برنامه حزب الله برای جنگ با رژیم صهیونیستی/ مروری بر نقطه ضعف اساسی تل آویو؛ بزرگترین وحشت اسرائیل چیست؟
رژیم صهیونیستی با ادعای ساخت یک منطقه امن برای همه یهودیان تشکیل شد و حالا موشک های مقاومت گنبد آهنین را شکسته و این منطقه امن را به هم ریخته است. این بدین معنی است که مهاجرت به مناطق اشغالی کمتر و کمتر شده و پروژه وطن گزینی (استیطان) نیز متوقف می شود.
به گزارش خبر فوری، ارتش رژیم صهیونیستی و حزب الله در چند روز اخیر، بیشترین حجم تبادل آتش را داشته اند. با وجود اینکه صهیونیست ها توانستند بسیاری از اعضاء حزب الله را ترور کرده و شهرهای مختلف لبنان را بمباران کنند اما همچنان، از موقعیت ضعیف تری برخوردارند. تحلیلگران معتقدند اسرائیل وضعیت خوبی در جنگ ندارد و اگر شرایط میدانی به همین صورت ادامه یابد، اسرائیل بازنده قطعی جنگ است.
این مساله از آن رو مطرح است که شاخص «زمان» در جنگ تبدیل به عاملی تعیین کننده شده است. بر اساس موقعیت ژئوپولیتیک رژیم صهیونیستی، هر چقدر مدت جنگ طولانی تر باشد، شانس پیروزی اسرائیل پایین تر می آید. به همین دلیل، حزب الله تلاش دارد تا حد امکان جنگ را فرسایشی کند و فقط به برافراشتن پرچم «تهدید» بر فراز شهرک های صهیونیست نشین شمالی و همچنین، موشک باران محدود پایگاه ها و فرودگاه های اسرائیل اکتفا کرده است (اینجا بخوانید).
اما به راستی علت این وضعیت چیست؟ چرا اسرائیل دوست دارد هر چه سریعتر به جنگ پایان دهد و چرا تداوم جنگ به ضرر رژیم صهیونیستی تمام خواهد شد؟ پاسخ را باید در بزرگترین «نقطه ضعف» ژئوپولیتیک اسرائیل جست. این ضعف همان نقصانی است که حتی بعد از عملیات «سیف القدس» (چند سال قبل از طوفان الاقصی) نیز بدان اشاره شد.
در واقع، اهمیت بیش از پیش مساله «امنیت» برای رژیم صهیونیستی باعث شده دست و پای این رژیم بسته شود. اسرائیل به خوبی می داند که حتی زخمی شدن یک صهیونیست می تواند به معنی مهاجرت هزاران اسرائیلی از فلسطین اشغالی باشد.
پروژه امنیت و استیطان اسرائیل چیست؟
برای فهم این مساله باید به تاریخ اسرائیل رجوع کرد. آنطور که «شلومو زند» مورخ اسرائیلی و نویسنده کتاب «جعل قوم یهود» نوشته، بنیانگذاران اسرائیل تلاش داشتند از طریق ایجاد مفهوم جعلی «ملت اسرائیل» مهاجران ساکن فلسطین اشغالی را وحدت بخشیده و یک قوم واحد به وجود آورند. این سیاستمداران با توده ای از افراد مختلف مواجه بودند که هیچ ارتباط ارگانیکی نداشتند و برای وحدت بخشیدن‌شان باید آنها را راضی می کردند که به فلسطین مهاجرت کرده و در آنجا شروع به زندگی و کار کنند.
شواهد نشان می دهد رژیم صهیونیستی برای تحقق این هدف یعنی اختراع مفهوم «ملت یهود»، تلاش کرد مهاجران را قانع کند که سرزمین جدید برای آنان که غالبا بازماندگان جنگ جهانی دوم بودند، «امن» است. به همین دلیل، «امنیت» اصلی ترین شاکله وجودی رژیم صهیونیستی شد و مخدوش شدن آن می توانست شاکله این رژیم را از هم بپاشاند.
اسرائیل تلاش دارد از طریق بمباران لبنان و ترساندن حزب الله، مقاومت را راضی به آتش بس و صلح کند تا بتواند شهرک نشینان صهیونیست را به شمال بازگرداند و بدین طریق از طریق احیاء مفهوم «امنیت» پروژه مهاجر پذیری و استیطان را هم تقویت کند
این مطلبی است که «ولید القططی»، نویسنده عرب و تحلیلگر المیادین مدتی بعد از پایان جنگ «سیف القدس» نیز بدان اشاره کرد. طبق تحلیل القططی، بعد از جنگ جهانی اول، یهودیان با شعار و ادعای «بازگشت به خانه» شروع به مهاجرت به فلسطین و اشغال مناطق این کشور کردند. با آغاز جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان به دست آلمان نازی این مهاجرت سرعت گرفت. صهیونیست ها با شعار تامین امنیت برای همه مهاجران، دسته دسته یهودیان را به شهرک های اسرائیلی فرستادند. در حقیقت، هسته اولیه و هدف اصلی تشکیل اسرائیل «امنیت» بود نه رفاه. از این رو، هدف قرار دادن امنیت اسرائیل به معنی نابود شدن آن از درون است و می تواند شاکله این رژیم را از هم بپاشاند.
القططی در تحلیل خود تاکید دارد که موجودیت اسرائیل بر سه مفهوم محوری شکل گرفته است: امنیت، مهاجرت و وطن گزینی (استیطان). از نظر این تحلیلگر، موشک‌های مقاومت (در زمان جنگ سیف القدس) بنیان اول یعنی امنیت را هدف قرار دادند و به همین دلیل، دو بنیاد دیگر یعنی مهاجرت و وطن گزینی نیز به خطر افتاد.
برنامه مقاومت برای ضربه زدن به اسرائیل
مساله فوق الذکر بعد از عملیات «طوفان الاقصی» شدت بیشتری گرفت. رژیم صهیونیستی بعد از حوادث جنگ جهانی و با ادعای ساخت یک منطقه امن برای همه یهودیان تشکیل شد و حالا موشک های مقاومت که در جنگ های اخیر بارها و بارها گنبد آهنین را شکسته و این منطقه امن را به هم ریخته اند. این بدین معنی است که مهاجرت به مناطق اشغالی کمتر و کمتر شده و پروژه وطن گزینی (استیطان) نیز متوقف می شود.
به همین دلیل، حتی اگر نتانیاهو از طولانی شدن جنگ استقبال کند، باز هم مشخص است که حاکمیت اسرائیل به شدت به دنبال جلوگیری از طولانی شدن جنگ است، چرا که می داند طولانی شدن جنگ به معنی کاهش امنیت اسرائیل است و کاهش امنیت اسرائیل بنیاد این رژیم را نابود می کند. اسرائیل تلاش دارد از طریق بمباران لبنان و ترساندن حزب الله، مقاومت را راضی به آتش بس و صلح کند تا بتواند شهرک نشینان صهیونیست را به شمال بازگرداند و بدین طریق از طریق احیاء مفهوم «امنیت» پروژه مهاجر پذیری و استیطان را هم تقویت کند. حزب الله دقیقا به این نقطه ضعف پی برده و در حال ضربه زدن به رژیم صهیونیستی است.
این رو نیست واقعا جریان سنگ قزوینه بابا همه فرمانده ها اسراییل کشته هنوز میگید اسراییل شکست خورده
اسرائیل نابود است....
متاسفانه اگر ایران مستقیما هم وارد جنگ با اسرائیل نشود،باید هزینه آنرا از جیب مردم بپردازد که این امر منجر به فقر بیشتر و تورم بالاتر خواهد شد.
تحلیل گرا بر اساس منافع خودشان صحبت می کنند ولی شرایط میدانی جنگ چیز دیگری را فعلا نشان می دهد از این تحلیلها برای حماس هم بود ولی می بینیم جز دهها هزار کشته و زخمی و ویرانی چیزی نصیب فلسطینیها نشد
آمریکا ، انگلیس و سایر کشورهای اروپایی متمدن اگر کمکهای نظامی و معنوی خود رو به این رژیم جعلی قطع کنند و مردم متجاوزش رو در یکی از کشورهای خودش جا بدند ( چون هولوکاستی هم اگر بود در یک کشور اروپایی بوده ، کشور فلسطین نباید تاوانش رو میداد ) صلح و آرامش به خاورمیانه برمیگرد و کودکان و زنان امنیت پیدا میکنند ، ولی مگر خوی تجاوز و استیلاگری برادران آمریکایی و اروپایی به سرکردگی روباه پیر میزاره
اسرائیل با نابودسازی غزه ،امنیت مرزهای جنوبی خود را به مدت پنجاه سال بیمه نموده است ، متأسفانه اسرائیل قصد دارد در شمال، حزب‌الله را در نواری به عمق ۱۰ کیلومتر به عقب براند و در نتیجه امنیت مرز شمال خود را هم تامین کند ، اسرائیل با شدت عملی که در جنگ اخیر نشان داد باعث می شود در بین ملت‌ها و دولت های دشمن خود افراد احتیاط گرایی شکل بگیرند که خود آنها به عنوان نیروهای ضد جنگ عمل کنند و به این صورت امنیت خود را تامین می نماید .