خاطرات آیتالله هاشمی؛ ۱۴ مهر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵: آقای ریشهری گفت بنا دارد نامزد ریاستجمهوری بشود؛ از صداوسیما که برای آقای ناطق نوری تبلیغ میکنند، شکایت داشت
آقاى رىشهرى آمد. گفت بنا دارد نامزد رياست جمهورى بشود. گزارش مذاكرات با رهبرى را داد. از صدا وسيما كه براى آقاى ناطق [نوری] تبليغ مىكنند، شكايت داشت. گفت حوزه علمیه قم بعيد است كه آقاى ناطق را تأييد كنند.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 14 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است:
سال 1371
آقاى [رضا] امراللهى آمد. نتايج مذاكرات با چينىها و روسها در مورد ساخت نيروگاههاى هستهاى و آمادگى آنها براى همكارى بيشتر را گفت. [آقاي علي فلاحيان] ، وزير اطلاعات آمد گزارش امور امنيتى را داد و دربارة مسايل بازسازى آبادان مذاكره شد.
آقاى [سيد ابوالفضل] موسوى تبريزى، دادستان كل كشور آمد. در مورد شلوغى و تراكم در زندانها گفت و پيشنهاد عفو زندانيان معطل جريمه پولى را داشت. دربارة اصلاح قانون مجازات مواد مخدر صحبت شد.
آقاى [محسن] قرائتى، [معاون وزير آموزش و پرورش و رييس نهضت سوادآموزي] و معاونان آمدند. براى نهضت سوادآموزى استمداد كردند و خواستار كمك تبليغى من براى استقبال بيشتر مردم شدند. دكتر [حسن] حبيبى، [معاون اول رييسجمهور] براى مسايل جارى كشور آمد و براي سفر به روسيه كه دعوت شده است، اجازه خواست.
عصر كارها را انجام دادم. شب شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. در اين جلسه، رؤساى دانشگاههاى شيراز و هرمزگان تعيين شدند. اجازه تأسيس دانشگاه تربيت دبير فنى، براى تهيه كادر طرح جديد دوره متوسطه به ادارهكل آموزش و پرورش تهران داده شد و نيز آييننامه اعزام طلاب براى ادامه تحصيل به خارج از كشور تصويب شد. اعضاي شورا، شام ميهمان من بودند.
سال 1372
ساعت هشت و نیم صبح براى معرفى آقاى [مرتضی] محمدخان، به مجلس رفتيم. صحبت كوتاهى در صلاحيتهاى او نمودم و به دفترم برگشتم. مراجعات و نامههاى زيادى از نمايندگان داشتم. مخالفت جدى با او نشد و تأييد شد.
گروهى از پاسداران جماران و سعدآباد آمدند. به خاطر زحمات اضافى كه در دوره تعمير منزل و اقامت ما در میهمانسراى سعدآباد كشيدهاند، از آنها تشكر كردم.
آقايان [مصطفي] پورمحمدى و حميد[رضا] نقاشيان آمدند. گزارش كارهاى اقتصادى و آثار آن را كه با اهداف خاص انجام مىدهند، دادند و از شايعات و مخالفتهایى كه مىشود، و مخصوصاً از مخالفتهاى نظامىها كه باعث مخالفت رهبرى هم شده است، شكايت كردند؛ صحبتها ناتمام ماند.
يكى از كاركنان گمرگ آمد. حرف مهمى نداشت. بىخود وقت داده بوديم، با اصرار فاطى. شوراى عالى استاندارد جلسه داشت. مصوباتى براساس قانون جديد داشتيم.
عصر در جلسه هیأت دولت شركت كردم. استان شدن قزوين و [آقای محمدرضا رحیمی به عنوان] استاندار كردستان تصويب شد. استان شدن قم به كميسيون رفت. تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم و به خانه آمدم. چمدان را براى سفر فردا بستم.
آقاى [علاءالدین] بروجردى از وزارت امورخارجه اطلاع داد، در رسانههاى تركيه اعلان شد كه گروهى تُرك و ايرانى در تركيه بازداشت شدهاند كه قصد انتقال اورانيوم به ايران داشتهاند. نام ايرانىهایی كه بردهاند، مأموران اطلاعات ما هستند؛ اين اتهام بياساس است. گفتم سفيرشان را احضار كنند و به عنوان يك توطئه معرفى كنند و اعتراض نمايند.
سال 1373
در گزارشها آرامش در جمهوری آذربايجان به نفع دولت، به چشم مىخورد. تا ساعت نُه و نیم صبح گزارشها را خواندم و كارها را انجام دادم. موج شديدى در ارتباط با گرانى، در افكار عمومى ديده مىشود؛ تصميم گرفتم كه دست به اقدام جدى بزنيم. آیتالله خامنهاى هم به همين نتيجه رسيدهاند. مزاج جامعه و مسئولان، براى سختگيرى نسبت به گرانفروشان آماده شده است.
آقاى [سیدعبدالله] نورى، رهبر نهضت اسلامى تاجيكستان، همراه با آقاى [مصطفی] پورمحمدى و كارشناسان مربوطه آمد. توضيحاتى دربارة وضع تاجيكستان و تاجيكها در افغانستان و شيوه و هدف مبارزه و تاكتيكها داد. گفت حدود پنجاه هزار آواره در افغانستان دارند که يك سوم آنها در اردوگاهها به كمكهای سازمان ملل وابستهاند. يك سوم، خودشان كار مىكنند و يك سوم هم به كمك دولتها و سازمانها و افراد اسلامى، عرب و ايرانى امرار معاش مىكنند. خودش در استان بدخشان است و روابط اصلياش با [برهانالدین] ربانى و بهخصوص احمدشاه مسعود است و با [گلبدین] حكمتيار و [عبدالرشید] دوستم هم بد نيست. با نظاميان روسى كه در مرز تاجيكستان و افغانستان هستند، روابط خوبى دارند و درگير نمىشوند. سربازان روسى مايل به درگيرى نيستند و معمولاً فرمان فرماندهان را اجرا نمىكنند؛ با حاكمان فعلى تاجيكستان، تفاهم كردهاند كه مانع روى كار آمدن باندهاى شمالى تابع روسيه بشوند و به همين جهت با انتخابات پيشنهادى موافق نیستند، چون مىدانند شمالىها پیروز میشوند و میخواهد، فعلاً دولت موقت اسلامى سركار بيايد. از كمكهاى ايران ممنوناند، گرچه زياد نيست.
گروهى از استادان دانشكده حقوق و علوم سیاسی [دانشگاه تهران] آمدند. از اعمال نفوذ دفاتر نمايندگى رهبرى و خشككردن محيط دانشگاهها شكايت دارند. آقاى [محمدرضا] تخشید، داماد آقاى [محمد] يزدى، [رییس قوه قضاییه] و دو نفر از همكارانش بودند كه آقاى يزدى برايشان وقت گرفتهاند.
آقاى [محمدشریف] مهدوى[شاهرودی]، سفير جديدمان در آفريقاى جنوبى، براى خداحافظى و كسب نظر آمد و از زمينه وسيع همكارى اقتصادى ايران و آفريقاى جنوبى، مثل مبادله نفت و كالا و خدمات گفت. براى سفرم به آنجا برنامه خواست و تأكيد من را براى همكارى دستگاهها، براى حضور بيشتر در آنجا طلبید.
تا ساعت چهار بعد از ظهر، كارها انجام شد. به خانه آمدم. خانم [صدیقه] اشراقى، دختر امام آمد.
سال 1374
براي اداي احترام به محل قربانيان جنگ و محل جنازه هوشيمينه رفتيم. هر دو جا، تاجگل گذاشته شد. محل جنازه هوشيمينه، تحتتعمير بود. نشد جنازه مومياييشده او را ببينيم. به محل خانه مسكوني و محلكار هوشيمينه- كه كنار اقامتگاه خودمان است- رفتيم كه سالهاي پس از آزادشدن هانوي، محل زندگي و كار او بوده. محقر است، با وسایل ساده زندگي، ولي باصفا در يك باغ وسيع و كنار يك استخر. توضيحات دادند و جملاتي در دفتر يادبود، از عظمت هوشيمينه و مبارزات مردم ويتنام نوشتم.
سپس به موزه جنگ رفتيم. بخشي از آثار جنگ را جمع كردهاند. بد نيست و چند فراز برجسته دارد؛ مثل پيروزي مهم بر فرانسويها در «دين بين فو»كه فيلم و منطقه عمليات و توضيحات خوبي دارد و نيز عمليات آزادسازي هانوي و منظرة اولين تانكي كه دروازه كاخ حاكم هانوي را شكست. در دفتر آنجا هم جملات خوبي نوشتم و يك نوار توضيحات را هم گرفتيم.
سپس به خواست من، مقداري در خيابانهاي شهر و ميدانها، ما را گرداندند. در قسمتهايي از شهر، خيابانها بد نيست و مغازهها هم اجناس داخلي و خارجي دارند. درياچههاي زيادي در سطح شهر وجود دارد كه از اجتماع آب باران، در اراضي گود بهوجود آمده و اطراف آنها را درخت و پارك ساختهاند و محلههاي جالبي شده است. در كنار يكي از آنها پياده شديم. توريستها و دستفروشان و تماشاگراني بودند. صيد ماهي و تفريحات ديگر هم هست. ناهار و نماز و استراحت در اقامتگاه داشتيم.
عصر ژنرال جياپ، فرمانده عمليات دينبين فوآمد؛ خودم گفتم ايشان را بياورند. پيرمرد 85 ساله است، ولي سرحال و باروحيه. آیتالله خامنهاي، در تهران يادم آوردندكه خوب است او را ببينم. خوشحال شدهبود، از اينكه او را خواستهام و به عمليات تاريخي دينبينفو اهميت دادهام. يك كتاب كه درآن باره تأليف كرده بود، هديه كرد؛ گفتم ترجمه شود. توضيحاتي دربارة طرح عمليات و علت آن و آثار آن، شرحكار داد و گفت، چند روز قبل از شروع عمليات، تاكتيك به مسئوليت خودش عوض شد. اين از بزرگترين تصميمات در زندگياش بوده. هم اكنون دربارة استراتژي توسعه ويتنام كار ميكنند. خيلي به انقلاب ايران ابراز علاقه كرد. او را به تهران دعوت كردم و هديهاي به ايشان دادم.
با ریيسجمهور، مذاكرات دور سوم داشتيم. توافقهاي وزرا، جمعبندي شد؛ خوب است. در چندين مورد به توافق رسيدهاند. بعد از نماز مغرب، براي مصاحبه مطبوعاتي، در محل ساختمان میهمانسراي دولت رفتيم كه جمعي از همراهان آنجا بودند. سئوالات، نوعاً اقتصادي و عادي بود. روحيات معمول خبرنگاران ديگر كشورها اينجا نيست. اصولاً مردم آرام و سر به زير و سختكوشاند.
سپس به محل رزيدانس سفارت رفتيم؛ اخيراً به ماهي شش هزار دلار اجاره شده است. آقايان [سیدکمال] سجادي، [سفیر ایران در ویتنام] و عليرضايي، دربارة وضع كشور و سفرا و قيمتها و شرايط سياسي، اقتصادي و چشمانداز همكاري توضيحات دادند و من هم چند كلمهاي صحبت كردم. براي شام به اقامتگاه آمديم.
سال 1375
[آقای تویسلاو بوشیناک]، سفيركرواسى آمد. مذاكرات تشريفاتى بود و تأكيد بر توسعه روابط شد. [آقای آنتیکویستیتین]، سفير فنلاند هم آمد. مطلب تازهاى نداشتيم. او گزارشى از مواضع اتحاديه اروپا را داد و من هم مواضع ضدانحصارطلبى آمريكا از سوى اتحاديه را ستودم. [آقای کیم یونگمو]، سفير كُره شمالى هم براى تقديم استوارنامه آمد. از وضع مذاكرات با آمريكا، در خصوص جايگزينى راكتورهاى آبسبك به جاى راكتورهاى هستهاى موجود كُره و مسأله زيردريايى كُرهشمالى كه باعث تشنج در روابط دو كُره شده، سئوالاتى نمودم. بر دوستى و همكارى تأكيد شد.
آقاى [محمدجواد] محمدیزاده، استاندار لُرستان آمد. گزارش تكميل طرحهاى مصوب سفر ریيسجمهور به استان را داد. براى عمران استان و سفر مجدد به آنجا استمداد كرد. آقايان [غلامرضا] رضوانى و [محمدرضا] عليزاده، از شوراى نگهبان آمدند. خواستار بركنارى [آقای اسحاق جهانگیری]، استاندار اصفهان براى انتخابات مياندورهاى مجلس شدند؛ نپذيرفتم و نصيحتكردم كه از اين فكر منصرف شوند.
آقاى [محمد محمدی] رىشهرى، [دبیرکل جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی] آمد. گفت بنا دارد نامزد رياستجمهورى بشود. گزارش مذاكرات با رهبرى را داد كه قبلاً شنيده بودم. از صدا وسيما كه براى آقاى [علیاکبر] ناطق [نوری] تبليغ مىكنند، شكايت داشت. گفت جامعهمدرسين [حوزه علمیه قم]، بعيد است كه آقاى ناطق را تأييدكنند. من هم گفتم، در انتخابات بىطرفى را حفظ مىكنم.
آقاى [عبدالله] كوپايى، استاندار خراسان آمد و براى نيازهاى استان استمداد كرد. عصر آقايان [محسن] نوربخش، [رییسکل بانک مرکزی]، [اکبر] تُركان، [وزیر راه و ترابری]، و [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیر صنایع] آمدند. در مورد نحوه كمك به صادرات صنايع به جمهورىهاى شمالى تصميماتى گرفتيم. آقاى انصارىرفسنجانى آمد و براى خانوادههاى شهدا كمك گرفت. آقاى [محمد] فلاح از [وزارت] اطلاعات آمد و گزارشهایی دربارة مسایل انتخابات و رياستجمهورى آورد. فغ
منبع: انتخاب
24