نشستی تبلیغاتی که در گیشه ناکام ماند
طی روزهای گذشته آمریکا و لهستان در حال تدارک نشستی بودند که دیروز و امروز در «ورشو» پایتخت لهستان با حضور وزرای خارجه برخی کشورها در حال برگزاری است.
بنا به ادعای «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، محور این نشست صلح و ثبات در خاورمیانه با تمرکز ویژه بر بحث مقابله با نفوذ بیثباتکننده ایران در منطقه بوده است.
با وجود اینکه مقامات آمریکایی نشست ورشو را کنفرانسی بینالمللی و با دعوت از شمار زیادی از کشورهای جهان عنوان کرده بودند اما خودداری بسیاری از کشورهای دعوت شده به این کنفرانس، از جمله کشورهای عضو اتحادیه اروپا تلاش پمپئو برای کشاندن این اتحادیه به کارزار فشار سیاسی به ایران را با شکست مواجه کرد. چه آنکه همزمانی این کنفرانس با چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هدفی جز افزایش فشارهای دیپلماتیک و روانی علیه جمهوری اسلامی ایران نداشت و حضور با شکوه و بینظیر مردم در راهپیمایی 22 بهمن نیز پوچی و هیچی توهمات سردمداران آمریکا در تضعیف جمهوری اسلامی تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی را بیش از پیش عیان ساخت.
از سوی دیگر با توجه به در پیش رو بودن نخستین سالگرد خروج آمریکا از برجام، دولت ایالات متحده قصد داشت در ماه مه آینده (اردیبهشت ماه ۹۸) با ایجاد یک ائتلاف بینالمللی فصل جدیدی از تحمیل فشارها و مقابله علیه ملت ایران را آغاز کند.
بنا بر آنچه پیشتر از سوی منابع آمریکایی بیان شده بود دولت آمریکا بنا داشت پس از ماه مه با عدم تمدید معافیتهای نفتی فشار تحریم اقتصادی علیه کشورمان را افزایش دهد با این حال پر واضح است که فقدان وجود یک ائتلاف بینالمللی اجرای این طرح جدید ضدایرانی آمریکا را با اختلال جدی مواجه کرد و تلاش دولتمردان ضدایرانی کاخ سفید برای برطرف کردن این نقیصه پیش از فرارسیدن ماه مه و در ماه فوریه با برگزاری یک اجلاس بینالمللی ناکام ماند و به نتیجه نرسید.
همچنین حضور کشورهای وابسته عربی در این اجلاس و نخستوزیر رژیم جعلی اسرائیل نشان میدهد آمریکاییها به بهانه این اجلاس قصد دارند گفتوگوهای مستقیمی میان عربها و این رژیم رخ دهند که به نوعی آشکارسازی در روابط محسوب شود چرا که رژیمهای وابسته عربی و صهیونیستها از تصمیم ترامپ برای خروج نظامیان این کشور از سوریه، بسیار نگرانکننده بوده و اعتماد به آمریکا تا حد زیادی تنزل یافته بود. سران رژیم صهیونیستی و رژیمهای عربی رسماً اعلام کرده بودند که آمریکا آنها را در برابر ایران تنها گذاشته و خروج آمریکا از منطقه به معنی آن است که منطقه کاملاً در اختیار محور مقاومت قرار میگیرد.
به عبارتی آمریکا با برگزاری این اجلاس در واقع تلاش داشت تا حدی نگرانیهای همپیمانان خود در منطقه را پاسخ گوید. البته همانطور که پمپئو قبل از سفر دورهای خود به منطقه اعلام کرده بود، هزینه حمایتهای آمریکا را باید رژیمهای منطقه پرداخت کنند.
این در حالی است که نفوذ معنوی ایران در کشورهای منطقه به ویژه در عراق و سوریه و در نبرد با داعش آشکارا باطل بودن ادعای «ثبات منطقهای و مقابله با نفوذ ایران» اجلاس لهستان را عیان میسازد. جمهوری اسلامی در شرایطی که داعش تا پشت دروازههای بغداد و دمشق رسیده بود و ائتلاف آمریکایی به تماشا و حمایت از تروریستها نشسته بود، بیهیچ چشمداشتی به کمک مردم عراق و سوریه آمد و این کشورها را از لوث وجود تروریستهای تکفیری پاک کرد.
در مقابل اما آمریکاییها ضمن تحقیر رژیمهای وابسته خود، علناً اعلام میکنند چنانچه مایل به دریافت حمایت ما هستید ابتدا باید هزینه گزاف آن را بپردازید و بدانید که بدون حمایت ما بیش از یک هفته دوام نخواهید آورد! نکته دیگر اینکه ائتلاف آمریکا با دیکتاتورها و رژیمهای مستبد خاورمیانه است، بهرغم عیان بودن این اتحاد مسئلهساز، ترامپ برای ایجاد ائتلاف عجله داشت و صرفاً به دنبال انجام اقدام یا ائتلافی مصنوعی بود تا بگوید که کاری انجام داده و در کاخ سفید بیکار ننشسته است. در واقع، آمریکا روی ژنرالها و سلاطین پوسیدهای در جهان عرب شرطبندی کرده که سنخیتی با مردمان خود ندارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با استناد به چنین مواردی است که میفرمایند: «دشمن ما دچار عقبافتادگی ذهنی است؛ حالا [این را] یکخرده بیشتر عرض خواهم کرد. نهفقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمهشان واقعاً دچار یک عقبافتادگی ذهنی هستند. اینها میخواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمیشود دیگر؛..اینها را نمیتوانند درست درک کنند. چون نمیتوانند درک بکنند، پس محکومند به اینکه شکست بخورند؛ مطمئنّاً محاسبات غلط موجب میشود که آنها شکست بخورند؛ در عراق محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در سوریه محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در منطقه شرق ما هم همینجور - حالا نمیخواهم جزئیّات را وارد بشوم- محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ تا امروز. در مورد کشور خود ما هم همینجور [است]؛ چهل سال است اینها دارند دشمنی میکنند با ما، توی دهنشان میخورَد، شکست میخورند؛ چرا؟ چون محاسبهشان غلط است، چون درکشان از واقعیّت غلط است؛ درک درست ندارند.»
اما سؤال اینجاست که چرا در بین تمام کشورهای اروپایی کشور لهستان به عنوان میزبان این رویداد ضدایرانی انتخاب شده است؟!
از زمان روی کار آمدن ترامپ اختلافات میان اروپا و آمریکا در قبال تحولات جهانی و موضوعات فی مابین (حداقل در شکل ظاهری ) روز به روز در حال افزایش است که به مخالفت کشورهای تاثیرگذار اروپایی با سیاست خارجی یکجانبهگرایانه و چالش برانگیز کاخ سفید برای صلح و ثبات بینالمللی باز میگردد. در این میان یکی از موضوعات مهم اختلافی به رویکرد سران دوسوی اتلانتیک در قبال توافق هستهای با ایران موسوم به برجام باز میگردد که ترامپ در ماه می سال گذشته به طور یکجانبه از آن خارج شد.
این اقدام آمریکا و به دنبال آن بازگرداندن تحریمهای یکجانبه علیه تهران با تلاشهای (ولو در ظاهر) سه کشور اروپایی برای تداوم حیات برجام از طریق راهاندازی کانال مالی به منظور حفظ و نگهداری مراودات مالی موثر با ایران همراه بوده است چرا که اروپا در برآوردهای امنیتی، توافق هستهای باایران را موجب کاهش مخاطرات برای محیط امنیتی اروپا در آینده ارزیابی میکنند. لذا در شرایطی که کشورهای تاثیرگذار اتحادیه اروپا از جمله فرانسه و آلمان به عنوان اعضای توافق هستهای (حداقل در ظاهر) همچنان موافق حفظ برجام هستند،بستر سیاسی لازم برای برگزاری این نشست ضد برجامی در این دست کشورهای اروپایی وجود نداشت و کشور درجه دومی مانند لهستان به عنوان یکی از معدود گزینههای موجود در اروپا برای برگزاری یک رویداد ضدایرانی در دسترس مقامات آمریکایی قرار گرفت که این امر نیز نشاندهنده میزان ضعف و استیصال مقامات آمریکایی در پیشبرد اهداف ضدایرانیشان است.
به عبارتی دیگر برگزاری نشست ورشو میتواند باعث تعمیق شکافها میان شرق و غرب اروپا شود؛ همانگونه که وزیر خارجه لهستان چندی پیش در سخنانی گفت که اتحادیه اروپا قادر به مقابله باسیاستهای آمریکا نیست، اکنون نیز آنها در چارچوب سیاستهای کلان خود در همسویی و همراهی با آمریکا در مقابله با چتر سیاسی و امنیتی کشورهای تاثیرگذار اروپایی، میزبانی نشست ورشو را پذیرفتهاند. درواقع، کشورهای شرق اروپا با مشارکت در سیاستهای تفرقهافکنانه آمریکا در اروپا ازجمله شرکت در نشست ورشو به دنبال حضور قویتر آمریکا در اروپا هستند تا بتوانند سیاست خود را در توازنبخشی در روابط کشورهای دیگر حفظ کنند.
از طرفی این موضوع شاید حاوی یک پیام دیگر باشد و آن اینکه احتمالا رویداد لهستان زمینهساز شروع فصل جدیدی از تقابل آمریکا با ایران در ائتلاف با کشورهای درجه دو اروپایی مانند، لهستان، چک، بلژیک، هلند، اتریش، استونی، گرجستان و... باشد که برغم عضویت اغلب آنها در اتحادیه اروپا همواره تابع دستورات واشنگتن بودهاند و در راستای پیشبرد اهداف آمریکا حرکت کردهاند. تحرکات اخیر برخی از این کشورها در سایه غفلت و انفعال دستگاه سیاست خارجی کشورمان از جمله در اتهامزنی بیپایه و اساس به ایران، اخراج دیپلماتهای کشورمان به بهانههای واهی و لغو روادید و اقدامات خصمانه و توهین آمیز با اتباع ایرانی در خاک این کشورها میتواند از جمله نشانههای آن باشد.
لذا مسئولان دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید ضمن هوشیاری نسبت به این مسئله، در نوع تعامل و رابطه با این کشورهای درجه دوم اروپایی دقت و قاطعیت بیشتری به خرج دهند و استیفای حقوق به حق کشورمان را از جایگاه یک کشور مقتدر و توانا با کشورهای تاثیرگذار اروپایی دنبال کنند. به هر ترتیب با عدم حضور کشورهای موثر اروپایی در کنفرانس ورشو آنچه بیش از همه نمایان است ناتوانی واشنگتن در حصول نتایج دلخواه از برگزاری این کنفرانس و ایجاد اجماع بینالمللی علیه تهران به منظور باز داشتن ایران از سیاستهای مستقلانه منطقهای و بینالمللی میباشد.
موضوعی که کاخ سفید امیدوار بود با خروج از توافق هستهای و بازگرداندن تحریمهای گسترده بر علیه ایران حاصل شود اما نه تنها این امر محقق نگردید بلکه موجب بروز اختلافات میان واشنگتن و شرکای اقتصادی این کشور برای حفظ مراودات تجاری با ایران گردید. پس از اعلام ترکیه و عراق در مورد عدم مشارکت در تحریمها علیه ایران، رئیسبانک مرکزی ایران چندی پیش اعلام کرده بود که پس از چین، کرۀ جنوبی، هند و ترکیه، اکنون ژاپن و کرۀ جنوبی نیز واردات نفت ایران را از سر گرفتهاند.
منبع: کیهان
15