چرا رئيسي‌ ماند و قاليباف رفت؟!

پرده نخست
در پاسخ این کلمات وی که گفته « برخلاف میل باطنی» باید گفت که بله حرف او درست است، چرا که رئيسي پیش‌تر اعلام کرده بود تمایلی برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ندارم و می خواهم در خدمت امام رضا (ع) وآستان قدس رضوی باشم. رئیسی در طول خدمت خود در قوه قضاییه همواره در پشت پرده بوده و کمتر در معرض دید عموم قرار گرفته است. اما حضور او را باوجود میل باطنی اش این‌گونه می‌توان استنباط کرد که اصولگراها چون یک شخصيت تکنوکرات و کاریزماتیک نداشتند که بتواند در بین اصولگراها، آرا را جذب خود کند از این رو با اصرار، رئیسی را برخلاف میلش وارد میدان انتخابات کرده‌اند تا شاید بتواند این خلأ بزرگ را برای اصولگرایان پرکند.
پرده دوم
در تحلیل این جمله وی «به دليل حجتی که بر من بود» شاید بتوان این‌گونه تبیین کرد که رئیسی در احاطه جبهه پایداری قرار دارد. رهبر جبهه پایداری نیز کسی جز محمد تقی مصباح یزدی نیست . او به اعضای حزب پایداری و طرفدارانش توصیه کرده در انتخابات 96 از رئیسی حمایت کنند. این جبهه که پیش‌تر احمدی نژاد را وارد ميدان كرده بود حال گویی در صدد مقدس‌سازی رئیسی است، چراکه در میتینگ های رئیسی شاهد شعار‌هايی همچون « ای پسر فاطمه حمایتت می‌کنیم» ،«ابراهیم بت شکن ، بت فساد را بشکن» و ... هستیم.
پرده سوم
درباره این بخش از سخنان رئیسی که گفته «براي دعوت » باید گفت که نام ابراهیم رئیسی را اولین بار جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) مطرح کرد و او را در صدر لیست پنج نامزد نهایی خود قرار داد. قرار بر این بود که از بین این پنج نامزد در نهایت یک نفر به عنوان نامزد نهایی معرفی و سایرین به نفع او کنار بکشند و کابینه با هماهنگی این ائتلاف شکل بگیرد. با کناره گیری قالیباف و زمزمه های کناره گیری میرسلیم،گویا اين فرضيه شکل واقعی‌تری به خود گرفت.
به عبارتي، رئیسی از ائتلاف اصولگرایان بیرون آمده و او را احاطه کرده اند و او بدون خواست آنان هیچ اقدامی نمی تواند انجام دهد . این ائتلاف، همین حزب پایداری است که پیشتر در اطراف احمدی نژاد گرد آمده بودند . جمنا و حلقه‌ای که این روزها رئیسی را احاطه کرده اند بی شک همان اعضای دولت احمدی نژادند و نشان می دهد كه هنوز سایه سیاه دولت های نهم و دهم از کشور رخت برنبسته است. به‌گونه‌اي که باید گفت انتخاب رئیسی با توجه به اطرافیان ستاد او ، همان انتخاب دولت احمدی نژاد با شکل و ظاهری دیگری است که در صدد ایجاد فاجعه ای دیگر برای کشور هستند.
پرده چهارم
رئیسی گفته « براي مشکلات مردم آمدم »؛ درباره این اظهارنظر وی باید گفت که وی مدام تکرار می‌کند که « دولت کار وکرامت » است و خود را حامی مستضعفین و فقرا می‌داند و با دست گذاشتن بر روی مرکز ثقل انتخابات که همان بیکاری و اقتصاد است در حال بهره برداری از آن به نفع خود است . اما باید در اینجا به دو نکته قابل تامل توجه کرد: اول اینکه رئیسی به جز کار در نهادهای قضايی، فعالیت اجرايی و مدیریتی در دولت و دیگر نهادها ندارد، بنابراین به نظر نمی رسد که درک درستی از کشورداری داشته باشد و برای مردم ترسیم کند.
دوم اینکه، اگرچه اعلام می کند دارای برنامه است اما تاکنون هیچ برنامه ای برای عملیاتی کردن شعارهای پوپولیستی خود ارائه نداده است و بیشتر سعی می‌کند بسیار مبهم سخن بگوید . البته این موضوع در مناظره سوم از چشم جهانگیری پنهان نماند و به رئیسی گفت:« کاندیداهایی که امروز به صحنه آمده اند باید برنامه ارائه دهند در حالی که ما هنوز چیزی ندیده ایم . آقای رئیسی که امروز در صحنه حاضر شده‌اند البته گفتند هنوز تصمیم نگرفته اند و می خواهند در خدمت امام رضا (ع) باشند و بعد نيز وارد صحنه انتخابات شدند و تنها جزوه ای را در یکی از مناظره ها نشان دادند و گفتند این برنامه من است در حالی ما هنوز چیزی به نام برنامه از ایشان ندیده ایم».
رقابتي چالشي
با توجه به مطالب گفته شده در بالا و به باور نگارنده، با توجه به تجربه اتفاقات روی داده در انتخابات سال 84 و سازوکاری که احمدی نژاد در آن سال ها انجام داد و سبک و سیاق پوپولیست‌ها را در پیش گرفت، گویی دوباره در معرض یک انتخابات پرچالش دیگری هستیم. به گونه‌اي که هرروز اهمیت و ارزش تک تک آرایی که مردم به صندوق‌های رای می اندازند و به خصوص آن‌هایی که هنوز برای شرکت در انتخابات تصمیم نگرفته‌اند ، بیشتر و بیشتر می شود. تجربه تاریخی نشان داده که انتخاب نادرست و حضور یک ريیس‌جمهور ناکارآمد، چه تبعات سنگینی را برای کشور به همراه دارد . به عبارتی در 29 اردیبهشت ما یک ريیس جمهور انتخاب نمی کنیم که برای چهار سال سکاندار دولت باشد، بلکه آینده خود و فرزندان‌مان را رقم می زنیم.

منبع: روزنامه قانون

15