عمرانخان و روزهای پُر التهاب اسلامآباد
کارشناس مسائل شبه قاره: من معتقدم بحران پاکستان خیلی به تحولات افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در این کشور ربطی ندارد. بلکه بیشتر یک جنگ قدرت داخلی با حمایتهای خارجی است. زیرا خاندان بوتو و خاندان نواز از ابتدا درصدد برکناری عمران خان بودند چرا که ضربات سختی را از عمران خان خوردند.
نگاهی اجمالی به صفحات خبری شبکه جهانی اینترنت نشان میدهد که یکی از رویدادهای معماگونه این روزهای جهان برکناری ناگهانی «عمرانخان» نخستوزیر محبوب پاکستان از مسند قدرت بود.
وقتی این بازیکن محبوب کریکت 4 سال پیش در پاکستان بر اریکه قدرت اجرایی تکیه زد برخی جریانهای سیاسی عجولانه خبر از پیروزی قطعی دموکراسی در پاکستان و شروع عصری جدید در سپهر سیاست این کشور را دادند، غافل از اینکه در تحلیل تحولات کشور پیچیدهای چون پاکستان نباید بدون توجه به سابقه تاریخی و سیر واقعی تحولات قضاوت نمود.
در همین خصوص گفتگویی داشتیم با «قدرتالله الیکایی» کارشناس مسائل شبه قاره که مشروح آن در زیر میآید:
با توجه به رخدادهای اخیر در پاکستان، ارزیابی کلی شما از این تحولات چیست؟
در رابطه با تحولاتی که اخیراً در صحنه سیاسی پاکستان رخ داده باید گفت که این تحولات تا حدودی قابل پیش بینی بود. چرا که از سالها قبل یک رقابت شدیدی بین حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان و دو حزب بزرگ دیگر پاکستان یعنی مسلم لیگ (شاخه نواز) و حزب مردم متعلق به خانواد ه بوتو وجود داشت.
عمران خان از همان سالها مبارزه با فساد را یکی از شعارهای اصلی خود اعلام کرده بود. او در مراحل مختلف این شعار را مطرح نموده بود و در سخنرانیها و متینگهای خود به خانوادههای نواز و بوتو به خاطر پرونده های فسادی که داشتند حمله میکرد و همیشه با اینها یک رقابتی داشت. خوب این رقابت به صحن مجلس کشیده شد و در آنجا آقای شهباز شریف سمت ریاست اپوزیسیون مجلس را داشت و آقای بلاول بوتو هم نماینده حزب مردم بود.
این دو حزب همواره با عمران خان و برنامههای او به مخالفت برمیخاستند و درصدد بودند تا جایی که میتوانند برای حزب تحریک انصاف و عمران خان مشکل ایجاد کنند تا برنامههای ایشان را به چالش بکشند. این رقابتها ادامه پیدا کرد تا این که به قضایای اخیر و تلاش این دو حزب برای استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به عمران خان رسید.
بنابراین ریشه تحولات اخیر پاکستان به سالهای قبل و شعارهای انتخاباتی عمران خان مبنی بر مبارزه با فساد باز میگردد. البته ناگفته نماند که عمران خان توانست بسیاری از پروندههای فساد را پیگیری کند و به سرانجام برساند و نتیجه آن هم منجر به انحلال مجلس و نهایتاً برکناری عمران خان شد.
با عنایت به این بحران تقریباً ریشهدار، عملکرد عمران خان را در قبال ایران، کشورهای منطقه، روسیه و ایالات متحده آمریکا چطور ارزیابی میکنید؟
عمران خان دیدگاه بسیار خوبی نسبت به جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری دارد و در برخی جاها از این دو بزرگوار به خوبی یاد کرده است. از جمله در یکی از سخنرانیهای خود زندگی حضرت امام(ره) را به عنوان الگو مطرح میکند و این نکته را که حضرت امام(ره) به دنبال مادیات نبودند به عنوان یک الگو برای جهانیان مطرح مینماید.
او از طرفی بسیار تمایل دارد که روابط سیاسی و اقتصادی پاکستان را با جمهوری اسلامی ایران گسترش دهد چرا که عمران خان به این نکته واقف است که یکی از کشورهایی که میتواند به پاکستان کمک کند و حامی این کشور باشد جمهوری اسلامی ایران است. همچنین تنها کشوری که میتواند نیازمندیهای پاکستان مخصوصاً در بعد انرژی را تأمین کند جمهوری اسلامی ایران است.
بنابراین روابط ایران و پاکستان در دوران حاکمیت عمران خان بسیار خوب بود زیرا عمران خان در حوزه سیاست خارجی به دنبال بهبود روابط با همسایگان و به ویژه جمهوری اسلامی ایران بود. تاکنون هم روابط دو کشور علی رغم وجود مشکلات فراوان پیشرفت بسیار خوبی داشته است. نمونه بارز این بهبود روابط را میتوان در بخش روابط مرزی و شکل گیری و ایجاد بازارچههای مرزی دید حتی در مورد انرژی هم صحبتهایی شده و به طور کلی روابط دو کشور در زمان حکومت عمران خان رو به گسترش بوده است.
در مورد روسیه نیز همین طور است. وقتی روابط پاکستان با آمریکاییها دچار چالش شد پاکستانیها برنامه گسترش روابط با روسیه را در دستور کار قرار دادند و روابط دو کشور هم به خوبی گسترش یافته است. سفر اخیر عمران خان به مسکو و ملاقات وی با پوتین را میتوان در همین راستا ارزیابی نمود زیرا نزدیک به 15 سال هیچ مسئول بلندپایهای از پاکستان به مسکو سفر نکرده بود و این اولین سفر یک نخست وزیر پاکستانی به مسکو بعد از این مدت بود که قراردادهای خوبی هم در آن به امضای هر دو طرف رسید و روابط این دو کشور هم بسیار در حال گسترش است چیزی که چندان به مذاق آمریکاییها خوش نمیآید.
در مورد روابط پاکستان و آمریکا باید گفت روابط پاکستان و مخصوصاً شخص عمران خان و حزب تحریک انصاف با آمریکا روابطی پرتنش است. این طور نیست که بتوانیم بگوییم به مرور زمان این روابط در حال بهبود است بلکه هر چه زمان میگذرد شاهد افزایش تنش در روابط پاکستان و آمریکا هستیم مخصوصاً اگر به مسائلی مانند برکناری عمران خان توجه کنیم که به ادعای عمران خان آمریکا در این قضیه دست داشته و مسائلی مانند حمایت آمریکا از هندوستان در برابر پاکستان را در نظر بگیریم روابط پاکستان با آمریکا هر روز دارد دچار تنش بیشتری میشود و به سردی میگراید و فعلاً هم نشانهای دیده نمیشود که بتواند این روابط را از حالت سردی خارج کند.
تحولات منطقه مانند مسئله افغانستان و روابط پاکستان با چین و روسیه از عواملی هستند که در افزایش تنش بین پاکستان و آمریکا تأثیرگذاراند و این مؤلفهها هنوز به قوت خود باقی هستند.
با توجه به سردی حاکم بر روابط آمریکا و پاکستان، نقش ایالات متحده را در بحرانهای اخیر پاکستان چگونه میبینید؟
همان طور که میدانید آقای عمران خان اعلام کرد که یکی از مسئولین سیاسی آمریکا به سیاستمداران پاکستان نامهای نوشته و علناً اعلام کرده که باید عمران خان از نخست وزیری برکنار شود تا روابط پاکستان با آمریکا بهبود پیدا کند. این مسئله دلیلی شد تا عمران خان هم حملات تندی را علیه آمریکاییها انجام دهد.
همان طور که گفته شد آمریکاییها با توجه به موضع گیریهای قبلی عمران خان که در یکی از آنها گفته بود: «ما برده آمریکاییها نیستیم و یک کشور مستقل هستیم» از او خیلی خوششان نمیآمد و همان طور که دیدیم وقتی که بایدن رئیس جمهور آمریکا شد با عمران خان هیچ تماسی را برقرار نکرد.
این تنش در روابط بین آمریکا و پاکستان ادامه داشت و آمریکاییها هم تا جایی که توانستند بر علیه پاکستان موضعگیری کردند. مخصوصاً در مسئله بحران اوکراین که علناً گفتند چرا پاکستان از موضع آمریکا در شورای امنیت حمایت نکرده و از روسیه حمایت نموده. در این مورد آمریکاییها با پاسخ سختی از طرف عمران خان مواجه شدند که گفت:« چرا شما یک چنین موضعی را نسبت به هندوستان نمیگیرید زیرا هندوستان نیز رأی ممتنع داده بود.»
با توجه به این موارد آمریکاییها حتماً در تحولات اخیر پاکستان نقش داشتند. مخصوصاً به این دلیل که گفته میشود اقدامات اپوزیسیون برای برکناری عمران خان با حمایت آمریکا بوده است. زیرا روابط حزب مردم و حزب مسلم لیگ (شاخه نواز) با آمریکاییها بسیار خوب است و در زمان حکومت این دو حزب معمولاً روابط آمریکا با پاکستان بسیار خوب بوده است ولی برعکس در زمان عمران خان چون او شعار خود را مستقل بودن پاکستان اعلام نموده و خواستار مذاکره با آمریکا در شرایط برابر است، شرایط تغییر کرده است.
با توجه به این شعارها و سیاستها و با عنایت به تنش حاکم بر روابط پاکستان و آمریکا اصلاً دور از ذهن نیست که آمریکاییها در بحران منتهی به برکناری عمران خان دست نداشته باشند. باید به این نکته هم توجه کرد که آمریکاییها فرستادن نامه مورد ادعای عمران خان را رد نکردند.
آیا همانطور که عمران خان اعلام کرده، عدم اجازه او به آمریکا برای تأسیس پایگاه نظامی در پاکستان دلیل دشمنی این کشور با او است؟
بله یکی از دلایل مخالفت آمریکاییها با نخست وزیر سابق پاکستان همان بحث مخالفت عمران خان با برپایی پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در این کشور است. چون آمریکاییها اعلام کردند که ما با وجود این که از افغانستان خارج شدهایم یک پایگاه در نزدیکی این کشور برای کنترل آن خواهیم داشت و خوب بهترین جا برای برپایی این پایگاه پاکستان بود که عمران خان با این مسئله مخالفت نمود. آنها فکر نمیکردند که پاکستانیها با دادن پایگاه مخالفت بکنند.
لذا یکی از مهمترین دلایل تنش بین آمریکا و عمران خان همین مسئله بود. برای آمریکاییها خیلی سخت بود که پاکستانیها چنین موضعی بگیرند. این مسئله در سطح بین المللی برای آمریکاییها که خود را ابرقدرت میدانند و پاکستان را یکی از کشورهای وابسته به خود به شمار میآوردند بسیار سنگین بود و موجب سرشکستگی آمریکا در سطح جهانی شد، لذا میتوان گفت یکی از دلایل تلاش آمریکا برای برکناری عمران خان این مسئله به همراه مسائل دیگر بوده است.
بنابر نظر برخی کارشناسان، طالبان زائیده مدارس علمیه حنفی-دیوبندی در پاکستان با اشراف سرویس ISI است. حال که طالبان بر افغانستان چیره و آمریکا مجبور به خروج از این کشور شده، آیا میتوان بحران اخیر ایجاد شده در پاکستان را نتیجه تحولات افغانستان دانست؟
من معتقدم بحران پاکستان خیلی به تحولات افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در این کشور ربطی ندارد. بلکه بیشتر یک جنگ قدرت داخلی با حمایتهای خارجی است. زیرا خاندان بوتو و خاندان نواز از ابتدا درصدد برکناری عمران خان بودند چرا که ضربات سختی را از عمران خان خوردند.
شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که دو حزب اپوزیسیون (حزب مردم پاکستان و حزب مسلم لیگ نواز شریف) طی انتخابات گذشته نتوانستهاند اکثریت را به دست آورده و دولت تشکیل بدهند موضع گیریها و افشاگریهای عمران خان علیه آنها بود ولذا بحث افغانستان خیلی روی این مسائل اثرگذار نبوده البته شاید مسئله افغانستان تأثیرات خاص خود را بر سیاست پاکستان داشته باشد. ولی در بحث برکناری عمران خان موضوعیتی نداشته بلکه این موضوع بیشتر به اختلافات بین عمران خان با آمریکا و خاندانهای نواز شریف و بوتو باز میگردد.
به نظر شما آیا روابط پاکستان با روسیه منجر به ایجاد بحران در این کشور و تلاش برای برکناری عمران خان شده است؟
همان طور که در سؤالات بالا پاسخ دادم یکی از دلایلی که آمریکاییها از پاکستانیها به شدت ناراحت هستند مسئله گسترش روابط پاکستان و روسیه میباشد. طی این چند سال پاکستانیها وقتی متوجه شدند که آمریکاییها زیاد به سمت هند پیدا کرده و در مسائل منطقهای از هند حمایت میکنند. برای این که بتوانند در این میان توازنی ایجاد کنند گرایش خود را به سمت چین و مخصوصاً روسیه گسترش دادند.
همان طور که توضیح داده شد این گسترش روابط منجر به قراردادها و رفت و آمدهایی شده است. این گسترش روابط منجر به دلخوری آمریکاییها شده و بسیار تأثیرگذار است. برای آمریکا این مسئله که روسیه بخواهد در منطقه نقشی را ایفا کند مخصوصاً بعد از این که به زعم آمریکاییها آنها توانستند روسیه را از منطقه دور نموده و این کشور را دچار مشکلات اقتصادی کنند. تلاش پاکستان برای پر رنگ کردن نقش روسیه در منطقه برای آمریکاییها خوشایند نیست لذا این مسئله هم تأثیرگذار است و گسترش روابط پاکستان و روسیه یکی از دلایل تلاش آمریکا برای برکناری عمران خان میباشد. زیرا آمریکا تحمل این مسئله را ندارد.
پاکستان یک کشور تروریستی و تروریست پرور است و از زمانی که متولد شده منطقه شبه قاره روی آرامش بخودش ندیده است
بزودی کشور ما باسیل پناهندگان پاکستان روبرو خواهد شد. بعد از آن وضعیت کشور ما اسفناک خواهد بود.