مروری بر چند داستان جالب از سفر تاریخی امام خمینی (ره) از پاریس به تهران
ماجرای پوشیدن جلیقه ضد گلوله توسط امام (ره) چه بود؟/ سرنوشت عجیب همراه فرانسوی امام خمینی (ره) که دستش را گرفت
به مناسبت سالروز بازگشت تاریخی امام خمینی (ره) از پاریس به تهران، مروری داریم بر مهم ترین حواشی و نکات مربوط به این سفر مهم و تاریخی.
به گزارش خبر فوری، بدون شک روز 12 بهمن 1357 یکی از باشکوه ترین و مهم ترین روزهای تاریخ ایران به حساب می آید. پیاده شدن امام خمینی (ره) از هواپیما و بازگشت به وطن بعد از 14 سال دوری تبدیل به یکی از ماندگارترین قاب های تصویری تاریخ معاصر ایران شد.
بازگشت امام (ره) از پاریس به ایران حواشی بسیار زیادی داشته است. بسیاری از این می ترسیدند که ارتش به این هواپیما شلیک کند. برخی از باز بودن فرودگاه ها مطمئن نبودند و برخی دیگر نیز می ترسیدند امام (ره) زیر دست و پای مردم مشتاق و منتظر له شود. با این همه، هواپیمای پاریس بدون مشکل در تهران نشست و مبدائی شد برای تحولات گسترده ی روزهای بعد.
در این گزارش مروری بر جالب ترین حواشی و نکات مربوط به سفر تاریخی امام خمینی (ره) و همراهان از پاریس به تهران داریم:
هواپیمایی که ایرفرانس نمی خواست بدهد
به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در ابتدا قرار بود امام با یکی از هواپیماهای داخلی به ایران بازگردد و حتی هواپیمایی هما پروازی با نام پرواز انقلاب آماده کرده بود که به فرانسه برود و امام را به وطن برگرداند ولی با مخالفت دولت بختیار و بسته شدن فرودگاه عملاً این کار اتفاق نیفتاد. از این رو همراهان امامخمینی در فرانسه، برای اجاره هواپیما با شرکتهای هواپیمایی وارد مذاکره شدند. اما هیچ شرکتی «حاضر نمیشد که قبول ریسک نموده و حامل امام و همراهان به سوی ایران شود.» سرانجام شرکت ایرفرانس با شرایطی این مسئولیت را قبول کرد. شرکت ایرفرانس دومشکل داشت: عدم تأمین امنیت از سوی دولت ایران و عدم آمادگی فرودگاه تهران به دلیل تعطیلی چند روز گذشته و ادامه اعتصاب.
آیتالله موسوی تبریزی در خصوص این ماجرا میگوید: «تصمیم امام این بود که در هر شرایطی به ایران بیاید، اطرافیان امام در پاریس با ایرفرانس وارد مذاکره شدند و در نهایت شرکت ایرفرانس با تأیید از مقامات دولت فرانسه پذیرفت که حضرت امام و اطرافیانش را به ایران منتقل کند... این پرواز که به خاطر هماهنگیهای انجامشده با دولت ایران و همچنین مقررات بینالمللی مربوط به پرواز هواپیماهای مسافربری که ایران هم بدان پایبند بود خطری را متوجه هواپیما و کادر پروازش نمیکرد.»
در چنین شرایطی مسئولین کمیته استقبال با مسئولین سازمان هواپیمایی کشوری وارد مذاکره شدند تا فرودگاه را از هر جهت برای فرود هواپیمای امامخمینی مهیا سازند. از طرف دیگر مسئولین کمیته با دولت نیز مذاکراتی به عملآوردند و دولت رسماً موافقت خود را به شرکت ایرفرانس اعلام کرد.
هواپیما تنها 200 سرنشین داشت
هواپیمایی که به حضرت امام و همراهان اختصاص یافته بود اگرچه یک جمبوجت بود، تنها 200 سرنشین داشت. هواپیمایی ایرفرانس در این مورد اعلام کرد که، چون ممکن است به هواپیما اجازه فرود داده نشود، هواپیما به اندازه معمول سرنشین نداشت و در عوض هواپیما برای بازگشت به فرانسه بنزین ذخیره کرده بود.
خاک فرانسه به امام هدیه شد
امام در ساعت 11 و 30 دقیقه به وقت پاریس محل اقامت خود را در نوفل لوشاتو ترک کردند و در حالی که مقداری از خاک فرانسه را که توسط اهالی نوفل لوشاتو به ایشان هدیه شده بود، همراه داشتند به طرف فرودگاه حرکت کردند.
هنگام عزیمت ایشان، رئیس ژاندارمری منطقه به دیدارشان آمد و اظهار امیدواری کرد که فرانسویها میهماننوازیهای لازم را در مورد ایشان به عمل آورده باشند.
پوشیدن جلیقه ضد گلوله
شهید مهدی عراقی در خاطرات خود آورده است که در طول مسیر، امام ابتدا از پذیرفتن جلیقه ضد گلوله پرهیز داشتند، ولی به دلیل تأکید اطرافیان جلیقه را زیر عبا پوشیدند، هرچند به دلیل سنگینی آن ساعاتی در داخل هواپیما آن را از تن درآوردند.
امام خمینی راحت کف هواپیما خوابید
یک خانم مهماندار هواپیمایی که امام خمینی را به تهران آورد گفته است: «امام فاصله پاریس تا تهران را در کف هواپیما خوابیده بود.»
به گفته این مهماندار اندکی بعد از سوار شدن به هواپیما در فرودگاه شارل دوگل پاریس وی به طبقه بالای هواپیما رفت، نمازش را خواند و بعد روی دو پتو خوابید. دستیارانش در طبقه پایین ماندند و فقط خدمه و افرادی که در کابین کار داشتند از پلکان رفت و آمد میکردند. مهماندار هواپیما گفت: «یک بار که از کنار وی عبور کردم آرام به خواب فرو رفته بود و بار دیگر که برگشتم هنوز در خواب بود.»
خواب آرام امام ظاهرا نشان میدهد که وی بیمی از احتمال افزایش برخوردهای خونین بین نیروهای نظامی و هوادارانش به دنبال ورودش به تهران به خود راه نداده است.
خطر سقوط هواپیما
صادق قطبزاده که در هواپیما همراه امام خمینی (ره) بود گفته است «احتمال دارد هواپیما را سرنگون کنند و امام را به تهران راه ندهند». به گزارش انتخاب، قطبزاده در توضیح نگرانیهای خود گفت که امام خمینی قبل از حرکت به اصحابش در دهکده نزدیک پاریس گفته است، در این پرواز خطر عظیمی میبیند و میل ندارد کسی از جمله روزنامهنگاران، خودش را به خاطر وی به خطر اندازند.
ماجرای جالب ملاقات امام و آیت الله پسندیده
سید احمد خمینی نیز در مورد خاطرات خود از این پرواز و رسیدن به تهران میگوید: «وقتی که هواپیما در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، حضرت آیتالله پسندیده (برادر امام خمینی) وارد هواپیما شد و پس از سالها دوری، با امام خمینی دیدار کرد و لحظاتی در کنار او به گفتوگو نشست. لحظه رفتن که فرا رسید، حضرت امام فرمودند ( آقا، آیتالله پسندیده) باید جلو بروند و من پشت سر ایشان میروم. عرض کردم مردم چهارده سال است که انتظار این لحظه را میکشند، خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی منتظرند تا این لحظه تاریخی را به تصویر بکشند. هرچه اصرار کردم فایدهای نداشت، سرانجام راهی به ذهنم رسید. به عموی بزرگوارم پیشنهاد دادم که ایشان با جمعی از همراهان امام که از پاریس آمده بودند از هواپیما پیاده شوند و به جمعیت حاضر در سالن استقبال بپیوندند و بعداً امام پیاده شوند. به همین ترتیب عمل شد و بالاخره امام حاضر نشد یکی از آداب معاشرت اسلامی را نادیده بگیرد و از برادر بزرگ خویش جلو بیفتد، ولو آنکه در چنین شرایطی استثنایی که میلیونها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشد.»
لحظه ای احساسی هنگام ملاقات وطن
همراه حضرت امام خمینی، ابولحسن بنیصدر، ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده نیز به تهران بازگشتند. بعد از نشستن هواپیما و دیدار وطن، بنیصدر و قطبزاده مدت طولانی در آغوش آیتالله طالقانی گریه کردند.
ماجرای سوار شدن هلیکوپتر
حجتالاسلام فردوسیپور از همراهان امام (ره) جریان را اینگونه تعریف میکند: آیتالله شهید مظلوم بهشتی زنگ زدند که برای تشریففرمایی حضرت امام مقدماتی تهیه دیدهایم:
1- استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود. فرودگاه مهرآباد را قالیفرش میکنیم.
2- شهر را چراغانی و تزئین خواهیم کرد.
3- حضرت امام خمینی را با هلیکوپتر به بهشت زهرا میبریم زیرا ازدحام آنقدر زیاد است که با ماشین خطرناک است.
و از این قبیل مطالب را یادداشت کردم و به عرض امام رساندم. فرمودند: «برو متصل شو به ایران و به این آقایان بگو مگر کوروش را میخواهند وارد ایران بکنند؟! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران برمیگردد. من با هلیکوپتر به بهشت زهرا نخواهم رفت...»
طبق اوامر آن حضرت با ایران تماس گرفتم و گفتم امام بزرگوار اینطور میفرمایند. شهید مظلوم دکتر بهشتی اصرار داشت که امکان ندارد، ازدحام به قدری زیاد است که حضرت امام زیردست پای مردم له میشوند و... دوباره محضر امام رسیدم و گزارش دادم، فرمودند: «من باید مانند سایر مردم حرکت کنم ولو زیر دست و پا بروم و له بشوم...»
با وجود این مخالفت، اعضای کمیته به واسطهی احتمال خطر جان امام هلیکوپتری را آماده کردند تا در صورت نیاز از آن استفاده شود.
به گزارش مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در مورد تهیه هلیکوپتر هاشم صباغیان میگوید: «همه گروهها چه داخل حاکمیت و چه اپوزیسیون با ما همکاری کردند. مثلاً ما میدانستیم که امام خمینی نمیتوانند از بهشت زهرا تا مدرسه علوی را با ماشین بروند، به همین دلیل باید هلیکوپتری تهیه میکردیم که آن هم دست نیروهای نظامی بود؛ به هر حال با ارتباطاتی که داشتیم از همافران کسی پیدا شد که این کار را انجام دهد. من خودم با این خلبان مصاحبه کردم و او روز قبل از مراسم هم هلیکوپتر را به مدرسه آورد و نشستن و برخاستن را امتحان کرد.»
همراه فرانسوی امام چه کسی بود؟
ژرژان فابین باتااوش محافظ مخصوص حضرت امام بود. به گزارش تابناک و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، این شخص ساکن تهران بوده است. او در مصاحبه ای گفت: «64 سال دارم و اصالتاً اهل الجزایر هستم و به فرانسه مهاجرت کردم و در یک خانواده مسیحی بزرگ شدهام. بعد از تحصیلات دانشگاهی جذب پلیس فرانسه شدم و به هنگام ازدواج قسمتم یک خانم ایرانی به نام «بیتا آهی» شد و ثمره این ازدواج هم دو فرزند است. یک دختر و یک پسر که الان بین آمریکا و ایران تردد میکنند.»
باتااوش درباره نحوه ی ارتباط با امام (ره) گفت: «وقتی آقای خمینی به پاریس آمد. پلیس فرانسه چند نفر را برای محافظت نزد امام فرستاد اما آقای خمینی هیچ کدام را نپذیرفت تا این که قسمت من شد و در همان دیدار اوّل علقهای میان من و آقای خمینی برقرار شد و چون فارسی هم صحبت میکردم مزید بر علت شد. و در مدت 116 روز اقامت امام در نوفل لوشاتو همواره با امام بودم. »
او ادامه داد و گفت: «وقتی که قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما میخواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند. یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریففرمایی امام از پلههای هواپیما دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت. و از پلهها پائین آمدیمـ روز عجیبی بود. انگار مسیح(ع) ظهور کرده بود: ایشان ادامه داد و گفت به علت علاقهای که به امام پیدا کرده بودم به احمد آقا گفتم میخواهم در ایران بمانم. احمد آقا گفت دولت فرانسه برای شما مشکل درست نمیکند گفتم خیر. خودم را بازنشسته میکنم. بعد از موافقت امام و احمد آقا و گرفتن حکم بازنشستگی به ایران آمدم و با نظر احمد آقا با شهید چمران همکاری های فراوان داشتم.»
باتااوش البته در این مصاحبه از وضع و حال فعلی خود خود گله می کند و تاکید دارد: «در کارهای مختلف کمک میکردم. حال هم که پیر شدهام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بیکسی و آوارگی در تهران به سر میبرم تا این که بمیرم و جنازهام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.»
آقای باتااوش در سال 1394 در تهران در گذشت.
همراهان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
در جدول زیر که توسط عصر ایران تهیه شد، به برخی از کسانی که در پرواز پاریس به تهران 12 بهمن 1357 حضور داشته و همراه امام بودند، اشاره میکنیم. نکته جالب سرنوشت کاملا متفاوت این اشخاص است، اشخاصی که در روز 12 بهمن 57 همگی یک هدف و آرمان داشتند اما روزگار بین آنها فاصله ای پرنشدنی انداخت.
اسامی |
سرنوشت |
سید احمد خمینی |
فرزند امام خمینی بود که در طول انقلاب و پس از آن همواره در کنار امام بود و اواخر اسفند 1373 درگذشت |
آیتالله حسن لاهوتی |
از روحانیون مبارز و اهل گیلان و نخستین فرمانده کل سپاه که پادگان باغشاه نیز مدتی به نام او بود. وی در سال 61 درگذشت. |
محمدعلی صدوقی |
فرزند سومین شهید محراب و سالها امام جمعه یزد بود. |
سیدمحمود دعایی |
بعد از انقلاب به عنوان اولین سفیر ایران در عراق منصوب شد و هم اکنون مدیر روزنامه اطلاعات است. |
محمد منتظری |
فرزند آیتالله حسینعلی منتظری و از شاگردان حوزوی امام خمینی بود که در سالهای 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت امام فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز کرد. او در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد. |
سیدمحمد موسوی خوئینی |
در سالهای اولیه پس از انقلاب مسئولیتهای مهمی از جمله دادستان کل کشور را برعهده داشت. وی هم اکنون عضو مجمع روحانیون مبارز است. |
حسن ابراهیم حبیبی |
در دوران دانشجویی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و بعد از انقلاب، مسئولیتهای زیادی از جمله معاون اول رئیس جمهور را در دولتهای مختلف داشت. او سال 91 پس از طی یک دوره بیماری درگذشت. |
محمد مهدی عراقی |
پایهگذار حزب مؤتلفه بود و سال 1358 توسط گروهک تروریستی فرقان ترور شد |
ابوالحسن بنی صدر |
بعد از پیروزی انقلاب اولین رئیسجمهور ایران شد و در نهایت با رأی عدم کفایت سیاسی توسط مجلس عزل شد و از ایران گریخت. |
صادق طباطبایی |
از دانشجویان مبارز انقلابی که بعد از انقلاب سخنگوی دولت مهندس بازرگان شد. وی برای سال های زیادی، از سمت های اداری و فعالیت های سیاسی کناره گیری کرد. صادق طباطبایی در سال ۹۳ به دلیل بیماری درگذشت. |
صادق قطب زاده |
در فرانسه همراه امام بود و بعد از انقلاب، سمت های وزیر خارجه و رئیس سازمان صداوسیما را برعهده گرفت. وی در سال 61 به جرم طرح کودتا علیه انقلاب اعدام شد. |
ابراهیم یزدی |
از مبارزان ملی – مذهبی بود که پس از انقلاب وزیر خارجه دولت بازرگان شد و بعد از استعفای بازرگان از این سمت کنارهگیری کرد. او چند سال پیش درگذشت. |
حبیب الله عسگراولادی |
از اعضای حزب موتلفه اسلامی که بعد از انقلاب در سمتهای مختلف از جمله نمایندگی مجلس و وزیر بازرگانی حضور داشت. او چندی پیش در تهران درگذشت. |
شاهرخ حاتمی |
از عکاسان ایرانی در اروپا بود در این پرواز حضور داشت و عکسهایی از آنها به ثبت رسیده است. |
رسول صدرعاملی |
او هم اکنون از کارگردانان مشهور سینمای ایران است که در زمان انقلاب عکاس بود. |
هادی غفاری |
فرزند آیتالله شهید غفاری که بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی شد. |
محمد محسن سازگارا |
از دانشجویان ضد رژیم شاه که بعد از انقلاب به نخست وزیری رفت و رییس سازمان گسترش هم شد و هم اکنون در آمریکا به سر میبرد. |
احمد غضنفرپور |
در پاریس آپارتمان خود را در اختیار امام قرار داد ولی امام ترجیح داد به مکان دیگری منتقل شود. غضنفرپور در مجلس اول نماینده بود و بعد از عزل بنی صدر و خروج از مجلس زندانی شد. وی در حال حاضر در اصفهان زندگی میکند و به طبابت مشغول است. |
اسماعیل فردوسیپور |
از روحانیون همراه امام در تبعید نجف. هماهنگ کننده ملاقاتها در پاریس. بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان شد وی در 26 بهمن سال 85 در گذشت. |
آره خب ...
بختیار، بختیار، پاره شدیم نخ بیار، داره میسوزه یخ بیار....
روز بدبختی
ما امده ايم که شمارا به 1400سال قبل برگردانیم.
بعد از ۴۴سال فقط شرمندگی مونده نه آبی نه نانی نه آرامشی نه امیدی
هیچکدام از این همراهان عاقبت بخیر نشدند بیشترشان هم از قطار انقلاب بیرون پرت شدند و انقلابی که طالقانی و بهشتی و مطهری و مفتح با کمک نیروهای چریکی و دانشچویان چپ راه انداختند افتاد دست کسانی که آن موقع کسی برایشان تره هم خرد نمی کرد.
آسیابانی که به یزگرد خیانت کرد و سرش رو برید بدستور عمر گردن زده شد!!!
" باتااوش البته در این مصاحبه از وضع و حال فعلی خود خود گله می کند و تاکید دارد: «در کارهای مختلف کمک میکردم. حال هم که پیر شدهام و همسرم نیز از من جدا شده است و در غربت و بیکسی و آوارگی در تهران به سر میبرم تا این که بمیرم و جنازهام را آتش بزنند و در دریا بریزند تا به وسیله گردش آب به طبیعت برگردم.»"
اونیکه دستشونو گرفت به این حال و روز افتاد، وای به حال مردم عادی.
ملت پشیمان هستند که انقلاب کردن
پشیمان نیستیم. حکومت را از شاه و رعیتی تبدیل به جمهوری کردیم که یک قدم به جلو بود. هر چند مسئولان بی کفایت و دزد و بی وجدان زیادند اما دلیل نمیشه از چاله دربیاییم بیفتیم دوباره تو چاه
بهه،تا حالا فکر میکردیم اون آقا که دست شو گرفته بود خلبان هواپیما بود ، !! !!؟؟ ؟؟ عجب ! ! ! !اونم عاقبت بخیر نشده ،و زنش طلاق گرفت و در قربت هم مرد !! !! خدا بیامرزدش
چرا این پرواز به ایران رسید؟؟؟؟
تا تو بسوزی
آغاز فقر و فلاکت و بدبختی ....
نتیجه اعتماد به شیخ ویرانگر این چنین کرد
سرنوشت همراهان و کسانی که با مرگ بر شاه گفتن صاحب پست و مقام و کاخ شدند: مسعود رجوی خوار و ذلیل شد، بنی صدر همینطور، قطب زاده اعدام و ابراهیم یزدی خانه نشین شد، کروبی و موسوی در خانه زندانی هستند، آن فرانسوی که دستش را گرفت و از پله پایین آورد در غربت و تنهایی آرزوی مرگ میکند، حاج احمد آقا و رفسنجانی ترور بیولوژیک شدند، این است سزای کسانی که به شاه دلسوز وطن خیانت کنند
شاه دلسوز خخخخخخ
دلسوز وطن!!!!!!!! دلسوز بود که حلبی آباد و وضع روستاییان اینگونه نبود. هویدا نخست وزیر کی بود و چرا به زندان انداختنش؟ سایر مسئولان و مدیران و مقاماتی که تو آخرین روزهای پالانی ها به زندان افتادند برای چی بود؟
انشااله انقلاب به دست صاحب اصلی برسد یا صاحب الزمان
کاش امام دوباره می امد ومردم راخوشحال میکرد چون به مردم قول اب وبرق وگاز مجانی ومدرسه رایگان و....داده بود
خفه شو جیره خوار شکم سیر ننگ تو بسیجی
یادت جاودانه امام عزیزم
مردم احساسی و با اغفال آخوندها چه به سر زندگی و کشور خود آوردند!!!
ملت چی فکر میکردند و چی شد!!!.
سرنوشت همراهان و کسانی که با مرگ بر شاه گفتن صاحب پست و مقام و کاخ شدند: مسعود رجوی خوار و ذلیل شد، بنی صدر همینطور، قطب زاده اعدام و ابراهیم یزدی خانه نشین شد، کروبی و موسوی در خانه زندانی هستند، آن فرانسوی که دستش را گرفت و از پله پایین آورد در غربت و تنهایی آرزوی مرگ میکند، حاج احمد آقا و رفسنجانی ترور بیولوژیک شدند، این است سزای کسانی که به شاه دلسوز وطن خیانت کنند (احسنت )
و فقط بادنجانهای بم آفت نداشتند و...!
روح امام عزیز شاد البته انقلاب فراز ونشیب داشت اما مسیر خودش را بارهبری آیت الله خامنه ای طی میکنه ان شالله از این انقلاب به انقلاب حضرت مهدی عج برسیم
خودت بشی حضرت مهدی جیره خوار کاسب کار تحریم بسیجی شکمت سیره
از ۵۷ خاک سیاه بدبختی بر سر ملت ایران فرود آمد که حقشان است ملتی که درگیر خرافات و داستان سرایی های یک عده شدند و یک عده توانستن از دین و ایجاد خرافات به مغز ملت دست پیدا کنند نتیجش خاک برسری ملت شد
از ره آورد سفر که همون آفتابه باشه چیزی ننوشتید چرا؟
فارق ازحس وعِرق
خوب برای حس و عرق ایرانی باید طرف حتما ایرانی باشه وگرنه چه حسی جز لذت حکومت به کشور ثروتمند؟!
سوغات فرانسه، نمی دانم بدرستی کدام بزرگوار گفته بود که در ۴۰۰ سال اخیر هیچ طایفه و فرقه ای در ایران به حکومت نرسید مگر به اذن قدرت های خارجی و بدخواهان توسعه و آبادی ایران.
بخصوص به قدرت رسیدن خاندان پالانی ها و دیکتاتور بزرگ رضاخان قلدر
فقط عاقلان درک می کنند نه احمقها!!!
میگویند علت انقراض دایناسورها شهاب سنگی از سیاره تاریک و بی روح از اعماق تاریخ به قلب زمین برخورد کرده،شاید برای انسان ها دیگر تکرار نشود ولی گاهی وقایعی هولناکتر از این برای ملت هایی رخ داده و بشر دوباره از خاکستر سربلند و با درس از گذشته به سوی اینده پرنور و زندگی شرافتمندانه و ازاد دوباره برمیخیزند و شعر و شادی برادری و وطن پرستی سرمیدهند که دوباره میسازمت وطن...
مابرای شما برق رومجانی میکنیم مابرای شما اتوبوس رومجانی میکنیم ماشمارابه بالاترین درجه انسانیت میرسانیم
من که ۳۷ سالمه نه شغل دارم نه پول نه خونه دارم نه زن فقط میگم اگه خداحق باشه چنان عذابی درقبربکشی که امثال مادراین فلاکت وبدبختی نکشیدیم
ترس و نگرانی در هواپیما بی معنی بوده چون اخلاق ساقط کردن هنوز نهادینه نشده بود
هنوز روز خوش ما است منتظر نابودی مملکت باشید
برخی هم سرگرم برنامه هستند
انگلیسی ها امام را آوردند و هر وقت بخواهند به این غائله خاتمه خواهند داد
سوغات فرانسه، برنامه کانال مستند ساعت ۲۱ بخوبی چگونگی نضج گیری انقلاب ۵۷ را از کافه های فرانسوی و روشنفکران این کشور همچون مشیل فوکو و جان پل سارتر شرح می دهد درست مانند انقلاب مشروطه و بست نشینی ملاها در سفارت بریتانیای کبیر. تاریخ به خاطر حماقت بارها و بارها تکرار می شود.
آب را مجانی میکنیم و برق را مجانی میکنیم و مملکت را هم مفت و مجانی میکنیم
اینا که نصف بیشترشون همون اول کار فهمیدن چه غلط و خیانتی به مردم ایران کردن و اکثرشونو خودشون اعدام و زندانی کردن.
ملت نادان ملت بی سواد ملت عقب مانده خود کرده را تدبیر نیست
کاش اتفاق نمی افتاد ومرگ بردولت فرانسه که خواب بدونقشه بدشومی برای ملت ایران کشیدند ۴۳سال عقب ماندگی یک کشوردرحال توسعه رابسی مایه غم واندوه است
سلام . روز ورود امام ره دانشجوی دانشکده افسری بودم و اونروز رو دستور دادند هیچکس از پادگان خارج نشود و از تلوزیون نظاره گر بودیم ولی صبح جمعه روز ۱۳ بهمن با لباس شخصی درب دانشگاه تهران رفتم و دیدم عده ای عازم بیت امام هستند و منهم با انها به درب مدرسه علوی رفتیم و اولش میگفتند امام ملاقات ندارند ولی به اصرار درب رو باز کردند و سعادت اولین دیدار با امام رو پیدا کردیم و شاید اولین نظامی بودم که به دیدن امام رفتم کاش مثل همافرها لباس دانشجویی رو میبردم و اونجا سلام نظامی میدادم . البته خاطره خیلی زیاد از دهه فجردارم .
از پیروزی انقلاب 75درصد مردم خوشحال بودن اما امدن انقلاب را تقسیم کردن جنگ وبدبختی بیکاری سهم بچهای75درصد بود خوشبختی خوشگزرانی در خارج از کشور سهم بچهای25درصد هست وخواهد بود با این حساب ما 75درصدمردم بعد از 43سال منتظره سمره انقلاب هستیم
خاطرم هست کلاس دوم ابتدای بودم در سال 56در اول کتاب چشمان عکس شاه وخانواده اش را با خودکار قرمز رنگ کرده بودم به نظر خودم قشنگش شده بودم وقتی که معلم این عکس را دید خیلی ناراحت شد ومرا خلی سخت پیش بچه ها تمیح کرد از این پس من از مدرس بدم میومد ومنتظر روزی بودم که این معلم ببینم تلافی کنم ولی حالا از این معلم خودی به دل ندارم ایشون میدونست ماها چکار داریم میکنم
ببخشیداصلاح میکنم قشنگش کرده بودم وخوردی ندارم
اماما تا روز قیامت دورت میگردم ،
آقا جان ، فدای مظلومیت بگردم ،
خدایا ، پروردگارا ؛
ما را از ولایت و قران جدا مکن ،
آمین رب العالمین !