در غرب دمکراسی نیست اما حزب کمونیست چین، دمکراسی ایجاد کرد
دموکراسی یعنی «ما» ممکن است. جامعهای که در آن تفرد موج زند سخن از دموکراسی، یک توهم است.
آنچه فیلسوفان سیاسی غرب تحت عنوان دموکراسی معنی کردند، تولید یک «ما» است که تمدن خود را بر آن بنا نهند. اکنون یک «ما»در غرب حاکم است که پیچ و مهرههای آن را سیاستمداران در میدان رقابت شُل کردهاند. این «ما» در حال ضعف، پیری و فرتوتی است.
غرب نمیتواند گفتمان «آزادی» و «دموکراسی» را بازتولید کند.
در چین یک «ما»ی کنفوسیوسی هست که ریشه چند هزارساله در وجدان مردم چین دارد. حزب کمونیست چین با بهرهگیری از آموزههای کنفوسیوسی تعریف جدیدی از «ما»ی چینی را ارائه کرده است. نظم اقتصادی و موتور تولید و کارآمدی را بر آن بنانهاده است. جهان شاهد ظهور یک قدرت جدید از سوی مردم چین است که بهزودی آمریکا و اروپا را پشت سر میگذارد.
بی خدایان دمکراسی
خب پس توله سگاتونا بفرمایید به جای غرب وامریکا تشریف ببرند چین وشوروی .راستی دموکراسی چینی در مور ایغورها کارایی دارد ؟میگن ایغورها کافرند درسته ؟