ماجرای عقیم بودن مسعود رجوی و مناسبات فاسد تشکیلاتی منافقین

30 دی‌ماه 1357 زمانی که رژیم پهلوی آخرین روزهای حیات خود را تجربه می‌کرد، دولت بختیار، ساواک و CIA آمریکا برای تاخیر یا انحراف در انقلاب ، مسعود رجوی و حلقه وابسته به او را از زندان آزاد تا با استفاده از جریان موازی ساخته شده توسط آمریکا به اسم سازمان مجاهدین خلق، اهداف خود را دنبال کند. پایه سازمانی و تشکیلاتی منافقین از ابتدا بر خانه‌های تیمی استوار بود که زنان در آن برای پوشش ارتباطات بیرونی وارد و ازدواج‌های تشکیلاتی بخشی از مناسبات حساب می آمد. 

 در این بازخوانی تاریخی که مستند به برخی اطلاعات افشا نشده از منابع آگاه امنیتی نگارش شده است، تلاش شده به موضوع " عقیم بودن مسعود رجوی، لو دادن خانه تیمی موسی خیابانی و اشرف ربیعی در سناریو مسعود رجوی، پدر اصلی مصطفی رجوی و چگونگی شکل گیری رابطه مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو" پرداخته شود.

ازدواج مسعود با زوج تشکیلاتی قدیم موسی خیابانی

مسعود رجوی پس از آزادی از زندان در تیرماه  سال 1358 با اشرف ربیعی؛ همسر سابق اکبر نبوی نوری، ازدواج می کند. او که از ابتدای سال 58 مشغول فعالیتهای سیاسی و نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس خبرگان قانون اساسی شده مسئولیت مدیریت خانه های تیمی و تشکیلاتی سازمان را به موسی خیابانی و اشرف ربیعی واگذار می کند و از پاییز 58 اشرف ربیعی و موسی خیابانی مجددا در یک خانه تیمی منافقین قرار می‌گیرند .  پیش تر نیز از بهمن 57 تا اردیبهشت 58 این دو سابقه حضور مشترک در خانه تیمی را داشتند. 

تولد نامشروع یک کودک و آغاز کینه

اسفند ماه سال59  مسعود رجوی جهت هماهنگی ورود به فاز مسلحانه با هدف براندازی انقلاب اسلامی، به طور مخفیانه از مرز سیستان و بلوچستان از کشور خارج و به فرانسه سفر می‌کند و در جلسه با سرویس اطلاعاتی فرانسه که با هماهنگی " مهندس مهدی بازرگان و بنی‌صدر" انجام گرفته شده بود، به ارائه طرح و درخواست نیازمندی‌های پشتیبانی خود می‌پردازد

مسعود رجوی بعد از بازگشت از پاریس متوجه بارداری اشرف ربیعی می شود و با توجه به علم مسعود رجوی به عقیم بودن خود و پنهان کردن این مسئله از دیگران، متوجه خیانت موسی خیابانی و اشرف ربیعی می‌شود اما مسئله را برای طراحی یک سناریو، مسکوت می‌گذارد.

 مسعود رجوی پس از فرار به فرانسه در تابستان 60، نیازمند حذف عناصر هم سطح خود برای رسیدن به دیکتاتوری کامل می‌شود و طی طراحی سناریوی محرمانه با لو دادن خانه تیمی مرکزیت داخل کشور (زعفرانیه) هم موسی خیابانی را حذف می‌کند و هم انتقام خود از اشرف ربیعی را عملی می‌کند، اما برخلاف تصورش، فرزند موسی و اشرف در این عملیات زنده می‌ماند و هم زنده ماندن مصطفی و هم به آغوش کشیده شدن فرزند منتسب به او توسط شهید لاجوردی، آتش او را صدچندان می‌کند. 

در آن زمان مهدی ابریشمچی و مریم قجرعضدانلو، مسئول حراست از خانه های تیمی کادر سازمان بودند. قبل از ضربه به خانه زعفرانیه، رابط سازمان از آنان می خواهند بدون اعلام هشدار به خانه‌های تیمی مرکزیت سازمان، خانه تیمی خود را ترک کنند. مریم و مهدی ابریشمچی چند ماهی مخفیانه زندگی می کردند تا اینکه از مرز کردستان به فرانسه منتقل می شوند.

مریم رجوی؛ از مسئول دفتری تا روابط پنهانی با مسعود رجوی

 مریم قجر عضدانلو در فرانسه مسئول دفتر مسعود رجوی شده و از سال 62 رابطه نامشروع بین این دو برقرار می‌شود تا جایی‌که مسعود رجوی در پاسخ به شک ابریشمچی به این ارتباط، با طرح این‌که ضربه خانه زعفرانیه نتیجه خیانت او بوده و با گذشت مسعود از کیفرخواست خیانت او چشم‌پوشی شده است، پیام خود را به ابریشمچی منتقل می‌کند.

 مسعود رجوی به واسطه همکاری‌اش با بنی صدر وتشکیل شورای ملی مقاومت در فرانسه با او، در سال 1361 با فیروزه بنی صدر ازدواج می کند و تا سال 63 که از وی طلاق می‌گیرد، بلافاصله پس از طلاق دادن فیروزه در اواخر سال 63، ابتدا مریم را به عنوان همردیف مسئول اول منصوب می کند و علی رغم وجود رابطه با مریم قجر، در مراسمی به طور همزمان صیغه طلاق مریم از ابریشمچی و صیغه عقد با خود را جاری می‌کند و به حفظ ظواهر شرعی هم اعتنایی نمی‌کند.

 مریم رجوی تا قبل از طلاق رسمی از ابریشمچی با او زندگی مشترک زناشویی داشت و سقط او به ارتباط نامشروعش با مسعود رجوی مربوط نبود و به رابطه همزمان با ابریشمچی بر می گردد . 

طبق مسستندات پرونده پزشکی مسعود رجوی و بخشی دیگر از اطلاعات منابع آگاه امنیتی، مسعود رجوی عقیم بوده است. البته برخی اظهارات عناصر رده بالای ساواک، علت عقیم بودن مسعود را نتیجه شکنجه ساواک برای متقاعد کردن او در "همکاری صمیمانه " با خود عنوان می‌کنند. 

همچنین مسعود رجوی از همسران خود، اشرف، فیروزه، مریم رجوی و سایر زنان سازمان همچون فهیمه اروانی و... هیچگاه صاحب بچه نشد . 

مصطفی رجوی یا مصطفی خیابانی؟

برخی یکی از علل نفرت و دشمنی مصطفی رجوی فرزند منتسب به مسعود رجوی با وی را  نیز  علم به مناسبات غیر اخلاقی سازمان منافقین که منجر به تولد کودکانی مثل خودش و سرپوش گذاشتن بر خیانتهای جاری تشکیلاتی برای حفظ اصل تشکیلات بوده است می‌نامند. مصطفی رجوی پس از فراری دادن اجباری به عراق توسط مسعود، بارها در عراق اقدام به فرار و مخالفت با مسعود کرد تا جایی که مسعود رجوی ناچار به زندانی کردن او و سپس انتقالش به اروپا می‌شود. مصطفی، مسعود رجوی را شیطان و جنایتکار خطاب می‌کند و در حال حاضر هیچ گونه مراودات و مناسباتی با منافقین ندارد و تنها به صورت ماهانه چند هزار یورو برای سکوت دریافت می‌کند.