استبداد و استقراض؛ مصر ۸ سال پس از کودتا
8سال از کودتای نظامیان مصر علیه دولت محمد مرسی، نخستین رئیسجمهور منتخب این کشور در سال2013 میگذرد؛ کودتایی که آثار و پیامدهای آن، نهتنها مصر بهعنوان بزرگترین کشور عربی، بلکه سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را تحتالشعاع قرار داد. اولویت دولت ژنرال سیسی (رئیس سابق سازمان اطلاعات ارتش) طی این 8سال برقراری ثبات و ارائه تصویری قابل دفاع از وضعیت داخلی مصر نزد رسانهها و افکار عمومی جهان بوده؛ اولویتی که بهنظر میرسد با تکیه بر قوه قهریه ارتش و سرکوب همهجانبه مخالفان، تا حد قابل توجهی محقق شده است. قاهره با گذشت یک دهه از سقوط دولت حسنی مبارک، بار دیگر در قامت یکی از بازیگران مؤثر منطقهای به میدان تحولات خاورمیانه بازگشته؛ بازیگری که البته نقشآفرینیهای آن بیش از هر زمان دیگر به عوامل اقتصادی و مشخصا وامهای بانکی از خارج وابسته است.
آخرین ناآرامیهای داخلی مصر که این کشور را به محوری برای رقابتهای نیابتی قدرتهای منطقه تبدیل کرده بود به سالهای2014و2015 بازمیگردد. از آن زمان بخش اعظم مخالفان دولت نظامیان، از جریانات اسلامی گرفته تا لیبرالها و... سرنوشتی جز اعدام، زندان یا در بهترین حالت فرار از مصر نداشتهاند. شرایط آزادیهای سیاسی و رسانهای در این کشور نیز به ماقبل دوران مبارک بازگشته است. برای درک بهتر این شرایط کافی است بدانیم احزاب و رسانههایی که در دوران مبارک، با وجود فشارهای امنیتی قادر به انجام فعالیتهای قانونی نظیر تبلیغات، نشر کتب و نشریات یا حتی شرکت در انتخابات بودند اکنون بهطور کلی غیرقانونی حساب میشوند. اما رسانههای دولتی مصر با چشمپوشی روی فضای بسته داخلی، همواره بر تحولات و پیشرفتهای اقتصادی در دوران ژنرال سیسی تأکید میکنند؛ پیشرفتهایی که نماد اصلی آن اجرای صدها پروژه بزرگ بهویژه در زمینههای عمرانی و زیرساختی است.
اقتصاد مصر؛ غرق در بدهیهای خارجی
شورای نظامیان مصر در سال2014 و به فاصله کوتاهی پس از سرکوب معترضان علیه کودتای خونین، از پروژه بزرگی به نام پایتخت اداری جدید رونمایی کردند؛ پروژهای که رؤیای خروج دستگاههای سیاسی- اداری از قاهره و سبکشدن بار سنگین جمعیتی- ترافیکی بر دوش این شهر را محقق میکرد. این پروژه در سال2014 مهمترین ابزار رسانهای مصر برای مقابله با حملات سیاسی و حقوقی رسانههای مخالف کودتاچیان بود. مروری بر عملکرد دولت سیسی ظرف 8سال گذشته نشان میدهد این الگو (تأکید بر دستاوردهای اقتصادی مقابل اعتراضات سیاسی) همواره مورد استفاده حاکمان جدید مصر بوده است. این دستاوردها شامل طرحهایی برای تاسیس پایتخت جدید، افزایش چشمگیر خطوط ریلی و جادهای، توسعه کانال سوئز و البته ساخت انبوه مسکن برای شهروندان میشود. اما دولت مصر که در سالهای گذشته بهدلیل کاهش نرخ گردشگران و همچنین سرمایهگذاران خارجی، بخش مهمی از درآمدهای ارزی خود را از دست داده، چگونه منابع مالی برای اجرای این حجم از پروژههای متعدد و بزرگ را تامین میکند؟ پاسخ روشن است: استقراض! برای درک میزان وابستگی اقتصاد مصر به کمکهای خارجی طی سالهای اخیر کافی است بدانیم هماکنون مصر پس از آرژانتین، دومین دریافتکننده کمکهای صندوق بینالمللی پول به شمار میرود. نرخ استقراض خارجی مصر از 44میلیارد دلار در سال 2014 (کمی پس از کودتا) به بیش از 130میلیارد دلار در سال 2020 افزایش یافته است. این در حالی است که دولت سیسی حجم قابل توجهی از کمکهای مالی را ظرف کمتر از یک سال گذشته برای مقابله با پیامدهای انتشار ویروس کرونا دریافت کرده است! اما نکته قابل توجه آن است که با وجود استفاده انبوه از منابع استقراضی، پیشرفت چشمگیری در پروژههای جنجالی دولت سیسی نظیر تاسیس پایتخت اداری جدید دیده نمیشود. روزنامه العربی الجدید در اینباره مینویسد: بخش مهمی از کمکهای خارجی در شبکه پیچیده فساد و هلدینگهای وابسته به ارتش از بین میرود. بهترین نشانه برای تأیید این ادعا، پیشرفت بسیار کند (کمتر از 10درصدی) پروژه پایتخت اداری جدید در نزدیکی قاهره طی 7سال گذشته است.
استفاده نکردن صحیح از منابع استقراضی و کاهش درآمدهای ارزی بهمعنای آن است که بار اصلی بازپرداخت بدهیهای عمومی بر دوش مردم مصر خواهد بود. به گزارش شبکه الجزیره، دولت مصر هماکنون موظف است سالانه بیش از 13میلیارد دلار سرمایه در قالب بازپرداخت وام و سود ناشی از آن را به منابع خارجی بازگرداند. این سرمایه در چارچوب افزایش مالیاتهای عمومی و کاهش یارانه های دولتی فراهم میشود. بر این اساس هزینه واحدهایی نظیر برق یا بنزین در مصر طی 8سال گذشته تا بیش از 300درصد افزایش یافته است. این موارد در کنار افزایش مداوم مالیاتهای عمومی، فشار بیسابقهای را بر شهروندان مصری تحمیل کرده است؛ شهروندانی که دیگر حتی همچون گذشته نمیتوانند نسبت به تشدید فشارهای معیشتی، اعتراض خیابانی داشته باشند.
سیاست خارجی مصر
مهمترین عوامل تعیینکننده در سیاست خارجی مصر طی 8سال گذشته «دریافت وام» و «خریدهای تسلیحاتی» بوده است. روشن است که افزایش میزان وابستگی مصر به مؤسسات مالی بینالمللی، سیاست خارجی این کشور را بیش از هر زمان دیگری به آمریکا و اروپا نزدیک کرده است. بهگونهای که دیگر حتی خبری از مخالفتهای جزئی دولت مصر با برخی از سیاستهای منطقهای واشنگتن و یا کشورهایی نظیر فرانسه نیست. اما از سوی دیگر، خرید سلاح نیز عاملی بسیار مهم در تنظیم روابط جدید قاهره با غرب بهحساب میآید. رشد خریدهای تسلیحاتی مصر ظرف 8سال گذشته (بیش از 206درصد رشد نسبت به 2013) این کشور را به سومین خریدار سلاح در جهان تبدیل کرده است. مهمترین خریدهای تسلیحاتی مصر نیز بهترتیب از کشورهای فرانسه، آمریکا و ایتالیا صورت میگیرد. پژوهشکده کارنگی در اینباره مینویسد: انبوه خریدهای تسلیحاتی مصر از این 3کشور، قاهره را به پایگاهی نظامی در حوزه دریای سرخ و شرق مدیترانه تبدیل کرده است؛ پایگاهی که با توجه به وابستگیهای مالی عملا اهرم فشار غرب در این منطقه خواهد بود. اما سیاست خارجی مصر در حوزه منطقهای بهصورت تقابل شدید با محور قطر-ترکیه و همسویی نسبت به کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات تعریف میشود. البته باید توجه داشت که تقابل مصر با کشورهای حامی دولت مرسی، پس از روی کار آمدن دولت جو بایدن بهتدریج رو به کاهش است. از سوی دیگر میزان همسویی و حمایتهای مصر از رژیم صهیونیستی نیز بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است. در عین حال، کودتای سال 2013 مصر این کشور را از محور حامیان مخالفان دولت بشار اسد در سوریه خارج کرد و به این ترتیب میزان تنشهای قاهره با دمشق، لبنان و تهران به طرز قابل توجهی کاهش یافت. مصر همچنین در جریان تحولات اخیر فلسطین و آتش بس میان غزه با رژیم صهیونیستی نقش پررنگی ایفا کرد. با این حال رسانههای عربی میانجیگریهای این کشور عربی را بیشتر به سود اسرائیل ارزیابی میکنند.
منبع: همشهری آنلاین
38