تنهاترین زن جهان
آگافیا لیکووا ۷۶ ساله، ساکن جنگلهای سیبری قادر به زندگی به صورت تنهایی کیلومترها دورتر از سایر ابنا بشر است. خانواده وی سال ۱۹۳۶ از دست استالین فرار کرده و به این منطقه پناه آوردند و وی در اینجا به دنیا آمد.
در سال 1936 خانواده لیکف شهر را ترک کردند و به اعماق جنگل های سیبری رفتند و تا سال 1978 در انزوای کامل در آنجا زندگی کردند. در سال 1978، یک خلبان هلیکوپتر هنگام پرواز روی جنگل های سیبری چیز عجیبی دید. او چند صدمتر بالاتر از دامنه کوه یک فضای باز خالی در میان جنگل دید. از آنجا که این فضای شبیه مزرعه بود او را متعجب کرد، چون نشان می داد کسی در آن زندگی می کند.
زندگی خانواده لیکف در اعماق جنگل های سیبری
با این حال این زمین بیش از 200 کیلومتر از اولین سکونتگاه انسانی فاصله داشت. علاوه بر این، مقامات شوروی هیچ مدرکی نداشتند که نشان بدهد کسی در این منطقه زندگی می کند.
خلبان فرستاده شده بود تا جایی برای فرود گروهی از زمین شناسان برای اکتشاف سنگ آهن پیدا کند. زمین شناسان بعد از مطلع شدن از چیزی که خلبان دیده بود، تصمیم به بررسی گرفتند و وقتی از کوه بالا رفتند یک کلبه چوبی در کنار رود مشاهده کردند.
این کلبه تنها یک اتاق تنگ، کثیف، کهنه و سرد داشت. کف آن از پوست سیب زمینی و پوست دانه های کاج تشکیل شده بود. به سختی می شد باور کرد کسی واقعا در آن زندگی می کند. اما واقعا یک خانواده پنج نفری در آن زندگی می کردند. هرچه زمین شناسان خانواده لیکف را می شناختند با داستان باورنکردنی زندگی آن ها آشنا می شدند.
بزرگ خانواده لیکف پیرمردی به نام کارپ و یکی از مردان مومن ارتدوکس در روسیه بود. پس از آنکه بولشویک های بی ایمان در سال 1917 حکومت روسیه را در دست گرفتند، آن ها با آزار و اذیت مواجه شدند. بولشویک ها مسیحیت را غیرقانونی کردند و برادر کارپ را در سال 1936 کشتند. کارپ فوراً با خانواده اش شهر را ترک کرد و به جنگل رفت.
او همسرش (آکولینا) و دو فرزندش (ساوین و ناتالیا) را به اعماق جنگل برد و چهار دهه درانزوای کامل زندگی کردند. در این مدت خانواده لیکف صاحب دو فرزند دیگر (دیمتری و آگافیا) هم شد. هیچ یک از آن ها غیر از اعضای خانواده خود تا سال 1978 هیچ انسان دیگری ندیده بودند. انزوا زنده ماندن را برای آن ها بسیار دشوار کرده بود. وقتی برف و طوفان محصول آن ها را در سال 1961 از بین برد مجبور شدند کفش و پوست بخورند.
آکولینا ترجیح داد از گرسنگی بمیرد تا فرزندانش گرسنه نمانند.
باوجود سختی هایی که این خانواده تحمل می کردند، عجیب است که تمایلی به کمک گرفتن از زمین شناسان و ترک جنگل نداشتند. در ابتدا، تنها هدیه ای که این خانواده از زمین شناسان قبول کردند نمک بود. در نهایت، چاقو، چنگال، دستگیره، غلات، خودکار، کاغذ و مشعل الکتریکی هم پذیرفتند.
با این وجود، در سال 1981 سه نفر از چهار فرزند خانواده طی چند روز جان خود را از دست دادند. وقتی دیمیتری ذات الریه گرفت، زمین شناسان می خواستند با هلی کوپتر او را به بیمارستان ببرند. اما او حاضر نشد خانواده اش را ترک کند و به آن ها گفت:انسان هرچقدر خدا بخواهد عمر می کند.
برخی معتقدند علت مرگ و میر کودکان این بود که زمین شناسان آن ها را در معرض میکروب هایی قرار دارند که نسبت به آن مصون نبودند. اما نویسنده ای به نام واسیلی پسکوف علت مرگ آن ها را نارسایی کلیه می داند. به دنبال این مرگ ها، زمین شناسان سعی کردند کارپ و فرزند باقی مانده اش را قانع کنند جنگل را ترک کنند. هر دو امتناع کردند و به زندگی ساده خود ادامه دادند.
آگافیا بعد از مرگ پدرش در سال 1988 تنها عضو زنده خانواده لیکف شد. او در ژانویه 2016 تیتر خبرها شد و سپس در 71 سالگی به بیمارستان برده شد تا پایش را درمان کند، پس از آن به جنگل و خانه همیشگی خود بازگشت.
منبع: نمناک
24
خدا فرصت ظلم را به كسي نده