چرا اسدالله علم قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی را لغو کرد؟ / قرار بود علمای شهرستانها به تهران بیایند و دولت را استیضاح کنند
قرار بود علمای شهرستانها به تهران بیایند و در مسجد سید عزیزالله نظریه خودشان را اعلام کنند و به اصطلاح دولت را استیضاح کنند. ولی در جلسه هیأت دولت وخامت اوضاع را تشریح و لایحه را لغو کردند.
شنبه ۱۴ مهر ۱۳۴۱، قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، به منظور تشکیل شوراهای استان و شهرستان، با ۹۲ ماده و ۱۷ تبصره از تصویب کابینه امیر اسدالله علم گذشت، اما خبر و مفاد آن دوشنبه، ۱۶ مهر در روزنامههای کیهان و اطلاعات منتشر شد. به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون داشت، به زنان حق رأی داده میشد و همچنین شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخابشوندگان حذف میشد.
این دو ماده مراجع تقلید وقت حوزه علمیه قم را آنچنان برآشفت که بلافاصله برای مقابله با آن و به دعوت امام خمینی در منزل آیتالله حائری تشکیل جلسه دادند . تلگرافهای شدیدالحن علما به شاه و در پی آن تعطیلی مساجد و... در نهایت به تسلیم علم انجامید و او ۷ آذر ماه لغو این قانون را ابلاغ کرد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری (امام جمعه کنونی یزد) که خود در مسئله مقابله با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی از همراهان امام خمینی بود، در خاطراتش واکنش علما، به ویژه امام خمینی را به تصویب این لایحه اینطور تعریف کرده است:
به دنبال تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهرماه ۱۳۴۱، مراجع تقلید حوزه علمیه قم ـ. با دعوت امام خمینی ـ. در منزل آیتالله حائری جلسهای تشکیل دادند و اعلامیهای در مخالفت با آن صادر کردند. در میان نامههای اعتراضآمیز مراجع تقلید به شخص شاه، اعلامیه امام لحنی شدید داشت. شاه جواب نامه مراجع را داد و آنها را به دولت ارجاع داد، ولی پاسخ نامه امام را نداد و من احتمال میدهم دار و دسته او ویژگیهای امام را میشناختند و به این دلیل پاسخ نامه ایشان را ندادند که اصلاً حتی نام امام هم مطرح نشود. کار نهضت که بالا گرفت، ما در تهران دو جلسه تشکیل دادیم و در بازار حرکتهایی شروع شد.
در جلسه اول آیتالله ]سید احمد [ خوانساری خودشان آمد. شعار مرگ بر خفقان را حجتالاسلام فلسفی در همین جلسه ابداع کرد و با همین شعار ـ. همراه آقای ناطق نوری ـ. در خیابانها تظاهرات کردیم. در چهارراه سیروس، مأموران پلیس با چند ماشین آمدند. بعضی فرار کردند، بعضی ماندند و ما هم چند تا باتون خوردیم و لباسهایمان نیز پاره شد. از این پس، آیتالله خوانساری وارد میدان مبارزه گشت و ایشان برای اعتراض برگزاری نماز جماعت تهران را تعطیل کرد. در شهرهای دیگری نیز به تبعیت از این اقدام نماز جماعت و منبر رفتن تعطیل شد و این اقدام برای مردم مورد سؤال شد که چرا مساجد تعطیل است!
حدود ده روزی این وضعیت طول کشید. شاه بازاریان را ـ. از جمله حاج محمد کاشی، حاج مهدی خرازی (پدر همین آقای خرازی) که همگی مرحوم شدهاند ـ. تحت فشار و تهدید قرار داده بود و از طرفی قولهایی هم داده بود. چند تا از بازاریها به آیتالله ]سید احمد [ خوانساری مراجعه کرده و ماوقع را شرح داده بودند. نهضت در اوج بود که شنیدم آیتالله خوانساری نماز جماعت را اقامه کرده است، اما نهضت تعطیل نشد.
قرار بود علمای شهرستانها به تهران بیایند و در مسجد سید عزیزالله نظریه خودشان را اعلام کنند و به اصطلاح دولت را استیضاح کنند. حضرات آقایان خوانساری و ]آیتالله سید محمد [ بهبهانی و تنکابنی (پدر آقای فلسفی) و ]آیتالله] محمدتقی آملی نیز قصد حضور داشتند و اعلامیهای را هم تهیه کرده بودند، ولی در جلسه هیات دولت وخامت اوضاع تشریح و لایحه را لغو کردند. همان شب به حضرات اعلام کردند که جلسه فردا را تعطیل کنید، ولی آقایان گفتند که دیر وقت است و نمیتوانیم جلسه را تعطیل کنیم. مردم مطلع نبودند و به همین سبب جمعیت بسیاری در مسجد گرد آمدند و آیتالله بهبهانی به منبر رفت و ماجرای شب گذشته را شرح داد و پس از وی حجتالاسلام فلسفی سخنرانی کرد و گفت: نیمه شب گذشته پدر پیر من را از خواب بیدار کردند و تصمیم جدید دولت را به ایشان گفتند. آیتالله خوانساری نیز اعلامیهای داد و جلسه با تظاهرات مردم با این شعار که «اسلام همیشه پیروز است» پایان یافت.
منبع: خاطرات سالهای نجف؛ جلد ۲؛ فصل نهم: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا ناصری، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص. ۱۹۴.
24