احتمال سقوط دولت ارمنستان
نخستوزیر ارمنستان از امضای توافق جدید با رهبران روسیه و جمهوری آذربایجان برای پایان جنگ در منطقه مورد مناقشه«قرهباغ» خبر داد.
نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان شامگاه دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان درخصوص پایان دادن به جنگ و درگیری در منطقه قرهباغ به توافق رسیده است. وی این تصمیم را «بسیار سخت و دردناک» توصیف کرد و خطاب به مردم کشورش گفت: تصمیم «خیلی خیلی دشواری» را برای خودم و شما گرفتم؛ تاحدی دردناک که شخصا قادر به توصیفش نیستم اما این تصمیم بنابر تحلیلهای عمیق از اوضاع نظامی و ارزیابی افرادی که از آن درک بهتری دارند، اتخاذ شد.
سه دهه مناقشه!
برای ورود به این بحث بد نیست که بدانیم؛ روسیه مهمترین قدرت منطقهای در قفقاز جنوبی است. این کشور متحد نظامی ارمنستان است اما همزمان روابط خوبی با جمهوری آذربایجان دارد و نیز این که؛ آذربایجان و ارمنستان هر دو از جمهوریهای اتحاد شوروی پیشین بودهاند. تاریخ منازعات جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ علیا به حدود سه دهه پیش باز میگردد. اختلاف دو کشور دقیقا بر سر چیست؟ آیا دستیابی به صلح امکان پذیر است؟ در شرایط اخیر روسیه چه سیاستی را اتخاذ کرده است؟ نقش ترکیه در این میان چیست؟ بر سر دولت ارمنستان چه میآید و چندین و چند سوال دیگر در ادامه ی این گزارش مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. جمهوری خودخوانده قره باغ علیا منطقهای است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی
سابق ضمیمه خاک جمهوری سوسیالیستی شوروی آذربایجان بود و در سال ۱۹۹۱ میلادی اعلام استقلال کرد. بیشتر ساکنان این منطقه را که از لوکزامبورگ هم کوچکتر است، ارامنه تشکیل میدهند و جمهوری ارمنستان هم از آنها پشتیبانی میکند. قره باغ علیا بیش از بیست سال است که تبدیل به مرکز منازعات جمهوری آذربایجان و ارمنستان شده است. درگیریهای خونبار میان دو کشور، جان هزاران نفر را گرفته و میلیونها شهروند را آواره کرده است. در این میان برخی معتقدند؛ در قره باغ علیا منابع طبیعی مثل طلا وجود دارد، اما نه به آن میزان که جنگ و درگیری را توجیه کند. منازعات قومی هم در کار نیست. ترکهای مسلمان جمهوری آذربایجان و ارامنه مسیحی از قرنها پیش در کنار یکدیگر زیسته اند. مناقشات بر سر این سرزمین کوچک از این نظر اهمیت دارد که اگر از کنترل خارج شود جنگ نه تنها بر این منطقه بلکه تمام ناحیه قفقاز را در بر خواهد گرفت و بالقوه میتواند تمام اروپا را بیثبات کند و حتی از مرزهای اروپا هم فراتر برود
جنگ پراکسیها یا نبرد واسطه ای!
روسیه در ارمنستان دو پایگاه نظامی دارد که یکی در مرز ترکیه است. روسیه همچنین با ارمنستان پیمان دفاعی منعقد کرده و متعهد است که در صورت بروز درگیری نظامی از این کشور دفاع کند. از سوی دیگر روسیه به جمهوری آذربایجان نیز خیلی نزدیک است و تامینکننده اصلی سلاحهای این کشور نیز به شمار میآید که منبع درآمد قابل توجهی برای روسیه به حساب میآید. البته به این ترتیب روسیه نفود خود را در منطقه حفظ میکند. ترکیه هم میخواهد در این منطقه؛ یعنی در منطقه قفقاز صاحب نفوذ باشد. بنابراین، این جنگ یعنی جنگ آذربایجان و ارمنستان، نبردِ پراکسیها است (جنگ واسطهها است) گرچه بیش از آن که جنگ واقعی باشد، جنگ قدرت و اعمال نفوذ است. در کنار این مسئله، جوزپ بورل، نماینده ی اسپانیایی دستگاه دیپلماسی اتحادیه ی اروپا معتقد است:« راه حل مناقشه ی ارمنستان و آذربایجان؛ مذاکرات معنادار، که اتفاقاً در ۳۰ سال گذشته بسیار مثمر ثمر نبوده است میباشد، این بار البته بدون پیش شرط، تحت نظارت مشترکین گروه کاری مینسک و سازمان امنیت و همکاری»
شادی در باکو، جنجال در ارمنستان!
تصاویر ارسالی از باکو حکایت از شادی مردم آذربایجان پس از امضای توافق نامه پایان جنگ قره باغ دارد. براساس توافق اخیر، ارتش ارمنستان از همه مناطق آذربایجان به جز قره باغ، عقب نشینی میکند؛ نیروهای صلح بان روسیه و ترکیه در مرز قره باغ و آذربایجان مستقر میشوند و رفت و آمد میان جمهوری آذربایجان و نخجوان از طریق خاک ارمنستان ممکن میشود. همچنین دسترسی زمینی ارمنستان به قره باغ حفظ میشود.
پاشینیان:«چارهای نداشتم!»، رکیسیان:«خبرنداشتم!»
در همین حال پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان میگوید:« ارتش به من لزوم اتمام جنگ را اعلام کرد، زیرا با مشکلاتی روبرو هستیم که هیچ برنامهای برای حل آنها وجود ندارد و همچنین منابع ما نیز تمام شده است. همچنین از شرایط سخت صلح نامه برای طرف ارمنستان خبر داد و اعلام کرد که آمادگی نبردهای نظامی را نداریم. » پاشینیان همچنین اذعان کرد که به هیچ وجه نتوانست آذربایجان را وادار به توافق نامهای کند که تمامیت ارضی آن را نقض کند و افزوده:« ما نمیتوانستیم چنین اقدامی انجام دهیم. ما معتقد بودیم که میتوانیم طرف مقابل را مجبور به موافقت با آتش بس کنیم. متاسفانه این اتفاق نیفتاد.» نقطه ی قابل تامل اما اعلام بیخبری «آرمن سرکیسیان» است که گفته:« از توافق قرهباغ اطلاعی نداشتم و از رسانهها در مورد توافق آتش بس کامل در قره باغ اطلاع پیدا کرده و در هیچ بحثی در این مورد شرکت نکرده ام.»
مهمترین موارد مطروحه در پیمان نامه صلح و چند مسئله
مرتضی جعفرپور مقدم در یادداشتی ضمن اشاره به موارد مورد توافق، مسائلی را نیز به عنوان نکات مهم یادآور میشود. جنگ قره باغ بعداز حدود یک ماه و نیم با شکست ارمنستان و پیروزی قاطع ارتش
آذربایجان و با امضای توافقنامه سه جانبه میان آذربایجان، روسیه و ارمنستان به پایان رسید. توافقنامه ۹بندی یاد شده علی رغم داشتن برخی نقاط مبهم دستاورد بسیار بزرگی برای طرف آذربایجانی تلقی میشود که با دقت در مفاد توافق یاد شده میبینیم:
= علاوه بر ۷ شهرستان اطراف قره باغ شهر تاریخی شوشا به عنوان مرکز فرهنگی آذربایجان به طور کامل در کنترل آذربایجان خواهد بود. و در ۴ منطقه دیگر(خان کندی،خوجالی،خوجاوند، آغ دره) علاوه بر بازگشت تمامی آوارگان جنگی نیروهای حافظ صلح روسیه و ترکیه مستقر خواهند شد.
= مدت زمان استقرار این نیروها ۵ سال ذکر شده است که قابلیت تمدید شدن دارد و این دقیقا یکی از نقاط ابهام آمیز در متن توافقنامه است. آیا این نیروها برای همیشه در منطقه حضور خواهند داشت؟
= در متن یاد شده و صحبتهای الهام علی اف هیچ سخنی پیرامون خودمختاری ارامنه در هیچ یک از شهرهای قره باغ به چشم نمیخورد و اقلیت ارمنی ساکن به عنوان شهروندان آذربایجان حق زندگی مسالمتآمیز با دیگر شهروندان آذربایجان خواهند داشت.
= کریدور ایجاد شده برای ارامنه از خان کندی به خاک ارمنستان صرفا برای تسهیل رفت و آمد خواهد بود و به لحاظ حقوقی بخشی از خاک جمهوری آذربایجان بوده و ارمنستان و کشور ثالث هیچ حقی بر مالکیت این کریدور نخواهد داشت.
= کریدور ایجاد شده از ناحیه زنگه زور در خاک ارمنستان برای تسهیل ترانزیت و رفت و آمد از خاک نخجوان به بخش اصلی خاک آذربایجان شاهکار این توافق بوده است که نخجوان را از وضعیت بلوکه شدن خارج خواهد کرد.
= روسیه به عنوان قدرت برتر قفقاز جنوبی برنده نخست این جنگ و صلح بود. زیرا علاوه بر رام کردن ارمنستان و حفظ قدرت خود در این کشور، روابط خود با آذربایجان را با حمایت ضمنی از آزادی مناطق اشغالی به صورت گستردهای افزایش خواهد داد.
= روسها با توجه به حضور بزرگترین اقلیت اتنیکی تُرک و بزرگترین اقلیت دینی مسلمان در روسیه در پی تبدیل کردن این اقلیتها به فرصتی برای توسعه روابط با ترکیه، جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای مسلمان در دنیای جدیدی هستند که نظم موجود جهانی دستخوش تحولات گستردهای خواهد شد.
= برنده دوم این جنگ آذربایجان بوده است که علاوه بر حفظ تمامیت ارضی کشور، از میان برداشتن وضعیت حقوقی قره باغ، و بازگشت تمامی آوارگان جنگی کریدوری نیز برای ارتباط با نخجوان برقرار خواهد کرد.
= ترکیه سومین برنده این جنگ بوده است که علاوه بر تسهیل مسیر ترانزیتی از خاک این کشور تا آسیای مرکزی به لطف ایجاد کریدور زنگه زور، بر اعتبار بینالمللی خود در منطقه و جهان افزوده است.
= چهارمین برنده این جنگ ارمنستان خواهد بود به شرطی که دست از ماجراجوییهای گذشته خود برداشته و با در پیش گرفتن سیاستی عقلانی از محاصره اقتصادی و سیاسی ترکیه، آذربایجان و گرجستان خارج شود.
روسیه سکوت کرد چون حق با آذربایجان بود
دکتر بصیری عدم حمایت روسیه از ارمنستان در مسئله قره باغ را این گونه تحلیل میکند: از لحاظ حقوق بینالملل، مواضع نهادها و عمده عرف بینالملل، قره باغ منطقه اشغالی است و مربوط به آذربایجان است. بگذریم از این مسئله که مناطق اشغالی هم داریم که علی رغم مستندات طرف مقابل عقب نشینی نمیکند مثل فلسطین، کشمیر و اوکراین. اما ارمنستان پشتوانه آن چنانی برای ادامه اشغال ندارد چه به لحاظ حقوقی و چه به لحاظ افکار عمومی و نه حتی به لحاظ متحدین. متقابلا توان دفاعی و نظامی آن هم در حدی نیست که بتواند ایستادگی کند و جلوی پیشروی ارتش آذربایجان را بگیرد. ۳۰ سال پیش که ارمنستان به لحاظ نظامی قویتر از آذربایجان بود این منطقه را اشغال کرد در این مدت آذربایجان قوای نظامی خود را تقویت کرد و توانست دست برتر را در میدان نظامی پیدا کند. ارمنستان چون موضع ضعف دارد و علی رغم اینکه ارتباط نظامی با روسیه دارد حمایت نمیشود (البته روسیه اعلام کرده اگر آذربایجان وارد منطقه ارمنستان شود مسئله دیگری است و از ارمنستان حمایت میکند) مجبور به قبول آتش بس است. دلیل اینکه روسیه اقدام عملی نمیکند این است که حقوق بینالملل و سازمان ملل از موضع آذربایجان حمایت میکند. دیدگاه عمده کشورهای همسایه نیز به همین شکل است. صراحتا ترکیه که وارد این درگیری شده و ایران هم تقریبا موافق آذربایجان است البته بیشتر خواهان مذاکره و دیپلماسی است تا جنگ و درگیری. خود روسیه هم مواضعش چندان مشخص نیست. دکتر محمد علی بصیری میافزاید: روسیه تمایل دارد در این مسئله توازنی ایجاد و یا در میدان درگیری این قضیه حل شود تا این بحران استقرار نداشته باشد که هزینه برای خارج روسیه در بر داشته باشد. روسیه خودش به اندازه کافی در اوکراین و جزیره کریمه و نیز اروپای شرقی و همچنین گرجستان مشکل دارد. بنابراین نمیخواهد برای خود درد سر جدیدی ایجاد کند که فشارهای تحریمی فنی تسهیلاتی جدید برایش به دنبال داشته باشد. همین طور اشغال قره باغ توسط ارمنستان برای منافع ملی روسیه دستاورد قابل قبولی نداشت.
روسیه سکوت کرد چون چارهای نداشت!
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه، ضمن اشاره به این موضوع که تغییرات محسوس و نامحسوس ژئوپولیتیکی منطقه در درگیری اخیر قره باغ بسیار پیچیده و چند بعدی است میگوید: شاید یکی از دلایل سکوت روسیه و تایید ضمنی آن برای در اختیار گرفتن منطقه قره باغ توسط آذربایجان این است که اگر این بحران استمرار پیدا کند بهانه پایگاه شدن آذربایجان برای رقبای روسیه خطرناکتر است. شاید محاسبات روسیه این است که اگر مناقشات در قره باغ را به حداقل برسانند و حل کنند بهانه حضور رقبا در آذربایجان از بین میرود و زمینه ایجاد پایگاه بلندمدتی که ترک ها، آمریکا، اسرائیل و ناتو میخواهند در آذربایجان ایجاد کنند کم شود. به لحاظ منافع بلند مدت روسیه آتش زیر خاکستر ماندن قره باغ به ضرر آذریها است، این ضرر بلند مدت را برای روسیه هم رقم میزند که آذربایجان به یک پایگاه بیثباتکننده تبدیل شود.
تکفیریها موازنه را بر هم زدند؟!
این استاد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که حضور تکفیریها تا چه اندازه بر این جنگ و پایان اینچنینی آن تاثیرگذار بود، خاطرنشان میکند: در جنگ هر کمکی برای یک طرف، یک امتیاز مثبت است. هم ایران و هم روسیه بزرگترین بحرانی که در این مسئله حس میکنند حضور گروههای تکفیری-تروریستی است که حضور آنها به لحاظ امنیتی برای ایران و روسیه که با آنها در سوریه درگیر بودند خوب نیست. این حضور تروریستها به لحاظ روانی جنبه مثبت برای آذریها و جنبه منفی برای ارمنستان داشته است. پس مجموعه این عوامل یعنی حمایت حقوق بینالملل و سازمان ملل از موضع آذربایجان، قدرت نظامی برتر آذریها و هم چنین حضور تروریستها به حمایت از آنها سبب شده است که سیاستهای کشورهای هم جوار از جمله ایران، روسیه و ترکیه به سمت عادلانه پیش رفتن این مسئله که موافق با مواضع آذربایجان هستند پیش رود. در بحث ارامنه نیز حفظ امنیت آنان و عدم تعدی به حقوق آنها مسائلی است که بعد از حل مسئله اشغال باید به آن پرداخته شود و قطعا در این مذاکرات کشورهای همسایه و منطقه ورود خواهند کرد.
ترکیه بازیگری که گروییهای زیادی در اختیار دارد!
محمدعلی بصیری به نقش مهم و تعیینکننده ی ترکیه اشاره کرده میگوید: فعالیتهای ترکیه در کل منطقه از شمال آفریقا تا قفقاز را اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم سه چهار علت اصلی دارد.
= اول اینکه ترکها خصوصا اخوانیهایی که مربوط به جریان حزب توسعه و آقای اردوغان هستند بعد از سرخوردگیهای بلندمدتی که پشت دربهای اتحادیه اروپا داشتند به خصوص فرانسویها که مخالف حضور ترکیه در اتحادیه اروپا بودند به این نتیجه رسیدند که نگاه به شرق باید جایگزین نگاه به غرب شود و نگاه به شرق شامل مجموعه کشورهای عثمانی سابق است از شمال آفریقا تا دنیای عرب و قفقاز و حتی ایغور آسیای مرکزی.
= مسئله دوم این است که در این چهار دهه دوره جنگ ایران و عراق و تحریم ایران، ترکیه جهش اقتصادی کرد و معمولا جهش اقتصادی و افزایش قدرت در یک کشور حوزه بازیگری او را بالطبع افزایش میدهد و این تجربه را ترکیه نسبت به بقیه کشورهای همسایه داشته است. این ایده نئوعثمانی سبب شده که وارد مسائل کشورهای محدودهای که ذکر کردم شود و میبینیم وارد بحث لیبی و بحث حمایت ازقطر و هم چنین بحث آذربایجان شده است. تنها دولتی است که در بحث مسلمانان اقلیت اینقور در چین به رهبران آن پناه میدهد و آنجا را ترکی تبار میدانند.
= عامل سوم در نگاه بشر یک سری موانعی برای ترکیه نئوعثمانیسم است که نتواند در این مناطق نفوذ کند. از جمله در سوریه. با حمایت از جریان پ ک ک کردهای سوسیالیسم رقبا روی آقای اردوغان فشار میآورند. برای خنثی کردن این اهرمهای فشار، اهرمهای متقابلی آقای اردوغان در حوزههای امنیتی آنان از جمله حمایت از آذریها استفاده میکند. یعنی اینها برای توازن است و یا برای رقبایی مثل اتحادیه اروپا بحث تهدید مهاجرین، یا برای تامین منافعی که در بحران قبرس با یونانیها دارد چون یونانیها از طرف اتحادیه اروپا حمایت میشوند، فشارهایی در مناطقی که ناتو درگیر است مثل لیبی وارد میآورد. این ابزارها را ترکیه برای نئوعثمانیسماش و حضور در شرق و مقابله با موانع هم زمان استفاده میکند و نسبتا هم در خیلی از قسمتها موفق بوده است و توانسته این حضور را تثبیت کند.
حالا بده بستان، شاید وقتی دیگر مناقشه…
در پایان دکتر بصیری میگوید: چون مجموعهای از مسائل در منطقه به صورت پازل وصل است چه در مسئله لیبی چه در بحث قطر چه در بحران قبرس چه در مقوله کردها و پ ک ک و چه در مسئله آذربایجان. اینها مسائلی است که با هم بده بستان دارند. و به گونهای باید طی مسیر شود که آتش بحران را شعله ورتر نکند. ترکیه در واقع نقش وزنه تعادلی را بازی میکند و به گونهای رفتار میکند که نه اتحادیه اروپا دلخور شود نه آمریکا که در ناتو با او هم پیمان است و نه روسیه به دلیل مبادلات توریست و تسلیحات نظامی که با او دارد و نه ایران که اکنون بخشی از اقتصاد و تجارت ایران در تحریمها با او است. اینها مجموعا به صورت پازل عمل میکند و چانه زنی است که مسائل را مدیریت میکند.
نکته ی مهم و پایانی این مصاحبه این که دکتر محمدعلی بصیری معتقد است احتمال سقوط ارمنستان بسیار زیاد است اگر آذربایجان دست برتر را در قره باغ به دست گیرد یا گروههای اوپوزیسیون به این سادگیها با مسئله ی اخیر کنار نیایند!
منبع: آفتاب یزد
70
سر کار امدن دولتی بین پوتین وکاخ سفید
نقش ایران این وسط که صاحب اصلی قره باغ هست کجاست.