وزارت امورخارجه در واکنش به یادداشت امنیت ملی رییسجمهور آمریکا/ وزارتخارجه به تبعیت از بیانات و توصیههای مقاممعظم رهبری، با چشمانی باز و با شناختکامل گام برخواهد داشت
معاون حقوقی و بینالملل وزارت خارجه گزارهبرگ این وزارتخانه در واکنش به یادداشت امنیتکلی رییسجمهور آمریکا منتشر کرد.
![وزارت امورخارجه در واکنش به یادداشت امنیت ملی رییسجمهور آمریکا/ وزارتخارجه به تبعیت از بیانات و توصیههای مقاممعظم رهبری، با چشمانی باز و با شناختکامل گام برخواهد داشت](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/o6z1FR3FOJsZ/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJH47rvaOYvSJ/409455_181.jpg)
رئیسجمهور آمریکا در تاریخ 16 بهمن 1403 با امضای یک «یادداشت ریاستی امنیت ملی»، دستور احیای سیاست شکستخورده موسوم به «فشار حداکثری» علیه ملت ایران را صادر نمود.
دولت آمریکا مدعی احیای فشار حداکثری است، اما فشار حداکثری هیچزمان متوقف نشده بود که امروز بخواهد احیا شود. دولت سابق آمریکا حتی یک مورد از تحریمهای وضعشده در گذشته را متوقف نکرده و به اذعان خود، صدها تحریم نیز بر تحریمهای گذشته افزود.
جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که فشار حداکثری را با مقاومت حداکثری پاسخ داده و میدهد و قویا اعتقاد دارد که هیچ ملتی نباید تحت فشارهای غیرمنصفانه و تحریمهای غیرقانونی قرار گیرد.
رویکرد ریاکارانه آمریکا
رئیسجمهور آمریکا در حالی به هنگام امضای سند مذکور از تمایل خود برای گفتگو و توافق با ایران در موضوع هستهای سخن گفت که سند احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» به تعبیر رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، «تمام توطئههای ممکن» را برای مقابله با ایران و تشدید فشارها به مردم ایران در دستورکار قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران در استمرار رویکرد اصولی خود همواره از یافتن راهکارهای دیپلماتیک برای مسائل مختلف، از جمله در موضوع هستهای، حمایت کرده و در طول دو دهه گذشته نیز تعهد خود به دیپلماسی و راهکارهای برآمده از آن را به اثبات رسانده است.
در عین حال، پیشینه تاریخی گواه آن است که ملت ایران هیچگاه مذاکره زیر بار فشار را نمیپذیرد و شرطگذاریهای یکجانبه، ارعاب و تهدید در قبال جمهوری اسلامی پاسخگو نبوده و نخواهد بود. همزمانی صدور فرمان تشدید فشار علیه ملت ایران و ابراز تمایل برای گفتگو و توافق، تنها نشانگر استمرار رویکرد ریاکارانهای است که از دیرباز در دستورکار دولتهای آمریکا در قبال ایران بوده است. اصرار واشنگتن بر این رویکرد دوگانه نه تنها به حل موضوعات کمکی نمیکند، بلکه بر عمق بیاعتمادی به نیات و سیاستهای آمریکا میافزاید.
سابقه عملکرد آمریکا در برجام
دولت آمریکا در شرایطی برای گفتگو و توافق با ایران ابراز تمایل میکند که این کشور مکررا در آزمون پایبندی به تعهدات خود به ویژه در مورد برجام، که توافقی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد است، شکست خورده است. امروز، رئیسجمهوری از گفتگو و معامله سخن میگوید که خود در سال 2018 به صورت یکجانبه حکم به خروج آمریکا از آن داد و شدیدترین فشارها را علیه ملت ایران اعمال کرد. آن تصمیم در حالی اتخاذ شد که به گواه آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران در انطباق کامل با تعهدات هستهای گسترده خود قرار داشت.
حتی پیش از آن نیز عدم اجرای دقیق و کامل تعهدات آمریکا مانع از آن شده بود که جمهوری اسلامی ایران به طور کامل از منافع و مزایای رفع تحریمها، آنطور که در برجام پیشبینی شده بود، بهرهمند گردد. با تمام این تفاسیر، ایران در چارچوب تعهد دیرینه خود به دیپلماسی، تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام، به اجرای کامل تعهدات خود ادامه داد و نهایتا نیز تنها در چارچوب حقوق مصرح در برجام و در تلاش برای احیای دیپلماسی، مجموعهای از گامهای جبرانی را در حوزه هستهای برداشته و توقف اجرای اقدامات مندرج در برجام را متوقف نمود.
در طول چهار سال گذشته نیز با وجود گفتگوهای فشردهای که برای احیای برجام صورت گرفت، واشنگتن با وجود ابراز تمایل کلامی به بازگشت به این توافق، هیچگاه حاضر نشد به تعهدات برجامی خود بازگشته و تحریمها علیه ملت ایران را رفع نماید و هر بار به بهانهای مانع از آن شد که مذاکرات احیای برجام به نتیجه نهایی دست یابد.
در حقیقت، تجربه توافق برجام را میتوان آیینه تمامنمای رفتار دوگانه آمریکا در قبال ایران توصیف کرد. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال رویکرد دوگانه امروز آمریکا، برآمده از این تجربه تاریخی است.
سابقه عملکرد تاریخی آمریکا در قبال ایران
تاریخچه رفتاری دولت آمریکا در قبال دولت و ملت بزرگ ایران مشحون از بیاعتمادی ناشی از تداوم رویکرد استکباری، تهدید و ارعاب، مداخلات مکرر در امور داخلی، دستاندازی به منابع و ثروت ملی تحت عناوین مختلف، محروم ساختن ملت ایران از فرصتهای متعارف تجاری از طریق تحریمها، تحمیل جنگ، توسل به انواع و اشکال تروریسم به ویژه تروریسم اقتصادی، اقدامات ماجراجویانه و بسیاری دیگر از این موارد غیرانسانی و ظالمانه است. این اقدامات با هیچ معیار انسانی و نیز حقوق و مقررات بینالمللی سازگار نیست.
اجرای کودتا علیه دولت قانونی ایران در 28 مرداد 1332، بلوکه شدن تمام داراییهای ایران در آغازین روزهای انقلاب اسلامی، حمایتهای اطلاعاتی، امنیتی و لجستیکی از رژیم بعث صدام در طول جنگ تحمیلی هشت ساله، حمله به سکوهای نفتی، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، خارج کردن نام منافقین از فهرست گروههای تروریستی، ارعاب و تهدید ایرانیان از طریق بازداشت و استرداد آنها به آمریکا، خروج از توافق هستهای، آمریت و عاملیت در ترور قهرمان ملی مبارزه با تروریسم شهید سردار سلیمانی، اعمال تحریمهای فراسرزمینی و هدف قرار دادن گسترده شهروندان ایرانی از طریق این تحریمها و دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای ایران از طریق حمایت از رژیم صهیونیستی، تنها بخشی از مصادیق این اقدامات و رفتارهای خصمانه میباشند.
به گواه تاریخ، وضعیت امروز در روابط میان آمریکا و ایران حاصل مجموعه اقدامات خصمانهای است که واشنگتن در طول قریب به یک قرن علیه ملت ایران دنبال نموده است. واشنگتن با اتهامزنی به ایران نمیتواند واقعیات تاریخی را تغییر داده و ایران را مسئول معرفی نماید.
سابقه عملکرد آمریکا در حمایت از تروریسم و بیثباتی در منطقه
آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند که ایران خود بزرگترین قربانی تروریسم در جهان است و هیچ کشوری به اندازه ملت ایران و نیروهای مسلح آن، در برابر ظهور این پدیده شوم در منطقه غرب آسیا مبارزه نکرده است. ایران جانهای عزیز زیادی را برای حمایت و دفاع از ملتهای منطقه در برابر تروریسم خشن و افسارگسیخته فدا نموده و همواره صلح و آرامش در منطقه را اولویت سیاستهای منطقهای خود قرار داده است. از سوی دیگر، در داخل کشور نیز گروهکهای تروریستی مختلف که با حمایت آمریکا و برخی کشورهای دیگر ایجاد شدهاند، جان بیش از 23 هزار نفر انسان بیگناه را گرفتهاند.
آمریکا با وجود ادعای مبارزه با تروریسم، عملا خود بانی، حامی و عامل گسترش تروریسم و بیثباتی در منطقه غرب آسیا بوده است. چنانکه رئیسجمهور امروز آمریکا نیز بارها اذعان کرده است، لشگرکشیهای آمریکا در منطقه به بهانه «جنگ علیه تروریسم»، چه در عراق و چه در افغانستان، دستاوردی جز بیثباتی و رشد گروههای تروریستی نداشته است.
آمریکا نه در جایگاه شاکی، بلکه در جایگاه متهم باید به این سوال پاسخ دهد که عامل شکلگیری گروههای تروریستی و تأمین منابع مالی و تسلیحاتی گروههای خطرناکی مانند القاعده، داعش و النصره طی دهههای گذشته چه کسی بوده است؟ آمریکا نشان داده است که گروههای تروریستی را ابزاری برای پیشبرد اهداف و سیاستهای خود در برابر کشورها و از جمله در منطقه میداند.
زدن برچسب «حمایت از تروریسم» بر حمایتهای ملت ایران از گروههای مقاومت و ملتهای مسلمان منطقه که برای آزادی سرزمین و کرامت انسانی خود علیه یک رژیم اشغالگر غاصب مبارزه میکنند، واقعیت را تغییر نمیدهد. اتهامزنی به جمهوری اسلامی ایران تلاشی بینتیجه برای سلب مسئولیت از رژیم صهیونیستی و فرار آمریکا از بار مسئولیت خود در حمایت همهجانبه و مطلق از جنایتهای این رژیم است.
ادعاهای حقوق بشری آمریکا
آمریکا در حالی جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم ساخته که خود نه تنها بر نسلکشی و جنایات جنگی آشکار رژیم صهیونیستی در غزه چشم بسته، بلکه همهجانبه از این اقدامات حمایت نموده و اکنون نیز ویرانی حاصل از حملات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی را مستمسکی برای کوچاندن اجباری فلسطینیها از این باریکه و غصب اراضی آنان قرار داده است.
ادعای حمایت از مردم ایران و حقوق بشر در حالی است که واشنگتن سالهاست با اعمال شدیدترین تحریمها مستقیما اقتصاد و رفاه ملت ایران را هدف قرار داده و از فشار اقتصادی بر اقشار ملت ایران به عنوان دستاورد دور نخست «کارزار فشار حداکثری» یاد میکند.
این واقعیت قابل چشمپوشی و انکار نیست که در شرایطی که مردم ایران با همهگیری کرونا دستوپنجه نرم میکردند، دولت آمریکا بیتوجه به تبعات انسانی تحریمها، هر روز بیش از قبل برای تشدید فشار اقتصادی به ملت ایران تلاش میکرد. به گواه گزارشهای بینالمللی، تحریمهای آمریکا نه تنها اقتصاد، بلکه حق بنیادین حیات ایرانیان را هدف قرار داده، به نحوی که جانهای بسیاری به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریمهای ظالمانه از دست رفتهاند.
آمریکا با چنین پیشینهای نمیتواند خود را در جایگاه مدعی و منتقد در موضوع حقوق بشر قرار دهد. بر کسی پوشیده نیست که واشنگتن از طرح ادعاهای حقوق بشری، نیتی جز تشدید فشار بر همان ملتی که برای آنها ابراز نگرانی میکند، ندارد و این خود نشانه دیگری از رویکرد ریاکارانه آمریکا در قبال ایران است.
سیاست بیثباتسازی جهانی
در شرایطی که آمریکا خود را حامی نظام بینالملل به اصطلاح قانونمحور توصیف کرده و همواره از لزوم پایبندی به قوانین بینالمللی سخن گفته است، این کشور در برهههای مختلف بر خلاف قواعد بینالمللی و در جهت ترویج بیثباتی در سطح جهان گام برداشته است.
هرچند آمریکا همواره تخطی خود از قوانین و قواعد بینالمللی را ذیل ادبیات و شعارهای بهظاهر قابل توجیه نظیر حقوق بشر و مبارزه با تروریسم پنهان کرده، اما امروز این کشور با کنار گذاشتن این تعارفات به صراحت به ادبیات امپریالیستی و استعماری روی آورده و نیات خود برای غصب سرزمینهای دیگر، چه در اروپا و غرب آسیا و چه در آمریکای لاتین را پنهان نمیکند.
در حقیقت، امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگر خود به بزرگترین عامل قانونشکنی و نفی اصول و هنجارهای شناختهشده بینالمللی از جمله احترام به تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی بدل شده است. رویکرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را نیز نمیتوان از این ذهنیت و سیاست استعماری مجزا دانست.
عقلانیت، هوشمندی و شرافت
رهبر معظم انقلاب با تکیه بر «تجربه» تاریخی و سوابق عملکرد دولت آمریکا، مذاکره با آمریکا در شرایط امروز را خلاف «عقلانیت، هوشمندی و شرافت» دانستند. ایران هیچگاه از گفتگو ابائی نداشته و میز مذاکره را ترک نکرده است، اما آیا مذاکره زیر فشار حداکثری و تهدید، عزتمندانه و عاقلانه است؟ نباید فراموش کرد این آمریکا بود که از یک سند و تفاهم چندجانبه مذاکرهشده خارج شد و میز مذاکرات را ترک کرد و اکنون نیز با ادعای آمادگی برای مذاکره، همان سیاست قبل را با توسل به رویکرد ناکارآمد فشار حداکثری دنبال میکند.
در همین چارچوب، جمهوری اسلامی ایران در عین پایبندی به سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» در سیاست خارجی خود، معتقد است مذاکره با آمریکایی که امروز به صراحت نسخه اعمال فشار همهجانبه علیه ملت ایران را دستورکار خود قرار داده و صراحتا ایران را به اقدام نظامی تهدید میکند، تأمینکننده منافع ملی ایران نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران در چارچوب ملاحظات دینی و راهبردی خود، هیچگاه ساخت سلاحهای کشتار جمعی، از جمله تسلیحات هستهای را در دستورکار نداشتهو فتوای مقام معظم رهبری در این خصوص، گواهی مسلم بر این تعهد است.
آمریکا به عنوان تنها استفادهکننده از سلاح اتمی در تاریخ نمیتواند و نباید موضوع هستهای را به بهانهای برای تقابل و فشار به ملت ایران بدل نماید.
ایران همچنان به یافتن راهکاری دیپلماتیک به منظور احقاق حقوق ملت ایران و رفع تحریمها متعهد بوده و به رایزنی با طرفهای مربوطه ادامه خواهد داد و در عین حال، از تمام عناصر قدرت ملی خود برای پاسخ و مقابله با تهدیدات بهره خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی ایران منادی صلح و آرامش در منطقه و جهان بوده و به دنبال فشار و تهدید علیه هیچ طرفی نیست، اما اگر طرفی بخواهد ایران را تهدید کند، به صورت متقابل به آن پاسخ داده خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران در واکنش قاطع به هرگونه تعرض به امنیت ملی خود، تردید نخواهد کرد و هر اقدامی علیه کیان ایران را با قدرت پاسخ خواهد داد.
وزارت امور خارجه به تبعیت از بیانات و توصیههای مقام معظم رهبری، با چشمانی باز و با شناخت کامل از ماهیت طرفهای مقابل، در مسیر دیپلماسی عزتمندانه با هدف تامین منافع ملت بزرگ ایران از موضع قدرت، گام بر خواهد داشت.
زندگی نسل بعدی هم نابود شد .