آیا طالبان و شاخه خراسان داعش جنگ دیگری را آغاز خواهند کرد؟
در حالی که شاخه موسوم به خراسان داعش، نیروی شورشی مهمی است، اکنون در مقابل طالبان قرار گرفته که در آستانه سقوط کابل حدود ۸۵هزار جنگجوی سازمانیافته داشتهاند و احتمالا تاکنون شمار نیروهای آن افزایش یافته است.
به گزارش بی بی سی، نویسنده این مطلب درباره رقابت احتمالی شاخه خراسان داعش و طالبان، عضو هیات علمی ارشد در نهاد مطالعات دفاعی و امنیتی سلطنتی بریتانیا RUSI و استادیار در دانشگاه کینگز کالج لندن و یکی از نویسندگان کتاب "طالبان در جنگ" (۲۰۱۹ هرست) است.
اگرچه شاخه خراسان داعش (ISKP)، هرگز عملا فعالیتهای خود را تعلیق نکرد، اما تنها زمانی از منظر عمومی ناپدید شد که شروع به هدف قرار دادن افغانها (غیرنظامیها، ماموران دولتی و طالبان) کرد.
حمله به فرودگاه کابل روز ۲۶ اوت/آگوست یادآور این بود که این گروه جایی نرفته است. در واقع، با آشوب نسبی که در پی فروپاشی دولت جمهوری اسلامی افغانستان صورت گرفت، به نظر میرسد گروه خراسان توانست حضور خود را در کابل و برخی مناطق مجاور مانند ولایت لوگر تقویت کند.
طالبان تایید میکنند که این گروه در کابل قویتر شده است و ۳۰۰-۲۰۰ نیروی جنگجو دارد. شاخه موسوم به خراسان داعش پیش از این هم در کابل حملاتی انجام داده و مهاجمانی را با ماموریت ترور از خارج از افغانستان فرستاده بود و به حمایت شبکه پشتیبانی و اطلاعاتی محدودی وابسته بود که غالبا از "هیات فدائی شبکه حقانی" دریافت میکرد. این گروه ادعا میکرد که حملات را تیمهای ترور هدفمند متعلق به گروههای حقانی مانند کاروان ابو عبیده انجام میدادند. اکنون اما برای نخستین بار نیروی ضربتی واقعی خودش را دارد.
طالبان همچنین تایید میکنند که وقتی به کابل آمدند، ناخواسته اجازه دادند که بسیاری از اعضای گروه خراسان از زندان آزاد شوند، و جز چند تن از آنها، بقیه را نتوانستند شناسایی کنند. برخی اعضای مهم آن ظاهرا به دست طالبان اعدام شدند و بنا به گفته گروه خراسان، دستکم یک نفر اعدام شده است. اسلم فاروقی، رهبر پیشین داعش شاخه خراسان در افغانستان، همچنان در بازداشت طالبان است.
دست کم ۱۸۰۰ نفر از این گروه از زندان آزاد شدند و اکثرا دوباره به گروه خراسان پیوستند، این امر موجب شد جایگاه گروه خراسان که زمانی به سختی میتوانست نیرو جذب کند، ارتقاء یابد. با حضور تازه واردان، گروه خراسان در افغانستان تقویت شد و شمار نیروهای آن به علاوه نیروهای حامی آن در شرق این کشور به ۹۵۰۰ نفر رسیده است. منطقه "جرم" بدخشان، یکی دیگر از مناطق اصلی این گروه است.
بهعلاوه آن، شاخه خراسان حدود احتمالا ۱۵۰۰ نفر نیروی حامی و ذخیره در پاکستان دارد. برخی گروههای جهادی که زمانی به القاعده و طالبان نزدیک بودند، در سالهای اخیر به گروه خراسان نزدیکتر شدند، از جمله جماعت امام بخاری ازبکی و برخی گروههای ایغور از این موارد است. در کل، این گروهها میتوانند چند صد جنگجوی دیگر به این گروه اضافه کنند.
در حالی که شاخه موسوم به خراسان داعش، نیروی شورشی مهمی است، اکنون در مقابل طالبان قرار گرفته که در آستانه سقوط کابل حدود ۸۵هزار جنگجوی سازمانیافته داشتهاند و احتمالا تاکنون شمار نیروهای آن به نحوی افزایش یافته است. هرچند، نیروی طالبان در سراسر افغانستان یک سر دارد و هزار سودا و بسیاری از آنها بهویژه در کابل برای امنیت شهرها گمارده شدهاند. همچنین طالبان هزاران نفر را اطراف دره پنجشیر که جنگ هنوز در آنجا ادامه دارد مستقر کردهاند.
گروه خراسان، شکافها بین سازمان طالبان را شناسایی کرده و بیرحمانه به آنها ضربه خواهد زد. طالبان در حال حاضر در موقعیت ضعیفی قرار دارند و نمی توانند واکنش درستی نشان دهند. گروه خراسان هم دیگر آسیبپذیر نیست و همچنین تصرف مناطق بیشتری از دست طالبان را نیز در سر ندارد
از این گذشته، طالبان مشکلات و چالشهایی در بین خودشان هم دارند که مقابله با گروه خراسان را برای آنها دشوار کرده است. در شرق کشور، در ردههایی از طالبان، شمار قابل توجهی هستند که یا با گروه خراسان احساس همدلی دارند یا آن را به عنوان وسیله موثری برای تحت فشار قرار دادن رهبری میبییند. آنها تلاش میکنند پشتونهای شرقی نمایندگی قویتری در رده بالا داشته باشند.
از این رو، آنها انگیزه کمی برای مقابله با گروه خراسان دارند. بسیاری از اعضای گروه خراسان اعضای پیشین طالبان هستند و موقعیت خوبی برای جلب و جذب طالبهای ناراضی دارند. اخیرا حدود ۷۰ طالب در ننگرهار به گروه خراسان پیوستند و حدود ۱۰۰ نفر یا بیشتر ظاهرا در حال مذاکره برای پیوستن هستند. این شمار، اندک است با این حال، با توجه به اینکه کابل دو هفته پیش به دست طالبان سقوط کرد، چشمگیر است.
این روزها اکثر طالبان در شرق کشور تمایل دارند که گرد سراجالدین حقانی جمع شوند. اگر دلیل دیگری نداشته باشد یک دلیلش این است که در سطح رهبری طالبان فرد مهمی دیگری از شرق ندارند. "شورای پیشاور" طالبان که زمانی قدرتمند بود، در سال ۲۰۱۶ به دلیل فقدان بودجه از هم پاشید و یک خلاء بزرگ به جا گذاشت که شبکه حقانی تلاش کرده که آن را پر کند.
فرماندهان طالبان که حامی حقانیها هستند، اکثرا در شرق و جنوب شرق اما برخی نیز در شمال شرق، کنترل حدود ۳۵-۳۰% از جنگجویان طالبان را در دست دارند. بسیاری از جنگجویان خارجی مرتبط به القاعده، به حقانیها نزدیکترند تا به رهبری طالبان در جنوب. زمانی که طالبان کابل را تصرف کردند این گروهها ۲۰هزار جنگجو داشتند اما اکثر آنها اخیرا از پاکستان (که به لشکر طیبه و لشکر جنگوی تعلق دارند) داوطلبانه وارد شدند که احتمالا به زودی به خانه بازخواهند گشت. با رفتن آنها حدود ۴ تا ۵هزار عضو طالبان پاکستانی (TTP) که چون با دولت پاکستان میجنگند به آنها روی خوش نشان داده نمیشود، و چند هزار عضو القاعده و گروههای وابسته غالبا آسیای مرکزی، همراه با ایغورها و شماری دیگر باقی خواهند ماند.
به نظر میرسد راهبرد گروه خراسان ایجاد یک شکاف بین اعضای ناراضی طالبان در شرق و رهبرانشان در جنوب است تا بر این واقعیت تاکید کنند که پشتونهای شرق جایگاه مهمتری در گروه خراسان دارند تا در میان طالبان. در واقع، جایگاههای بالا در گروه خراسان در دست پاکستانیهاست اما پشتونهای شرق نقش مهمی در آن بازی میکنند. گروه خراسان همچنین پذیرای طالبان تاجیک در شمال شرق هستند و این موضوع نشان میدهد که چطور گروه خراسان واقعا یک گروه چند قومی است و عاری از تعصب پشتونی. شمار رو به افزایش طالبان تاجیک قابل ملاحظه است. طالبان ازبک و تاجیک حدود ۱۵% نیروهای طالبان تشکیل میدهند، بنابراین نارضایتی آنها، مسئله جدی برای رهبری است.
حمله به فرودگاه کابل، نمونه روشنی از این راهبرد است: گروه خراسان با حمله به کابل، ضعف تمهیدات طالبان برای حفاظت از کابل را برجسته کرد. این موضوع به سبب رقابت بین حقانیهاست که کابل را گرفتند و طالبان جنوبی که بعد از آن وارد شدند و تلاش میکنند قدرت را به دست گیرند.
ساختارهای مختلف امنیتی یکدست عمل نمیکنند و حتی به نظر نمیرسد که همکاری چندانی داشته باشند. این حمله، طالبان را وادار میکند که مسئله را بهنحوی حل کنند، نیروهای امنیتی کابل را یکپارچه کنند و احتمالا این موضوع به تنش بین حقانیها و طالبان جنوبی بیفزاید.
گروه خراسان، شکافها بین سازمان طالبان را شناسایی کرده و بیرحمانه به آنها ضربه خواهد زد. طالبان در حال حاضر در موقعیت ضعیفی قرار دارند و نمی توانند واکنش درستی نشان دهند. گروه خراسان هم دیگر آسیبپذیر نیست و همچنین تصرف مناطق بیشتری از دست طالبان را نیز در سر ندارد.
چیزی که مشخص نیست این است که گروه خراسان از کجا منابع مالی خود را تامین میکند. جریان رساندن پول از طرف رهبران "خلیفه" در خاورمیانه ادامه دارد اما به نظر می رسد پول این گروه در حال حاضر بیش از اینهاست و مایه تعجب است که رهبری مرکزی داعش این حد پول داشته باشه که به آنها بدهد.
شاید، گروه خراسان در حال موقعیتیابی است تا از ثمرات بادآورده رقابتهای منطقهای که همچنان افغانستان را تحت تاثیر دارد، بهرهبرداری کند.
منبع: انتخاب
66