در آخرین سخنرانی به عنوان نخست وزیر اسرائیل؛
نتانیاهو: رابطه ویژه ای با پوتین شکل دادم و مانع استقرار نیروهای ایران در مرزهای شمالی شدم
نخست وزیر پیشین اسرائیل در آخرین سخنرانی به عنوان نخست وزیر اسرائیل از رابطه ویژه این رژیم با روسیه پرده برداشت.
بنیامین نتانیاهو گفت: ما رابطه ویژه ای را با روسیه توسعه دادیم، نه فقط دولت روسیه بلکه ارتباط مستقیم با رئیس جمهور روسیه و از این طریق نیروی هوایی ما توانست آزادانه در آسمان سوریه عملیات انجام دهد و مانع استقرار نیروهای ایران در مرزهای شمالی شود.
نتانیاهو در ادامه گفت: ما اسرائیل را به یک قدرت جهانی تبدیل کردیم.
وی افزود: در حالی که بسیاری از نقاط جهان درگیر کروناست ما اولین دولتی بودیم که از شرایط بحرانی کرونا خارج شدیم.
منبع: انتخاب
66
یهودی پس فطرت خدالعنتت کنه خوب به درک واصل شدی
به به چشمتون روشن ،شوروی عمرشو خائن بود و هست .من نمیدونم چجوری یکسری رو این کشور حساب میکنن.برید این بوسی که به روسیه میدید رو به امریکا بدید .بخدا مملکت گلستان میشود
چطوری بعضی می توانند توی روی مادر بچه های که در سوریه به کشتن دادند نگاه کنند
قابل توجه مدافعین حریم بشار اسد
از ایران خورده حالا میخاایرانه تو رو روسیه قرار بده خاک توسرش
شاید از ایران خورده ولی به چه قیمتی ؛ بدبخت شدن ملت و انزوای ایران
این که چیزی نیست رییس مجلس ما علاوه بر این که با پوتین رابطه ویژه تری!!! داره، از استقرار مرغ (و بقیه مایحتاج زندگی مردم) در شمال ، جنوب، شرق و غرب کشور جلوگیری می کنه بیا و ببین .
وقتی این یارو بنت رو بشناسین که چه بلایی میخواد سرتون بیاره دعا به جون نتانیاهو میکنین
بیشتر شهدای ما به خاطر خیانتهای هوای روسیه بود.ذات بد نیکو نگردد تا اَبد
از حیله صهیونیست ها غافل نشوید شاید همان >>>>>>> حکایت است که چهار کس را از اصنافِ مردمان در باغی رفتند و به خوردن میوه مشغول شدند ، یکی از آن جمله ، دانشمندی بود و دیگری را علوی و سوم لشکری و چهارم بازاری ، خداوندِ باغ( مسئول باغ ) درآمد و دید که بسیار میوه تلف می کردند و مردی زیرک بود و با خود می اندیشید که ایشان چهار کس اند و من با چهار برنتوانم آمد و پس روی به ایشان آورد . اوّل عالِم را گفت که تو مردی دانشمندی و مقتدا و پیشوای مایی و مصالح معاش و معاد ما به برکتِ اقدام و حرکتِ افلامِ علماء باز بسته است و آن دیگر سیّدی بزرگ است از خاندان نبوّت و ما همه مولای خاندان اوییم و دوستی آن خاندان بر ما واجب است . و آن دگر مردی لشکری است و از ارباب تیغ ، و خان و مان و جانِ ما به سبب تیغِ ایشان آبادان است و شما اگر در باغ من آیید و تمامت میوۀ من به ناحق بخورید از شما دریغ نبود ولیکن آن مرد بازاری کیست ؟ و به چه وسیلت در باغ من آید ؟ و به کدام فضیلت میوۀ باغِ من تواند خورد ؟ پس دست دراز کرد و گریبان وی بگرفت و آن را دستبردی تمام بنمود . چنانکه از پای درآمد . پس دست و پای او ببست و روی به لشکری نهاد و گفت : من بندۀ علماء و ساداتم و تو ندانسته ای که من خراجِ این رَز به سلطان داده ام و او را بیش بر من سبیل نمانَد . اگر ائمه و سادات به جانِ من حکم کنند هنوز خود را مقصّر دانم . امّا نگویی که تو کیستی ؟ و به چه وسیلت در رزِ من آمده ای ؟ پس او را نیز بگرفت و ادبی تمام بکرد و دست و پای او محکم ببست . آنگاه روی به دانشمند آورد و گفت : همۀ عالَم ، بندگانِ سادات اند و حرمتِ نَسبِ ایشان بر همگان ظاهر . امّا تو که دعوی علم کنی اینقدر ندانی که در باغِ مردمان بی اجازت نشاید رفت ؟ آن علم تو را چه مقدار مانَد و من و مال من فدای سادات باد . امّا هر جاهل که خود را دانشمند خواند و مال مسلمانان را حلال داند او سزای تأدیب و در خورِ تعذیب باشد . پس او را نیز ادبی بلیغ بکرد و او را مقیّد کرد . پس علوی تنها بماند . روی به وی کرد و گفت : ای مدّعی نااهل ، و ای موی دارِ وافر جهل ، نگویی به چه سبب بی اجازتِ من در رزِ من آمده ای و مال من را باطل کرده ای ؟ و پیغمبر علیه السلام گفته است که مال من بر علویان حلال است . پس او را نیز ببست و بدین طریق هر چهار مقیّد کرد و بهای انگورِ خود از ایشان استیفا کرد و به شفاعت ، ایشان را رها کرد .
اگر هر مسلمان یه سطل اب بریزه اسرائیل را آب میبره؟!