاری رشته معارف اسلامی و اقتصاد در دانشگاه امام صادق میدانند و بهواسطه حمایتهای همیشگیاش از سعید جلیلی میشناسند. او در سال ۱۳۵۰ از رشته اقتصاد در دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده و پس از آن برای ادامه تحصیل به مدرسه اقتصاد لندن رفت و موفق به دریافت مدرک دکترا شد. مسعود درخشان اعتقادات تندی دارد و در سالهای گذشته بهشدت علیه اقتصاد آزاد موضع گرفته است. او و یوسف اباذری، جامعهشناس معروف چپگرا عقاید مشترک زیادی دارند و ضدیتشان با لیبرالیسم مهمترین نقطه اشتراک آنهاست. مسعود درخشان بهصورت جدی اعتقاد دارد که هرکس طرفدار رقابت و آزادی فعالیت اقتصادی است، غارتگر و چپاولگر است.
دیدگاههای او درباره بانکها از سوی اقتصاددانان خطرناک توصیف شده، چراکه معتقد است «باید همه بانکهای خصوصی در بانکهای دولتی ادغام شوند و در مرحله بعدی همه بانکهای دولتی نیز در بانک ملی ادغام شوند و فقط یک بانک دولتی داشته باشیم. بعد از این مرحله، بانک مرکزی هم باید جمع شود. بانک ملی عضو هیأت دولت شده و در مقابل مجلس پاسخگو خواهد بود. با این کار مشکل نقدینگی و ربا و... برای همیشه حل خواهد شد.»
او همچنین اعتقاد دارد«همه صرافیها باید جمع شود و معاملات ارزی فقط باید در واحد ارزی بانک ملی انجام شود. ما در دنیا چیزی به نام بازار سکه طلا نداریم این فقط مخصوص ایران است که باید جمع شود. کسی که طلا یا ارز میخرد هدفش سفتهبازی است و برای آن است که افزایش قیمت پیدا کند و بعد آن را بفروشد.»
درخشان ریشه تورم را نقدینگی نمیداند و میگوید: «اینکه رئیس بانک مرکزی میگوید تورم ناشی از انتظارات است تا حدی درست است، چون تورم نتیجه سفتهبازی است.»
به عقیده او «ما بانکی میخواهیم که ربا نگیرد، اولویتبندیهای بالادستی در اعطای وام به تولید را رعایت کند، سفتهبازی نکند و... حالا شما هر جوری میخواهید بانکها را اداره کنید اما اینها را که گفتم محقق کند.»
غنینژاد و درخشان چه گفتند؟
مسعود درخشان در این مناظره گفت: «علتالعلل مشکلات ما ساختاری است. انتظار این بود در دوران رئیسی ساختارها بازبینی شود، اما اینطور نشد. بلکه سعی شد بر پایه همان ساختارهای گذشته مشکلات را حل کنند. چرا در این ساختارها دگرگونی به وجود نمیآید. چون تفکر انقلابی میان مسئولان وجود ندارد. راهحل من بازیابی روحیه انقلابی میان مسئولان است. تفکر اقتصادی غالب تحت عنوان لیبرالیسم متأثر از اندیشههای هایک جلوی انتشار تفکر انقلابی را میگیرند و امالمصائب مسائل اقتصادی کشور همین تفکر است.» موسی غنینژاد در پاسخ گفت: «نظام فعلی در فردای انقلاب اسلامی شکل گرفت. این نظام دارای مشکل جدی است. زمانی که در ایران انقلاب شد جریان غالب در جهان چپگرایی بود و انقلابیون هم کاملاً متأثر از این تفکرات بودند. اندیشههای علی شریعتی در جایجای قانون اساسی دیده میشود؛ بنیصدر هم نقش مهمی در تدوین قانون اساسی داشت. اساس اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی کاملاً متأثر از تفکر چپ بوده و اتفاقاً از آموزههای اسلام در مواد اقتصادی اثری نیست.»
غنینژاد همچنین گفت: «اصول اقتصادی جمهوری اسلامی راه رشد بدون سرمایهداری بود که ذیل کمونیسم قرار دارد. این تفکر، یعنی کل اقتصاد را به دست دولت بسپارید در اصل ۴۴ نیز کاملاً همه صنایع دست دولت است. این در حالی است که مالکیت خصوصی در فقه کاملاً مهم و محترم است.»
مسعود درخشان در پاسخ گفت: «غنینژاد تصویر انحرافی از قانون اساسی و انقلاب اسلامی ارائه میدهد.» وی افزود: «اتاقهای فکری لیبرالیسم برای حفظ منافع سرمایهداران از تفکراتی دفاع میکنند که متأثر از هایک است.»
در بخش دیگری از مناظره، دکتر غنینژاد با اشاره به اینکه «بسیاری از سرمایهداران که سرمایه آنها بزرگ میشود مخالف اقتصاد رقابتی می.شوند، چون به دنبال انحصار هستند» گفت: «برخلاف تصور پروفسور درخشان، من با هر نوع سرمایهداری موافق نیستم. نظام اقتصادی ایران اتفاقا سرمایهداری است، اما از نوع سرمایهداری دولتی و رفاقتی.»
مسعود درخشان نیز در واکنش گفت: «من طرفدار سیاستهای اقتصادی براساس اسلام هستم، یعنی سازمان برنامه ما و بانک مرکزی ما باید اسلامی عمل کند.»
غنینژاد با اشاره به اینکه «لیبرالیسم، یعنی حاکمیت قانون، تاکید کرد که در کشور ما حاکمیت قانون وجود ندارد.» در قسمتی از این مناظره، مسعود درخشان، دکتر غنینژاد را متهم میکند که «بحث را خیلی خوب ژورنالیستی میکنید و بهشدت تحت تاثیر روزنامهنگاران منحط و فریبکار» است که «در ذهن جوانان و استادان دانشگاه فساد میکنند». درخشان همچنین میگوید: «از شیاطین تعلیمدیده تبعیت دارید و فریبخورده فونهایک هستید».
جنگ قدیمی دو سر طیف
موسی غنینژاد و مسعود درخشان در دوسوی متفاوت اندیشه سیاسی- اقتصادی قرار دارند.
غنینژاد شناختهشدهترین طرفدار «هایک» یکی از نظریهپردازان مکتب اقتصادی اتریش است که بر سازمانیابی خودبهخودی براساس سازوکار قیمتها تاکید دارد و مدافع تمامقد مالکیت خصوصی است. در مقابل مسعود درخشان، بهظاهر مدافع اقتصاد اسلامی است اما دیدگاههایش کاملاً گرایش به چپ دارد. غنینژاد و درخشان را میتوان دوقطبی دانست که هیچگاه همدیگر را جذب نمیکنند. غنینژاد لیبرال که در دانشگاه سوربن درس خوانده، از جامعهای بیرون آمد که اندیشه چپ بر آن سایه افکنده بود. جامعه فرانسه تحت تاثیر فضای فکری سوسیالیستی قرار داشت اما غنینژاد به باورهای لیبرالی روی آورد. در مقابل، مسعود درخشان در مهد لیبرالیسم و در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن تحصیل کرد، ولی تبدیل به سوسیالیستی دوآتشه شد. این دو سوی دیدگاه اقتصادی ایران تضاد تاریخی معناداری دارند. کسی که در مهد سرمایهداری درس خوانده و زندگی کرده از سوسیالیسم دفاع میکند و دیگری با وجود آنکه طعم زندگی در یک فضای سوسیالیستی را چشیده به اندیشه لیبرال نزدیک شده است. امروز نیز پس از گذشت سالها و تغییر و تحولات تاریخی کمتر کسی در ایران یافت میشود که مانند درخشان در مذمت یافتههای علم اقتصاد سخن بگوید. در مقابل موسی غنینژاد در دفاع از نظام بازار همتا ندارد. بهیقین، روبهروی هم قرار دادن این دو روشنفکر از دشوارترین کارها بوده است و باید از گردانندگان برنامه بهخاطر ثبت چنین رویداد روشنگرانهای تقدیر کرد.