یک تحلیلگر مسائل سیاسی:
تنها ۷ درصد از مردم مدافع وضع موجودند
«نگاه مردم نسبت به سیاستها و مدیریت کنونی مثبت نیست و تعداد اندکی از مردم از وضع موجود دفاع میکنند. ظاهرا آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که فقط ۷ درصد مدافع این وضع هستند. این ناترازی در عمل مدیریت امور را دچار مشکل میکند و چه بسا منجر به ناترازی نوع دوم شود.»
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی در اعتماد نوشت: تقریبا اتفاق نظر وجود دارد که ایران دچار چندین ناترازی جدی شده است که بدون حل موثر و پایدار آنها، آینده تیرهای را باید انتظار بکشیم. ناترازی بودجه، ناترازی بانکها، ناترازی برق، گاز و سایر سوختهای فسیلی، ناترازی آب، اخیرا نیز ناترازی جمعیت در حال بروز یافتن است. این ناترازی میتواند در حوزههای سیاست و جامعه نیز دیده شود.
شکاف عمیق نسلها، شکاف دولت ـ ملت و ناترازی روابط خارجی را نیز میتوان در ذیل همین ناترازیها دید ولی ناترازیهای اول که عموما مادی هستند، مشهود و غیر قابل انکار است، در حالی که ناترازیهای سیاست و جامعه که علت اصلی بروز همه ناترازیهاست، به راحتی نادیده گرفته یا انکار میشود. ناترازی اصلی میان توان و قدرت و درک و برنامه آن نیرویهای انسانی که عهدهدار حل این ناترازیها شدهاند ولی فاقد این شرایط هستند. در واقع ظرفیت این نیروها برای درک و حل این مسائل بسیار ناقص و کم است و همین مساله سبب میشود که ناترازیهای دیگر تشدید شود.
اولین و مشهورترین ناترازی مربوط به انرژی است. چند علت اصلی برای این ناترازی وجود دارد. اول نظام قیمتگذاری حاملهای انرژی است که موجب میشود مصرف به صورت غیرمنطقی افزایش پیدا کند و اصراری بر تولید کالاهای کم مصرف نیز نباشد. در نتیجه شدت مصرف انرژی در ایران چند برابر میانگین این شاخص در کشورهای دیگر شده است. در این شرایط طبیعی است که تقاضای داخلی برای مصرف بالا میرود ولی در نقطه مقابل عرضه در حال کاهش است و این علت اصلی ناترازی است.
علت افزایش تقاضا روشن است، زیرا برای صنایع و مردم مقرون به صرفه نیست که مصرف خود را کم کنند، این کار نیازمند سرمایهگذاری زیاد است که با قیمت اندک انرژی این سرمایهگذاری توجیه اقتصادی ندارد. چرا قیمت اندک است؟ تورم و دولتی بودن امور، غیرپاسخگو بودن دولت در برابر درآمدهای دولتی و نفت، کاهش رشد اقتصادی، فقر فزاینده و تجربه اعتراضات گذشته موجب میشود که قیمت انرژی هر روز ارزانتر (به قیمت ثابت) نسبت به قبل شود و مصرف به صورت تصاعدی بالا رود.
با راهاندازی پالایشگاه ستاره خلیج فارس میتوانستیم بنزین را صادر کنیم، الان مجبوریم واردات کنیم. ولی چرا نمیتوانیم عرضه را زیاد کنیم. پاسخ خیلی ساده است. به قول وزیر نفت همین دولت حداقل ۲۴۰ میلیارد دلار برای بهبود منابع نفتی نیاز به سرمایه داریم. تازه این بخش بالادستی نفت است. هماکنون هیچ یک از صنایع نفتی ایران، چون پتروشیمیها و پالایشگاه نیست که با فناوری مدرن مشغول به تولید و مقرون بهصرفه باشند.
نه میتوان سرمایهگذاری کرد و نه میتوان آنها را نوسازی کرد، چون هیچ سرمایهای برای این کار نداریم. سرمایهگذاران هم هیچ رغبتی به سرمایهگذاری در ایران ندارند و اصولا راه آن نیز بسته است. پس کیفیت تولیدات روز به روز کمتر میشود. مازوت میسوزانیم، چون حتی امکان صادرات آن را نداریم، دیگر کسی مازوت نمیخرد. تولید مازوت هم زیاد است باید به جای گاز بسوزانیم، وضعیت آلودگی هوا همین میشود که میبینید، چون از اعتراضات مردم میترسند، گاز را از همه جا قطع میکنند تا به مردم برسد.
امسال تا حدی گرمی هوای زمستان به دادشان رسیده است. تولید و اشتغال ضربه میخورد تا خانهها گرم باشند. در حالی که میتوان در خانه با پوشیدن یک لباس بیشتر مساله را تا حدی حل کرد. در تابستان عین این کار را با برق انجام میدهیم. برق واحدهای تولیدی را قطع میکنیم تا مصرفکننده خانگی اعتراض نکند، در حالی که آن تولید، در واقع تولید ملی است و مشکلات آن از جای دیگری بر سر مصرفکنندگان و مردم آوار میشود.
گره پیچیده این ناترازیها در سیاست است. سیاست از دو سو دچار ناترازی شده است. در درجه اول ناترازی میان ساختار و مردم. واقعیت این است که نگاه مردم نسبت به سیاستها و مدیریت کنونی مثبت نیست و تعداد اندکی از مردم از وضع موجود دفاع میکنند. ظاهرا آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که فقط ۷ درصد مدافع این وضع هستند. این ناترازی در عمل مدیریت امور را دچار مشکل میکند و چه بسا منجر به ناترازی نوع دوم شود.
ناترازی دوم سیاست میان صلاحیت حرفهای مدیران با ابعاد و وزن مشکلات کشور خیلی روشن و زیاد است. مثل زدن وزنه ۳۰۰ کیلویی برای یک فرد عادی است. اظهارات و مواضع عجیب مدیران، فقدان برنامه و ایدههای روشن و ناکارآمدی مفرط جملگی مصداقهای این ناترازی سیاسی است که ناترازیهای پیشگفته را تشدید میکند. پس بدون حل ناترازی سیاسی، سایر ناترازیها نه تنها حل نمیشوند که تشدید هم خواهند شد. سال آینده در این زمان با هم تحول ناترازیها را مرور کنیم.
اونها هم ازخوده نظام هستن 👳♂️👳♂️👳♂️
هفت صدم درصد درسته
بزرگترین ناترازی این است که مردم میبینند مسولین ، نمایندگان و سران کشور در برابر دزدی ، اختلاس ، رانت ، رشوه ، تحصیل مال نامشروع ،فساد ، فسق و... یا منفعل هستند یا آلوده به آن و به جای اصلاح خود ، دنبال اصلاح وضع موجود در بین مردم هستند!!!!! مثل چای دبش، شاسی بلند نمایندگان ، معاون قوه قضاییه ، معاون شهردار سابق و هزار و هزار دیگر
پس مردم امیدی به اصلاح وضع موجود از طرف حاکمیت و اطرافیانشان ندارند . در این وضعیت انتخابات فرمایشی دیگز قوز بالا قوز است
هفت درصد جیره خور
این هفت درصد دقیقاشیلنگ خودشونو وصل کردن به منبع اصلی....
اونام نون خور های نظام هستن چون پول میگیرن و جیره راضین
هفت درصد ساندیسخوره مزدور
اون 7درصد هم روی آخور بیت المال بسته شدن!!!!
من خودمو مثال میزنم... واقعاً منی که تو خانواده ای بزرگ شدم که از دزدی و حرام وزندگی بعداز مرگ میترسم وهرکجا میرم کاربکنم چه دولتی چه خصوصی وچه آزاد همشون دارن به نوعی ملت را فریب میدن به ملت دروغ میگن وچابلوسی وریاه کاری میکنن واقعاً باید چیکارکنم وچطوری نون خودمو خانوادمو دربیارم.رفتم سرکار دولتی اونقدر رشوه وچابلوسی ودروغ دیدم ول کردم امدم رفتم طلا فروشی واسه ی حاجی فلانی که پیشانیش اونقد مثلا نمازخوانده پینه بسته کارکنم دیدم از سوت طلا وهزار دوزوکلک میدزدن آمدم بیرون الانم واسه خودم دست فروشی میکنم ولی اون درصد سودی که احکام میگه میکشم روجنس بقدری کمه که خرجم تواین روزگار درنمیاد کرایه خانه راچکارکنم وچون به مشتری راستش رومیگم ازمن خریدنمیکنن وبیشترطالب خریداز کسی هستند که به دروغ جنس خودش رو اصل ودو سه برابر قیمت جنس من میفروشه.خدایش بایدچکارکنم که تواین کشور هم اسلام را رعایت کنم وهم بتونم زندگی کنم شاید بهم بگید بی عرضه ولی خداشاهده بنظر بنده حقیر هفتاد هشتاد سال عمر اونقدکوتاه که ارزش نداره بخاطر دنیای مادی خودتو آغشته به گناه کنی چون همه یک روز میمیریم همانطور که پدرومادرم مردن