شباهتها و تفاوتهای رخدادهای ۱۹۱۷ روسیه با شورش اخیر پریگوژین/ چرا شبح کورنیلوف، پوتین را تعقیب میکند؟
تلاش برای کودتا در سال ۱۹۱۷ در روسیه تزاری یادآور این است که حتی یک شورش بی اثر میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. کرنسکی در سال ۱۹۱۷ با کورنیلوف در هفتههای پس از فروپاشی شورش به همین شکل مهربان بود.
به گزارش فارین پالسی، رابرت سرویس، یکی از همکاران ارشد در انستیتو هوور و استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد است. او کتابهای بسیاری نوشته از جمله "خون روی برف: انقلاب روسیه (۱۹۲۴-۱۹۱۴). کتابهای "تروتسکی؛ کاهن معبد سرخ" و "لنین؛ زندگی انقلابی سرخ" نوشته او با ترجمه "بیژن اشتری" توسط انتشارات "ثالث" به فارسی چاپ شده اند. مقاله او را بخوانید:
ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه به طور آشکاری شوکه شده و رنگ پریده و لرزان به نظر میرسید. این تصویر از او زمانی ارائه شد که نیروهای گروه واگنر از جنوب روسیه به سمت مسکو حرکت میکردند. پوتین در پیام خود به مردم روسیه اعلام کرد که شورش در سال ۱۹۱۷ باعث بدبختی غیرقابل تصوری برای روسیه شده بود. او اشاره کرد هرج و مرج پس از آن شورش به جنگ داخلی دامن زد و دولت از هم پاشید و پس از آن بازسازی روسیه با دشواری صورت گرفت و بی ثباتی بر کشور حاکم شد.
شورش تاریخی مورد بحث یکی از کورکورانهترین شورشهایی بود که روسها در قرن بیستم تجربه کردند. در واقع، روسیه بیش از هر قدرت بزرگ دیگری در آن دههها به خود شورش و کودتا دید. اتفاقی که افتاد آن بود که "لاور کورنیلوف" فرمانده کل منصوب شده توسط "الکساندر کرنسکی" وزیر و رئیس دولت موقت روسیه به این نتیجه رسید که کرنسکی فاقد اراده کافی برای مقابله با شوراهای کارگری است که از دید او مانع از اعمال اراده دولت میشدند. (تزار نیکلاس دوم پیش از این پس از انقلاب فوریه کناره گیری کرده بود)
دولت موقت با مشکلات اقتصادی و ناآرامیهای اجتماعی بی نتیجه دست و پنجه نرم کرد. جنگ بزرگ برای روسیه بد پیش میرفت و از دید کورنیلوف تنها راه حل بازگرداندن نظم بود. از دید او باید جلوی تصرف قدرت توسط ولادیمیر لنین و کمونیستها گرفته میشد. ماجرای کورنیلوف تقریبا به محض شروع به پایان رسید و حرکت او به سمت پتروگراد پایتخت وقت که سفری با قطار بود با بازداشت اش در اواخر آگوست به پایان رسید.
سربازان روس خسته از جنگ قصد نداشتند از فرمانده کل قوا پیروی کنند که به نظر میرسید آنان را به جنگ داخلی میکشاند. کرنسکی چند ماه دیگر در مقام اش باقی ماند. با این وجود، فروپاشی دولتاش ادامه یافت. او به حزب کمونیست اجازه داده بود در ازای کمک به مخالفت با کورنیلوف، آشکارا فعالیت کند.
کمونیستها تبلیغات خود را علیه دولت "بورژوازی" و "امپریالیستی" کرنسکی تشدید کردند. آنان تا اکتبر ۱۹۱۷ میلادی از اختیارات کافی در داخل شوراها برای انجام کودتا علیه کابینه کرنسکی برخوردار بودند. برنامه درسی مدارس روسیه در دوره زمامداری پوتین به دانش آموزان میآموزد که سال ۱۹۱۷ زمان مشکلات بود. از این نظر، هیچ ایده جدیدی در سخنرانی شنبه پوتین خطاب به ملت وجود نداشت. همه این موارد پیشتر و اغلب به شکلی شیواتر بیان شده بودند.
مورخان به درستی به تفاوتهای بین شورشهای کورنیلوف و رئیس گروه واگنر یوگنی پریگوژین اشاره خواهند کرد. با این وجود، آن چه اکثر تحلیلهای رسانهها درباره رویداهای این چند روز از قلم انداخته اند واقعیتی حائز اهمیت است: این که پوتین مجبور شد به روسها اشاره کند که یک شورش حتی بی اثر میتواند پیامدهای وحشتناکی داشته باشد.
به نظر میرسد پوتین متوجه شده بود که زیر سطح زندگی اجتماعی روسیه حس همدردی با برخی از انتقاداتی وجود داشت که پریگوژین در پست ویدئویی خود در تلگرام علیه نخبگان حاکم بر روسیه مطرح میکرد. پریگوژین عمدتا خشم خود را بر مقامهای عالی نظامی متمرکز کرد، اما اظهارات او به حوزههای دیگر نیز کشانده شد. او الیگارشهایی را محکوم کرد که از جنگ روسیه و اوکراین سود برده اند. او در برابر بی کفایتی ژنرالها به خشم آمد. از تلفات بی مورد در خط مقدم ابراز تاسف کرد.
پریگوژین به طرز شگفت انگیز و بی سابقهای در وهله نخست نیاز به چنین جنگی را زیر سوال برد. پریگوژین استدلال کرد یک راه حل مسالمت آمیز میتوانست از طریق دیپلماسی بهتر به دست آید.
در داستان پریگوژین پژواک کورنیلوف وجود دارد. کورنیلوف در سال ۱۹۱۷ میلادی در حالی که از احیای نظم از طریق به کارگیری زور و سرکوب شوراها و دیگر نهادهای غیر دولتی خشمگین حمایت میکرد به دور از تمایل به براندازی تاثیرات انقلاب فوریه بود
تبعید به بلاروس مجازات خفیفی برای شورشیای است که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از اعضای نیروهای رسمی روسیه شد. این که آیا پوتین واقعا پریگوژین را رها خواهد کرد یا خیر به مرور زمان مشخص خواهد شد. او به احتمال زیاد امیدوار بود که کودتای مخفیانه انجام دهد تا شاید پوتین را به عنوان رئیس جمهور حفظ کند البته در صورتی که پوتین متقاعد میشد که خط مورد نظر پریگوژین را در سیاست دنبال کند.
در داستان پریگوژین پژواک کورنیلوف وجود دارد. کورنیلوف در سال ۱۹۱۷ میلادی در حالی که از احیای نظم از طریق به کارگیری زور و سرکوب شوراها و دیگر نهادهای غیر دولتی خشمگین حمایت میکرد به دور از تمایل به براندازی تاثیرات انقلاب فوریه بود. او افسری بود که بدون برخورداری از امتیاز خانوادگی راهی نیروهای مسلح شده بود. او که در اوایل جنگ توسط اتریشیها اسیر شده بود جسورانه از کوهها فرار کرد و به عنوان یکی از قهرمانان نظامی روسیه شناخته شد. او به میهن پرستی روسی و ایمان مسیحی ایمان داشت. دلیلی داشت که تصور کند اگر بتواند کرنسکی را سرنگون کند احزاب سیاسی میانه و راست از اقدام اش استقبال خواهند کرد.
کورنیلوف به موفقیت خود بیش از اندازه اطمینان داشت. او به عنوان یک دیکتاتور بالقوه حتی از ارائه منصب وزارت به کرنسکی ابایی نداشت. با این وجود، در مورد یک نکته خودباوری او موجه بود. او میخواست روسیه در جنگ در کنار بریتانیای کبیر، فرانسه و ایالات متحده پیروز شود. او فکر میکرد که پیروزی آلمان منجر به تجزیه کل کشور روسیه خواهد شد.
پریگوژین روز جمعه هفته گذشته گزینه کاملا متفاوتی را ارائه کرد. مهمتر از همه او مدعی بود که دلیل رسمی جنگ روسیه و اوکراین دروغ است. او اعلام کرد که اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ در حال طراحی یک کارزار تجاوزکارانه نبود و ناتو یک حمله نظامی را تحریک نمیکرد و مردم اوکراین فقط میخواستند به حال خود گذاشته شده و کسی با آنان کاری نداشته باشد و همزمان تبلیغات روسیه افکار عمومی روسیه را فریب میداد.
پریگوژین بنیانگذار شرکت نظامی خصوصی واگنر، استاد ریاکاری است. همه کسانی که حرفه او را دنبال کرده اند از رفتار بد او در داخل و خارج از کشور آگاه هستند. هر جا که او دست به کار شده جنجال و قصابی به دنبال داشته است. روسیه جای بهتری بود اگر صرفا دوست قدیمی اش پوتین او را تشویق نمیکرد و زیاده خواهی و استثماری در کار نبود.
کرنسکی در سال ۱۹۱۷ با کورنیلوف در هفتههای پس از فروپاشی شورش به همین شکل مهربان بود. شرایط حبس در زندان بیکوف ضعیف بود و کورنیلوف به سرعت موفق شد نقشه فرار خود را به جنوب روسیه ترتیب دهد و به منطقه دون در اطراف روستوف آن دون فرار کرد که یک قرن بعد اولین شهری بود که پریگوژین در مدت زمان کوتاهی آنجا تحت کنترل خود درآورد و کودتایش را برنامه ریزی کرد. کورنیلوف نیز از آنجا به جمع آوری ارتشی از افسران سابق امپراتوری به قصد مبارزه با ارتش سرخ جدید کمک کرد. با این وجود، آنان پیروز نشدند. او در عملیات علیه نیروهای دشمن در نزدیکی یکاترینودار شهر کراسنودار کنونی کشته شد.
برای روسها با توجه به تاریخ شان بی ثباتی یک پدیده وحشتناک قلمداد میشود. با این وجود، همانند کرنسکی پس از شکست کورنیلوف پوتین دیگر یک زمامداری نخواهد بود که چالش کشیدنش غیرممکن است. پوتین همواره اصرار داشته که همگان باید مانند تزارها و شاید هم مانند "جوزف استالین" دیکتاتور اسبق شوروی او را به دلیل جلوگیری از بی ثباتی مورد تحسین قرار دهند. او این گونه وانمود کرده که تنها فردی است که قادر خواهد بود ثبات روسیه را تضمین کند. با این وجود، این تضمین پس از تبعید پریگوژین به بلاروس اکنون زیر سوال رفته است. سخنرانی پوتین توهم آمیز بود. ارجاع او به سال ۱۹۱۷ او را به طرز غیرقابل قبولی در نقش کرنسکی و پریگوژین را در نقش کورنیلوف قرار داد.
با این وجود، پریگوژین با پیشروی خود به سوی مسکو سعی در نجات روسیه نداشت. او در تلاش بود منبع پول و قدرت خود را نجات دهد: شرکت واگنر. پوتین نیز تلاش میکرد منابع قدرت و پول خود را نجات دهد. من معتقدم پریگوژین وقتی میگوید نمیخواست پوتین را سرنگون کند در کلام اش صداقت دارد. او صرفا قصد داشت پایگاه قدرت خود را که پوتین میخواست از او بگیرد نجات دهد. با این وجود، او بیش از حد موفق شد و تنها زمانی متوجه وضعیت شده بود که نیروهایش در ۲۰۰ کیلومتری مسکو بودند جایی که نمیدانست پس از آن باید چه کاری انجام دهد. تاریخ اخیر روسیه واقعا داستانی است که توسط یک احمق روایت میشود و هیچ معنایی ندارد.