سرنخ‌هایی از نقش روسیه در عملیات طوفان الاقصی/ نفع پوتین در چیست؟

عملیات غافلگیرکننده و طوفانی طوفان الاقصی که در روز شنبه پانزدهم مهرماه علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد سوالات زیادی را برجای گذاشته است. در فضای رسانه ای و تحلیل ها کلیدواژه های جدید مطرح و سر زبان ها آمد. برخی با طرح تئوری توطئه این فرضیه را مطرح کرده‌اند که مانند ۱۱ سپتامبر، نتانیاهو و موساد از این حمله خبر داشته اما برای اینکه برنامه‌های آتی خود را جلو ببرند، آن را پنهان کردند. اما آنچه که بیشتر نمود پیدا کرد شکست اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی در واکنش به این عملیات ترکیبی بود. تا جایی که توماس فریدمن تحلیلگر برجسته آمریکایی نیز به صراحت اعتراف می کند که علت ضربه‌پذیری این رژیم خیانت وزیر دادگستری و طرح فاسدش و حمایت نتانیاهو از او بود که سرتاسر نظام را دچار شکاف و این چنین آسیب‌پذیر کرد.

اطلاع و یا عدم اطلاع مقام های تل آویو از عملیات، موجب تغییر واقعیات یعنی شکست نمی شود. حتی به زعم رسانه های اسرائیلی، مقاومت فلسطین از وسایل ارتباطی استفاده می‌کند که سرویس‌های اطلاعاتی تل‌آویو کاملاً از آن بی‌اطلاع بوده‌اند.

ارسال پالس‌های ضد و نقیض در خصوص پاسخ رژیم به این عملیات نشانه دیگری بر غافلگیری تل‌آویو است. بنیامین نتانیاهو در حالی همزمان با بمباران کور غزه، اقدام به گسیل نیروهای زمینی به نوار غزه کرده که خود بهتر می‌داند در صورت هر گونه حمله زمینی علاوه بر ورود به یک باتلاق عظیم، جبهه شمالی شعله ور خواهد شد. تجربه تاریخی سال ۲۰۰۵ در این زمینه به وضوح پیش چشم صهیونیست ها قرار دارد.

نقش روسیه در عملیات طوفان الاقصی؟!

یکی دیگر از فرضیه های مهمی که درباره عملیات حماس مطرح می شود نقش روسیه با توجه به جنگ اوکراین است که گفته می شود تلاش پوتین در این راستا گشودن جبهه جنگ دیگری به منظور منحرف کردن اذهان است و در اینجا این پرسش اصلی را مطرح می کند که مسکو از حوادث جدید در منطقه منتفع خواهد شد یا متضرر؟

سرگی سوملنی کارشناس برجسته مسائل اروپا در ارزیابی خود از عملیات طوفان الاقصی در شبکه اجتماعی ایکس این گونه می نویسد: روسیه به وضوح پشت این موضوع است. هیچ متحدی از حماس به جز روسیه تجربه استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و بمب افکن را علیه تانک های نبرد مدرن ندارد. فقط روسیه می تواند حماس را در این زمینه آموزش دهد:

او در ادامه نوشت: از سال گذشته میلادی تا کنون، رهبران حماس حداقل سه بار از مسکو دیدن کردند و با لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و با رهبر چچن یعنی رمضان قدیروف ملاقات کردند و آشکارا صحبت کردند که با مسکو یک نظم نوین جهانی را رقم خواهند زد و همچنین درباره تضعیف غده صهیونیستی مذاکره کردند.

ولادیمیر پوتین در سال جاری مکرراً نظرات یهودستیزی افراطی ارائه کرد و با عبارات یهودی ستیزانه تند لاوروف همراهی کرد که کاملاً مطابق سنت چند دهه مسکو است. لاوروف سال گذشته در اظهاراتی جنجالی گفت: «این که زلنسکی یهودی است مهم نیست؛ این واقعیت، نافی وجود عناصر نازی در اوکراین نیست؛ من معتقدم که هیتلر خون یهودی داشت و برخی از بدترین یهودی ستیزها، خودشان یهودی هستند».

سوملنی در ادامه نوشت: چند فکر دیگر و اینکه چرا معتقدم حماس در این بازی فقط یک پیاده است و برنامه ریز روسیه است:

سطح حمله حماس بی سابقه است. بزرگ است و تحقیرکننده و تکان دهنده است. این مانند ربودن یک سرباز ارتش اسرائیل برای مبادله او با اسیران نیست.

واضح است که حماس نمی تواند کنترل هیچ منطقه ای را حفظ کند. به عقب رانده خواهند شد و انتقام سخت خواهد بود.

 احتمالا هیچ مهاجم و فرمانده مستقیمی از آن جان سالم به در نخواهد برد. آیا دیوانه اند؟ آیا آن ها برای این بخش هم برنامه ریزی کرده بودند؟ من این طور فکر نمی کنم. حماس به خوبی می دانست که چگونه میان خشونت و دریافت پول از اتحادیه اروپا تعادل برقرار کند. این متفاوت است.

بنابراین ایده اول این است: این حمله عمداً توسط حماس برنامه ریزی نشده است، بلکه توسط یک قدرت بزرگتر طراحی شده است که هیچ علاقه ای به حماس ندارد، اما مایل است انتقام نوار غزه را ببیند و بنابراین ایده های ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی را در سراسر جهان ایجاد کند.

نمی‌دانم بعداً چه اتفاقی می‌افتد، اما حمله احتمالی در آینده به سفارت آمریکا و... می‌تواند بر انتخابات ایالات متحده تأثیر بگذارد. فقط قضیه طرابلس را به خاطر بسپارید.

در واقع، هر گونه تشدید تنش به نفع پوتین است، غرب را منحرف می کند و شانس ما را برای توسعه یک استراتژی محکم کاهش می دهد. ما به جای اینکه استراتژیک عمل کنیم، واکنش تاکتیکی نشان می دهیم. هیچ چیز خوبی در این نیست، اما برای کرملین خوب است. به همین دلیل است که من فکر می کنم روسیه پشت این حمله است.