توکیوی خطرناک؛ ارتش امپراتوری احیاء می شود/ ژاپن شرق آسیا را به آتش می کشد؟
سه همسایه ژاپن که هر سه هم مخالف آمریکا و غرب هستند، در حال تجهیز تسلیحاتی خود هستند. ژاپن مانند کره جنوبی در مقابل این سه کشور تنها مانده و در مورد دفاع آمریکا از خود نیز مردد است. بنابراین، طبیعی است که به فکر احیای ارتش امپراتوری خود باشد.
به گزارش خبر فوری، برنامه جدید دفاعی ژاپن چنان وسیع است که از حالا باید این کشور آسیای شرقی را یکی از قدرت های نوظهور نظامی دنیا بدانیم. فومیو کیشیدا، نخست وزیر ژاپن از راهبرد جدید نظامی این کشور رونمایی کرده و رسانه های مختلف ابعاد آن را بررسی کرده اند (اینجا بخوانید). بر اساس اعلام رسانه های ژاپنی، توکیو بودجه نظامی خود را چند برابر کرده و حدود ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف امور دفاعی خواهد کرد. این بدین معنی است که ژاپن از سال آینده سومین کشور دنیا به لحاظ وسعت بودجه نظامی خواهد شد.
راهبرد جدید ژاپن نه از زمان نخست وزیری کیشیدا بلکه از زمان ریاست شینزو آبه فقید بر دولت این کشور شکل گرفت. شینزو آبه از اولین نخست وزیرانی بود که سعی کرد دولت ملی و ارتش مستقل از آمریکای ژاپن را شکل دهد. طرح او در زمان کیشیدا ادامه یافت و حالا سر و شکل جدیدی به خود گرفته است.
چرا ژاپن به دنبال احیای ارتش امپراتوری خود است؟
برای فهم اتفاقی که در ژاپن در حال رخ دادن است باید به تاریخ رجوع کرد. ژاپن در انتهای قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ به یکی از قدرت های نظامی نوظهور دنیا تبدیل شد. آنها پیش از آغاز جنگ جهانی دوم شروع به توسعه اراضی و بنیان گذاری امپراتوری خود کردند. ژاپن ابتدا با روسیه جنگید و توانست منچوری را تصرف کند. این اتفاق باعث شگفتی جهان شد اما به ژاپنی ها دل و جرات داد. توکیو چند سال بعد به چین حمله کرد و در طول جنگ جهانی دوم تا اندونزی و استرالیا هم پیش رفت. حمله هوایی ژاپن به بندر پرل هاربر آمریکا باعث نابودی این امپراتوری آسیایی شد. آمریکا در سال ۱۹۴۵ ژاپن را اشغال کرد و با پرتاب دو بمب اتمی و کشتار وسیع ژاپنی ها، آنها را وادار به تسلیم نمود.
بعد از نابودی امپراتوری ژاپن، آمریکا مانع از احیای ارتش این کشور شد. ژاپن به کشوری غرب گرا تبدیل شد و آمریکا نیز دفاع از مرزهای این سرزمین را برعهده گرفت.
راهبرد دفاعی ژاپن تا ابتدای هزاره جدید کارآمد بود. آنها تحت لوای آمریکا و بدون ترس از جنگ یا حمله همسایگان به احیای اقتصاد خود پرداخته و شروع به پیشرفت کردند اما با قدرت گیری چین و کره شمالی و کاهش نفوذ آمریکا، ژاپن تصمیم گرفت در مسیر نظامی نیز راه استقلال را پیش بگیرد.
دو اتفاق در زمان ریاست جمهوری ترامپ و بایدن، ژاپن را بیشتر تشویق کرد که به سمت سیاست های جدید گام بردارد. ترامپ بر مبنای سیاست "اول آمریکا" حمایت های خود از ژاپن را کم کرد و برای مقابله با تهدیدات نظامی کره شمالی و چین از توکیو پول خواست. بایدن هم با سیاست خود در مقابل اوکراین نشان داد که آمریکا توان یا اراده لازم را برای دفاع از متحدانش ندارد. بعد از حمله پوتین به اوکراین، آمریکا از اوکراین حمایت مالی کرد اما حاضر نشد به کیاف نیروی نظامی دهد.
این اتفاقات ژاپن را بیش از پیش ترساند. توکیو می داند که در منطقه ای فوق العاده حساس، تنها مانده است. در حال حاضر، سه همسایه ژاپن که هر سه هم مخالف آمریکا و غرب هستند، در حال تجهیز تسلیحاتی خود هستند: روسیه، چین و کره شمالی. ژاپن مانند کره جنوبی در مقابل این سه کشور تنها مانده و در مورد دفاع آمریکا از خود نیز مردد است. بنابراین، طبیعی است که به فکر احیای ارتش امپراتوری خود باشد.
احیای ارتش ژاپن و جنگ بزرگی که می تواند نزدیک باشد
راهبرد جدید ژاپن می تواند در مدت چند سال دنیا را وارد عصر تهدید و خطر کند. به گفته بیشتر مورخان، آنچه منجر به جنگ جهانی اول و دوم شد، به هم خوردن توازن قدرت در اروپا و جهان بود. تا پیش از ایجاد کشور آلمان و روی کار آمدن بیسمارک، هم قاره اروپا و هم کشورهای تحت استعمار بین دو قدرت اصلی یعنی انگلستان و فرانسه تقسیم می شدند. با روی کار آمدن آلمان، این تقسیم بندی به هم ریخت. آلمان تبدیل به امپراتوری سوم گردید و خواهان سهم بیشتر از جانب انگلستان و فرانسه شد. نتیجه این اتفاق وقوع دو جنگ بزرگ جهانی بود.
امپراتوری ژاپن نیز در شرق به قدرت جدیدی بدل شد که در مقابل روسیه و انگلستان ایستاد و به همین دلیل، بخشی از جنگ اروپا به آسیا نیز کشیده شد.
در حال حاضر نیز ژاپن در حال تغییر موازنه قدرت است. اگر ژاپن تبدیل به یک غول نظامی شود، چین، روسیه و کره شمالی نیز احساس خطر کرده و شروع به واکنش می کنند. در حال حاضر، کشورهای شرقی می دانند که ژاپن تابع آمریکا است و نمی تواند مستقلا عمل کند اما در صورت استقلال نظامی توکیو، وقوع هر سناریویی محتمل است.
این خطر زمانی بیشتر می شود که بدانیم شعار احیای ارتش داخلی و تسلیح آن معمولا با نوعی ملی گرایی همراه است. این اتفاق در بین کشورهای اروپایی نیز در حال وقوع است. احزاب فرانسوی، بلژیکی و آلمانی که مدعی ملی گرایی و استقلال از اتحادیه اروپا هستند، تاکید شدیدی بر احیای ارتش های داخلی، خروج از ناتو و استقلال عمل نظامی دارند. در مورد ژاپن نیز ممکن است این اتفاق بیفتد. ملی گرایی ژاپنی در صورت تشدید می تواند به ایده "احیای امپراتوری" تبدیل شود. ژاپنی ها یک بار در ابتدای قرن ۲۰ این ایده را پیگیری کردند که منجر به مرگ میلیون ها چینی، آمریکایی و ژاپنی شد. احیای مجدد این ایده می تواند تقابل نظامی ژاپن با چین یا کره شمالی را حتمی کند. این اتفاقی است که ممکن است بخشی از عالم را به آتش بکشاند و خون های بسیاری را روی زمین جاری کند.