یک کارشناس مسائل خاورمیانه و دیپلمات پیشین:
تقریبا تمام کشورهای عربی خاورمیانه در حال برقراری روابط با اسرائیل هستند/ ایران هم این وضعیت را پذیرفته است/ تهران نمی تواند مثل 40 سال قبل که منطقه وضعیتی انقلابی داشت، عمل کند
یک کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: به جز سوریه که کمی از این قافله عقب مانده است تقریبا تمام کشورهای عربی خاورمیانه در حال برقراری روابط با اسرائیل هستند به نظر من ایران هم این وضعیت را پذیرفته است زیرا ایران روابط قطر و عمان و امارات با اسرائیل را پذیرفت.
قاسم محبعلی می گوید که در خاورمیانه نمی شود خیلی آینده را پیش بینی کرد. تحولات خاورمیانه عموما غیر قابل پیش بینی است، تجربه نشان داده است شرایط خاورمیانه ناپایدار است اما باید این نکته را زودتر می پذیرفتیم که عدم وجود رابطه دیپلماتیک با هر کشوری یک ناهنجاری محسوب می شود.
بخش هایی از گفت و گوی محبعلی را در ادامه می خوانید:
مفهوم وجود روابط دیپلماتیک این نیست که دو کشور با هم اختلاف ندارند همه کشور های دنیا در جاهایی با هم اختلاف دارند و در جاهایی با هم شراکت منافع دارند و در جاهایی با هم رقابت دارند. یعنی حوزه ها و عرصه های سه گانه ای در روابط بین کشور ها وجود دارد.
در کشور های همسایه و کشور های دورتر هم همینطور است. ما با هر کشوری در دنیا در جاهایی اشتراک منافع داریم و در جاهایی اختلاف منافع و در جاهایی رقابت داریم. وضعیت ایران با مصر و عربستان هم به همین صورت است. وضعیت با سایر کشور ها هم به همین صورت است و تفاوتی ندارد.
مصر کشوری مهم در خاورمیانه است و ناهنجاری هایی وجود داشت. ایران پس از توافق کمپ دیوید و صلح مصر و اسرائیل که میان سادات و میاخیل بگیم بسته شد، به دستور رهبر وقت تصمیم گرفت روابط را قطع کند. سال ها این موضوع بین دو کشور مطرح بود و مصری ها این موضوع را مساله ای ملی می دانستند و عقیده داشتند مسائل دو جانبه جدا از مسائل ملی مصر است.
بعدها مسائل دیگری اضافه شد؛ یک مساله این بود که جنازه شاه به آنجا برده شد و در مسجد رفاهی مصر دفن شد. مساله دیگر حمایت ایران از شخصی بود که سادات، رییس جمهور وقت را ترور کرد. حتی در تهران خیابانی با عنوان خالد اسلامبولی نامگذاری شد.
این موارد مسائل بین دو کشور را پیچیده کرد و هر بار که در زمان آقایان هاشمی، خاتمی برای گفت و گو اقدام شد یا در زمان احمدی نژاد که بدون مذاکره اعلام کرد من روابط را برقرار می کنم، در این دوره ها صحبت هایی مبنی بر احیای روابط وجود داشت ولی در دوره آقای روحانی اتفاق خاصی نیفتاد چون در آن زمان روابط بین ایران و عربستان بسیار تلخ بود و مصری ها حاضر به مذاکره نبودند.
در حال حاضر با توجه به بازگشت روابط مصری ها این آمادگی را پیدا کرده اند که روابط را با رفع آن اختلافات برقرار کنند و سطح روابط به سطح سیاسی ارتقا پیدا کند. اگر این اتفاق رخ بدهد عاملی خوب و در چهارچوب همان سیاست عرفی سازی در خاورمیانه است.
کشور ها با وجود اختلافات سیاسی، مذهبی و ایدئولوژی و قومی با هم روابط داشته باشند و روابط اقتصادی و فرهنگی و تجاری ایجاد شود و البته اختلافات آن ها سر جایش باقی می ماند. این شرایط به بهبود وضعیت امنیتی خاورمیانه و کاهش هزینه های امنیتی کشور کمک می کند و حتی منجر به بهبود روابط ما با آمریکا و اروپا می شود.
این تناقض یا تضاد هایی که در خاورمیانه وجود دارد متوجه تمام کشور ها است. در جریان بهار عربی این تضاد ها بیشتر آشکار شد. اعراب مدتی است که سیاست بالانس و سیاست متوازن را دنبال می کنند دوره ای بعد از اینکه با ایران وارد اختلاف شدند سعی کردند روابط خود را بهبود ببخشند تا در مقابل ایران ابزار دیگری داشته باشند و حالا به دنبال متوازن سازی این رابطه هستند.
مصر از سال 1980 رابطه نزدیکی با اسرائیل دارد و براساس توافق کمپ دیوید گیرنده کمک های نظامی آمریکا است. ارتش مصر با ارتش آمریکا روابط سازمانی دارد. عربستان سعودی هم با آمریکا روابط استراتژیک و راهبردی داشته است.
عربستان در سال های اخیر سعی کرده روابط خود را با روسیه و چین هم متوازن کند و اخیرا با ایران رابطه ایجاد کرده و به دنبال بازسازی و احیای روابط با اسرائیل هم هست، باید منتظر چنین تحولی باشیم.
به جز سوریه که کمی از این قافله عقب مانده است تقریبا تمام کشورهای عربی خاورمیانه در حال برقراری روابط با اسرائیل هستند به نظر من ایران هم این وضعیت را پذیرفته است زیرا ایران روابط قطر و عمان و امارات با اسرائیل را پذیرفت.
در بین همسایگان ایران، آذربایجان و ترکیه و بحرین و امارات وبرخی از کشور ها با اسرائیل رابطه دارند و این احتمال در مورد عراق هم قوی است. اعراب؛ اسرائیل را پذیرفته اند و در بیانیه کنفرانس اخیر آن ها در جده به طور رسمی اسرائیل در مرزهای 67 پذیرفته شد. امروز بحث بر سر کرانه باختری است و غزه امروز منطقه ای مستقل است.
زمانی دنیا دو قطبی بود ولی امروز روسیه تا حد زیادی با جنگ اوکراین تضعیف شده و چینی ها مایل نیستند وارد دو قطبی نظامی شوند از این رو خاورمیانه دستخوش تغییرات بسیاری خواهد بود و ایران ناچار است سیاست های خود را با شرایط روز تغییر بدهد
اعراب حتی پذیرفته اند که قدس دو قسمت شود. موضوع دیگر مثل گذشته حاد نیست. مشکل سر تندروهای اسرائیل است چون آن ها آمادگی ندارند بر سر کرانه باختری توافق کنند اگر آنها کمی نرمش نشان بدهند و دولتی مثل دولت های چپ گرای قبلی اسرائیل مثل حزب کار یا دولتی میانه رو در اسرائیل بر سر کار بیاید آن ها هم این آمادگی را خواهند داشت که دولتی نه کامل ولی دولتی فلسطینی را بیش از دولت خودمختار در کنار خود بپذیرند و در چنین فضایی موضوع فلسطین تا اندازه زیادی حل و فصل می شود.
اسرائیل و اعراب امتیازاتی دارند و آمادگی مبادلات اقتصادی میان این دو گروه وجود دارد. اسرائیل از نظر تکنولوژی به ویژه تکنولئوژی نسل پنجم انقلاب صنعتی بسیار پیشرفته است و حتی چین و هند به دنبال روابط سطح بالا با اسرائیل هستند تا از این امتیاز استفاده کنند، اسرائیل سال ها است که این آمادگی را دارد.
شیمون پرز نخستوزیر اسبق اسرائیل مساله خاورمیانه جدید را مطرح کرد. تند رو های اسرائیل اجازه ندادند این مساله پیش برود وگرنه اسرائیل در زمان او این آمادگی را پیدا کرد که با اعراب مبادلاتی در این سطح داشته باشد.
مشکل بزرگ اعراب توسعه اقتصادی است. کشور های عربی به دنبال به دست آوردن توسعه اقتصادی هستند. چون به رابطه با غرب محتاج هستند و رابطه با غرب موکول به عادی سازی روابط با اسرائیل است. در غیر این صورت غرب حاضر نخواهد شد به آن ها تکنولوژی سطح بالا بدهد. از این رو به نظر می رسد این مسیر امروز در پیش رو است.
بیشترین هزینه را فلسطینیان می دهند. موقعیتی که فلسطینی ها داشتند و تمام جهان عرب پشت آن ها بودند طبیعتا تضعیف شده و قضیه اخیر غزه نشان داد که حتی حماس تنها به طور لسانی از جهاد اسلامی حمایت کرد و حاضر نشد در کنار آن ها بایستد عملا متارکه ای بین جهاد اسلامی، حماس و حزب الله بوجود آمد در صورتی که اسرائیل اقدامی نکند آنها هم کاری نخواهند کرد. از این رو همانطور که گفتم تحولات خاورمیانه قابل پیش بینی نیست. ممکن است شخصی و اتفاقی و حادثه ای مساله را بحرانی کند.
همیشه می خواهد جبهه شرقی به جای اینکه در مقابل اسرائیل قرار بگیرد در برابر ایران باشد. اسرائیل تا حدی موفق شده و از جنگ ایران و عراق در دهه 80 به بعد همیشه این جبهه فعال بود در حالیکه قبلا تهدید منطقه اسرائیل بود. امروز نگرانی اسرائیل تا حد زیادی از بین رفته است ولی اسرائیل در اعماق پنهان ماجرا باید از این وضعیت خرسند باشد.
سیاستی که سال ها پیش بن سلمان با عنوان عرفی سازی اعلام کرد و گفت آماده همکاری با ایران است امروز در حال وقوع است. ایران امروز بر روابط اقتصادی تاکید می کند.
روابط ایدئولوژی با امارات و جنبش های های انقلابی و جریانات برانداز و بی ثبات ساز و … مورد توجه نیست در یمن این اتفاق در حال وقوع است در عراق هم تا اندازه ای مسائل حل و فصل شده است روابط سوریه و اعراب در حال تحکیم است و جنسی از این مسائل در مورد لبنان در حال وقوع است و سیاست خارجی ایران حرکت در مسیر عرفی سازی است.
از نگاه اعراب ایران از سیاست انقلابی دور می شود و همین باعث شده است که سطح روابط بهبود پیدا کند در چنین شرایطی اسرائیل نمی تواند هم زمان دو سیاست را ادامه بدهد و باید تجدید نظر کند.
طبیعی است چون استراتژی اسرائیل بر همین مبنا است اما مشکل اسرائیل این است که تندرو های اسرائیل به دلیل سیاست یهودی سازی خود و بخاطر دنبال کردن ایده کشور خالص یهود مانع هستند. تندرو های اسرائیلی بر این باور هستند که دولت اولیه و باستانی اسرئیل در کرانه باختری تاسیس شده است. آنها فلسطین را سرزمین مقدس خود می دانند.
اسرائیل با تندروهای خود در این روند دچار مشکل است. اگر این آمادگی وجود داشته باشد که تفاهم کنند اعراب و فلسطینی ها هم دیگر به دنبال سیاست های نابودی اسرائیل نخواهد بود و عملا رابطه بین آن ها برقرار می شود، شاید این واقعیت تلخ باشد ولی در حال پیشرفت است و شاید جهان هم از این طرح حمایت کند چرا که علاقه ای به تشنج و جنگ ندارد.
زمانی دنیا دو قطبی بود ولی امروز روسیه تا حد زیادی با جنگ اوکراین تضعیف شده و چینی ها مایل نیستند وارد دو قطبی نظامی شوند از این رو خاورمیانه دستخوش تغییرات بسیاری خواهد بود و ایران ناچار است سیاست های خود را با شرایط روز تغییر بدهد و نمی تواند مثل 40 سال قبل که منطقه وضعیتی انقلابی داشت عمل کند.
در آن زمان منطقه در اوج جنگ سرد بود ولی امروز آن سیاست ها کارگر نخواهد بود. امروز مهمترین مسائل کشور های خاورمیانه توسعه اقتصادی است مهمترین نیاز و بزرگترین بحران کشور ما از رشد ماندگی و عقب افتادگی از توسعه در جهان است. طبیعتا هر دولتی در ایران بر سر کار بیاید مهمترین مساله و انگیزه اش خواسته مردم و توسعه اقتصادی است و طبیعتا برخی در خاورمیانه دیگر از شعار های انقلابی و ایدئولوژیک استقبال نمی کنند.
چي ميگي؟!پس مثلث عبري عربي غربي چي شد؟!اين شعار كه اسراييل ٢٥ سال آينده را نمي بيند و چند سالش هم گذشته چه؟!جبهه مقاومت؟!صدور انقلاب؟و... يعني همه اينها كشك بوده و سرگرمي؟!اي بابا!
مردم کشورهای اطراف خلیج فارس میخوان مثل یک انسان زندگی کنن نه باخوی وحشی گری وتنش افرینی
رابطه ایران و اسرائیل باید بازنگری شود . نمیشود تا ابد با تنش زندگی کرد
فقط عمر و سرمایه ملت ایران و ازبین بردن