یک کارشناس مسائل سیاسی:
مأموریت «اشرف غنی» تخریب روابط ایران و افغانستان بود
یک کارشناس مسائل سیاسی گفت: اشرف غنی، رفتارهایی را نسبت به ایران نشان داد که این رفتارها در تعارض با منافع کشورمان بود و گویی او ماموریت ایجاد تزلزل و تخریب در روابط دو کشور را داشت.
نوذر شفیعی در تحلیل ابعاد شخصیتی اشرف غنی، رئیس جمهور متواری افغانستان گفت: رفتارهای آقای غنی جزو رفتارهایی است که اصطلاحاً در قلمرو تصمیمات غیر منتظره یا غیرقابل انتظار قرار میگیرد.
وی ادامه داد: تاریخ و جغرافیای افغانستان و ایران سرنوشت دو کشور را به هم پیوند داده است؛ بنابراین هیچ حکومتی در ایران و افغانستان نمیتواند همدیگر را نادیده بگیرند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: لذا آقای غنی برخلاف این اصل، رفتارهایی را نسبت به جمهوری اسلامی ایران نشان داد که این رفتارها در تضاد و تعارض با منافع کشورمان قرار داشت و گویی ماموریت آقای غنی ایجاد تزلزل و تخریب در روابط ایران و افغانستان بود.
شفیعی افزود: به عنوان مثال اصلاً ضرورتی نداشت که پس از ایجاد سد کمال خان بر روی رود هیرمند، ایشان بگوید از این به بعد اگر ایران آب میخواهد باید در مقابلش نفت بدهد؛ لزومی نداشت که چنین اظهار نظری در ملاعام و در یک فضای احساسی مطرح شود.
وی ادامه داد: بههرحال این یک روال دیپلماتیک دارد که میتواند در چهارچوب دیپلماتیک مطرح شود.
غنی در تلاش بود زبان پشتو را جایگزین زبان فارسی کند
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: آقای غنی همچنین تلاش میکرد زبان فارسی را که ریشه چند هزار ساله در درون جامعه افغانستان دارد و به عنوان زبان رسمی در آنجا وجود داشته است را از زبان رسمی افغانستان حذف کرده و تعصبات (افغان ملت) و پشتونیسم افراطی را ترویج کند.
شفیعی با بیان اینکه غنی با خیلی از کشورها وارد تعامل و دوستی میشد که مناسبات خوبی با جمهوری اسلامی ایران نداشتند، گفت: البته که ایران خیلی نگران این موضوع نبود و برای دولت افغانستان به عنوان یک کشور مستقل این حق را قائل بود که با هر کشوری که تمایل داشته باشد روابط برقرار کند.
این استاد دانشگاه افزود: اما وقتی پیام این روابط، دشمنی با ایران باشد، این میتواند یک علامت نگران کننده تلقی شود.
وی ادامه داد: در مجموع میخواهم بگویم شاید یکی از دلایل سقوط غنی این بود که در مقایسه با آنچه که اقتضائات خاص جامعه افغانستان بود، حرکت نکرد و لذا امروز ما پیامد این رفتارش را میبینیم.
شفیعی در ادامه با تاکید بر لزوم ارتباط بین ایران و افغانستان، تصریح کرد: همانطور که در ابتدا عرض کردم روابط ایران و افغانستان مبتنی بر اجبار است، یعنی واقعاً بر انتخاب نیست.
آمریکا نتوانست روابط ایران و افغانستان را از بین ببرد
وی ادامه داد: زمانی که آمریکاییها وارد افغانستان شدند و کنترل دانشگاهها و مدارس ها و حوزه فرهنگ افغانستان را به دست گرفتند و سعی کردند که آثار فرهنگی در رابطه ایران و افغانستان را از بین ببرند، بعد از زمان کوتاهی متوجه شدند که رابطه فرهنگی ایران و افغانستان اجتناب ناپذیر است.
این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی افزود: لذا این امکان فراهم شد که اغلب کتاب مدارس و دانشگاههای افغانستان در ایران چاپ شود و در اختیار آنها قرار بگیرد. لذا آمریکاییها در این زمینه این تلاش را انجام دادند ولی موفق نشدند.
شفیعی در ادامه با اشاره به یکی دیگر از کارشکنیهای آمریکاییها در مسیر توسعه افغانستان گفت: حتی آمریکاییها، ایتالیاییها را وادار کردند که در حوزه اقتصادی با ایران در افغانستان همکاری نکنند.
وی ادامه داد: حوزه جنوب غرب افغانستان در کنترل ایتالیا بود و نیروهای موسوم به (PRT) که تیمهای بازسازی ایالتی بودند، عمدتا از ایتالیاییها بودند.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه افزود: اما ایتالیاییها به این نتیجه رسیدند که جغرافیا اقتضا میکند که مواد اولیه را از ایران وارد کنند.
غنی برای بقای در حکومت چارهای جز مبادله با ایران نداشت
وی افزود: به هر حال میخواهم بگویم که اگر آقای غنی به بعضی از مبادلات تجاری با ایران تن داد، ناشی از الزام و اجبارات جغرافیایی و فرهنگی بود. در عین حال، اگر ملاحظات سیاسی می خواست مدنظر قرار بگیرد، آقای غنی تا به حداقل رساندن این مبادلات اقدام میکرد.
شفیعی تصریح کرد: اما منافع شخصی خودش اقتضا میکرد، برای اینکه در حکومت بماند و برای اینکه بتواند برای اداره امور مملکت منابع داشته باشد مبادلاتش را از طریق ایران و با ایران داشته باشد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: آقای غنی خیلی پایگاه اجتماعی در جامعه افغانستان نداشت و در واقع با پشتوانهی آمریکاییها و با سوء استفاده از نام قوم پشتون قدرت را به دست گرفت.
وی ادامه داد: غنی در قوم پشتون و زیرمجموعههای آن، خیلی نفوذی ندارد و اساساً خانوادهاش نیز در آمریکا و اروپا زندگی می کنند و ریشه وطنی و میهنی آن، عملاً با جامعه افغانستان قطع است.
اشرف غنی پشتوانه سیاسی نداشت
شفیعی گفت: بنابراین اساساً خیلی پشتوانه سیاسی یا نیروهای سیاسی اثرگذاری نداشت که بتواند در ادامه، آن مشی قبلی همتایان و همپیمانانش را اعمال کند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در اصل سه نفر بودند که هر کدام یک ماشین دلار برداشتند و به امارات فرار کردند، بنابراین شما می توانید به این شکل تشخیص بدهید که قد و قواره آقای غنی در افغانستان تا چه اندازه است.
وی در ادامه تصریح کرد: واقعا ایران هیچ وقت تمایلی به مداخله در امور داخلی افغانستان نداشته است و از ابتدای کار تا الان نیز هر موضعی که داشته است در جهت صلح و ثبات در افغانستان بوده است.
آمریکاییها به راحتی زیر پای «غنی» را خالی کردند
شفیعی تاکید کرد: اساساً صلح و ثبات در افغانستان به سود ایران است. من به خاطر همین است که میگویم آقای غنی از این مسیر خارج شد، اساسا خروج از این مسیر خروج از مسیر جبرگرایانه حاکم بر روابط ایران در افغانستان است.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: آقای غنی یک فرصت بسیار بزرگ به نام ایران، یعنی یک کشور قدرتمند، پهناور، پرجمعیت، همزبان و همفرهنگ را از خود سلب کرد.
وی افزود: البته ایران هیچ وقت نمیخواست که این رفتار آقای غنی را با رفتارهای سیاسی پاسخ بدهد. آنچه که آقای غنی امروز به آن رسید، کاری بود که در واقع هم آمریکایی ها و هم جامعه افغانستان با آن کردند، یعنی آمریکاییها خیلی راحت زیر پایش را خالی کردند و حمایتشان را از آن قطع کردند.
غنی رئیس جمهور منتخب مردم افغانستان نبود
شفیعی همچنین با تاکید بر اینکه جامعه ناراضی افغانستان در واقع اشرف غنی را از قدرت خلع کرد، گفت: آقای غنی اساساً رئیسجمهور منتخب افغانستان نبود؛ آقای غنی بر اساس یک مصالحه رئیسجمهور افغانستان شد. این را هم مردم افغانستان و هم کشورهای منطقه میدانند که بر اساس مصلحت چنین تصمیمی اتخاذ شد.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: بنابراین غنی به دلیل پایگاه مردمی که از پیش نداشت و آمریکاییها نیز حمایتشان را از وی قطع کردند، سقوط کرد.
وی تصریح کرد: همچنین خروج آقای غنی از مسیر طبیعی روابط ایران و افغانستان باعث شد که ایشان نتواند به حیات سیاسی خودش ادامه بدهد.
وی ادامه داد: بعید نیز میدانم که جامعه افغانستان با این افتضاحی که آقای غنی به بار آورد مطلقا این امکان را برایش فراهم کنند که اجازه بازگشت وی به لفغانستان را بدهند.
منبع: مهر
66
امثال اشرف غنی، درواقع وحقیقت، مدل هستند و نه سیاستمدار و حاکم. بدرد همان مدل بوتیک ها و برندهای بازار میخورد.
از آنجا که همواره باید حق گفت و جانب حق را گرفت حتی در برابر دشمنان، این را میگویم: در رابطۀ با مسئله حقابۀ ایران از هیرمند، من چیزی بدین مضمون را بواسطۀ یکی از رسانه ها از خود اشرف غنی شنیدم که گفت ((اگر ایران آبی بیش از سهم تعیین شده در قرارداد مربوطه از هیرمند میخواهد میبایستی بهای آنرا بدهد)) حال در فعل و نه تنها در حرف، دولت سابق افغانستان در این رابطه چطور عمل کرد بحث دیگریست.
لعنت بر اشرف غنی و افغانی های مسخره و چرت
اطلاق لفظ افغانی به اتباع کشور افغانستان، اشتباه بوده و باید گفت افغان یا افغانستانی. افغانی واحد پول کشور افغانستانه. لفظ افغانی در اطلاق اتباع کشور افغانستان چیزیست که به توسط بسیاری از ایرانیان به اشتباه باب شد. افغانستانی ها و ایرانیان از یک تبار و ریشه هستند. کسیکه افغانستانی ها را لعن کند، ایرانیها را نیز لعن کرده.