۲۰ سال پیش این روزها؛ وقتی خاتمی ناگهان از «استعفا» گفت

«۲۰ سال بعد از دوران خاتمی و اکنون مسعود پزشکیان در مقام رییس جمهوری -تقریبااصلاح‌طلب- با وضعیتی به مراتب بغرنج‌تر روبه‌روست. همان دخالت‌ها و محدودیت‌ها هست به اضافهٔ تورم افسار گسیخته و تضعیف و تحقیر طبقهٔ متوسط و دولت فرسودهٔ به جا‌مانده از سه سال خالص‌سازی شکست خورده و البته خطرناک‌تر از همه سایهٔ جنگ و در این فضا برخی به پزشکیان هم پیشنهاد می‌کنند اگر اختیار انتصاب مدیران خود را ندارد به استعفا بیندیشد.»

۲۰ سال پیش این روزها؛ وقتی خاتمی ناگهان از «استعفا» گفت

مهرداد خدیر، روزنامه نگار در عصرایران نوشت: اواخر مهر ۱۳۸۳ رییس جمهوری وقت در واپسین سال کلمهٔ استعفا را در مقام آمادگی آن بر زبان آورد اما نه برای تهدید یا به خاطر اعتراضی سیاسی بلکه به قصد هم‌دلی در یک قضیه اجتماعی و به همین خاطر موجی ایجاد نشد. 

۲۰ سال پیش در چنین روزهایی- اواخر مهر ۱۳۸۳- سید محمد خاتمی رییس جمهوری اصلاح طلب ایران برای اولین و البته آخرین بار (در این مقام) به صورت علنی از آمادگی برای «استعفا» گفت. منت‌ها نه در اعتراض به همراهی نکردن مجلس جدید (هفتم) در واپسین سال ریاست جمهوری او؛ مجلسی برآمده از تشدید تظارت استصوابی یا به خاطر نوع مواجهه آنان با وزیر راه. 

یا بر سر طرحی که با عنوان تثبیت قیمت‌ها در نظر داشتند و می‌خواستند دست دولت را در افزایش معقول و پله‌پله سالانه قیمت بنزین و دیگر حامل‌های انرژی ببندند تا میوه آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال بعد بچینند. 

یا از بیم تکرار ماجرای افتتاح فرودگاه امام یا مسایل دیگر بلکه آن روزها بحث ماجرای پاک‌دشت و جنایات «بیجه» ورد زبان‌ها بود و مردم این قدر درگیر موضوعات اقتصادی و معیشتی و نرخ سکه و دلار نبودند و به اتفاقات اجتماعی واکنش‌های بیشتری نشان می‌دادند. (قیمت سکه و دلار در ۲۰ سال قبل را اگر بگوییم و با امروز مقایسه کنیم دود از سر آدم بلند می‌شود و احتمالا قادر به خواندن ادامه‌ی نوشته نخواهید بود! پس به اصل موضوع برمی‌گردیم): 

تا قبل از مهر و طی بیش از یک سال جامعه از جنایت پشت جنایت در پاک‌دشت و کشف جسد کودکان بعد از تجاوز تکان خورده و افکار عمومی جریحه دار شده بود و احساس ناامنی می‌کرد چون قاتل هنوز دستگیر نشده بود تا این که اول مهرماه سال ۸۳ جوانی به نام محمد بیجه به جرم قتل ۲۷ کودک و ۳ بزرگ‌سال و تجاوز جنسی به آن‌ها دستگیر شد. 

او کارگر کوره‌پزخانه‌ای در پاک‌دشت بود که در روز عاشورای سال ۸۱ اولین قربانی خود را که پسربچه‌ای ۹ساله بود، پس از تجاوز به قتل رساند. ماجرای محمد بیجه بعد دو سال با دستگیری او خاتمه یافت و سرانجام در دادگاه کیفری شعبه ۷۴ با صدور حکم اعدام، این پرونده جنجالی برای همیشه بسته شد. با این حال چون رییس جمهوری وقت بحث آمادگی برای استعفا به قصد ابراز هم‌دلی را پیش کشید نام بیجه به عرصه سیاست هم تسری یافت. 

هر چند همین که رییس جمهوری در واکنش به موضوعی اجتماعی سخن از استعفا یا آمادگی برای آن به میان آورده بود موجب شگفتی شد اما نه خشم محافظه‌کاران و دستگاه‌های قدرتِ خارج از دولت را برانگیخت و نه اصلاح‌طلبانِ خواستارِ واکنش خاتمی به تهدیدات و تضییقات از آن استقبال کردند زیرا آنان انتظار داشتند او ۸ ماه قبل و در اعتراض به رد صلاحیت گسترده‌ی نمایندگان مجلس ششم برای انتخابات مجلس هفتم -دست‌کم در مقام تهدید- از استعفا می‌گفت نه به خاطر قتل‌های زنجیره‌ای پاک‌دشت. خاتمی البته گفت برای «هم‌دلی» حاضر به استعفاست و برخوردها در وزارت کشور و نیروی انتظامی را تأیید کرد. 

این را در اواخر مهر ۱۳۸۳ و در یک نیمروز چهارشنبه گفت. عصر همان روز اما نشستی با موضوعی دیگر در محل انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران برپا بود (که از مرداد ۱۳۸۸ تا کنون ساختمان آن بسته و خود انجمن در محاق است). در آن نشست یکی از سخن‌رانان به طعنه پرسید: آیا در این سال‌ها (از ۷۶ به بعد) اتفاقاتی رخ نداده که واژهٔ استعفا به ذهن ایشان خطور کند یا دست کم تهدید به استعفا کنند؟! 

صبح روز بعد و در محل دایمی نمایشکاه بین المللی تهران مراسم روز ملی صادرات برپا بود که سالانه برگزار می‌شود و رییس جمهور (خاتمی) هم سخن‌ران آن بود. طبعا در حاشیه مراسم خبرنگاران سراغ او رفتند و او این بار به جای «استعفا» این جمله را گفت: «ما همه به کار فرصت سوزی مشغول‌ایم. رابطه‌ی توجیهی دولت با ملت مختل شده و مردم در جریان واقعیت‌های مربوط به دولت نیستند.» 

اشاره‌ی او به بایکوت دولت در صدا و سیما بود. خاتمی عملا به تصویری بدون صدا تبدیل شده بود چرا که مانند امروز از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم خبری نبود و سعید مرتضوی نفس مطبوعات مستقل را بریده بود. 

۲۰ سال بعد از آن و اکنون مسعود پزشکیان در مقام رییس جمهوری -تقریبااصلاح‌طلب- با وضعیتی به مراتب بغرنج‌تر روبه‌روست. همان دخالت‌ها و محدودیت‌ها هست به اضافه‌ی تورم افسار گسیخته و تضعیف و تحقیر طبقه‌ی متوسط و دولت فرسوده‌ی به جامانده از سه سال خالص‌سازی شکست خورده و البته خطرناک‌تر از همه سایه‌ی جنگ و در این فضا برخی به پزشکیان هم پیشنهاد می‌کنند اگر اختیار انتصاب مدیران خود را ندارد -و برای انتصاب محمد جواد ظریف به خاطر این که چرا فرزند او حین مأموریت رسمی در آمریکا به دنیا آمده حساب پس بدهد- یا وادار شود قانونی را که قبول ندارد ابلاغ کند به استعفا بیندیشد یا احتمال آن را بر زبان آورد البته همین‌ها احتمالا وقتی سخنان اخیر آقای میرباقری را شنیدند که گفت می‌ارزد اگر نصف دنیا به خاطر اهداف اینها کشته شوند خدا را شکر کردند که در انتخابات ۱۴۰۳ گرفتار این تفکر نشدیم و به خاطر همین شده از فشار به رییس جمهور پزشکیان برای استعفا به سبب هر موضوعی دست برمی‌دارند و قدر عافیت نسبی را می‌دانند و نمی‌خواهند به مصیبتی گرفتار شویم.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • رمضان به پول کشوراقای عبدی
    0

    دیدگاهی که توداری ناموس فروشی است نه راهکار

  • ناشناس
    0

    نمیدونستیم در دوران ۸ ساله جناب که به محور شرات متهم شدیم در مدینه فاضله زندگی میکردیم ، عجب ناسپاسی بودیم که بلای ۸ ساله رحم اجاره ای ش سرمون اآمد و بعد هم از جناب حفظ الله حمایت کرد ولی به شرطها و شروطها که بگذاری هرکس ما گفتیم و عمل کنی هرچه ما می گوییم و بگویی هرچه ما دیکته میکنیم !

  • غلامرضا
    1

    این نوشته ها دقیقا نوشتها های روزنامه سلام است که با یک آب ورنگ دیگر دوباره دارد رخ مینماید , یادتان هست تورم در پایان دولت 8 ساله روحانی چقدر بود , در دولت هی قبل که سخن از نمیگذارند مطرح میشد فقط یک جواب داشت وحالا هم همینطور اگر نمیگزارند وکسی نمیتواند غلط میکند کاندید شود
    این کودتا سازی ها فقط از عده ای که نوچه های همان آدمهای سلامی ها ی دهه 70هستند بر می آید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد