منتشر شده در دوشنبه سیام مهر ماه ۱۳۵۸ روزنامه کیهان
انتقاد تند مکارم شیرازی به نحوه پاکسازیها در اول انقلاب/ میتوانیم همه مردم را به دریا بریزیم و نسل تازهای از بهشت به جای آنها بیاوریم؟!
آیا میتوانیم به کار همه کارمندان و سربازان و افسران و کارگران خاتمه دهیم، حتی آنچنان که معمول شده حقوق بازنشستگی به آنها ندهیم و زن و بچه آنها را گرسنه بگذاریم؟! آیا این کار فوج فوج مردم را به ضدانقلاب نمیپیوندد و جبهه آنها را روز به روز قویتر نمیکند؟!
روز دوشنبه سیام مهر ماه ۱۳۵۸، آیتالله مکارم شیرازی در مطلبی که برای کیهان فرستاد، ضمن انتقاد از شیوهی پاکسازیهای ادارات دولتی، طرحی سهمرحلهای برای پاکسازیِ صحیح ارائه کرد. مشروح یادداشت ایشان به این شرح بود:
هیچکس نمیتواند انکار کند که حکومت طولانی طاغوت که با گذشت زمان تدریجا به شکل یک نهاد فکری و فرهنگی در این کشور درآمد، به قدر کافی همهی دستگاههای کشور را آلوده ساخت و هیچ دستگاهی از موج این آلودگی برکنار نماند.
و نیز هیچکس نمیتواند انکار کند که انقلاب به معنی راستین و بنیادیاش جز با پاکسازیِ عمیقِ همهی این دستگاهها میسر نیست، و گرنه انقلاب یک امر گذرا و سطحی و زایلشدنی و در نتیجه فاقد محتوا خواهد بود؛ چراکه یک مملکت مانند یک ساختمان است که هرگاه فرسوده و پوسیده شد، تنها با تغییر رنگ دیوار و نقش دیوار کارش به جایی نمیرسد، بلکه باید شالودهها را از ریشه نوسازی کرد.
اما متاسفانه در مسئلهی پاکسازی که امروز در جریان است چنان اشتباهاتی صورت گرفته که نهتنها به پاکسازی نینجامیده بلکه همهی دستگاهها را به هم ریخته، و آنها را به شکل بیروح و راکد درآورده، به گونهای که ناامنی و بلاتکلیفی و سردرگمی در همهی آنها به چشم میخورد و یک حالت ابهام توام با نگرانی نسبت به آینده که طبعا با دلسردی همراه است بر تمام این سازمانها سایه افکنده است.
حتی در این پاکسازی عجولانه و فاقد برنامه، گاهی عناصر ضدانقلاب ترفیع یافته، و عناصر انقلابی عقب رانده شدهاند! در کنار این پاکسازی مجازات بیش از استحقاق، مجازاتِ گناهی که دیگران مرتکب شدهاند، و مجازات گناهانی که هرگز انجام نشده تا بخواهید فراوان است.
اینکه میشنویم بازده کار در بسیاری از کارخانهها پایین آمده، بعضی از موسسات به حالت نیمهتعطیل درآمده و در ادارات کمکاری و رکود جای تحرک انقلابی و نشاط را گرفته، تمامِ آن به خاطر این نیست که هنوز عناصر طاغوتی سرِ کارند بلکه قسمت مهمی از این پدیدهی خطرناک معلول پاکسازی است.
امام بزرگترین خدمت را به مملکت کرد و آن را از زیر سلطنهی «استبداد داخلی» و «استعمار خارجی» به در آورد، کاری که هیچکس پیشبینی آن را نمیکرد، ولی با این وضعی که ما در پیش گرفتهایم میترسم تمام دستاوردهای این پیروزی عظیم تاریخی را به خطر افکنیم.
به عقیدهی من پاکْسازی صحیحی که میتواند در عرض مدت کوتاهی خون تازهای در عروق ادارات و تمام کارگاهها و موسسات صنعتی و تجاری به جریان اندازد، و همه را به حرکت درآورد، و در عین حال ضایعاتش کم باشد، فقط با یک برنامهی دقیق سهمادهای امکانپذیر است که ذیلا از نظر شما میگذرد (لطفا درست دقت کنید):
۱- مرحلهی ضربت: در مرحلهی نخست باید تمام سردمداران و مهرههای اصلی که عامل کشتار و یا غارت بیتالمال بودهاند (و شاید عدد آنها از چند صد نفر تجاوز نکند که عدهای از آنها تاکنون دستگیر و مجازات شدهاند) دستگیر کرد آنها که مستحق اعداماند اعدام و آنها که مستحق زنداناند به زندان فرستاد. همانگونه که قرآن میگوید: فقاتلو ائمهالکفر: «با سردمداران کفر پیکار کنید»؛ چراکه عاملان اصلی فتنه آنها هستند و با مجازات آنها آتش فتنه خاموش میشود.
۲- مرحلهی مهلت: در این مرحله باید یک مهلت (مثلا به مدت ۶ ماه) به تمام مردم کشور داد، به تمام آنها که به نحوی از انجام با طاغوت و مهرههای بالا همکاری در حدود گناهان صغیره داشتهاند، به تمام آنها که آگاهانه یا ناآگاهانه به سوی برنامههای آنها کشیدهاند. این مهلت به هر حال ضروری و واجب به نظر میرسد چراکه اولا به هنگام بررسی «جرم» و «جریمه» باید شرایط زمانی و مکانی و چگونگی محیط، و کیفیت روانی مردم را فراموش نکنیم. باید بدانیم در یک محیط که تمام وسایل ارتباط جمعی آن در خدمت بیدادگران است و آنها با نهایت مهارت سعی دارند مبانی فکری و عقیدهای توده را ویران کنند، بدیها را خوب، و خوبیها را بد جلوه دهند، و از دوران دبستان تا سطح دانشگاه، و از مراکز بزرگ تا دورافتادهترین روستاها را زیر بمباران تبلیغات مداوم خود گیرند، آلوده شدن بسیاری از مردم کاملا طبیعی است.
هرگز نمیگویم باید همرنگ جماعت شد، هرگز ادعا نمیکنم در اینگونه محیطها مردم مسئول گناهان خویش نیستند، بلکه میگویم این عوامل به طور قطع از عوامل تخفیف جرم و مجازات است.
سربازانی که همهروز در گوششان این پیام شیطانی را میخواندند: «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه»! و کارمندانی که مرتبا شعار تکیفگونهی: «خدا، شاه، میهن» در برابر چشمانشان بود، با سربازان و کارمندانی که در محیط جمهوری اسلامی پرورش مییابند هرگز یکسان نیستند و همگامی این دو را با یک نظام طاغوتی نمیتوان به یک چشم نگریست.
ثانیا – علاوه بر ناآگاهیها، نیازهای گوناگون زندگی، راه بسیاری از کارمندان و کارکنان موسسات مختلف این کشور را به همکاری با آن دستگاهها گشود (البته همکاری عادی و معمولی، نه در سرحد سردمداران و پایهگذاران رژیم و مهرههای اصلی) و اگر بخواهیم جرایم کوچک و بزرگ را همه به حساب بیاوریم، حتی چسبانیدن یک عکس و شرکت در یک مراسم نیایش، پای میلیونها یا صدها هزار نفر به این ماجراها کشیده شده است.
آیا میتوانیم همهی این مردم را به دریا بریزیم و نسل تازهای از بهشت به جای آنها بیاوریم؟! آیا میتوانیم به کار همهی این کارمندان و سربازان و افسران و کارگران خاتمه دهیم، حتی آنچنان که معمول شده حقوق بازنشستگی به آنها ندهیم و زن و بچهی آنها را به گرسنه بگذاریم؟! آیا این کار فوج فوج مردم را به ضدانقلاب نمیپیوندد و جبههی آنها را روز به روز قویتر نمیکند؟!
از اینها گذشته در میان این گروه مدیران لایق، مهندسان ماهر، استادان باارزش، تکنسینها و کارگران باتجربهای هستند که اگر آنها را از کار برکنار سازیم با این کمبود نیروی انسانی ماهر که شدیدا با آن روبهرو هستیم هیچ چیز جای آنها را پر نخواهد کرد، و بسیاری از موسسات به حالت رکود و تعطیل درمیآید.
آیا مجموع این جهات ایجاب نمیکند که به همهی این مرتکبین گناهان صغیره اعلام کنیم که اگر وضع خود را با نظام جدید، با جمهوری اسلامی، با حکومت حق و عدالت در ظرف شش ما تطبیق دهند و چرخهای زندگی را در سطح مملکت به گردش درآورند همهی گناهان گذشتهی آنها بخشوده خواهد شد و گذشته به کلی به دست فراموشی سپرده میشود و جای هیچگونه نگرانی نیست؟
اما اگر بعد از گذشتن شش ماه این تطبیق حاصل نشد با شدت عمل فوقالعاده با آنها رفتار خواهد شد.
من یقین دارم که این وضع موجی از امید و حرکت در دلها به وجود میآورد، و دلسردی و ناامنی فکری کنونی جای خود را به حرارت و امنیت و آرامش روحی که مقدمهی هرگونه فعالیت مثبت و سازنده است میدهد.
تنها ایرادی که ممکن است به من کنید این است که ما چه اطمینانی داریم که عناصر طاغوتی و همکاران رژیم سابق در همین مهلت دسته به توطئه نزنند؟!
ولی این یک پاسخ روشن دارد و آن اینکه عناصر خطرناک و توطئهگر جزو گروه اولاند، همان گروه چند صد نفری که باید کنار روند و با کنار رفتن آنها دیگر خطر توطئهای باقی نمیماند، بهخصوص که مردم با ما هستند و اکثریت قاطع کارمندان و کارکنان دیگر را در کنار خود خواهیم داشت.
۳- مرحلهی تصفیه: پس از اتمام مدت مهلت، باید دست به تصفیهی قاطع و همهجانبهای در برابر آنها که خود را با نظام جدید تطبیق ندادهاند زد، و اگر افرادی تا آن زمان به همان حال سابق بمانند، که من مطمئنم افراد بسیار کمی خواهند بود، بیرحمانه مشمول تصفیه میشوند.
این تصفیه نیز باید با مطالعهی دقیق و برنامهی حسابشده و مدارک کافی انجام گیرد. حتی باید زن و فرزندان کوچک تصفیهشدگان را زیر پوشش حمایت جمهوری اسلامی قرار داد تا به گناه دیگری مجازات نشوند، و به خیل ضدانقلاب نپویندند.
و در اینجا یک مسئلهی مهم دیگر نیز هست که باید با دقت آن را دنبال کرد و آن بسیج همهی امکانات تربیتی و دستگاههای ارتباط جمعی برای شستوشوی روحی و فکری مجرمان و خطاکاران و ناآگاهان در این مدت مهلت ۶ ماه است؛ چراکه رسوبات نظام پوسیدهی شاهنشاهی جز با یک سلسله تبلیغات مستمر و پیگیر، از مغزها برچیده نمیشود و افکار انقلابی بدون یک برنامهی حسابشده آن هم با استفاده از آخرین مطالعات روانشناسی و روانکاوی و جامعهشناسی جای آن افکار ویرانگر را نخواهد گرفت.
من با فکر قاصر خود صحت این روش پاکسازی را تضمین میکنم و نتایج درخشان آن را از هماکنون با چشم میبینم.
این همان طرحی است که ما از روش پیامبر اسلام (ص) آموختهایم و در قرآن مجید در آیات نخستین سورهی برائت و همچنین در تاریخ زندگی پیامبر در فتح مکه گوشهای از آن دیده میشود.
لعنت و نفرین خدا بر کسانی که زندگی ما را به این روز انداختند
جنابعالی خودتان هم جزیی از حاکمیت حکومت جمهوری اسلامی ایران هستید از اینرو خرده گرفتن و انتقاد از حاکمیت، نوعی خودزنی به شمار می آید!
پاکسازی؟!
فعلا که شده دولت ناپاکان و اختلاسگران رانت خوار، نمردیم معنی پاکی و پاکدستی را هم فهمیدیم!
معنی پاک سازی از دید اینا یعنی پاکها رو پاک سازی کردن و ناپاکها رو گذاشتن جاشون!!!
در کل گفته الان اعدام نکنید شش ماه بعد اعدام کنید!!!!
مردم خواب بودند و حاکمان برای حفظ خود و نظامشان بیشمار مظلومان را بخاک سیاه نشاندند.این ظلم در حق هموطن تا امروز در اصفهان استمرار یافته است.توهم و ولع قدرت و ثروت ایران را قبرستان کرده است.این چنین خون ریزی و فقر در تاریخ بیسابقه است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید لا اکراه فی الدین قد تبین رشد من الغی
هیچ اجباری در دین نیست راه از بیراهه مشخص شده
آنگاه آقایان میگن هر کی که با ما نبود اعدامش کنید و جالب خود را پیرو قران پیامبر اکرم (ص) میدانند