چرا پیوستن بحرین به ائتلاف دریایی آمریکا اشتباه بود؟
اختلافات میان کشورهای خلیج فارس در رابطه با پیوستن به ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده نشان می دهد که آنها متوجه این موضوع شده اند که تسلط واشنگتن دیگر آنطور که قبلاً به نظر می رسید غیرقابل نفوذ نیست. شرایط جدید حاکی از آن است که یمن و سایر اعضای محور مقاومت توانایی تحمیل معادله جدیدی علیه اسرائیل را دارند.
بیش از یک هفته از روزی که لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، از گروه ضربت دریایی چندملیتی با عنوان نگهبانان سعادت برای مقابله با عملیات نیروهای مسلح همسو با انصارالله یمن در دریای سرخ رونمایی کرد می گذرد.
سایت the cradle در گزارشی در این باره نوشت : ماهیت، اهداف و اعضای این مأموریت - از جمله بحرین – همگی مبهم هستند. در حالی که منامه مشارکت خود را اعلام کرد، غیبت سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) عربستان سعودی و امارات سؤالات جالبی را قابل طرح می کند. البته انگیزههای بحرین از پیوستن به این ائتلاف مبهم است، زیرا این کشور فاقد هرگونه ناوگان دریایی با اهمیت نظامی است و برای دفاع دریایی خود به کشتیهای کوچک و نیروهای رزمی متکی است. به این ترتیب، شک و تردید جدی پیرامون میزان مشارکت نظامی واقعی این امیرنشین کوچک خلیج فارس در این ائتلاف وجود دارد.
یکی از رهبران اپوزیسیون بحرین که به شرط ناشناس ماندن با The Cradle صحبت میکند، مشارکت منامه را حضور غیرضروری در این ائتلاف می داند و می گوید: رهبر بحرین به وفاداری پیچیده بحرین به ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل، علاوه بر عضویت در شورای همکاری خلیج فارس به عنوان دلایل احتمالی تصمیم عجیب خود اشاره می کند.
موضع دولت بحرین، به ویژه در بحبوحه یورش اسرائیل به غزه و نسل کشی در این منطقه، بسیاری را در داخل کشور شوکه کرده است. با این حال، منامه تحت فشار، سفیر خود را از تل آویو فراخواند و روابط اقتصادی خود را در 2 نوامبر به حالت تعلیق درآورد ، اگرچه اسرائیلی ها ادعا می کنند که به طور رسمی از خروج سفیر بحرین مطلع نشده اند و می گویند روابط بین دو کشور باثبات است.
یک منبع آگاه بحرینی به The Cradle اطلاع داد که این موضع جدا با سیاست دولت از زمان امضای توافقنامه ابراهیم به رهبری امارات و واشنگتن است. او میگوید که دولت به دنبال اتخاذ موضعی بیطرف در مورد مناقشه فلسطینی ها و اسرائیلی ها بوده و آن را به عنوان مبارزه با اشغالگری به رسمیت نمیشناسد.
این سیاست ابتدا توسط ولیعهد و نخست وزیر بحرین، شاهزاده سلمان بن حمد آل خلیفه بیان شد، زمانی که حمله حماس ( عملیات طوفان الاقصی) را یک اقدام تروریستی توصیف کرد و در عین حال کشتارهای اسرائیل را در تلاش برای حفظ یک اقدام تروریستی محکوم کرد.
این منبع همچنین خاطرنشان می کند که همسویی بحرین با سیاست ابوظبی نشان دهنده تغییر به سمت «مدار اماراتی و نه مدار سعودی» است. این امر در آشتی دیرهنگام آن با قطر که توسط ریاض آغاز شد اما در منامه با تردید مواجه شد، مشهود است. به همین ترتیب، امارات متحده عربی نسبت به سعودیها رویکرد کندتری برای احیای روابط با دوحه داشت.
بحرین از سال 1995، زمانی که مناطق وسیعی از قلمرو کوچک خود را برای ایجاد مقر منطقه ای برای ناوگان پنجم ایالات متحده اختصاص داد، نقش تاریخی به عنوان یک متحد نظامی کلیدی ایالات متحده دارد. امروزه این امکانات شامل یک ناو هواپیمابر، چندین زیردریایی، ناوشکنهای دریایی، دهها هواپیمای جنگنده، هزاران سرباز آمریکایی و مقرهای مسکونی آنها در این پایگاه نظامی است که یکی از بزرگترین مراکز ارتش آمریکا در خارج از ایالات متحده محسوب میشود.
به گفته این منبع بحرینی مذکور، نیروی دریایی آمریکا مستقر در منامه به عنوان « پایگاه پیشرفته آمریکایی برای انجام کارهای اطلاعاتی و نظامی واشنگتن در منطقه عمل میکند و حضور آن نشاندهنده تسلط این کشور بر تصمیمگیری سیاسی در پادشاهی در مواقع لزوم است.»
بحرین همچنین مقر نیروی دریایی مشترک است که در سال 2001 برای مقابله با به اصطلاح "تهدید تروریسم بین المللی" تاسیس شد. این نیرو شامل 39 کشور از جمله بریتانیا است که حضور فیزیکی نظامی گستردهای را در قلمرو بحرین به ویژه در پایگاه دریایی جفیر از سال 2018 ایجاد کرده است که اولین پایگاه نظامی بریتانیا در غرب آسیا در چهار دهه گذشته بود.
این منبع بحرینی توضیح می دهد که در حالی که ایالات متحده و انگلیس تمام منابع مورد نیاز خود را در خلیج فارس برای اداره نیروی دریایی جدید ضد یمن خود دارند، آنچه واقعاً به آن نیاز داشتند پوشش عربی برای این فعالیت های خصمانه بود. در اصل واشنگتن برای تامین امنیت ناوبری در منطقه نیازی به نیروهای بحرینی ندارد در حالی که بیش از 30 هزار سرباز در خلیج فارس دارد و می تواند این عملیات را از پایگاه های نظامی مختلف خود مدیریت کند، اما به پوشش عربی نیاز دارد. عربستان سعودی و امارات رسما درخواست ها برای پیوستن به این ائتلاف را رد کردند.
این یک حرکت خطرناک برای منامه است. بعید است که مشارکت بحرین در ائتلاف دریایی نتایج مثبتی برای این کشور به همراه داشته باشد و می تواند تهدیدی برای امنیت استراتژیک آن باشد، به ویژه اگر انصارالله یمن تصمیم به انتقام از حملات ائتلاف جدید به راه انداخته شده توسط آمریکا بگیرد.
هدف قرار دادن بحرین برای یمنیها سخت نیست ، نه فقط به این دلیل که بحرین به تنهایی کوچک و عمدتاً بیدفاع است، بلکه به این دلیل که پایگاه نیروهای متجاوز غربی یعنی ایالات متحده و بریتانیا هم هست.
همانطور که رهبر مخالفان به The Cradle توضیح می دهد: مردم بحرین در نفی اشغالگری اسرائیل اتفاق نظر دارند و به همین دلیل موضع حکومت می تواند با انزوای بیشتر آن در داخل و شکاف های داخلی روبه رو شود.
تصمیم بحرین برای مشارکت در ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده، علیرغم امتناع رهبران شورای همکاری خلیج فارس به دلیل نگرانی های امنیتی، تنها نشان دهنده میزان تسلیم شدن بحرین در برابر هژمونی ایالات متحده و متحد جدید آن، اسرائیل است. یک منبع دیگر بحرینی می گوید: هیچ توجیهی برای مشارکت بحرینی ها در زمانی که عربستان سعودی، همسایه اصلی آن، برای ملاحظات امنیتی، مقابله با انصارالله را رد می کند و موضع خود را در قبال قتل عام علیه فلسطینی ها حفظ می کند، وجود ندارد.
مصلحت های اقتصادی عربستان
عدم حضور عربستان سعودی در ائتلاف به ویژه قابل توجه است. ریاض که از سیاست های گذشته ایالات متحده، از جمله بهار عربی و توافق هسته ای 2015 با ایران سرخورده شده است، اکنون به نظر می رسد که تمایل به آشتی با تهران دارد و روابط با دشمنان ایالات متحده، مسکو و پکن را تشدید کرده است که نشان دهنده تغییر در ملاحظات استراتژیک منطقه ای و جهانی آن است.
بهنظر میرسد عربستان سعودی بهجای مشارکت عمیق در تلاشها علیه تجاوزات اسرائیل یا محور مقاومت به رهبری ایران، تمرکز بیشتری بر کاهش درگیریهای منطقهای، بهویژه جنگ هشت ساله خود علیه یمن دارد. پادشاهی سعودی از نقشه راه سازمان ملل برای صلح و مذاکرات با میانجیگری عمان با صنعا استقبال کرده است که نشان دهنده تمایل به خروج از جنگ ویرانگر و تغییر تمرکز خود از اتکای شدید به حمایت ایالات متحده است.
برای سعودیها، جنگ جاری در غزه و نقش برجسته یمن در محور مقاومت منطقهای، فرصتی برای رهایی از جنگ علیه همسایه جنوبی خود است که در آن بر حل و فصل محلی بین طرفهای یمنی و دولت صنعا به رهبری انصارالله تأکید میکند. ریاض در اوایل نوامبر، با میزبانی اجلاس سران عربی- اسلامی، جهت گیری و همبستگی خود را با غزه نشان داد البته بدون اینکه عملاً اقدامی معنادار انجام داده باشد. به نظر میرسد سعودیها علاقهای به درگیر شدن بیش از حد در این درگیریها ندارند، چه برای توقف تجاوزات اسرائیل و چه برای مقابله با «محور مقاومت» که یمنیها در صفوف آن نقشی حیاتی دارند.
به هر حال، ثبات برای چشم انداز 2030 محمد بن سلمان ولیعهد عربستان و پروژه های آن مانند NEOM، اکسپو 2030 و جام جهانی فوتبال 2034 بسیار مهم است و باعث تجدید نظر در مورد دخالت این کشور در یک تجاوز منطقه ای دیگر به رهبری ایالات متحده می شود که سود چندانی ندارد.
ملاحظات ژئواستراتژیک امارات
به نظر می رسد امارات متحده عربی که به محاسبات استراتژیک معروف است، در رویارویی منطقه ای بسیار محتاطانه تر عمل کرده و در پشت پرده نقش پررنگی ایفا می کند. هنگامی که انصارالله خطوط دریایی را تهدید کرد، امارات متحده عربی اقدام به توسعه یک پل زمینی از طریق خاک عربستان و اردن به فلسطین اشغالی برای حمل و نقل کالا از شرق آسیا کرد. اگر چه کمک آشکارا به اقتصاد رژیم اسرائیل که فلسطین را در محاصره کامل نگاه داشته، برای امارات مخاطره آمیز است اما امارات با انجام این کار، ارزش اقتصادی و سیاسی خود را به طور قابل توجهی برای رژیم اسرائیل که یک اشغالگر است افزایش داده است. در این مورد، اماراتی ها نسبت به عادی سازی رابطه با اسرائیل از خود ثبات نشان داده اند که در صورت تشدید تقابل منطقه ای می تواند عواقب خطرناکی را به همراه داشته باشد.
با در نظر گرفتن واکنش های احتمالی، اماراتی ها از ترس یمن و نارضایتی گسترده تر اعراب و مسلمانان در حمایت آشکار از اسرائیل با پیوستن به ائتلاف دریایی آمریکا در دریای سرخ، از این اقدام خودداری کردند. اساساً، امارات قصد دارد از به خطر انداختن منافع امنیتی خود با شرکت در اقدامات نظامی مبهم که می تواند ثبات و پیشرفت آنها را تضعیف کند، اجتناب کند.
سرنوشت و امکان سنجی عملیات نگهبان سعادت در حال حاضر با توجه به شکست های اخیر و عقب نشینی متحدان مهم غربی از شرکت تحت فرماندهی ایالات متحده در هاله ای از ابهام است.
اختلافات میان کشورهای خلیج فارس در رابطه با پیوستن به ائتلاف دریایی به رهبری ایالات متحده نشان می دهد که آنها متوجه این موضوع شده اند که تسلط واشنگتن دیگر آن طور که قبلاً به نظر می رسید غیرقابل نفوذ نیست. شرایط جدید حاکی از آن است که یمن و سایر اعضای محور مقاومت توانایی تحمیل معادله جدیدی علیه اسرائیل را دارند.
اخی طفلکیا عقلشون به کارشون نمی رسد میخواید چند تا نابغه از امام صادق براشون بفرستید راهنماییشون کنند .