گفتگوی چالشی خبرفوری با عضو شاخص حزب کارگزاران سازندگی
عطریانفر: آنها که می گویند «اصلاحات ساختاری»، برانداز هستند / جهانگیری قائل به کار جمعی نبود / آماده ایم چهره های خطاکار را محاکمه اجتماعی کنیم / وقتی سیاستمداری دچار خطای اخلاقی می شود، ما می گوییم غلط کردی! / پرونده رشت الکتریک، بازی احمدی نژاد بود
برنامه گفتگو محور «یک و دو»، برنامه جدید خبرفوری است که در اولین قسمت این برنامه، با محمد عطریانفر درباره شکست اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ و حاشیه های حزب کارگزاران سازندگی و آینده اصلاحات گفتگو شده است.
محمد عطریانفر متولد ۱۳۳۲ در اصفهان است؛ روزنامهنگار و سیاستمدار شناخته شده اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی. عطریانفر از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ در دورهٔ وزارت عبدالله نوری، معاونت سیاسی وزارت کشور را بر عهده داشت و با حذف جریان چپ در دهه هفتاد مسیر کار رسانه ای را در پیش گرفت و سردبیر روزنامه همشهری از بهمن ۱۳۷۱ تا تیر ۱۳۸۲، رئیس شورای سیاستگذاری روزنامه شرق و هفتهنامه شهروند امروز و عضو و رئیس اولین شورای شهر تهران شد.
وی پس از اخذ دیپلم در اصفهان وارد دانشگاه صنعتی شریف شد تا در رشته مهندسی نفت تحصیل کند، بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ دو بار بهدلیل همکاری با مجید شریف واقفی که بعدها در جریان تسویه حساب های داخلی مجاهدین خلق به شهادت رسید، دستگیر شد.
با پیروزی انقلاب وی که در حلقه هواداران آیت الله طاهری بود. همچنین حضور در واحد پخش خبر صدا و سیما، روزنامه کیهان در دوره خاتمی (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲)، سازمان صنایع ملی (۱۳۶۳)، معاونت صنایع دفاع (۱۳۶۳)، وزارت کشور در دوران محتشمیپور و عبدالله نوری (۱۳۶۴ تا ۱۳۷۲) از سوابق دیگر عطریانفر است.
پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم و در پی اعتراضات به نتایج اعلامشده انتخابات، عطریانفر نیز بازداشت و زندانی شد و در اولین جلسه محاکمه متهمان حوادث پس از انتخابات، به عنوان متهم شرکت کرد و سپس در یک کنفرانس تلویزیونی به بیان اظهاراتی در زمینه عدم تقلب در انتخابات پرداخت.
در سالهای اخیر، به ویژه با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، موضع حزب کارگزاران و اعضای برجسته آن ازجمله محمد عطرانفر، مشارکت در قدرت بود. موضعی که طیفی دیگر از اصلاح طلبان آن را رد می کردند. در نهایت، در انتخابات 1400، این دو طیف رودر روی هم ایستادند و با وجود حمایت حزب کارگزاران از عبدالناصر همتی، سایر جریانات اصلاح طلب اعلام کردند که نامزدی در این انتخابات ندارند.
حالا شش ماه پس از انتخابات، در برنامه «یک و دو» با محمد عطریانفر هم کلام شده ایم تا به نقد ساختاری جریان اصلاح طلب بپردازد. آن هم در روزهایی که حزب کارگزاران سازندگی نیز پوست اندازی کرده و دبیرکل خود را پس از چند دهه، تغییر داده است.
گفتگوی چالشی مصطفی انتظاری هروی، مدیرمسئول خبرفوری با محمد عطریانفر را در ادامه بخوانید و ببینید و نظر بدهید.
***
خبرفوری: آقای مهندس چندماهی است که از انتخابات 1400 میگذرد و به هر حال نتیجه این انتخابات، نتیجهای نبود که جریان اصلاحطلب در واقع بخشی که مردم را دعوت میکرد به شرکت در انتخابات، شاید آن کاندیدایی که مدنظرشون بود، رای بیاورد. فکر میکنید که دلیل این عدم رغبت مردم به جریان اصلاح در انتخابات چه بود و در این ماههایی که از انتخابات گذشته، جریان اصلاح تلاشی کرده برای اینکه در راهبردهایش اصلاحاتی انجام بدهد تا شاید دوباره شانس بازگشت داشته باشد.
عطریانفر: انتخابات 1400 یک نقطه عطفی است در تاریخ انتخابات ایران که باید روی آن مطالعات عمیقتری صورت گیرد و دلایل پیروزی جریان اصولگرا را برفرآیند تاریخی پیروزیهای پیدرپی سی ساله اصلاحطلبان بررسی کرد. عمدهترین عاملی که در این انتقال قدرت صورت گرفت و پیروزی اصولگرایان را رقم زد از دیدگاه فرد ناظری مثل بنده که تا حدودی هم بیرون از ماجراها نگاه میکردم، به دو عامل بسیار مهم و کلیدی برمی گشت. عمدهترین عامل در امر بازدارندگی مردم که اقبالشان از اصلاحطلبان به سمت اصولگرایان برگشت به عدم توفیق دولت دوم جناب آقای روحانی برمیگردد که به دلیل مشکلات تحریم و فشارهای اقتصادی که بر معیشت و زندگی متعارف مردم وارد شد، مردم را دچارتردید کرد. آنها نسبت به دولت دوم آقای روحانی نقد جدی اقتصادی داشتند و تمامی دغدغهها و نگرانیهای خود رابر دوش روحانی گذاردند و دولت را در مظان اتهام عدم توفیق قرار دادند. اگرچه این نگاه نقد امیز مردم شریف ایران با واقعیت انطباق طابق النعل بالنعل نداشت وبخش اندکی ازعلل وعوارض تحریم به دولت برمیگشت و ریشههای نابسامانیهای اقتصادی عمدتا به معضلات سیاست خارجی و گرفتاریهایی که در چالش هستهای قرار داشتیم، مرتبط بود اما به این اعتبار که دولت در خط مقدم مواجهه با زندگی مردم است و انها دولت را آیینه تمامنمای نظام به حساب میآوردند طبعااین عارضه را بحساب قوه مجریه میگذارند.وحسب اینکه اصلاحطلبان حمایت خود را در۹۲وبالاخص۹۶ ازدولت آقای روحانی ابراز کردند ،تصور عمومی مردم این شدکه این عدم توفیق ، ناشی ازگفتمان سیاسی حامی روحانی است ونقد و تقصیرها و قصورها را به گفتمان اصلاحات نسبت دادند.
خبرفوری: شما پس مخالف بودید که این طور جریان اصلاح از دولت آقای روحانی حمایت کند؟
عطریانفر: من با سیاست دوستان اصلاحطلب مان در حمایت از آقای روحانی موضع مدافع دارم صددرصدی دارم و کارانها را بسیار درست میدانم اما واقعیتش این است آنچه بر سر دولت دوم آقای روحانی آمد وهزینه سنگینی را براصلاحات تحمیل کرد ریشه این ناکامیها عملا نه به اصلاحات برمیگردد و نه به آقای روحانی. به کلیت نظام سیاسی ایران برمیگردد که در موضوع هستهای ، کانونهای قدرت وامنیت ایران در برابر زیادهخواهیهای آمریکاییها ایستادند و تبعات و هزینههای سنگین آن را هم دادند که اثارظاهری آن برمیگردد به توقف فروش نفت و بهم خوردن تعادل اقتصادی ایران و مشکلاتی که به لحاظ روابط بانکی و فعالیتهای بخش خصوصی در فرآیند توسعه اقتصادی به وجود آمد، اینها تماما حوادث و عوارضی است که کلیت نظام سیاسی ایران پاسخگوی آن باید باشد. اگرچه دولت هم بخش مهمی از این ماجراست ولی واقعیت این است که تمامی تلاش دولت آقای روحانی بر این مقرر بود که بتواند موضوع تحریم را حل کند و خوشبختانه در سال 95 فرایند برجام نتیجه داد. بحدی که در سال 96 دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری، آقای روحانی با یک اقبال گستردهتر وبی نظیری از ناحیه مردم مواجه شد. واقعیت این است وقتی ترامپ از تعهد برجامی خارج شد آثار و تبعات این خلاف عهد، در اقتصاد مردم و معیشت ملی اثراتش را بجا گذاشت، به طور طبیعی مردم قدرت تحلیل عمیق و آنچنانی ندارند که دریابند ریشه این نابسامانیها در کجاست. وناخواسته تمام گرفتاریها را از چشم دولت تفسیر کردند و طبعا چون اصلاحطلبان هم حامی دولت بودند خب تبعات این انفعال وعدم اقبال هم به سمت اصلاحطلبان جهت پیدا کرد.
خبرفوری: بازتاب این عدم اقبال عمومی در استراتژی بعدی اصلاحطلبان چیست؟ ما الان در صحبتهای آقای تاجزاده از اصلاحات ساختاری داریم چیزهایی میشنویم. البته ایشان معتقدند که آقای خاتمی خودشان هم نگاه رادیکالتری حتی به این اصلاحات دارند. از آن سمت ما نگاه آقای دکتر تاجیک را داریم که نگاهشان جامعمحور و جنبشمحور است و بحثهایی از این دست را مطرح میکنند. گفتمان دیگری را آقای جلایی پور مطرح میکنند. جریان اصلاحطلب با توجه به این نقطه عطفی که فرمودید انتخابات 1400 داشته، به کدامیک از این سمت و سویی که ما از جریان اصلاحات داریم و صداهایی که میشنویم، میرود؟
عطریانفر: اجازه بدهید بحث اول را تکمیل کنم. عرض کردم دوتا عامل در این اتفاقات موثر بود. اولین نکته اشاره شد به همین ناتوانیهای اقتصادی دولت دوم که ریشه در مساله تحریم داشت و محور دوم به این نکته برمیگشت که جریان اصولگرا در یک فرآیند تاریخی سه دهه و بخصوص با تجربه تلخ و شکستخورده دولت آقای احمدینژاد که تمامی سرمایههای اقتصادی و اجتماعی و دولتی ایران را به باد داد، آنها به یک فهم مشترکی دست پیدا کردند که برای پیروزی و وصول به قدرت نیازمند همدلی و همفکری تمامعیار هستند. این تجربه را در انتخابات 96 تست زدند وتجربه وآزمون و خطای نسبتا موفقی برایشان حاصل شد، هم انصراف آقای قالیباف و هم آمدن چهره ای نو مثل آقای ابراهیم رئیسی و اینکه جریان اصولگرا توانست رای سنتی پنج میلیونی تاریخی خود را به رقمی بالغ بر 16 میلیون ارتقا بخشد. این دو جریان روندهای موثری بودند در تغییر ذائقه سیاسی مردم و رویگردانی انها از جریان اصلاحات وانسجام ارای تشکیلاتی اصولگرایی.نکته حاشیهای هم البته سرخوردگی مردم از مشکلات زندگی جاری که بدین خاطر بخش بزرگی به پای صندوقهای رای نیامدند. بدترین تعرفه و آمار انتخاباتی درطول ۴۰سال در 1400 رقم خورد و بالغ بر۶۰ درصد از مردم ایران مشارکت نکردند.از 40 درصد مشارکت بخش قابل توجهی هم آراء سفید به صندوق ریخته شد، این واقعیت نشان میدهدآراء و حامیان گسترده جریان اصلاحطلبی از حضور در رقابتهای انتخاباتی خود را بازداشتند و طبعا میدانی فراهم شد تاجریان اصولگرابدون رقیب جدی در این رقابت رای طرفداران خود را منسجم بدست اورد.اماآنچه اشاره میکنید که دوستان اظهاراتی میکنند حول و حوش مباحث گفتمانی اصلاحطلبی،من فکر میکنم اینها بیشتر در عرصه و تئوری وبدور از واقعیت مطرح میشود.
خبرفوری: یعنی این مسائل برخاسته از همین وضعیت رای نیست؟ مثلا اینکه میفرمایید بخشی از جامعه، کاندیدای خودش را ندیده این باعث نمیشود آن نگاهی که اصلاحات ساختاری به هر حال حرفش نسبت به دیدگاههای دیگر بچربد؟
عطریانفر: من شخصا با طرح دیدگاههای تغییر ساختاری از این دست که مطرح میشود، توافق چندانی ندارم. اینها شعارهای ناشدنی و غیرممکن است. وقتی مبتنی بر قانون اساسی موجودانتخابات برگزار میکنیم، چگونه میتوان در انتخاباتی شرکت کرد که پایههای حقوقی آن محل اشکال است. واقعیت امر اینکه اگر بخواهیم در نظام سیاسی و انتخاباتی کشور تحولاتی باقتضای زمان به وجود بیاوریم، باید ابتدامقدماتش رافراهم کنیم. به صرف گفتگوهای سیاسی وانتزاعی،آن هم توسط چهرههای درجه 3 و 2 مسالهای حل نمیشود. شما میدانید به لحاظ حقوقی اگر قانون اساسی بخواهد تغییر پیدا کند، باید زمینههایی فراهم بشود ازجمله اینکه رهبری نسبت به انجام این تغییر فرمانی صادر بکند و بعد تیمی به عنوان خبرگان تغییر و تحول در قانون اساسی شکل بگیرد. اینها بیایند و محورهارا روشن وروی ان گفتگو کنند،وبه جمعبندی برسند، افرادی برای آن مجلس برگزیده شوند و سپس مجموعه دستاوردهای خود رابعنوان پیشنهاد به رای وتاییدمردم بگذارند و بعد انتخابات موردنظر را مبتنی بر آن تحول و تغییر به انجام برسانند.
خبرفوری: که فرمودید موقعیت آن نیست...
عطریانفر: اینکه ما بخواهیم برپایه وضعیت موجود، شعارهای رادیکال بدهیم هیچ مشکلی از مردم حل نمیشود. مگر اینکه حساسیتهای حاکمیت را نسبت به گفتمان اصلاحات منفیتر و میکند. هنر ما این است که اگر اصلاحطلبان بخواهند در آینده کشور و تحولات سیاسی ان نقشپذیر باشند و به سمت قدرت برای تحقق منویات خود جهت پیدا بکنند، اولین وظیفه و مهمترین و مبرمترین وظیفه اصلاحطلبی انها بازسازی اعتمادبین خود ،حاکمیت ومردم است. بازسازی اعتماد مردم نسبت به خود و بازسازی اعتماد مردم به کلیت نظام.
خبرفوری: خود این حرف میتواند به فرمایشات شما هم وارد باشد که این هم شعاری است. این بازسازی چگونه؟ مصادیقش کجاست؟ من یادم میآید از قبل از انتخابات 92 هم این بحثها بود. خود مرحوم آقای هاشمی هم مطرح میکردند که این بازسازی اتفاق بیفتد بعد از اتفاقات سال 88 اما باز دیدیم که الان در نقطهای هستیم که دوباره احساس ضعف وجود دارد. مصداقش کجاست اگر بخواهید این نقد را پاسخ بدهید که این هم در مقام سخن امکانپذیر نیست، در عمل چه کار باید بکنیم؟
عطریانفر: در عرصه ایفای نقش میدان سیاست بخواهیم لاجرم باید هدفگذاری کنیم. تعیین هدف شعار نیست. وقتی سخن از اعتمادسازی میکنیم، کجای آن شعار است؟ امر مغفولی است که باید احیا شود. کدام نظام سیاسی بخصوص جمهوری اسلامی که ادعا میکند همواره رای مردم تکیهگاه اصلی او بوده خب اگر ما به این تکیهگاه نخستین بازنگردیم، چه کاری میتوان انجام دهیم؟ با این فضای بی اعتمادی حکومت را در دست گروهی فارغ از دخالت و نقش مردم رها میکنیم وانها غیر مشروع به قدرت خواهند چسبیدوبرای همیشه انرا رها نمی کنند. وقتی سخن از بازسازی اعتماد، احیای اعتماد اصلاحطلبان با مردم میکنیم این نهتنها شعار نیست بلکه هدف کاملا واقعبینانه و درستی است که تجربه تاریخی گذشته منطقی را از سر گذراندهاست.
خبرفوری: روش آن چه میشود؟
عطریانفر: به دوستان وعزیزانی که در عرصه اصلاحطلبی فعالیت میکنند باید یک تذکر جدی و قاطع داد که برای بازسازی اعتماد مردم در بزنگاهها و در دقایق 90 انتخاباتی نمیشودکار درخوری کرد. اعتماد درست از زمانی آغاز ویابازسازی میشودکه از همان فردای شکست که همه از عرصه قدرت و سیاست خارج میشوند و در سایه قرارمیگیرند ، فعالیت جدی برای باز یابی هویت سیاسی وکسب قدرت تدریجی شروع بشود.
خبرفوری: پس شما به آن نگاه جامعمحور انگار نزدیکتر هستید.
عطریانفر: طبعا. میتوان اینگونه بیان کرد به این معنا که باید به روش تجربههای نخستین و حتی تجربه کشورهایی که این مسیرها را طی کردهاند تمسک جست، زحمت کشید وهزینه داد وتلاش کرد و وقت گذارد وبا طبقات مردم گفتگو وبا نهادهای مرجع مردمی ارتباط پیدا کنیم؛ اتحادیهها، نهادهای مدنی اینها هدفهایی هستند که باید ارتباط منطقی با انها برقرارکرد و گفتگو ، حمایت و صیانت بشوند و رای آنها را نه در قالب شعار بلکه در فرایند رفتاری واقعی روی زمین به دست اورد که بوقت انتخابات به کار ایند.
خبرفوری: این کار شخصی انجام میشود یا احزاب؟
عطریانفر: حتما باید به صورت منظومهای و جریانی شکل بگیرد. اساسا ما نقش فرد رادر مجموعه مستحیل میبینیم در فرآیندهای عمومی کار سیاسی معنا پیدا میکند. از مصائبی که در این رابطه داریم این است که کار جمعی انجام نمیدهیم.متاسفانه امروزه تا زمانی این منِ سیاسی با یک مجموعه همراهی میکند که منویات ان «من» محقق بشود. به محض اینکه این من دچار دستاندازشدو رای قاطع پیدا نکرد یا به سمت تحریم میرود یا به سمت انفعال یا به سوی زاویهنشینی ویا انشعاب. اینها از خطراتی است که معمولا فعالیتهای سیاسی را تهدید میکند.
خبرفوری: حالا اگر بخواهیم کمی مصداق عینیترش را در ماجرای حزب کارگزاران ببینیم، آیا تغییر دبیرکلی که اتفاق افتاد حالا همزمان هم شد یکی دوتا احزاب برجستهتر جریان اصلاحات تغییرات دبیرکلی داشتند. رفته بودند کارگزاران که حالا حضرتعالی هم تشریف دارید این تغییراتی که اتفاق افتاد و بحث آقای کرباسچی در راستای همین اعتمادزایی بود؟ یعنی در ادامه همین بود گفتید شاید با تغییر دبیرکل بشود این شیوهها را اصلاح کرد و اعتمادزایی کرد.
عطریانفر: من در بحث فعالیتهای جمعی، قائل به یک عارضه اصلی و یکی دو دغدغه فرعی هستم. عمدهترین گرفتاری ما در موضوع آسیبشناسی حزب این است که نهاد قدرت و امر حکمرانی در نظام سیاسی ایران رابطه منطقی و اعتمادآمیزی با فرآیند فعالیتهای حزبی و جمعی برقرار نکرده و نمیکند. این بزرگترین عارضه فعالیت کار حزبی است. به چه معنا؟
خبرفوری: فکر میکنید مشکل از احزاب است یا جای دیگری است؟
عطریانفر: از زاویه نگاه واقعبینی سیاسی باورم این است که حکومت اعتمادی به فعالیتهای جمعی حزبی ندارد.
خبرفوری: حتی در جریان اصولگرا؟
عطریانفر: دقیقا. در این رابطه هم ما دچار عارضه هستیم و هم اصولگرایان، اما چون اصولگرایان به کانونهای هسته سخت قدرت وابسته اند نسبت به این عارضه ذاتی واکنشی نشان نمیدهند چرا که منافع کوتاه مدت آنها در مسیری است که هستههای سخت قدرت هم همانها را تعقیب میکنند. لذا صدای اعتراضی از جانب اینها به گوش نمیرسد. اما جریان اصلاحطلبی چون در این رابطه منتقد است، هیچگاه میدان تاثیر گذاری نقد خود را پیدا نمیکند.باورم این است که حکومت امر انتخابات را نزد مردم به صورت اتمیزه میپذیرد. فردگراست، اجازه نمیدهد نظام انتخاباتی کشور نظام حزبی بشود. حزب داریم اما یک امر کاملا فانتزی و روبنایی است. متاسفانه هرانگاه که عرصه انتخابات برقرار میشود هیچ حزبی نقش معنادار خود را در انتخابات ندارد. میآید از یک نفر حمایت میکند ولی مطابق بارابطه منطقی حزبی نیست. این مهمترین ایراد است، یکی دو عارضه فرعی هم وجود دارد به همین دلیل که ما اجازه پیدا نکردیم ظرف 40 سال نظام انتخاباتی کشور و دست به دست شدن قدرت را در رقابتهای معنادار حزبی رقم بزنیم، دچارعارضههایی شدیم از جنس ضعف گفتمان و ضعف ساختار در نظام حزبی. همین احزابی که مطابق باقانون اساسی اجازه فعالیت پیدا کردند چون حس میکنند نقشی در جابجایی قدرت ندارند و اگر در بزنگاهی به صورت اتفاقی توپی را به دروازهای روانه کنند، آن محصول زحمات و تلاشهای حزبیشان نیست. ناشی از یک اتفاق است به ادبیات اصحاب ادب، یک "قِران میمون" است. یک اتفاق ومقارنه مبارکی است که مجموعهای از اتفاقات در کنار هم همسو وهمگرا شدند وقِرانی را به وجود آوردند. قران به معنای تقارن وهمآرایی به معنای نزدیکی. یک اتفاقی اینجور رخ داده و نانش به نام اصلاحطلب و یا اصولگرا زده ثبت شده است.
خبرفوری: مثل ترکیب دوم خرداد.
عطریانفر: دوم خرداد از همین جنس است. داستان آقای احمدینژاد از همین جنس است. قضیه آقای روحانی از همین جنس است.نظریهای است منسوب به یک شخصیت متفکر لبنانی مسیحی به نام آقای نسیم طالب تحت عنوان «قوی سیاه». در این رابطه تحلیلی دارد که حالا بحثش در اینجا لازم نیست. سخن از وقوع اتفاقاتی است که خارج از اراده بنده و شما رقم میخورد. خارج از اراده سیاسی وبرنامهریزی حزب که بهش میرسیم. نه اتفاقی رخ افتاده که به صورت ناخواسته منافع من حزبی جریان A یا من حزبی جریان B در این مسیر همسو شده باشیم و من ان را مصادره میکنم. ایا این محصول زحمات ماست؟ نه اینطور نیست. به هیچ عنوان این طور نیست. خب وقتی ما دچارآسیب اساسی در رابطه باضرورت وجود اعتماد فیمابین بین نهاد و نظام انتخاباتی حزبی و امر حکمرانی هستیم طبعا روزبهروز نیروهایی که میخواهند فعالیت حزبی انجام بدهند، دچارناتوانی و ساختارشان ضعیف و گفتمانشان هم بی خاصیت میشود.اگر بخواهیم روزی سرنوشت مردم را در امر انتخابات و بازسازی اعتماد ملی از نو برقرار و اعتماد را احیا کنیم، نیازمند عبور از سه آسیب مهم هستیم. عبور از سه چالش مهم. اولین چالش اینکه حاکمیت به این باور برسد که آینده کشور باید متکی بر رقابتهای جریان سیاسی قائل به نظام و معتقد به نظام باشد که فعالیتهایشان را در درون کانونهای فعالیت جمعی حزب وجبهه سیاسی، رقم بزنند. نکته دوم این هم برمیگردد به اینکه اگر این اعتماد حاصل و باور نظام بر این شد که احزاب باید رقابت منطقی و انتحاباتی بکنند و به جای اینکه تلاش بکنند فردی را به صفت فردی مطرح و قهرمانسازی سیاسی کاذب کنند، اجازه دهند احزاب، قهرمان واقعی صحنه رقابتهای انتخاباتی شوند و وقتی حزب قهرمان شد، طبیعتا نمیتواند فقط شعار بدهد. باید برنامه داشته باشد باید منطق داشته باشد باید نیروی کارآمد و لایق برای هر پست و مسئولیت داشته باشد. به جامعه باید پاسخگو باشد. نمیتواند شعار بیجا دهد. امروز گرفتاری که دولت آقای رئیسی دارند ببینید. نسبتی برقرار کنید بین آنچه که ایشان دارند عمل میکنند و شعارهای دوره انتخاباتی ایشان. از زمین تا آسمان فاصله است. این نیست که جناب رئیسی خلاف به جامعه گفته است. مثلا خدای ناخواسته دروغ گفته؛ نه. آنچه که در دوره رقابتهای سیاسی مطرح میکرد، بلندپروازیهای غیرواقعی بود که وقتی به قدرت رسیدند، دیدند با واقعیت سنخیت و تناسب ندارد.
خبرفوری: دوباره مشکلات دولت آقای روحانی دارد تکرار میشود.
عطریانفر: بله این از آن گرفتاریهایی است که باید رفع شود. اگر از این نقطه عبور کردیم، طبعا جهت اقدام میرود به سمت داخل احزاب احزاب باید گفتمانشان را نوسازی کنند به اقتضای زمان، به اقتضای شرایط، به اقتضای نیاز جامعه به اقتضای گفتمان مسلطی که بخصوص طبقه متوسط شهری پیدا میکند باید گفتمانشان را نو و جهت و هدفهای خود را اصلاح کنند.
خبرفوری: آیا گفتههای نو با چهرههای نو همراه است یا نه؟ مثلا بعد از دوم خرداد با یک گذاری از چهرههای دهه 60 مثلا چپ خط امامی داشتیم.
عطریانفر: نه الزاما.چهرههاالبته میتوانند موثر باشند ولی واقعیت این است که درقیاس با اصل نواوری گفتمان رکن مهمی نیستند. مردم برایشان خیلی مهم نیست که شما در چه هویتی بدون شاخص گفتمانی ظاهر شوید. مهم این است کلامتان نو باشد. شما اگر امروز مثلا در گذشته تاریخی خود بشینید و نقد کنید. آدمی مثل من که ادعای اصلاحطلبی دارد میتواند گذشته تاریخی خودرا نقد کند، اشکالی ندارد. واقعیت اینکه مردم سخن نو میخواهند، حرف جدیدی میخواهند، برنامهای میخواهند که با آینده آنهاو با زندگی نسل بعد ازآنها، با توقعاتشان از جامعه و حکومت و شرایط موجود سنخیتی پیدا کند. همخوانی پیدا کند.
خبرفوری: از آن زاویه پرسیدم که پیام تغییرات در راس احزاب اصلاحطلب الان ما چطور ببینیم؟ یک نگاهی وجود دارد که مثلا یک طیفی از بچههای تحکیمی قدیم (اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت) مثلا آمدند و وارد جریان احزاب اصلاحطلب شدند و دارند جابجاییهایی را در راس آن احزاب انجام میدهند. الزاما ما پیام جدیدی از این به لحاظ گفتمانی که میفرمایید نمیگیریم، یک سخن نویی هنوز نشنیدیم اما در سطح اشخاص این تغییر دارد حس میشود. میخواهم بدونم که آیا جریان اصلاحات به این رسیده که باید یک گذار چهره هم انجام بدهد برای آنکه حتما آن گفتمان نو به وجود بیاد.
عطریانفر:اولا و بالذات نمیتوان گفت برای اینکه نسبت به جامعه اعتماد متقابلی را مجددا احیا کنیم، الزامااین انتظار با تغییر چهره رخ میدهد نه.تاکیدمان برروی اصلاح گفتمان اصلاحات است یا اصلاح گفتمان اصولگرا نزد رقیب. جامعه باید نسبت به گفتمان جدید احساس همذاتپنداری بکند، حس همدلی بکند. البته به طور منطقی معمولا جابجایی قدرت میتواند با تغییرچهرهها هم شکل بگیرد. به این معنا که ظاهرا اگر من بعد از یک دورهای تمام تجربیات خود را عرضه کردم و بعدحرف نوئی نداشته باشم، شاید دیگری بیاید و بهتر بتواند گفتمان مشترک را دنبال کند و اتفاقا جامعه هم این نوآوری را در چهرهها میپسندد و رد نمیکند، اما من عرضم این است که ما اگر گفتمان خود را تغییر ندهیم، با مطالبات جامعه بخصوص طبقه متوسط،سازگار نکنیم. اگر چهرهای را عوض کنیم و گفتمان را عوض نکنیم، دردی دوا نمیشود فقط یک اتفاق صوری میافتد به این معنا چه بسا مردم احساس کنند دچار فریب شدهاند. فقط چهره و ظاهر عوض شده و گرفتار یک فریبی شدهاند که جریانی مثلا دارد آنها را فریب میدهد. ما باید تاکیدمان روی قسمت اول باشد.
خبرفوری: الان دقیقا در حزب کارگزاران چه اتفاقی دارد میافتد؟
* در حزب کارگزاران هیچگاه قائل به تحریم نبودیم و هیچوقت باور هم نداریم. همواره تحلیلم این بوده که ما در امر انتخابات، تا زمانی که به نظام سیاسی معتقدیم و انراباور داریم دو راه بیشتر پیش روی مانیست. و اگر راه سوم شد، آن راه سوم؛ راهگشا نیست که درون نظام رخ بدهد. آن دو راه یا فعالیت است یا انفعال. اگر از این نقطه خروج کردید که نخواستید منفعل ویا فعال باشید میشوید برانداز.
خبرفوری: پس شما مشخصا آن جریانی که حرف از اصلاحات ساختاری میزند را برانداز میدانید؟
عطریانفر: به یک معنا تصویری از براندازی است. به همین دلیل وقتی در یک کلونی بستهای مینشینید و شعار تغییر در ساختار میدهید، مگر شماچنانچه در یک اتاق بسته فریاد بکشید، جامعه همراه شما میشود! شما حتی اگر دنبال تغییر ساختارها هستید،زمانی برایتان میسر است که بروید مقدمات و مفردات نخستین آن را فراهم بکنید. اگر شما به تغییر ساختار قائلید، آیا میخواهید این تغییر ساختار را با یک تحول انقلابی رقم بزنید یا مبتنی بر یک فرآیند اصلاحطلبانه. اگر متکی بر رویکردی انقلابی باشید که عین براندازی است. شما میخواهید کانونهای قدرت حقوقی و نهادهای رسمی نظام را به رسمیت نشناسید و یک قیامی را هدایت کنید و انقلابی را رقم بزنید تا حکومت سرنگون بشود و بروید به سمت تغییر ساختار؟! اینکه از نظر خود عزیزانی که این شعار را میدهند، مردود است. خب اگر این مردود است و انقلابیگری دردرون نظام به رسمیت شناخته نمیشود پس باید برویدبه سمت اینکه اهداف موردنظر که تغییر ساختار است را با تمهید مقدمات دنبال کنید. تمهید مقدمات چیست؟ برویم به لحاظ قانون ببینیم آیا قوانین موضوعه موجود کشور برای تغییر ساختارها وتحول در بنیانهای حقوقی نظام راهی را پیشبینی کرده ؟میبینیم کرده است. خب بروید زمینههایش را فراهم کنید و گفتگو و اثبات کنید و درست مشابه آنچه که در سال 67 و 68 اتفاق افتاد. ما یک قانون اساسی نه ساله داشتیم که به رای مردم هم گذاشته شد، اما رهبران وقت نظام که در راس آن امام قرار داشت و شخصیتهای موجه و معنونی که در تاسیس نظام نقش کلیدی در کنار امام داشتند، همچنین از ناحیه برخی از بدنه نخبگان جامعه و بخصوص کسانی که نقش موثر در هدایت و اداره کشور داشتند به این جمعبندی رسیدند که برخی از سرفصلهای قانون اساسی باید تغییر پیدا کند. نظام نیمه پارلمانی ـ نیمه ریاستی باید بشود نظام ریاستی. آمدند گفتگو کردند، اقناع نخبگانی حاصل وحکم اصلاح صادر شد نهاد قانونی شکل گرفت به عنوان نهاد قانونگذار خبرگان ملت و بعد تغییراتی اعمال کرد. وقتی ما این تجربه را در تاریخ 10 ساله اول انقلاب داریم، آیا بعد از 40 سال نمیتوان آن را مدیریت کرد؟ چرا میتوان ولی ما باید مقدمات را تمهید کنیم.
خبرفوری: آیا حزب کارگزاران موافق تکرار این تجربه دهه 60 است؟
عطریانفر: ابتدا باید به چیزهای دیگری پاسخ داد. الان زمان، زمان تغییردر حوزه ساختارها نیست.
خبرفوری: و تغییر آقای کرباسچی در رابطه با همین است یا فشاری از بیرون؟
عطریانفر: نه اصلا ربطی به این داستانها نداشت. بحث آقای کرباسچی بیشتر یک اتفاق و تصمیم و تدبیر داخلی بود. حزب کارگزاران که تاسیس شد وجناب آقای کرباسچی یکی از موسسین ان بودند همزمان ایشان دچار یک تادیب سیاسی شدند و به زندان افتادند. خاطرم هست در یک نیمروزی در دفتر جناب آقای محمد هاشمی، تدبیر جمعی ما این شد که جناب آقای کرباسیچی که را به عنوان دبیرکل معرفی کنیم. زمانی آقای کرباسچی دبیرکل شدند که ایشان در زندان بودند و حتی بدون رای موافق ایشان این اتفاق صورت گرفت. مسئولیت جناب آقای کرباسچی با توجه به شخصیت ممتاز و معتبری که داشت و از مدیران موفقی بود که همراه آقای هاشمی کارهای بزرگی برای نوسازی نظام مدیریت شهری کشورکرد. این مدیریت، طولانیمدت ادامه پیدا کرد. به وضعی که خود ایشان هم خیلی موافق نبود و قائل به تغییر بود نه امروز، سالیان پیش. شاید از 10 سال پیش به این سو همواره نظر آقای کرباسچی و برخی از دوستان دیگر هم این بود که نیازمند تحولاتی در ساختار حزب هستیم. اما چرا این اتفاق نیفتد؟ علتش این بود که کلا فعالیتهای حزبی ما دچار یک خواب زمستانی بلند مدت شد. تاسال78 که پنج سال از ابتدای دوره کارگزاران میگذشت بسیار خوب فعال بودیم و نقش موثری هم در تحولات سیاسی کشور داشتیم. واقعیت اینکه به خاطر برخی تندرویهایی که از درون جبهه اصلاحات علیه کارگزاران شد، کارگزاران ناحق در شرایط مظلومیت سختی قرار گرفت و عملا فعالیتهای خود را کاهش داد و تضعیف شد. تضعیف نه توسط رقبا که توسط دوستان. دوستانی که بعد از گذشت زمان بمرورفهمیدند چه اشتباه بزرگی کردند. نهتنها کارگزاران تضعیف شد بلکه شخصیت ممتاز و بزرگی مثل آقای هاشمی مورد طعنه وبی حرمتی قرار گرفت. خب البته خوشبختانه امروز به مرحله ای از رشد وکمال سیاسی رسیدیم که دوستان رادیکال گذشته و عزیزان همجبهه ای ما فهمیدند که دچار چه خطای تاریخی شدند.
خبرفوری: اما باز هم در انتخابات 1400 حزب شما تنها بود...
عطریانفر: نخیر تنها نبود. اگرتمایل داشتیدحتما توضیح میدهم. دورانی سخت وغریبانه ای بر ما گذشت حدفاصل 78 تا 88. خب 88 برخوردها فراتر و فراگیرتر شد و از جمله گروههایی که آسیب دید، حزب کارگزاران بود. حزب از 88 تا 92 هم همچنان دچار خواب زمستانی بود. نهتنها ما که دیگر گروههای سیاسی. حتی رفقای همسوی ما در جبهه اصلاحات دچار انحلال شدند. اگرچه خود را در قالب گروههای جدیدی نوسازی و بازسازی کردند. واقعیتش این است که ماهم از سال 92 به بعد دوباره برگشتیم به عرصه فعالیت جدیتر. از سال 92 به این سو همواره سخن از این بود که حزب تحولاتی رادرون تشکیلات به وجود اورد. ولی به دلایلی نمیشد. گرفتاریهای داخلی خود را داشتیم و کسی نامزد جایگزینی نبود. مناسبتر از جناب کرباسچی هم برای این موقعیت نبود. البته آقای کرباسچی از 3 یا 4 سال قبل بارها و بارها نظرشان بر این بود که فرد دیگری را جایگزین کنیم که باز هم به دلایلی که دوستان همراهی نمیکردند و آمادگی نداشتند این اتفاق رخ نداد تا انتخاباتی که اخیرا در کنگره بهمن ۹۹صورت گرفت و حسب اینکه شخص آقای کرباسچی مصر بودند که نامزد دوره بعد برای دبیرکلی نیستم، دوستان جمعبندیشان این شد قائممقام دبیرکل جناب آقای مرعشی را برگزینند و امروز حزب با یک تغییر چهره، همانطور که اشاره کردید که میتواند موثر واقع بشود، درمسیر تحولی قابل توجه قرارگرفته وامید دوچندانی افریده شده و انشاءالله آینده حزب از گذشتهاش بهتر خواهد شد.
خبرفوری: حزب کارگزاران درگیر یک سری حاشیهها هم بود در این سالها که حالا روند تاریخیاش را گفتید. یکیش مثلا پرونده آقای نجفی بود و اتفاقاتی که افتاد که به هر حال ایشان عضو حزب کارگزاران بود و درگیر میکرد و پرونده قدیمی رشت الکتریک مثلا و دستهای فسادی که مطرح بود، حتی نوع عملکرد آقای جهانگیری به هر حال به عنوان یک چهره کارگزارانی در دولت آقای روحانی شناخته میشد. اینها را حزب کارگزاران چه برنامهای برایشان دارد؟ یعنی حزب کارگزاران آیا آماده است ورود قاطعتری به این پروندهها حالا من عنوان پرونده فساد میگذارم چون بخشی از افکار عمومی به هر حال احساس میکند که اینها مصادیقی است که اتفاق افتاده است، آماده است که با صراحت جدیتری اینها را یک برخورد درونی بکند و یا گشایش دوبارهای به این پروندهها بکند؟
عطریانفر: شاید از معدوداحزابی که صراحت لهجه دارد کارگزاران است و هیچ ابایی ندارد از اینکه نسبت به اعضای خود نقدی را وارد بکند و یا اساسا خلاف آمد هایی را به نوعی بمحاکمه اجتماعی و درونحزبی بکشاند. هیچ محدودیتی در این زمینهها نداریم. اما واقعیت این است که اتفاقاتی نامانوس رخ میدهد. باید بررسی کنیم. متاسفانه زمانی فعالیت حزبی را به رسمیت میشناسیم که دستی بر قدرت نداریم و همین که به یک قدرتی دست پیدا میکنیم فکر میکنیم بنا بمصالحی ویا از باب دفع ضرر مقدری باید از حزب فاصله بگیریم. این از بیمارهای کار سیاسی درایران ماست.
خبرفوری: آقای جهانگیری برای همین این کار را کرد؟
عطریانفر: من ارادت ویژهای خدمت جناب آقای جهانگیری دارم وایشان از دوستان بسیار خوب بنده هستند. بنده از ارادتمندان قدیمی اقای جهانگیری هستم و صمیمت ماهمچنان برقرار است ولی واقعیت این است که وقتی این عزیز بزرگوار به مسئولیت معاونت اولی رسیدند از ریاست شورای مرکزی حزب استعفا دادند. خب چه ضرورتی داشت؟ یا اینکه مثلا توقع ما این بود که بتوان یک ارتباط نوبهای و طولانیمدتی با ایشان به صورت مستمر داشته باشیم، طبیعتا بدلایلی ارتباط قطع شد. ما که قصد نداشتیم و نمیخواستیم از موقعیت ایشان خدایناخواسته سوءاستفاده بکنیم یا بهرهبرداری انجام دهیم ولی واقعیتش این بود که دوست عزیزمان جناب آقای جهانگیری اعلام میکردند فرصتی برای حزب ندارند اگر مسئولی در یک موقعیتی نشست و پیامش به گفتمان سیاسی و ساختار سیاسی مرتبط با خودش این بود که من وقتی برای تو ندارم، در واقع بطور قهری دارد میگوید من به کار جمعی باور ندارم. این از ایرادات ما است.
خبرفوری: الان حزب آماده است که مثلا آقای جهانگیری را محاکمه اجتماعی بکند با توجه به مثالی که زدید؟
عطریانفر: محاکمه اجتماعی که دراین مقوله سخن غلط است. ولی در درون خود این نقد را خدمت اقای جهانگیری بزرگوار داشتیم. اگرچه بارهاخدمتشان به صورت فردی رسیدیم. حتی من خاطرم است که در یکی دو ماهه پایانی دولت خدمتشان رسیدم و درخواست کردم که مجددا به حزب برگردید نقش ملی خودتان، نقش سیاسی خودتان، نقش محوری خودتان را در درون حزب بدست گیرید. اگرچه پاسخ صریحی مبنی بر اجابت دریافت نکردم ولی ما همچنان مُصر هستیم. ما سرمایههای اجتماعی خودمان را باید حفظ کنیم.
خبرفوری: با وجود اینکه ایشان واقعا باور نداشتند به کار جمعی.
عطریانفر: نه اینکه باور نداشتند ولی واقعیتش اینکه این گلایهمندی از ناحیه دوستان همحزبی ایشان وجود داشت.
خبرفوری: در مورد آقای نجفی چطور؟
* نقد برادرمان آقای نجفی که اساسا از این جنس نیست. به نظر من ایشان هم دچار خطا شدند. زمانی که مسئولیت شهرداری تهران را عهدهدار شدند، علیرغم اینکه نظر دوستان کارگزار این بود که ایشان این مسئولیت را نپذیرد، بنا به مجموعه اطلاعاتی که حزب داشت باور قطعی این بود که اجازه نخواهند داد ایشان در آن موقعیت ماندگار بشود و توصیه ما هم این بود که ایشان این مسئولیت را نپذیرد، اما پذیرفت. این اولین نقد به ایشان است. نکته دوم اینکه جناب نجفی دچار یک خطای اخلاقی شد و هیچ قابل دفاع نیست. اتفاقی که صورت گرفت به هر حال مورد نقد جدی دوستانشان در کارگزاران است. من قبول ندارم برخی از روایتهای افراطی راکه حالا مثلا سخن از این میکنند که این سوژه یک طراحی ضداخلاقی علیه ایشان بوده،فرضا که باشد، برنامه ای تحت عنوان پرستو که نام میبرند خب باشد!. مگر کسیکه در موقعیت رفیعی در جامعه قرار میگیرد، یک موقعیت سیاسی پیدا میکند،مجاز است مثل دیگران دچار فریب بشود!؟ حتما قابل قبول نیست. خدا رحمت کند مرحوم علامه محمدتقی جعفری اندیشمندی و شخصیت محترمی بود. من با ایشان دوره دانشجویی مانوس بودم. خاطرم است که با همان لهجه شیرین آذری خود اشاره میکرد و میگفت آقا جان فلان فرد عادی اشتباه میکند، بعد هم بهش تذکر میدهیم قبول میکند و عذرخواهی میکند اطرافیان هم میپذیریند. ولی خب وقتی یک شخصیت مطرح ومعنونی ،یک انسان بزرگی اشتباه میکند مگه میشودبه صرف یک عذرخواهی ،عذرش رابپذیریم. پاسخ ما این استکه تو حق اشتباه نداشتی. خطای تو و اشتباه تو هزینههای هنگفتی را به جا آورد. از این جهت است که برخی از تخلفاتی که ما به صورت شخصی اما در موقعیت برتر اجتماعی صورت میدهیم چیزی نیست که به این سادگی بتوان از آن گذشت.
خبرفوری: رشت الکتریک هم از همان جنس بود؟
عطریانفر: نه اصلا!من فکر میکنم به لحاظ قانونی ورعایت مقررات قانونی به موضوع رشت الکتریک، ایرادی وارد نیست. ولی به لحاظ یک فهم اجتماعی، ایرادی بهش وارد است و آن این است که در سال 84 که واگذاریها دارد صورت میگیرد. یک کارخانهای که با700 تا کارگر متوقف شده از طرف دولت عرضه شده برای فروش. امکان احیایش هم نبوده. جماعتی رفتند در یک رقابت مزایدهای آن مجموعه را خریدند. ایراد من به این معناست که شخصیتهای موجهی مثل آقای کرباسچی و دوستانی از این دست نباید به این خرید ورود میکردند ولو اینکه خیلی هم قاعدهمند میبود.
خبرفوری: حزب در جریان بود؟ چون بقیه چهرهها هم به نوعی منسوبان جریان؟
عطریانفر: نه به هیچ عنوان. اصلا هیچ عضوی از اعضای حزب جز جناب آقای کرباسچی.
خبرفوری: نه مثلا اقوامشان بحث دخترشان و باجناقشان؟
عطریانفر: نه هیچ نسبتی با حزب ندارند. شما اشاره کردید به حزب. هیچ یک از اعضای حزب در رابطه با رشت الکتریک قرار نداشتند. تصمیم فردی اقای کرباسچی بوده. من ورود به این خرید را بنوعی یک ترک اولی ازش نام میبرم.
خبرفوری: آن طرفش هم یک چهره کارگزارانی یعنی آقای جهانگیری بود، دوره وزارت صنعت ایشان.
عطریانفر: ربطی به ایشان ندارد. به هیچ عنوان ربطی به وزیر وقت ندارد. این یک روال طبیعی ومرتبط با سازمان خصوصیسازی بوده و ربطی به آقای جهانگیری و وزارتخانه ایشان نداشته. این ترک اولی را من بهش توجه میکنم و فکر میکنم اگر با من مشورت میشد خواهشم از دوستان این بود که حول و حوش این مسائل نروند. اما واقعیت این است که مصیبت سنگینی به این حضرات وارد شد و کسانی که در این مشارکت اقدام کردند زندگیشان را گذاشتند و من عرض میکنم الان وضعیت پرونده به گونهای است که اگر همانطور که شما حس میکنید که داوری بیرونی توام با فساد بوده ولی واقعیتش این است که فسادی وجود نداشته. آقایان آمدند با سه میلیارد تومان به نرخ زمان خودش وفق نظام برگزاری مزایده آنجا را تملک کردند که اگرباهمین ابعاد مالی سرمایهگذاران مزبور در آن زمان در حوزههای دیگری ورود میکردند ، دهها برابر بهره می بردند.
زمانی حضرات وارد این اقدام اقتصادی شدند که بنا به محاسبات بازگشت سرمایه امروز پس از ۱۵سال ضریب ستگینی را میتوان بران اعمال کرد. آوردهای که حضرات داشتند اگر بر پایه ارزش برابری دلار درزمان خرید حساب شود حفظ ارزش سرمایه گذاری انان باضریب و نرخ 40 برابرموجه بنظر میرسد واگر در حوزههای دیگراقتصادی میرفتند چهبسا کمیت بیشتر از این میزان بود. واقعیت اینکه یک بازی سیاسی بخصوص از ناحیه آقای احمدینژاد درست در بدومسئولیت اودر سال 84 صورت گرفت. ایشان برای سرکوب رقیب رفت در رشت علیه این اقدام سخنرانی کرد. خب اگر شما به عنوان رئیس دولت مخالف بودید، تدارک میدیدید همان وقت آقایان را مجبور میکردید به واگذاری مجدد به دولت. چرا از آن تاریخ تا حالا مدت 16 سال یک مجموعهای رااسیر بازی سیاسی کردید؟ مجددا تاکید میکنم من به صفت تشخیص فردی این اقدام راترک اولایی میدانم. اگر با من مشورت میشد میگفتم حریم این داستان را رها کنند. اما وقتی اتفاق افتاده نمیتوان بازی رقبای سیاسی اصلاحطلب یعنی جبهه پایداری رادراین ماجرا که هیچ نسبتی هم با کارگزاران ندارد از نظر دورداشت. حتما ستم کردند در حق اینها.
خبرفوری: بعدش به لحاظ حزبی تدبیری شد که دیگر اعضا منع بشوند از یک همچین کاری با توجه به حساسیت سیاسیاش؟
عطریانفر: اولا اعضا هیچوقت در این سطوح ظاهر نمیشوند. ببینید چه سالی این اتفاق افتاده، سالی که حزب کارگزاران فعال نیست. اگرحزب در آن مقاطع فعال بود توصیه ما این بود که آقای کرباسچی از این داستان فاصله بگیرد.حتمامیگفتیم برنامهای که آقای احمدینژاد تدارک دیده و رفته در رشت علیه شما سخنرانی کرده تلویح ابلغ من التصریح حرف زده شما را انگشت نشان کرده ، عاقبت خوبی برای شما نخواهد داشت. اگر حزب فعال بود، شاید این توصیه را میکرد.
خبرفوری: خیلی متشکرم که در این گفتگو با ما شرکت کردید.
عطریانفر: من هم از شما سپاسگزارم.
همه از هم تعریف می کنند اسمش را هم میگذارند اظهارات تند
در مورد مقدمه و عنوان گفتگو:مگر اصلاح طلبان را به انتخابات راه دادند که شما خبر از شکستشان می دهید؟!
حزب جمهوری اسلامی اصولگرا شده بعدی از اول مناصب بالاتر از دولت را در اختیار دارد و به رقابت دیگران هم جز تکفیر و تبعید از قدرت اعتقادی ندارد.بنا بر این حضراتی که می خواهند در چهارچوب نظام و قانون اساسی کار حزبی بکنند اب الک می کنند و مناسبتر این است که کرکره را پایین بکشند .اما به ان هم مجاز نیستند چون نظام در عین بی اعتقادی به کار جدی حزبی,برای برخی مصالح عوامفریبانه یا نمایش بین المللی,نیاز به نوعی بازی حزبی بی خاصیت دارد و این بازیگران را با اعطای بعضی نواله ها به رقاصی وا می دارد.اساس کار حزبی در یک نظام مطلقه جز این نمی تواند باشد.
بر پدر مادر وابا اجداد نسل در نسلتان لعنت خدا ابدی باد...چقدر از خود راضی هستند.و از خود تعریف می کنند..بیشرف های مفت خور..دزدان سر گردنه..
هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت داوود
از سال ۵۷ تا پایان عمر امام خمینی گروه چپ یکه تاز بود در تمام قوا و بعد از رحلت امام خمینی گروه چپ به حاشیه رفت و در سال ۷۶ دوباره برگشت و تا سال ۸٤ در قدرت بود البته تنها در دولت سپس یه نفر از راست اعتدالیون یعنی حسن روحانی با نام هم اصولگرا هم اصلاح طلب هم اعتدالی بر مسند رییسجمهوری تکیه زد .جهت یادآوری به دوستان کامنت گذار در خبر فوری
داوود هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت داوود هی زارررررررررررت
خدانگذره ازتووامثال تو خداخیرت نده
دل جناب آقای جنتی با این حرف ها نرم نمی شود.جنتی هم همشهری خودت و کرباسچی است.اگه بعد از ۴۲ سال وقت اصلاح قانون اساسی نیست،پس کی وقت آن می رسد؟؟؟تا زه این شورای نگهبان قدرتمندان حتی به مجلس هم اجازه اصلاح قوانین عادی خودش را هم نمی دهد مثل اصلاح قانون ضد انقلابی نظارت استصوابی