بدرقه ققنوسها با اشکهای مردم شهر
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، از ایستگاه مترو که خارج میشوی، نوای مداحی و ذکر یاحسین بلندگوهای اطراف است که تو را با خود به کرب و بلا میبرد. غوغایی دوباره شده است. مردم همه آمدهاند تا هر یک سهم خود را در بدرقه و تشییع شهدا ایفا کنند. زن و مرد، خرد و کلان، همه آمدهاند.
در این 12 روز چه کشیدهاند خانواده 16 آتشنشان شهید؟ گروهی سنج و دمامی را در مصلی مینوازند که در میان نوای مداحی، فضای حزن را با حماسه گره زده است. همه آمدهاند تا تسلی دهنده خانوادههایی باشند که به هزار آرزو چشمانتظار بازگشت فرزندان، مردان و پدرانشان بودهاند که با خداحافظی رفتند. مردانی که صبح پنجشنبه رفتند و تن و دل به دریا زدند و اما هیچگاه از آوار گداخته، سلامی دوباره از آنها شنیده نشد.
در حالی که قرار بوده است کارت برای خبرنگاران صادر شده باشد، اما خبری از کارت نیست. مسئولان مراسم که در چند روز اخیر مشخصات دقیق خبرنگاران را گرفته بودند، بیآنکه کارتی به نام و مشخصات خبرنگاران صادر شود، کارتها را در اختیار فیلمبرداران و عکاسان گذاشتهاند. حضورت در جایگاه ویژه و نزدیکتر به مسئولانی که همواره در پیشانی مجلس شرف جلوس پیدا میکنند با دستانداز مواجه میشود. بعد از معطلی و پاسکاری از روابط عمومی مدیریت تشییع به بچههای حفاظت، بیخیال هر دو میشوی و رو به ورودی جایگاه میروی و در بلبشوی مانع ایجاد کردن برای تصویربرداران و عکاسان تو از گیت جایگاه رد میشوی و درست روبهروی مسئولانی که خود را برای حضور در مراسم تشییع رساندهاند، میایستی.
در محراب مصلای امام خمینی(ره) 16 تابوت شهیدان آتشنشان چیده شده است و در برابر آنها، در پیش مسئولان صاحب منصبان و در پس آنها و در پشت دیواری از داربست، مردم و آتشنشانان داغدار نشستهاند.
چشم میگردانی که کدامها آمدهاند؟ حجةالاسلام محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری، آیتالله امامی کاشانی که عهدهدار اقامه نماز آتشنشانان شهید است، آیتالله آملی لاریجانی و علی لاریجانی رؤسای قوای قضائیه و مقننه، جهانگیری معاون اول رییسدولت، قالیباف شهردار تهران، برخی وزرای دولت از جمله رحمانی فضلی و پورمحمدی وزرای دولت و دادگستری، جعفری دولتآبادی دادستان تهران، امیر پوردستان جانشین فرمانده ارتش، سرلشگر صفوی مشاور عالی رهبرانقلاب، برخی اعضای شورای شهر تهران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در انبوه حضور مردم قدرشناس تهران آمدهاند.
اسامی شهیدان یک به یک از بلندگو خوانده میشود و نوای اللهاکبر جمعیت همراهی میکند با نام این شهیدان.
بعد از تلاوت آیات شریف قرآن و مداحی مداحان، همه آماده اقامه نماز آتشنشانان شهید میشوند.
آیتالله امامی کاشانی با هر ذکر نماز که بر لب میآورد گروهی صدای هقهق گریهشان بلند میشود. نماز بر آنها که به عشق وضو ساختهاند و چهار تکبیر زدند بر دنیا و سبکبال رفتند، پایان میپذیرد.
انبوه جمعیت به سمت تابوت شهیدان جاری میشود. هر کس به هزار امید خود را به تابوت میرساند. اینجاست که فالستبقوالخیرات نمود مییابد. هر کس از دیگری پیشی میگیرد تا داغ دل بگوید با آتشنشانانی که حالا تکههای پاره پاره شده تنشان در این تابوتها آرام گرفته است؛ شهیدانی که از جان و تن گذشتند تا روحشان آنقدر بزرگ شود که شأن شهادت را بیابد و عند ربهم یرزقون شود.
دستهای مردم میشود کوچهای که یک به یک از این کوچه، عاشقانه و در سیل اشک، تابوتها به بیرون شبستان هدایت میشود تا بر روی 4 خودروی آتشنشانی سوار شوند.
جمعیت الله اکبر گویان تابوتها را به 4 خودرو میرسانند و سیل جمعیت تشییع را آغاز میکند.
هر کس به گونهای واگویه غم میکند. اشک و نوای الله اکبر و لااله الاالله است که شهدا را تشییع میکند. ذکر یاحسین از لبها نمیافتد.
همین شنبه شب بود که به هوای تسلیتگویی به آتشنشانان تهران به همراه دیگر اهالی رسانه به برخی ایستگاههای آتشنشانی سرزدهای. خوب میدانی که برخی از این آتشنشانان چه در دل دارند. چه بار بزرگی از غم فراغ یارانشان بر دلشان نشسته است. غمی که از آخرین خداحافظی یارانشان در پنجشنبه 30 دی و آوارگی پلاسکو و ماندنشان در زیر کوهی از آوار گداخته، تا به امروز سنگین و سنگینتر شده است.
تشییع شهدای آتشنشان با حضور سیل جمعیت قدرشناس و آتشنشانان، از ضلع جنوبی مصلی آغاز میشود و پس از طوافی بر دور مصلا، وارد خیابان شهید بهشتی میشود تا از طریق خیابان مفتح تا میدان شهدای هفت تیر ادامه یابد.
به هر گامی که برمیداری و ذکری میگویی به شهادت و شهیدان آتشنشان و شهدای حرم میاندیشی. شهدایی که گروهی از آنها در داخل کشور از جانشان گذشتند تا جان شهروندان از آتش در امان ماند و گروهی دیگر سینه بر جهل و عناد و عداوت داعشی بیمغز ستبر کردهاند و به قیمت جان دادن خویش در فرای مرزهای ایران عزیز، اجازه ندادند که نگاه ناپاک سنگمغزان بر حدود و ثغور ایران اسلامی بیفتد.
به هر گامی که برمیداری یاد خواهش آن کارمند مترو میافتی که پس از راهنمایی تو، دستت را گرفت و در گوشت نجوا کرد که یک گام هم به نیت او در مسیر تشییع شهیدان آتش نشان برداری و تو حالا کمکم فلسفه گمگشتگی صبحت را میفهمی که چگونه میشود برای آنکه فردی دلشکسته و سوتهدل سهمی از تشییع شهیدان آتشنشان ببرد، میشود که تو در مسیر صحیح خطا کنی و بروی و او را ببینی و پس از تحویل پیام اوی شکسته دل برگردی و حالا در این مسیر تشییع باشی و به یاد او.
سیل جمعیت حاضر، حرکت را کند کرده است و به آرامی همراهی با جمعیت تشییعکنندگان و ذکر میگویی.
حالا دقایقی است به حال عکاسان غبطه میخوری. عکاسانی که با دوربینی که قابلیت رصد از دور دارد، در کنجی و اغلب در بلندایی قادر بر آنند که کسانی را در جمعیت در قاب عکسشان ببینند که حضورشان در کنار هم گویای قصهای است. سید پپری که با محاسنی سفید و بلند آمده است. بانوانی که در گوشهای ایستادهاند و اشک میریزند و اگر بخواهی فقط به چشم قضاوت کنی، در حال و هوای شهادت و ایثار نمیگنجندند. دو بانویی که اشک ریزان پاره جگرشان، علی را صدا میزنند که پیکرش بر یکی از چهار خودرو آتشنشانان در حال تشییع است.
کمکم به میدان هفت تیر نزدیک میشوی. در شمال میدان در جمع مردم ایستادهای که میبینی چند نفری تلاش دارند شعارهایی بدهند که با شعار جمعیت قدری تفاوت دارد. گروهی که تلاش دارند در سیل جمعیت، خود را جدای از مردم نشان دهند و خطی بین خود و بین مردم بکشند و تو به این میاندیشی که خودنمایی این گروه معدود با آیین بدرقه شهیدان آتشنشان چه محلی از اعراب دارد؟
مگر وقتی آتشنشانان در آخرین روز دی دل به آتش پلاسکو زدند، به این اندیشیدند که سبقه سیاسی مالکان مغازههای پلاسکو چیست و مشی و مرام اعتقادیشان چیست؟
چند دقیقهای از این خطکشی خودخواسته بین مدعیان بیشفهمی و مردم میگذرد که آمبولانسهای بهشتزهرا برای انتقال تابوت شهدای آتشنشان در کنار 4خودروی تشییع کننده شهدا میایستند. همزمان صدای اذان هم از مأذنهها به گوش میرسد.
آتشنشانانی که تا حالا و در روی خودروهای تشییع پیکر همکاران شهیدشان را تا میدان هفت تیر تشییع کردهاند حالا باید این تابوتها را، که از قضای روزگار و بدعهدی آوار و آتش، سبک هم هستند، بر دست گیرند و بر آمبولانسهای انتقال پیکرها سوار کنند. اینجاست که هر یک از آتشنشانان بغضی را که دوازده روز است در گلو نهفته داشتهاند به غریو الله اکبر و به اشک فریاد میزنند. غریو الله اکبر آتشنشانانی که گوشهای از وجودشان و خاطرات شیرین زندگیشان را، پیکر رفیق و حبیبشان را به دست میگیرند و به سوی آمبولانس هدایت میکند، اشک جمعیت را جاری میکند و هقهق گریه را صدای غالب میدان میکند. دوباره وحدت به میان جمعیت میآید و مدعیان بیشفهمی همنوا با انبوه جمعیت مردمی میشوند که برای تشییع فرزندانشان و شهیدان وطن آمدهاند.
دقایقی بیشتر نمیگذرد که پیکر شهدا برای خاکسپاری در قطعه 50 بهشت زهرا و در جوار شهدای منا راهی میشوند و تو با بار سنگینی از غم از جمعیت جدا میشوی.
یادشان سبز و روحشان عند ربهم یرزقون.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
15