گفتگو با بازیگر نمایش «جایی میان خوکها»/ شاهین پاکزاد: ترجیح می دهم تمام وقت، انرژی و توانم را برای یک کار بگذارم/ قلب "پاول" برای آزادی می تپد اما دلبسته امنیت ظاهری خود است
بازیگر نمایش «جایی میان خوکها» درباره نقش اصلی این تئاتر گفت: پاول، که یک سرباز فراریست، از یکسو قلبش برای آزادی می تپد و از سویی دیگر دلبسته امنیت ظاهری خود در خوکدانی است هرچند از زندگی در این فضا نیز خسته است.
شاهین پاکزاد، بازیگر تئاتری که این روزها مشغول ایفای نقش در اولین تجربه صحنه عمومی اش با نمایش «جایی در میان خوکها» به کارگردانی پدرام آزموده است، در گفتگو با خبرفوری از تجربیات تئاتری اش می گوید. این نمایش که تا سوم شهریور در تماشاخانه صحنه آبی است، روایت سربازی فراری از جبهه جنگ است.
با پاکزاد درباره تجربه بازیگری و این نمایش گفتگو کرده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
برای شروع گفتگو، از ورود به دنیای تئاتر بگویید.
من فارغ التحصیل رشته مهندسی برق هستم اما از سال 98 با تشویقهای همسرم وارد کلاسهای بازیگری شدم. در ابتدا دو دوره بدن و حرکت شناسی در آموزشگاه کارنامه و بعد یک دوره کوتاه مدت بازی مقابل دوربین با آقای محمدحسین لطیفی گذراندم. آقای لطیفی به من پیشنهاد دادند که از تأتر شروع کنم. به حرف ایشان گوش دادم و تصمیم گرفتم بازیگری تأتر را به شکل جدی شروع کنم. در سال 99 در دوره های بازیگری تمرکز تا باور با مدیریت آرش فلاحت پیشه شرکت کردم و پس از آن در کارهای پایان دوره بچه های کارگردانی تمرکز تا باور که زیر نظر احسان فلاحت پیشه و حبیب الله دانش بود شرکت کردم و تجارب خوبی کسب کردم. اینجا نقطه ای بود که دیگر به صورت حرفه ای در حال آموزش تأتر بودم.
در خبرها خواندیم که نمایش جایی میان خوکها اولین تجربه صحنه ای شماست. با توجه به اینکه از سال 98 آموزش بازیگری را شروع کردید، چرا اینقدر دیر به روی صحنه عمومی رفتید؟
استاد عزیز آرش فلاحت پیشه یکبار نصیحتی به بچه ها میکرد که شما الان در مرحله ای نیستید که بخواهید هم کلاسها را بیایید، هم نمایش اجرا کنید و یا همزمان مشغول تمرین دو کار باشید. این نصیحت را آویزه گوش کردم و تصمیم گرفتم در هر زمان فقط مشغول یک کار باشم تا بتوانم تمام فکر و انرژی خود رو صرف همان کار کنم. در زمانی که اجرای پایان دوره داشتم، تعدادی از دوستان لطف داشتند و برای بازی در نمایش های اجرای عموم از من دعوت میکردند اما ترجیحم این بود که روی اجرای پایان دوره ام تمرکز کنم اگر چه قرار نیست جایی دیده شود. و زمانی هم که تمرینات نمایش جایی میان خوکها شروع شد در این تصمیم مصمم تر شدم و تمام تمرکزم را روی این نمایش گذاشتم. و خدا را شکر باعث شد بازی ام به عنوان اولین تجربه صحنه عمومی مورد توجه قرار بگیرد و تصمیم دارم این روند را ادامه دهم.
کمی در مورد نقش پاول در نمایش جایی میان خوکها توضیح بدهید.
پاول یک سرباز فراری است که خودش را سالها در خوکدانی خانه اش حبس کرده است. اولین دلیل این کارش ترس از مقاماتی است که فرار از خدمت را بزرگترین خیانت میشمارند و دلیل دومش هم به نوعی مجازات خودش در محکمه وجدانش بوده چرا که خودش هم معتقد است گناه بزرگی مرتکب شده است. اما در طول نمایش شاهد تکاپویش برای رسیدن به آزادی هستیم. به هر چیزی برای رسیدن به آرزویش که همان آزادی است چنگ می اندازد، به یونیفرمش، به پروانه ای که در خوکدانی میبیند و برای او نمادی از دنیای بیرون و آزادی به شمار می رود، به درختان و گلهایی که در گردش شبانه میبیند. اما هیچ یک باعث آزادی او نمی شود. اما در نهایت این ندای درونی خودش است که فریاد آزادی سر می دهد. در واقع پاول از یکسو قلبش برای آزادی می تپد و از سویی دیگر دلبسته امنیت ظاهری خود در این خوکدانی است هرچند از زندگی در این فضا خسته است.
بزرگترین چالش شما در مواجهه با این نمایش چه بود؟
اگر بخواهم نگاه از بیرون به این اجرا کنم مهمترین چالش این بود که نکند چون اولین اجرای من است بخواهم به آن به عنوان یک کار هنرجویی یا کارآموزی نگاه کنم. دائم به خودم نهیب میزدم که قرار بر این است در سالن اصلی تئاتر شهر با صدها مخاطبی که پول دادند، انرژی و وقت گذاشتند، به روی صحنه بروم. پس کم فروشی نباید کرد. نه در تمرینات و نه در اجرا. اما اگر از بعد درون-نمایشی به قضیه نگاه کنیم این خوی حیوانی و مجنون وار پاول بود که نمایش آن در بیان و فیزیک بدنی، بزرگترین چالش بود. در اینکار راهنمایی های کارگردان نمایش، پدرام آزموده عزیز، بسیار کارآمد بود. پدرام برای این نمایش 70 صفحه تحلیل نوشته بود و تسلط بسیار زیادی به متن داشت. ما در مورد ابعاد مختلف شخصیتی پاول ساعتها با هم بحث میکردیم و پدرام با کمال حوصله و دقت از متن و زیر-متن میگفت که این برای من کمک بزرگی بود. اینجا باید از پدرام عزیز بابت تلاشش، وسواسش، سوادش و در نهایت اعتمادش، اینکه مسئولیت این نقش را برعهده من گذاشت تشکر کنم.
استقبال از نمایش را چطور ارزیابی میکنید؟
استقبال بسیار خوبی از نمایش شد. ما توانستیم هم نظر مخاطبان خاص اعم از منتقدان حرفه ای تأتر و هنرمندان را جلب کنیم و هم نظر مخاطب عام را. البته با توجه به تجربه عوامل کار، امکانات موجود و بودجه ناچیزی که توسط خود عوامل گذاشته شده بود و نمایش با آن به روی صحنه رفته، قطعا کار ضعفهایی داشته اما در مجموع استقبال بسیار خوب بود.