عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
اگرچه مشارکت ۴۸.۸ است، اما در واقع یک انتخابات ۶۰ درصدی داریم
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انتخابات ما در واقع یک انتخابات ۶۰ درصدی است. درست است که مشارکت ۴۸.۸ است، اما حتما کسانی بهدلایلی مانند ماجرای کرونا که خیلی بالاست و بهدلایل دلخوریها از وضع موجود، نیامدند.
گزیدهای از گفتگو با "محمدحسین صفار هرندی" را در ادامه مشاهده میکنید:
* لازم میدانم، هم اعجاب و شگفتی و هم خرسندی و خوشحالی خودم را نسبت به این عمل صالحِ مردم یعنی کار شایستهای که انجام دادند، ابراز کنم و هم حقیقتاً تبریک بگویم و به درگاه خداوند شاکر باشم.
* ما در شرایطی انتخابات را برگزار کردیم که نارضایتی مردم از کسانی که بیشترین توقع از آنان برای خدمترسانی به مردم میرفت، زیاد بود. این توقع و انتظار از دولت بود؛ البته این گفتۀ من بهمعنای ناسپاسی نسبت به خدمات خوب دولتها در همه دورهها نیست. در دولت یازدهم و دوازدهم نیز بالاخره بعضاً خدمات اثرگذاری صورت گرفت، اما این اقدامات در قیاس با آن چیزی که باید باشد، بهقدری دچار اختلال شد که گاهی این تعبیر بهکار میرفت که میزان محبوبیت دولت و شخص آقای رئیسجمهور به کمتر از 7 درصد تنزل پیدا کرده است.
* این سطح از نارضایتی از دولت فعلی، حتی در مورد آن کسی که مجبور شد از کشور فرار کند هم وجود نداشت. البته آن موقع نظرسنجی و این برنامهها نبود، اما از فحوای کلام روزمره مردم و مقایسه آن با حالوهوای آن روزهای مردم میشد چنین چیزی را فهمید. در آن موقع نارضایتی از دولت و رئیسجمهور اینقدر زیاد نبود، البته من این را با تأسف میگویم و بابت آن خوشحالی نمیکنم.
* عدهای بدخواه، از حس تغییرخواهی مردم، القای یک زاویه مبنایی با اصل حکومت و نظام را در دستور کار قرار دادند و این سوءاستفاده را کردند تا تغییر را بهمعنای تغییر در سطح نظام و انقلاب تفسیر کنند، این سوءاستفاده و در خوشبینانهترین حالت این سوءبرداشت، با وجود اینکه بارها پاسخ داده شده بود، باز هم نیاز به پاسخ داشت.
* نگرانیهای گسترده از کرونا یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در مشارکت بود؛ بین 16 تا 20 درصد پاسخدهندگان در نظرسنجیها گفته بودند که شاید بهدلیل کرونا منصرف شوند و در انتخابات شرکت نکنند. ازآنجایی که برمبنای روشهای معمول در نظرسنجیها، نصف این میزان را محقق در نظر میگیرند، بین 8 تا 10 درصد کسانی که تصمیم داشتند در انتخابات شرکت کنند، بهدلیل کرونا احتمالاً منصرف شده شرکت نکردند.
لذا کرونا عنصر تأثیرگذاری در عدم شرکت برخی افراد در انتخابات بود. برخی از دوستان ابراز خوشحالی میکردند که "رقم مشارکت در بعضی از نظرسنجیها به 54 و 55 درصد رسید"، اما من در ذهنم میگفتم "بهدلیل کرونا باید حدود 10 درصد از این رقم کمتر حساب کنید".
اما اگر بخواهیم این انتخابات را از منظر میزان مشارکت دقیقتر معرفی کنیم، باید بگویم مشارکت 58.8 درصد بوده است؛ یا اینکه حداقل باید گفته شود مشارکت 55 درصد بود. انتخاباتی که برگزار شد، با نُرمهای مألوف و شناختهشده همخوانی دارد، ضمن اینکه ما در گذشته، انتخاباتی داشتیم که میزان مشارکت 51 و 53 درصد بود.
* به عواملی که اشاره شد، کمپین رأی بی رأی و آن رفتار مغولوار برخی از مخالفان همچون منافقین هم باید اضافه شود. این گروه نمیتوانستند در داخل جلوهای داشته باشند، اما در خارج، تاریخ جلوههایی از آن را ثبت کرد. آنها افراد را بهجرم رفتن پای صندوق رأی و استفاده از حق دموکراسی مورد ضربوشتم قرار دادند، انگشتهای برخیشان را شکستند، جالب اینکه این کار در غرب هم صورت گرفت، اگر در یک کشور جهان سومی اتفاق میافتاد، جای تعجب نداشت اما آن اتفاقات در غرب و جلوی چشم پلیسهای اروپایی اتفاق افتاد.
* به هیچ وجه در گذشته این اتفاقنظر میان گروههای مخالف نظام و تبلیغ برای تحریم انتخابات وجود نداشت، بیشتر هم با تمسخر مواجه میشدند.
* آن چیزی که این بار ماجرا را آزاردهنده کرد، وجود یک تمایل از داخل و از بین برخی افراد و گروههای سیاسی در راستای آنان بود. بعضی از جریانها، جلوهای از خودشان نشان دادند که یا مستقیماً گفتند "پای صندوق رأی نمیرویم" یا اینکه "نباید بروید". آن آقایی که من و شما خوب میشناسیمش، به امامزاده رفت و به آن امامزاده متوسل شد تا به مردم بگوید "رای ندهید!"، در سوی دیگر، یک جریان سیاسی استخواندار نیز که از ابتدای انقلاب تاکنون پای مسائل بوده و امروز اسمش اصلاحطلبی است (دیروز اسمشان چپ بود و در دورههایی نیز معروف به رادیکالها، خط سوم و... بودند که حالا ماتَرَک آن جریان همان چیزی است که خود را اصلاحطلب معرفی میکند) نمیدانست چه باید بکند.
* جریان اصلاحات گذشته از آن سردرگمی که نمیدانستند چه باید بکنند، میدانستند که اگر انتخابات را تحریم کنند و انتخابات بهخوبی برگزار شود، بیاثریشان عیان خواهد شد، بنابراین دوگانه عمل کردند؛ بعضی از آنها گفتند "شرکت کنید" و در روز انتخابات و در میانه روز تماسهای شخصی با عواملشان گرفتند و گفتند "به بقیه خبر بدهید تا در انتخابات شرکت کنند."، ارتباطات گسترده بینشان برقرار شد و گفتند "اوضاع خراب است، حتماً بروید، شرکت کنید و به فلانی هم رأی بدهید".
* برخی اصلاحطلبان از اول میدانستند که تحریم عاقبت خوبی ندارد. آنها گفتند که تحریم موجب حذف شدن همیشگی خودشان از صحنه سیاستورزی کشور خواهد شد. آنهایی که پختهتر بودند این را گفتند و تأکید کردند که تحریم نباید صورت بگیرد.
اما آنهایی که کینهتوز بودند، بر تحریم اصرار داشتند. بهنظرم وعدههایی از بیرون به آنها داده شده بود و روی آن وعدهها حساب کرده بودند. به آنها گفته بودند که "در این سو یک پشتوانه قوی برای شما وجود دارد."، بهادبیات منافقین به آنها میگفتند "شما صندوق را ترک کنید، به هم ریختن خیابانها با ما". آنها تصور میکردند زمینه برای اینکه ایران را همچون سوریه به آشوب بکشند، بسیار مهیاست.
* مگر میشود درب کشور را بهروی کشورهای دیگر بست؟ ما نیاز داریم و حتماً باید ارتباطات قوی با دیگر کشورها داشته باشیم اما آنهایی که به ما میگفتند "مگر شما زبان دنیا را بلد هستید و مگر میفهمید؟" یک کاری کردند که بسیاری از دوستان ما از ما جدا شدند.
* مورد سوریه مصداق بسیار روشنی است که نشان میدهد نهایتاً همه چیز باید به صندوقهای رأی ختم شود. سوریه را نابود کردند و تأسیسات و زیربناهایش را از بین بردند ولی نهایتاً مشخص شد که باید به صندوق رأی مراجعه شود، دوست داشتند ایران هم شبیه سوریه شود.
کار خوبی که آقای رئیسی در روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری انجام داد، برگزاری جلسه با مدیران مسئول مطبوعات و رسانههای اصلاحطلب بود. قاعدتاً درخواست از سوی آنان بوده است. حرفهایی هم که رد و بدل شد، حاکی از یک نوع امید نسبت به آینده بوده است
* رأی آقای رئیسی بسیار معنادار بود؛ مردمی که یک بخش از آنها دیگر نمیخواستند به برخی ادعاها اعتماد کنند و بخشی که هنوز دنبال حرفهای معتبر بودند، وقتی ادعاهای آقای رئیسی را با عملش در جایگاه رئیس قوه محک زدند و اعتبارسنجی کردند، دیدند مثل اینکه درست است و ایشان واقعاً میتواند. ایشان واقعاً دوهزار کارخانه را به زنجیره تولید بازگردانده است و حرکت و نهضتی آغاز شده است. ایشان همان کسی است که آمده و مطالبات بانکها را از گردنکلفتهایی که پولهای بانکها را بردند و نمیدهند گرفته است، قبلًا اینطور تثبیت شده بود که انگار یک عده با گردنکلفتی باید پول بگیرند و پس ندهند. دستگاه قضایی این پول را از حلقوم این افراد و حتی کابین زنانشان بیرون کشید. برخی این پولها را برای خانوادههایشان حواله کرده بودند، کارخانههایی را به نام زنانشان کرده بودند، اینها را از چنگشان درآورد، تعدادش نیز بهقدری زیاد بود که شکلش از یک عمل نمایشی بیرون رفته و ادعا معتبر شده بود.
با مفسدین در هر ردهای بودند، حتی در قوارههای بسیار موجه و سطحبالا برخورد شد. برخی به زندان افتادند و یکی دو نفر نیز اعدام شدند، اینها را مردم دیدند. اگر این اتفاقها نیفتاده بود، شما اصلاً نباید امیدوار میبودید که به آرای رئیسی اضافه میشد، بلکه باید از آن کم هم میشد.
* وقتی رقبایی که مشهور هم بودند از صحنه خارج شدند، ایشان (رئیسی) با تأسف برخورد کرد. برداشت ایشان این بود که اتفاقاً رقیب قِدرتر به دردش میخورد، چون حرف برای گفتن داشت. ادعایش، ادعایی بود که توسط مردم بهرسمیت شناخته شده بود.
به همان اندازه که تغییر میان مردم به گفتمان غالب تبدیل شده بود، اسم کسی که توانایی تغییر دارد هم سر زبانها افتاده بود، منتهی این چیزها همیشه از نقطهای شروع میشود و بهتدریج بالا میگیرد.
* دولت در درون خود نیاز به انقلاب دارد، این اصطلاحی که رفیقمان آقای ضرغامی مطرح کرد، منظورش هنجارشکنی نبود، زیر میزی باید زد که برخی از این میزها، تعارفات، رویههای جاری عامل بدبختی بودند. باید برخی از این قواعد را که خود اینها سبب زمینگیر شدن ما شده است تغییر داد. آقای رئیسی این ظرفیت را دارد و نشان داده است که در این رابطه آمادگی دارد.
* من مطمئنم با این خیزی که دولت آقای رئیسی بهسمت حل مسائل بهکمک مردم و میدان دادن به مردم بر خواهد داشت، در دورههای بعد حتی با رأی بسیار بالاتری از او استقبال خواهد شد.
* آرای باطله اولاً رقیب آقای رئیسی نبود و رقیب دیگران نبود، ثانیاً یکدست نبود و باید انواع آرایی را که اینطور محاسبه میشوند در نظر گرفت، چند دسته رأی در این زمینه داریم.
* آقای رئیسی گفت "من رئیسجمهور همه هستم، حتی آن کسی که در بیرون انگشت هموطنش را شکسته است".
* کار خوبی که آقای رئیسی در روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری انجام داد، برگزاری جلسه با مدیران مسئول مطبوعات و رسانههای اصلاحطلب بود. قاعدتاً درخواست از سوی آنان بوده است. حرفهایی هم که رد و بدل شد، حاکی از یک نوع امید نسبت به آینده بوده است. اعتمادی بود و اینکه این فرد کاری کرده که حتی مخدوم قبلی این کار را نکرده است.
* آقای رئیسی چند بار گفت که من نماینده یک جریان خاص سیاسی نیستم. اگرچه ایشان به صورت مبنایی اصولگراست، اما تعلق سازمانی به این جناح ندارد. این گرایش که دولت در خدمت همه جریانهایی خواهد بود که دلشان برای ایران میسوزد، مثبت است که جلوههایی از آن در این ایام و در قوه قضائیه و در مواجهه با حقوق شهروندی مشاهده شد.
* شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد دور جدیدی میخواهد آغاز شود و من در این رابطه خیلی خوشبینم. البته یک آفت در این زمینه در کمین است. افراد کم تحمل هم در این جناح و هم در آن جناح وجود دارد. ممکن است اینها با عادات و آداب گذشته بخواهند فضا را به آن سو ببرند. عادت تکفیرگرایی که در وجوه مختلف میتواند جلوه کند گاهی اوقات شامل برخی در این جناح هم میشود؛ به جرم اینکه این آقا فلانجا این جملهای که من دوست داشتم، نگفت، تخریب و تکفیرش میکنند. این دوره، دورهای است که بر وجوه مشترک جریانهای مختلف باید تاکید کرد. قانون و سیاستهای کلی نظام برای ما مرجع است و نمیشود هرکس که از راه رسید، حکمی صادر کند. اگر افراد چارچوبها را بپذیرند، خیلی از مسائل حل میشود. توافق بزرگ ملی در این نقاط باید صورت بگیرد و اکنون زمینه آن فراهم است.
* من پیروزی آقای رئیسی را بسیار بالاتر از مرزبندیهای مرسوم سیاسی میدانم؛ ایشان هم برآوردش از صحنه همین است. استقبالی که از ایشان شده به میزان قابل توجهی با این نگاه بوده که آینده ایران را بزرگ و شیرین میتواند رقم بزند.
* برخی جریانات سیاسی مردم را با وعده گشایش در امور و حل مسائل و کلید حل مشکلات در دست به صحنه کشاندند و در باغ سبزی را به آنها نشان دادند، اما در نهایت آنها را به برهوت خشکسالی ارجاع دادند. به قول آقای سیف دستاوردش هم تقریبا هیچ بود که احساس مردم این است مطلقاً هیچ بود.
* من گمان میکنم آن تجربه در اختیار اصلاحطلبان بود که این مقدار در آمدن به صحنه احتیاط میکردند. باز دنبال گزینههایی میگشتند که مال خودشان نباشد. رجوع به آقای لاریجانی برای همین بود. با اینکه میدانستند ایشان از سوی برخی از نیروهای حزباللهی و مردمی با اقبال مواجه نمیشود. با اینکه میدانستند آقای لاریجانی از سوی قشری از نیروهای حزباللهی و مردم با اقبال مواجه نمیشود اما باز هم او را از نفرات اصلی خودشان همچون آقای جهانگیری و حتی آقای عارف موجهتر میدانستند.
من به جایگاه قانونی شورای نگهبان احترام میگذارم ولی اگر قرار بود من در جایگاهی باشم که حقی در این حوزه دارد، قاعدتاً اینگونه رفتار نمیکردم و ممکن بود بگویم که بودن آقای لاریجانی در این عرصه خوب است اما به هر حال آقای لاریجانی شانس آورده است. چرا که شانسی نداشت. خود اصلاحطلبان میگویند که شورای نگهبان به آنها لطف کرد!
* همه آنهایی که سازوکار مردم سالاری را به رسمیت شناختند برنده این میدان بودند. البته برخیها برندگیشان مضاعف است چرا که به واسطه پیروزی در انتخابات شیرینی برندگی را بیشتر از دیگران چشیدند ولی به هر حال همه آنهایی که کمک کردند تحقق مردم سالاری از طریق مراجعه به آرای عمومی همچنان مستقر بماند احساس برنده بودن میکنند و از اینکه جریان دعوت کننده به عدم استقبال از صندوق توفیقی پیدا نکرد، خوشحال هستند.
* من معتقدم بازنده بزرگ جریان تحریمکننده انتخابات و در راس آنها قدرتهایی هستند که بیش از 40 سال است نمیخواهند ما را به رسمیت بشناسند.
* در داخل جماعتی که دچار توهم این بودند که اگر یک فراخوان بدهند مردم با آنها همراهی میکنند، جریان شکست خورده هستند. همانند روزی که خانه نشین شدند و تصور میکردند همه مردم به خیابانها میریزند در حالی که آن روز هم هیچ خبری نشد.
آنهایی که روزی در مجلس تحصن کردند، به قول آقای بهزاد نبوی میگفت که ما خیال میکردیم همهی شهر برای حمایت از ما دور مجلس میریزد اما دریغ از 50 نفر؛ البته آقای نبوی شاید الان بهخاطر همین عاقل شده و میگوید که اشتباه میکنید و باید بساط بایکوت تحریم را کنار بگذارید.
* انتخابات ما در واقع یک انتخابات 60 درصدی است؛ درست است که مشارکت 48.8 است اما حتما کسانیکه بهدلایلی مانند ماجرای کرونا که خیلی بالاست، بهدلایل دلخوریها از وضع موجود نیامدند و همچنین بهدلیل آزاری که در روز رأیگیری دیدند، مشارکت نداشتند. البته من نمیخواهم به آن عدد بدهم، چون واقعا دربارهی آن تحقیق و بررسی نشده و دفعتا پیش آمده و مردم صبح در پای صندوق این موضوع را دیدند؛ البته یکجا و دوجا و یکشهر و دوشهر هم نبود و بلکه در سراسر بود که باید بررسی شود تا از سوی کسانی ارادهی پلیدی پشت موضوع بوده و یا ندانمکاری و عدم آمادگی بوده است.
* یکهفته قبل از روز انتخابات، کسیکه با خارج از کشور ارتباطات کاری گستردهای دارد، دستنوشتهای را به من داد و من هم به مراجع مربوطه منتقل کردم که متأسفانه در خارج از کشور بنای بر همکاری برای برپایی درست انتخابات وجود ندارد و این مسئله باید به دستگاه دیپلماسی تذکر داده شود و نشانیهایی هم داده بود که حکایت از وقوف به مسئله داشت.
منبع: تسنیم
66
به جای توجیه بهتر است دلیل را جویا و ان را رفع کنید خودتان و مردم را گول نزنید
سلام ودرود به ملت بزرگ ایران وقتی باب توجیح بازشد حقیقت مرد چقدربه خودتان زحمت می دهید اینگونه فرافکنی کنید وازجانب مردم سخن بگویید راه حل آن ساده بادوربین میان مردم بروید بدون سانسور مردم حقایق راخواهند گفت ازبی عدالتی واختلاسهای کذایی وحقوقهای نجومی و۰۰۰۰دست بردارید به فکرحل مشکل مردم باشید بدانید روزی درپیشگاه خداوند باریتعالی باید جوابگوباشید خداوند عاقبت همه مارا ختم بخیر کند
هرندی جان. مردم از تمام شما ناراحت هستند. یک رفراندوم بود نمی خواهند در کشورهای دیگر دخالت کنید. فلسطین ولبنان وعراق و یمن بس است. به فکر مردم ایران باشید . این نظر مردم است. هشتاد درصد حرفش این است.
انتخاباتتمومشده۷گیگمجانیتمومنشد؟
واقعا نوبرش رو اوردن واقعا جمله تاریخی ایشون گفتند درست ۴۸ درصد ولی ما ۶۰ درصد حساب میکنیم فکر کنم در مورد مسایل کشور اینجوری فکر میکنند که اوضاع ما اینجوریه
آؤه باابا ااا چش گردی ، را خوب داری میای
این عجب پاچه خوار خوبی است رای بی رای یعنی چرا آدم شریفی که 8 ساعت کار مفید میکند 3میلیون حقوق تاجگردون دوست شما 80 میلیون رای بی رای یعنی چطور دو جوان چند هزار میلیارد پول با ارز 4200 میگیرند وبعد میروند جایی کالای ضروری چوب ام دی اف و نوشانه وارد میکنند و چنان سودی میکنند که میروند هفت تپه را میخرند رای بی رای یعنی ادم هایی کثیف گرگ صفت در پوست میش رفتن با یک ظاهر سازی وپیراهن طوسی و انگشتر شرفشمس و مقداری ریش درقالب انقلابی گری بو بشو حسن رعیت پس چوب توش پر نده چاپلوس دولت اینده وقتی آقایی غرغامی سخن و مردمی بودنشو با شورت مامان دوز بیان میکند مگر خر سرمونو گاز گرفته بریم رای بدیم حالا مهندسی بودنشم پیش کش
من ساکن تهران هستم ولی به دلیل فوت عمه ام به شهرستان رفتیم شناسنامه ها رابردیم من همسر وفرزندم رای دادیم ولی بقیه کسانی که از تهران یااز شهرهای دیگه اومده بودند یادشون رفته بود شناسنامه بیارند فرزندان عمه و...بقیه که تو مراسم بودند اونها هم از لحاظ روحی حوصله رای دادن نداشتن 99 درصدشون میگفتند کاش رئیسی رای بیاره یک درصد هم میگفتند رضایی خوبه. خاله و دختر خاله ام میگفتند خدا کنه رئیسی رای بیاره گفتم خوب برید رای بدین گفتند حوصله نداریم یه عده دیگه هم از وابستگان و همسایه گفتند کروناست میترسیم.دیدم جمعیتی حدود 500 نفر طرفدار رئیسی هستن ولی به دلایلی که گفتم رای ندادن حالا شما فکر کنید اینطور عزاداریهایی در روز رای گیری چند هزار مورد روسراسر کشور بوده و اقوام ونزدیکان متوفی چند صد نفر که دوست داشتن شرکت کننذ حالا به هرکسی که دوست دارن رای بدهن بیماربه دلیل. عزاداری نتونستن رای بدهند حالا چند صد هزار بیمار در منزل وچند صدهزار فرد بی سواد و چند صد هزار که میگن ای بابا حالا رای من یه نفر چه اثری داره وچندین هزار نفر که آخر وقت رفتند و به اونها گفتند وقت تموم شد و جمعیتی که اول وقت رفتند تا اقایون دیگه بهونه نیارن اخر وقت اومدید تعرفه تموم شده!!! و لی اونقدر در اخذ رای تعمدا معطلشون کردند که به دلیل خستگی و گرما و بعضا بی طاقتی فرزندانشون. محل اخذ رای رو ترک کردند وبا توجه به دهها دلیل دیگه به این نتیجه میرسیم که نتیجه آراء با تجمیع این موارد بیش از 70 درصد بوده است هرکسی از خانواده. اقوام و بستگان خودش استعلام بگیره این مطالب صد در صد براش قابل قبوله علاوه بر آراء ,ماخوذه بایستی میزان آراء دلهای کسانی که دوست داشتن رای بدهند ولی به هر دلیلی نتونستن رای بدهندرا باید به این آمار اضافه کرد البته آنها دلهایشان را درجشن انتخابات مشارکت دادند
تا کی میخاین توجیه کنین مثل کبک سرتونو زیر برف کردین فکر کردین مردم نمیفهمند ،شما متاسفانه نمیفهمید یا خودتونو به نفهمی میزنین،به دلیل کرونا یا پارهای دلخوریها !!!!!اولا کرونا اصلا مانع نبود واصل همون دلخوریست که پارهای نیست وکوهی از نارضایتی ورویگردانی است اما چرا دلایلش را نمیگی!!!؟؟؟؟؟
حاجی این آمار ۴۸ درصدی چیزیه که شماها میگین آمار دقیق و بین المللی حدود ۱۸ درصده کل رای ۱۱ میلیون بوده البته اینو شماها خودتون بهتر خبر دارین و همین که فهمیدین دیگه پایگاه و پشتوانه مردمی ندارین خوبه .
انتصابات بودنه انتخابات اگرخواستار مشارکت مردم درانتخابات بودید که نبودید لاریجانی واحمدی نژادرا از گردونه انتخابات حذف نمیکردین انتصابات بوداخوی
اتفاقا خوب فهمیدین چه خبره .دیگه حناتون پیش مردم رنگنداره.میگین نه وبخودتون مطمئنید یک همه پرسی بزارین .ولی جراتندارین
آقای هرندی شما یا خیلی متملق هستی یا خیلی از مرحله پرت. مرد مومن 52 درصد شرکت نکردند. این مسئله پیچیده ای نیست که فهمش مشکل باشد. دیگه اینقدر اگر و اما نداره . اگر اینطور بود اونطور می شد اگر اونطور بود اینطور می شد که نشد حرف. اگر را بکاری هویج هم نمیروید چه رسد به مشارکت 60 درصدی. هرچه مردم را گول زدید کم بود حالا باید خودتان خودتان را گول بزنید!!!؟ بابا 52 درصد شرکت نکردند. چرا نمیخواهید بیدار شوید. مگر دلتان برای این مملکت نمی سوزد. 52 درصد شرکت نکردند. اون وقت شما مست از پیروزی 48 درصدی هستید. ای خدا بفریاد برس.
انتخابات 18 درصدی نه شصت درصد
ما گفتیم 60 درصد شمام بگید60 درصد خوبیت ناره