بازیگری که قطعهای از یک پازل جاسوسی شد
نازنین بنیادی کیست؟ / واکنشها به شهرت ناگهانی یک بازیگر ایرانی-بریتانیایی، پس از اعتراضات خیابانی / دوباره پای کلیسای ساینتولوژی در میان است؟
نازنین بنیادی یکی از نامهایی است که پس از اعتراضات خیابانی به پرونده بازداشت مهسا امینی بر سر زبانها افتاد، اما او کیست؟
نازنین بنیادی یکی از نامهایی است که پس از اعتراضات خیابانی به پرونده بازداشت مهسا امینی بر سر زبانها افتاد، اما او کیست؟
نازنین بنیادی بازیگری ۴۲ ساله است که حضورش در جلسه غیر رسمی شورای امنیت سازمان ملل در هفته گذشته سروصدا زیادی به راه انداخت. او پیش از این با کاملا هریس معاون رئیسجمهور آپریکا دیدار کرده بود و به این ترتیب ناگهان تبدیل به چهرهای سیاسی شد.
این بازیگر اما در ایران به دنیا آمده و در لندن بزرگ شده و سپس در ایالات متحده به دانشگاه رفته است؛ جایی که نخستین نقش بازیگریاش را در درام پزشکی بیمارستان عمومی (۲۰۰۹–۲۰۰۷) و اسپینآف آن، بیمارستان عمومی: شیفت شب (۲۰۰۷) ایفا کرد. از آن هنگام، او در فیلمها و سریالهایی حضور یافت و بیشتر بابت بازی در نقش نورا در سریال تلویزیونی آشنایی با مادر، فارا شیرازی در سریال سیاسی-هیجانی میهن (۲۰۱۴–۲۰۱۳)، استر در فیلم درام تاریخی بن هور (۲۰۱۶)، کلر کوئیل در سریال هیجانی علمیتخیلی همتا (۲۰۱۸–۲۰۱۷) و زهرا کاشانی در فیلم هیجانی اکشن هتل بمبئی (۲۰۱۸) شناخته شده است.
اما از سال ۲۰۰۹ و با اوج گرفتن انقلابهای عربی، این بازیگر هم کم کم چهرهای سیاسی به خود گرفت و از آن سال تا سال ۲۰۱۵، سخنگوی سازمان عفو بینالملل شد و از سال ۲۰۱۵ نیز به عضویت هیات مدیره مرکز حقوق بشر در ایران درآمد. هرچند رشته تحصیلی او زیست شناسی است و آشنایی با مسائل حقوقی ندارد و حرفه وی نیز بازیگری، رقاصی و گاه، نوازندگی ویولن است، اما چند کمپین با حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس علیه وضعیت حقوق بشر در ایران به راه انداخته است.
زندگی این چهره اما ناگفته کم ندارد. مثلا اینکه مادر وی عضو کلیسای ساینتولوژی بود. او نیز در میانه دهه ۲۰۰۰ (میلادی) خود را وقف کار داوطلبانه برای کلیسای ساینتولوژی کرد زیرا فکر میکرد کلیسا کارهای انسان دوستانه انجام میدهد. در سال ۲۰۰۵ به خاطر رکورد فروش کتاب برای کلیسا، از او تقدیر شد.
اما بنابر فیلم مستند پاک شدن، در سال ۲۰۰۴ هنگامی که تام کروز برای گشایش یک کلیسای جدید در مادرید اسپانیا بود از نداشتن یک دوستدختر شکایت میکرد. دفتر امور ویژه کلیسا نیز نازنین بنیادی را برای او انتخاب کرد. دیوید میسکوج (رهبر کلیسای سابنتولوژی) «گریگ ولهیِر» را مأمور کرد تا نازنین را از لحاظ تناسب و مقبولیت در برنامه فشرده یکماهه چک امنیتی، مصاحبه و بازرسی کند. سپس نازنین را از خانواده جدا کرده و به مرکز ستارهها بردند. در آنجا مشکلات خاص نیز حل شدند. از جمله، رابطه عشقی نازنین با دوستپسر خود که مدتها با یکدیگر ارتباط داشتند. آنها به نازنین نشان دادند که دوستپسر او در جلسه اعتراف گفته که به نازنین خیانت کردهاست؛ بنابراین رابطه آنها پایان یافت. پس از آن ارتودنسی دندانهای نازنین را بیرون کشیدند و از فروشگاه بربری بورلی هیز بیست هزار دلار آمریکا برایش لباس خریدند. در گام بعدی آرایشگر و طراح سبک موی تام کروز موهای نازنین را طبق ذائقه تام کروز رنگ کرد.
به نازنین گفته شد که این کارها بخشی از مأموریت بشردوستانه کلیسا هستند؛ زیرا او باید هنگام دیدار با رهبران جهان زیبا باشد. اما این شروع بازیهای سیاسی - رسانهای بنیادی بود.
تنها، هنگامی که نازنین به نیویورک رسید نقش واقعی خود به عنوان معشوقه تام کروز را فهمید. در اواخر سال ۲۰۰۴ آنها زندگی با یکدیگر را آغاز کردند. در آغاز تام کروز بسیار رمانتیک بود. اما در مدت کوتاهی، خشن و بداخلاق شد. هنگامی که دیوید میسکویج به مهمانی آنها رفت نازنین بیمار بود و به حضور مسکویج توجهی نشان نداد. اینکار موجب خشم مسیکویج شد. روز پس از آن کروز با مشت بر میز کوبیده و نازنین را متهم به توهین به رهبر کلیسا کرد.
دو هفته بعد در ژانویه ۲۰۰۵ به نازنین اطلاع دادند که رابطه اش با تام کروز تمام شده است! اعضای ساینتولوژی به خانه بنیادی رفته و همه تصاویر مشترک و نامههای او با کروز را با خود بردند. هنگامی که بنیادی از بدرفتاری میسکویج و کروز با دوست ساینتولوژیست خود درد دل کرد او این مسئله را فوراً گزارش داد و برای مجازات، بنیادی را به شستن دستشوییها با مسواک مجبور کردند.
ساینتولوژی بنیادی و چند زن دیگر را برای انتخاب به عنوان زن آینده کروز غربالگری کرد ولی نهایتاً او انتخاب نشد.
کلیسای ساینتولوژی او را مجبور به امضای پیماننامه عدم افشا کرد. هرچند خودِ کلیسا و وکیل تام کروز این موضوع را رد میکنند. اما پل هگیس این موضوع را تأیید کرد. گفتههای بنیادی از آنچه بر او در دوران عضویت در ساینتولوژی گذشت، از روی اعترافات او به اداره تحقیقات فدرال (افبیآی) بدست آمدهاند.
دیوید میسکویج ادعا میکند که هیچگاه در زندگی کروز دخالت نکرده و هرگز برای او دنبال دوستدختر نبودهاست. اما اعترافات خانم مدعی دفاع از حقوق بشر، پرده از رازهای دیگری برمیدارد.
پس از آن ماجرا، نازنین، کلیسا را ترک کرد. او هماکنون خود را «مسلمان غیرمتعهد» میداند، هرچند در عمل همچنان تحت نفوذ لابیهای سیاسی-امنیتی برای پروژههایی دیگر است.
حالا جالب اینجاست، چهرهای که قربانی نقض حقوق زن در غرب است و به عنوان یک کالا با سلبریتیها معامله شده، خود در دفاع از همان سبک زندگی، مدعی دفاع از حقوق زنان ایران شده و در توییتر و رسانههای فارسیزبان خارجی تلاش میکند خود را از رهبران جریان اعتراضی ایران نشان دهد. جریانی که نفس حضور بنیادی در آن، حکایت از برنامهریزیهای پشتپرده و نفوذ پنهان جریانات سیاسی-مذهبی در غرب دارد.
همین سابقه باعث شده تا حتی چهرههای معترض ایرانی نیز تحمل نقشآفرینی نازنین بنیادی را نداشته باشند و او را چهرهای تحمیل شده قلمداد کنند.
در همین راستا، سخنرانی نازنین بنیادی به عنوان نماینده زنان ایرانی در شورای امنیت سازمان ملل، واکنشهای قابل توجهی در پی داشت و بسیاری از معاندان مخالف این انتخاب او هستند.
مثلا نرگس نوشته، "از چی منزجرم؟ اینکه حکومت کاری کرده که صدای بلند و شجاعانهی زنان دیگر به گوش ما نرسد و خیال کنیم سقف آرزوهایمان نازنین بنیادی است که هیچ ریشهای در مبارزات زنانهی ما نداشته."
موژی، اکانت دیگری است که اینطور توییت کرده است: "یخورده دیگه از نازنین بنیادی خوشمون بیاد، یه عده برمیدارن مینویسن: میدونستید ایشون نوه عمه فلانیه؟ خانم بنیادی خراب کردی. بدم خراب کردی."
مرضی ماندگاری هم اینطور نظر داده است: "فردی که وقتی بیست روزه بوده از ایران رفته، تمام روزهای زندگیش را در رفاه و امنیت گذرونده، هیچ تجربه ملموسی از زندگی در ایران نداشته، طعم فقر و بدبختی و تحریم های دارویی و قربانی شدن کودکان و هموطنانش را در پی این تحریم ها نچشیده و... حتی در این اعتراضات با خیابان های ایران بیگانه بوده و تنها عملکردش مواضع سخت گیرانه در تشدید تحریم ها علیه دولت ایران که منجر به تباهی زندگی عادی شهروندان بوده! بله من به همچین انتخابی اعتراض دارم. این آدم نمیتونه نماینده ما مردم باشه."
لیلای لیلی هم پس از اشارهای به یک صحنه جنسی مینویسد: از خشم من متعجب نشوید، باید قبول کرد که اینها دارند مفهوم مبارزه را به لجن میکشند.
احسان منصوری هم نظر داده است: مشکل نازنین بنیادی فقط غیرایرانی و پرستو بودنش نیست. مشکل این است که دولت آمریکا از طرف ما یک نفر در آن جلسه منصوب کرده و تودهنی هم نخورده. فکر میکنید ماجرا به نازنین بنیادی ختم میشود؟ نه! بارها گفتهاند که مریم رجوی گزینه جدیشان است. باید کور باشیم که این را نبینیم. مگر ما ملت صغیری هستیم که کسی برایمان نماینده تعیین کند؟ اینجا عراق و افغانستان نیست، ایران است با ملتی به پا خواسته برای پس گرفتن حقوقش.
صهبا تهرانی هم یادآوری کرده است: فرهاد میثمی وقتی ترامپ و پمپئو ازش حمایت کردن، از زندون پیام داد که حمایت کسانی که با تحریم سبب زجر مردمش شدن رو نمیخواد. در مقابل نازنین بنیادی گفت تحریمها لازمه و مثل شیمی درمانی میمونه. من ی موی گندیده فرهاد میثمی رو با صدتا امثال بنیادی تحریمخواه عوض نمیکنم.
علی قلیزاده هم نوشته: میپرسید نیروی خارجی چطور میتواند فرقه منفور رجوی را بر ایران حاکم کند؟ همانگونه که امروز عاملی بنام نازنین بنیادی، که مطلقا کنشگری مدنی/سیاسی در ایران نداشته، را بعنوان نماینده جنبش زن زندگی آزادی معرفی کرد. کسی که تنها سابقهاش حمایت از تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران است.
محمد سلیمانی هم توییت کرده است: جنبش دانشجویی میبایست برای احترام به شخصیت زن، برای آینده میهن و استقرار آزادی، برای توهین به شعور جامعه ایرانی با علم کردن نازنین بنیادی بعنوان رهبرجنبش آزادیخواهی ملت ایران اعتراض خود را با صدای بلند فریاد زند!
نگاهی به این واکنشها نشان میدهد که پروژه جدید واشنگتن برای اپوزسیونسازی در ایران شکست خورده است و جامعه ایرانی نمیپذیرد که بازیگری با سابقه مشخص ارتباطات پشتپرده سیاسی و امنیتی، خود را لیدر جریانی اعتراضی در ایران معرفی کند؛ بهویژه کسی که خود بازیگر نقشی ضدزن در یک پروژه امنیتی بوده است.