چگونه چین میتواند بحران را به فاجعه تبدیل کند!
در عصری زندگی میکنیم که آن چه غیر قبل تصور به نظر میرسد ممکن است یک شبه رخ دهد.
جنگ در اوکراین و تشدید هرج و مرج و خونریزی در سراسر خاورمیانه نشان دهنده هزینههای انسانی و اقتصادی است.توجه واشنگتن معطوف به تهدید یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه است. تلفات انسانی و اقتصادی قابل توجه خواهد بود و ممکن است ایالات متحده وارد درگیری شود. اما گر چین و کره شمالی به جنگ در خاور دور سوق یابند، فاجعه در راه خواهد بود.
والتر راسل مید، پژوهشگر اندیشکده «هادسون» است و تا سال ۲۰۱۰ به عنوان همکار ارشد «هنری کیسینجر» برای سیاست خارجی ایالات متحده در «شورای روابط خارجی» فعالیت کرده بود. ستوننویس روزنامه «وال استریت ژورنال» است و برای «امریکن اینترست» نیز مینویسد. او یکی از بنیانگذاران اندیشکده مرکزگرای «بنیاد آمریکای جدید» است. او یکی شناخته شدهترین تحلیلگران و نظریه پردازان واقع گرا (رئالیست) در عرصه روابط بین الملل است.
به نقل از وال استریت ژورنال، در روزهای اخیر علیرغم آن که چشمان جهان به وحشت آشکار ایجاد شده ناشی از جنگ اخیر در خاورمیانه دوخته شده چین مشغول اعمال فشار در دریای چین جنوبی بوده است. در آبهای بین المللی مورد ادعای چین در اطراف جزایر اسپراتلی، یک کشتی گارد ساحلی چین و یک کشتی چینی دیگر به سوی یک قایق و یک کشتی گارد ساحلی فیلیپین یورش بردند. وزارت خارجه امریکا واکنشی شدید نسبت به این موضوع نشان داد و اعلام کرد اقدامات چین "قوانین بین المللی را نقض میکند"، اما به نظر میرسد پکن تحت تاثیر این هشدار و اعتراض قرار نگرفته است.
همان گونه که خوانندگان این ستون میدانند مهمترین تحول بینالمللی تحت نظر بایدن رئیس جمهور ایالات متحده فرسوده شدن بازدارندگی آمریکا بوده است. توجه واشنگتن به طور قابل درکی معطوف به تهدید یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه است. تلفات انسانی و اقتصادی قابل توجه خواهد بود و ممکن است ایالات متحده وارد درگیری شود. با این وجود، اگر فرسایش قدرت بازدارندگی آمریکا، چین و کره شمالی را به سوی جنگ در خاور دور سوق دهد فاجعه بزرگ تری در راه خواهد بود.
من در دو هفته گذشته در حال سفر به نقاط مختلف در آن منطقه بودم از پرل هاربر توکیو گرفته تا سئول در کره جنوبی و با مقامهای امریکایی، ژاپنی و کرهای دیدارهایی داشتم. در جریان این دیدارها دائما دو فکر در سرم در جریان بود. نخست آن که جنگ بر سر تایوان برای اقتصاد جهانی بسیار جدیتر از جنگ اوکراین یا حتی یک جنگ منطقهای گستردهتر در خاورمیانه خواهد بود و دوم آن که حاشیه امن ما در حال کاهش است. واقعیت آن است که قدرت بازدارندگی آمریکا در خاور دور در حال کاهش است. دست کم برای چند سال آینده چین و کره شمالی احتمالا دلایل بیش تری برای آزمایش اراده و قدرت ایالات متحده و متحدانش خواهند داشت.
اگر چین تصمیم اتحاد اجباری با تایوان را اتخاذ کند دو گزینه اصلی پیش رو دارد. نخست آن که میتواند به طور مستقیم به آن جزیره حمله کند و دوم آن که تلاش کند آن جزیره را محاصره نماید. تایوان که ۹۷ درصد انرژی خود را از طریق واردات تامین میکند و هم چنین به واردات مواد غذایی وابسته است در برابر چنین محاصرهای آسیب پذیر خواهد بود. علاوه بر آن، تایوان تنها کشوری نخواهد بود که تحت تاثیر قرار میگیرد. چه چین به تایوان حمله کند و چه آن جزیره را محاصره نماید پیامدهای منطقهای و جهانی چنین اقداماتی بزرگترین شوک به اقتصاد جهانی از زمان جنگ جهانی دوم به این سو خواهند بود.
از نظر منطقهای تاثیر بسته شدن دریای چین جنوبی و آبهای اطراف تایوان به روی تجارت بین المللی فاجعه آمیز خواهد بود. کره جنوبی و ژاپن هر دو به شدت به سوخت و مواد غذایی وارداتی وابسته هستند. هر دو اقتصاد به توانایی شرکتهای بزرگ تولیدی خود برای واردات مواد خام و صادرات کالاهای نهایی وابسته هستند. تعلیق تجارت دریایی عملا اقتصاد هر دو کشور را تحت فشار قرار میدهد و باعث میشود تا گرم کردن خانههای شهروندانشان، راه اندازی خودروهای شان و یا تغذیه فرزندان شان در مقیاسی دهها میلیون نفری دشوارتر شود.
بعید نیست که کره شمالی با مشاهده هرج و مرج جهانی و منطقهای از فرصت برای حمله استفاده کند در زمانی که نیروهای ایالات متحده به منظور تقویت و تامین مجدد جنوب با مشکلات زیادی روبرو هستند. در این میان چین نیز متحمل آسیب خواهد شد چرا که کشتیها از مناطق جنگی به شانگهای، چینگدائو یا تیانجین سفر نخواهند کرد. ایالات متحده احتمالا علاوه بر تحریمها کشتیهایی را که به دنبال تامین کالاهای مهم برای چین خواهند بود را محاصره خواهد کرد. برای سایر نقاط جهان این به معنای یک سرگیجه عظیم در زنجیره تامین خواهد بود.
از نیمه هادیهای تایوان که برای بسیاری از صنایع و محصولات مصرفی ضروری هستند تا همه آن اقلام و کالاهایی که چین، ژاپن و کره جنوبی تولید میکنند محصولات خاور دور از قفسههای فروشگاهها محو خواهند شد. در سطح جهانی سازندگان مواد خام برای آن کشورها و هم چنین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی مانند سویا و غلات دسترسی به بازارهای عمده را از دست خواهند داد. علاوه بر آن که تنگناها و انسدادهای زنجیره تامین بازار کالاها را دچار آشفتگی میکند پیامدهای مالی جنگ میتواند چالشهای غیرقابل حلی را برای بانکهای مرکزی جهان ایجاد کند. ارزش سهام بازارها سقوط خواهد کرد و ارزش ارزها در نوسان خواهد بود. هم چنین، بازارهای بدهی با وضعیتی انفجاری مواجه خواهند شد، زیرا وام گیرندگان دولتی مانند چین و ژاپن با شرایط زمان جنگ مواجه خواهند شد و شرکتهای وابسته به اقتصادهای آسیایی برای مدیریت بدهیهای خود در تلاش خواهند بود.
بسیاری از ما که در دوران طولانی صلح به شدت از خود راضی شده ایم هنوز به طور کامل خطراتی که با آن مواجه هستیم را درک نکرده ایم. حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین و حمله حماس به اسرائیل باید برایمان روشن سازد که ما در عصری زندگی میکنیم که آن چه غیر قبل تصور به نظر میرسد ممکن است یک شبه رخ دهد. این روزها به قول "هرمان کان" استراتژیست هستهای نه تنها باید یاد بگیریم که به چیزهای غیر قابل تصور فکر کنیم بلکه باید برای مواجهه با آن آماده شویم.
انشالله آمریکا و انگلیس و اسرائیل نابود بشن چون تمام این فتنه ها در دنیا زیر سر این ام الفساد ها است