چرا سربازان آمریکایی باید جان خود را به‌ خاطر منافع عربستان به خطر بیاندازند؟/ بیانیه ضد جنگ واشنگتن پست علیه تندروهای دولت آمریکا

ترامپ تاکنون با تشدید تحریم‌ها و ادامه استراتژی فشار حداکثری و البته در بعضی مواقع نیز با دیپلماسی به حمله به تاسیسات تولید نفت عربستان سعودی، که به ادعای دولت سعودی مقصر اصلی آن ایران بوده، واکنش نشان داده است.

چرا سربازان آمریکایی باید جان خود را به‌ خاطر منافع عربستان به خطر بیاندازند؟/ بیانیه ضد جنگ واشنگتن پست علیه تندروهای دولت آمریکا

در این بین بسیاری نیز هستند که بر این باورند که به‌رغم این‌که اسناد و مدارکی مبنی بر نقش ایران در حمله به تاسیسات نفتی عربستان وجود ندارد، اما به فرض محال با وجود چنین مدارکی نیز آمریکا نباید خود را درگیر جنگی کند که به نفع آن کشور نیست. این موضوع را شورای سردبیری واشینگتن پست در یادداشتی با صراحت مطرح کرده است:

دونالد ترامپ تاکنون با تشدید تحریم‌ها و ادامه استراتژی فشار حداکثری و البته در بعضی مواقع نیز با دیپلماسی به حمله به تاسیسات تولید نفت عربستان سعودی، که به ادعای دولت ترامپ و دولت سعودی مقصر اصلی آن جمهوری اسلامی ایران بوده، واکنش نشان داده است. ولی در عین حال با اعزام نیروهای نظامی بیشتر به خلیج فارس نشان داده که اقدام نظامی را نیز هنوز کاملا از ذهنش خارج نکرده- و البته خودش نیز گفته که هنوز اقدام نظامی را منتفی نکرده است و اگر ایرانیان چنین حملاتی را ادامه دهند، تندروها و به اصطلاح شاهین‌های دولت به‌شدت خواهان این روش هستند. در این میان یک سؤال اساسی پیش می‌آید: آیا دفاع از عربستان یا زیرساخت‌های نفتی آن در برابر حمله خارجی یکی از اولویت‌های منافع ایالات متحده است؟ آیا سربازان یا خلبانان آمریکایی یا خلبانان باید جان خود را به‌خاطر رژیم محمد بن‌سلمان به خطر بیاندازند؟ سی سال پیش، زمانی که عراق به کویت حمله کرد و میادین نفتی عربستان را تهدید کرد، رئیس جمهور جورج بوش به‌سرعت به این نتیجه رسید که دخالت نظامی ایالات متحده لازم است. اکنون اما به دلایل گوناگون- از جمله رفتار بی‌پروا و بی‌منطق دونالد ترامپ- آمریکا چنین نیازی به اقدام نظامی فوری را به روشنی آن روزها احساس نمی‌کند.

بیایید با موضوع نفت شروع کنیم. اگرچه عربستان سعودی هنوز ۱۰ درصد از تولید نفتی جهان را دارد، اما اکنون ایالات متحده بزرگ‌ترین تولیدکننده جهان است- و نیاز این کشور به واردات نفت عربستان سعودی به‌طرز چشمگیری کاهش یافته است، که تنها در دو سال گذشته این کاهش واردات به ۵۰ درصد هم رسیده است. اگرچه بعد از حمله هفته گذشته قیمت نفت ناگهان افزایش پیدا کرد، اما این افزایش قیمت وحشت چندانی را در بازار جهانی به‌وجود نیاورد. درواقع محافظت از نفت عربستان یک مشکل بزرگ برای خود این کشور است؛ این امر برای ایالات متحده دیگر آن ضرورت استراتژیکی نیست که یک زمانی بوده.

ماهیت تهدید برای عربستان سعودی نیز با آنچه در سال ۱۹۹۰ وجود داشت، متفاوت شده است. در آن سال تهاجم صدام حسین به کویت اقدامی پرخاش‌گرانه با هدف تثبیت کنترل این کشور بر منابع نفتی خاورمیانه بود. اما حتی اگر به فرض محال حمله هفته گذشته از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز انجام گرفته باشد، باز هم این حمله را نه به معنای قدرت‌طلبی و پرخاشگری، که به‌شکل تشدید تنش‌ها و درگیری طولانی که مدت‌هاست بین دو کشور وجود دارد، می‌توان ارزیابی کرد. منازعه‌ای که برای افزایش نفوذ در منطقه‌ای که بخش اعظم آن درگیر مسایل قومیتی و فرقه‌گرایی خام است.

هدف منطقی ایالات متحده در این رقابت باید در جهت ایجاد و افزایش تعادل و توازن میان شیعیان تحت حمایت ایران باشد و سنی‌هایی که تحت رهبری سعودی هستند، نه کمک به یکی از طرفین رقابت برای پیروزی بر طرف دیگر. ایالات متحده هم‌چنین علاقه و اشتیاقی جدی و حیاتی به جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران وعربستان سعودی به تسلیحات هسته‌ای نیز دارد، و به همین دلیل هم بود که رئیس جمهور باراک اوباما مذاکره و توافق هسته‌ای بین‌المللی با جمهوری اسلامی ایران را در اولویت قرار داد. ایالات متحده علاقه‌ای حیاتی نیز به جلوگیری از تجاوز جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل دارد، که یکی از دلایل مهمی است که ایالات متحده آمریکا را در سوریه مهم جلوه می‌دهد. به هر حال، هدف آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس هر چه باشد، بی‌تردید حمایت و کمک به پیروزی جهاد فرقه‌ای عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران، در یمن یا هر جای دیگر حتی جزوی از این اهداف نیز نیست.

دونالد ترامپ اما تمام این منافع آمریکایی را به خطر انداخته است. او با خروج از توافق هسته‌ای با جمهوری اسلامی ایران، تهران را وادار به تسریع فعالیت‌های هسته‌ای اش کرد. او با حمایت از کارزار بمباران بی‌پروای محمد بن‌سلمان در یمن که باعث مرگ هزاران غیرنظامی شده، بهانه‌ای برای حمله به اهداف نفتی سعودی را فراهم کرد. او هم‌چنین سعی کرد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند. و در عین حال در صدد به صفر رساندن صادرات نفت جمهوری اسلامی بود، که به فرض به‌دست آمدن اسنادی مبنی بر دخالت جمهوری اسلامی در حمله به تاسیسات نفتی عربستان، نمی‌توان نقش این اقدام ترامپ را که یک حرکت جنگی واقعی بود، در این حمله نادیده گرفت.

اهداف و منافع منطقه‌ای ایالات متحده در شرایط فعلی جنگ نظامی با ایران را توجیه نمی‌کند. با این حال، اگرچه ترامپ ممکن است خواهان جنگ نباشد، اما اشتباهات و خطاهای مکرر وی این امر را نزدیک‌تر از همیشه کرده است. رهبران جمهوری اسلامی پیشنهادهای ترامپ برای مذاکره را رد می‌کنند. مقامات جمهوری اسلامی معتقدند مادام که تحریم‌های ترامپ ادامه داشته باشد، این حملات و حملات مشابه دیگری علیه عربستان و اهداف دیگر این کشور در خلیج فارس ادامه خواهد داشت. در این شرایط بهترین کاری که آقای پرزیدنت می‌تواند بکند، یافتن راهی برای کاهش تنش‌هاست.

15

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید