مروری بر تاریخ لوطی گری در ایران/ از رابین هودهای سیستان تا شورشیان اصفهان/ لوطی، پهلوان است یا شرور؟

نام «لوطی» در اواسط دوران قاجار به پهلوانان محلی اطلاق شد. این گروه در اواسط قاجار شکل امروزی یافتند. در این دوره، لوطی ها نگهبان محلات به حساب می آمدند.

مروری بر تاریخ لوطی گری در ایران/ از رابین هودهای سیستان تا شورشیان اصفهان/ لوطی، پهلوان است یا شرور؟

به گزارش خبر فوری، نام کودتای 28 مرداد با نام لوطی ها درآمیخته است. شکی نیست که این گروه نقشی اساسی در حادثه کودتا داشته اند. بسیاری در مورد نقش شعبان جعفری (شعبون بی مخ) و گروهش در مخالفت با مصدق و طرفداری از شاه و زاهدی نوشته اند (در این باره اینجا بخوانید). با این حال، نباید فراموش کرد که شعبان جعفری و طرفدارانش در کودتا تنها نبوده اند. در همین تهران لوطی های دیگری بودند که از کودتا حمایت کرده و به خیابان ریختند. جالب اینکه یکی از این اشخاص «طیب حاج رضایی» است که اتفاقا چند سال بعد و در سال 1342 علیه شاه برخاست و اعدام شد. در شهرهای دیگر نیز بسیاری از لوطی ها علیه مصدق برخاسته و در کنار زاهدی و کودتاچیان قرار گرفتند.

با این حال، نباید گمان کرد که کودتای 28 مرداد اولین صحنه سیاسی و عمومی بود که لوطی ها در آن عرض اندام کردند. تاریخ لوطی گری به اندازه تاریخ ایران است و این گروه در قالب ها و نام های مختلف در عرصه عمومی  ایران ظاهر شده و نقش آفرینی کرده اند. بد نیست در این گزارش مروری مختصر بر این پدیده تاریخی و ایرانی داشته باشیم.

پهلوان و پهلوان گرایی در ایران باستان

لوطی 5

ذهن ایرانی «پهلوان گرا» است. این چیزی است که با مرور تاریخ، اسطوره و افسانه های ایرانی عیان می شود و استنتاج آن کار سختی نیست. کافی است مروری بر شاهنامه داشته باشیم تا متوجه شویم برای ایرانی ها پهلوانان عزیزتر از شاهان بوده اند. به جز شاهنامه، افسانه ها و داستان های دیگری همچون «سمک عیار» و «گشتاسب نامه» نیز وجود دارند که همگی روح پهلوان گرایی ایرانی را نشان می دهند.

روحیه پهلوان گرایی در مذاهب ایرانی نیز خود را نشان می دهد. در این میان، مذهب «مهرپرستی» یا میترائیسم از اهمیت زیادی برخوردار است. روحیه پهلوان گرایی در این مذهب به حدی است که سربازان و جنگاوران رومی  به آن گرایش پیدا می کنند. در این مذهب که عُلقه عرفانی نیز دارد، رسیدن به کمال و سعادت مراتبی دارد که یکی از این مراتب، مرتبه «پهلوان» است. جالب اینکه معابد پیروان این آیین شباهت بسیار زیادی به گودهای زورخانه دارد و از این حیث، می تواند یکی از ریشه های تاریخی فتوت در دوره های بعد باشد.

رسم پهلوانی در ایران بعد از اسلام/ از عیاری تا فتوت

لوطی 4

رسم پهلوانی بعد از آغاز عصر اسلام تغییر می کند. در ابتدا با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی ایران، گروهی در غالب «عیاران» میراث دار این آیین می شوند و البته آن را تا حدی تغییر می دهند. این گروه که رابین هودهای ایرانی بودند، سعی در حمایت از مردم مستمند و مبارزه با حکام فاسد داشتند. گروهی از این عیاران به رهبری «یعقوب لیث» توانستند در سیستان به قدرت رسیده و حکام عرب را از این منطقه بیرون کنند.

به جز آیین عیاری، رسم «فتوت» نیز توانست روح پهلوانی ایرانی را به ارث ببرد. این رسم آیین ها و مناسک پهلوانی و باورهای آن را با باورها، مفاهیم و ارزش های شیعی تلفیق کرد و توانست سنتی جدید دست را پایه گذاری کند. در این آیین جدید امام علی (ع) اول پهلوان عالم نامیده می شود و حتی در داستانی خیالی با رستم افسانه ای کشتی می گیرد.

 از دل آیین فتوت گروه های مبارز مختلف شیعی بیرون می آیند. این گروه ها به خصوص بعد از هجوم مغولان به ایران شروع به فعالیت زیرزمینی کرده و هر یک در گوشه ای از کشور علم قیام بر می افراشند. سرانجام چند شاخه از این گروه با شاه اسماعیل صفوی متحده شده و سلسله صفویه را به وجود می آورند.

صفویه و شکل گرفتن بنیاد لوطی گری

رسم فتوت با آغاز عصر صفوی تغییر می کند. صفویه در ابتدا گرایش شدید عرفانی و فتوت گرایانه داشتند. با این حال، با گذشت ایام، گرایش آنها به مذهب رسمی و به خصوص ایجاد دستگاه منظم شریعت محورانه بیشتر می شود. رسم فتوت نیز کم کم رنگ و شکل متفاوتی گرفته و در گروه های مختلف به اشکال گوناگون در می آید.

در اواسط دوره صفویه است که گروه های مردمی که بعدها «لوطی» نامیده می شوند به وجود می آیند. نام لوطی معمولا به معنی هرزه و مزاحم است. عبید زاکانی لوطی‌ ها را شاهدباز می ‌دانست و شاعران عصر صفوی آنها را «متقلب» می نامیدند. امروز نیز این معنا در مورد لوطی به کار می رود و عبارت «لوطی خور کردن» به همین معنا است.

نام لوطی در زمان صفویه به پهلوانان گفته نمی شد و همانطور که بیان شد، معنایی منفی داشت. با این حال، گرایش پهلوانی در محلات شهرها به خصوص اصفهان وجود داشت. این سنت در دوران صفویه شدت گرفت و در دوران زندیه همه گیر شد. «رستم الحکما» در کتاب «رستم التواریخ» و در فصل مربوط به کریم خان زند، نام لوطی های مشهور شیراز در دوره حاکم زند را ذکر کرده است.

لوطی گری در دوران قاجار/ دو حضور جدی لوطی ها در سیاست

لوطی 3

نام «لوطی» در اواسط دوران قاجار به پهلوانان محلی اطلاق شد. این گروه در اواسط قاجار شکل امروزی یافتند. در این دوره، لوطی ها نگهبان محلات به حساب می آمدند. هر لوطی به همراه نوچه هایش یک محله برای خود داشت و آن را اداره می کرد. لوطی ها در این دوره شکل و شمایل خاص خود را پیدا کردند. بیشتر آنان وسط سر خود را با تیغ می تراشیدند و موهای اطراف آن را بلند می کردند. این اقدام بدین خاطر بود که هنگام کشتی، کسی نتواند موی سر آنها را بگیرد. مرام و مسلک و گویش این لوطی ها نیز شبیه هم بود. آنها کلمات را کامل ادا نمی کردند و اصطلاحات مخصوص خود را داشتند و غالبا در زورخانه ها دور هم جمع می شدند.

این گمان که لوطی ها مردم دار و جوانمرد بوده و همواره از بی نوایان حمایت می کردند غلط است. در میان لوطی ها کم نبودند اشخاصی که مدام به آزار ضعفا می پرداختند. بسیاری از آنها بی کار بودند و صبح تا شب به میخارگی و تریاک کشی می پرداختند و در آخر شب نیز مزاحم مردم می شدند.

در دوران محمدشاه قاجار اولین حضور تاثیرگذار این جماعت در عالم سیاست را شاهد هستیم. در این دوره، الواط به رهبری «حاج غلامحسین» علیه حاکم وقت اصفهان شورش کرده و ضمن حمایت از برخی روحانیون متنفذ اصفهان حکومتی خودمختار در اصفهان ایجاد کردند. البته عمر این حکومت زیاد نبود. محمدشاه قاجار بعد از فراغت از جنگ هرات به سمت اصفهان لشگر کشید و آنها را سرکوب و حاج غلامحسین را اعدام کرد.

با وجود اقدام محمدشاه، نفوذ لوطی ها در جامعه ایرانی هر روز بیشتر و بیشتر شد. در دوران ناصرالدین شاه، تقریبا هر محله تهران و اصفهان و یزد چند لوطی داشت. این افراد در اواخر دوران ناصری به چنان قدرتی رسیدند که حتی سربازان و گزمه ها نیز جرات نداشتند به آنها چیزی بگویند.  

دومین حضور تاثیرگذار این جماعت در عالم سیاست به دوران محمدعلی شاه باز می گردد. در دوران استبداد صغیر و در دوره ای که شاه قاجار شروع به سرکوب مشروطه خواهان کرد، بسیاری از این افراد با جذب محمدعلی شاه با قاجار همراه شده و حتی عده ای در وسط میدان توپخانه جمع شده و شروع به فحاشی و حمله به طرفداران مشروطه کردند.

با این حال، گروهی از لوطی ها نیز از مشروطه خواهان حمایت کردند. همراهی گروهی از روحانیون با مشروطه خواهی و مبارزه با شاه قاجار باعث شد گروهی از لوطی های تبریز و تهران با مجاهدین همراهی کرده و علیه استبداد بایستند.

لوطی گری در دوران پهلوی و کودتای 28 مرداد/ دستمال یزدی و کلاه پهلوی وارد سینما می شود

لوطی 2

در دوران پهلوی لوطی ها شکل و شمایل عوض می کنند. استفاده از کلاه پهلوی، دستمال یزدی و کفش پاشنه خواب در این دوران رایج می شود. لوطی ها در دوران پهلوی نیز میراث دار دو مسلک مختلف هستند. از طرفی، تاکید بر روش فتوت و حضور در زورخانه ها و از طرف دیگر، بدمستی و مزاحمت برای مردم باعث شد این گروه چهره ای دو گانه نزد مردم پیدا کنند.

در ابتدای دهه 30 بود که این جماعت سومین و مهم ترین حضور خود را در عرصه سیاست رقم زدند. کودتای 28 مرداد باعث شد لوطی ها بیش از همیشه مورد توجه قرار بگیرند. بعد از آن و در دهه 40 و 50 بود که لوطی ها وارد سینما نیز شدند. سنت پهلوان گرایی ایرانی در قالب لوطی گری وارد سینما شد و چنان قدرت گرفت که تبدیل به نوعی «فرهنگ» همگانی گردید.

این سنت با ورود به دوران جمهوری اسلامی تغییر کرد و اگرچه هنوز هم ادامه دارد اما در شکل و شمایل دچار تحول شده و پدیده ای جدید را به وجود آورده است. 

منبع: خبر فوری
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 12
  • ناشناس
    12

    الان با چفیه و چادر چاقچول ظاهر شدن عموما هم ریش یا ته ریش دارن از میخوارگی به ساندیس خوری رسیدن

    نظرات شما -
    • رضا..
      4

      جناب ناشناس البته در مورد عده ایی درست میگید لات حکومتی داریم ولی هستند جوانمردان لوتی که حامی مردم هستند

    • ناشناس
      4

      دمت گرم گل گفتی الان باچفیه و ریش ظاهرشدن،الان با پنبه سر مردم رو از پشت می برن

  • ناشناس
    1

    لوطی و پهلوون های بعد انقلاب امثال بیش از دویست هزار جوون و پیری که برای وطن جنگیدند و پرپر شدن .شکل و شمایلشون تو ظاهر قابل تشخیص نبود ولی باطنشون الماس بود...
    هر چی با اخلاص تر پهلوونتر

  • ناشناس
    5

    متاسفم
    صفویه با پا چه کرد!!؟
    چه بودیم و چه شدیم!!!
    خخخخخخخخ

  • ناشناس
    0

    از لوطیهای زمان خودمون چی چرا حرفی نزدی .شکل وشمایلشون لباسهاشون وووو.

  • رضا..
    0

    لوطی واقعی کسی است که حامی مظلوم و پناه بی کسان است نه گردن کلفتانی که قداره می‌بندند و در حمایت از حکومت‌ها به مردم معترض حمله می‌کنند و از هیچ خشونتی در قبال مردم ابایی ندارد.

  • صادق
    3

    همین الانشم حکومت از اوباش برای سرکوب مردم استفاده میکنه.
    پ.ن: صحبت های میر حسین

  • حامد
    1

    تو این اوضاع بلوشو این چه خبر سمی هست گذاشتی خبر فوری،ملت تو تامین اولیه های زندگی موندن حقوق کارمندان و بازنشستگان پایینه و فقط ۱۰ درصد اضافه شدن و تحریم گرانی فساد همه جا رو گرفته اون موقع تارچه لوتوگری میزارید عجب وقت نشناسی هستی

  • آلبانی
    11

    همین لوتی ها زمان رضا شاه پول میگرفتن رو چادر زنان مردم اسید می‌ریختند و در زمان محمدرضا شاه برای سرکوب مصدق با پول های انگلیسی مردم رو سلاخی کردند

  • ممدل
    0

    تااونجاکه همه میدونیم جمله لوطی خورنیست بلکه ملاخوره ؛حالااگه نویسنده مصلحت اندیشی کرده بماند

  • داوود فراهانی
    1

    بنام او که اوست خالق ما در ماست و با ماست که باشیم به شکرانه اش که خدایا خداوندا شکر پروردگارا شکر خالق من شکر پس شک او واجب ست که باشد به بر ما در نیامی که به غبضه شود غصب ما به خود ما که خدایا خداوندا شکر من در غصبم از انکه دارم به راستین انچه در خود انکه ای ست که میبالم بدان که ان تویی و به غیر از چیست که باشد در هست من خدایا خداوندا شکر پروردگارا شکر ببین خالق من نطاره کن مرا که من هستم از برای تو برای خودم میکنم به نام تو و میگیریم از پی هم تو را در خود به شکر کردن که پروردگار من شکر ..پس شکر کنم که یا به یا کنم به شکر در شکر گذاری تو ای خالق من شکر پروردگارا من از ان تو ام و تو از برای من کردی نعمت ها فراوان که ببازم در باخت خود به ناز کردن تو در نازنینی که به ناز تو میبالد که خداوندا من تو را دارم شکر خدایا خداوندا پروردگارا شکر که زمان دادی شکرت کنم خدایا فقط تو را میخواهم که تو را دوست دارم بله خدا جونم پس کیست که مرا دارد از پی هم در هم به پناه ...که خداوندا شکر پروردکارا شکر خدایا خداوندا به غیر از تو هیچ نمیبینم ..پس چه ببینیم که نیبینم خدایا ولی تو هستی که میدانم و وقتی اینست که خود را دارم که مالک دارم از پی من روان کرده به مهربانی در مهر خود که بجویم خدایا خداوندا شکر پروردگارا ای خالق من من سر نستم وه تو را به شکرانه در شکر گداری خود به شکر میگیریم هر لحظه خدایا خداوندا شکر و شکر و پروردگارا شکر خدایا خداوندا خالق من تو ای در من انید به سو سو نیروم بسوی تو در توست که باشم بخود در خود که دارم از پی ات همه چیز برای داشتن ولی خدایا خداوندا من که شکر میکنم خدایا خوب من دارم که داشته ام که خواهم داشت که تو در حق من کردی این که بکنم در خود به خوشی و شادی و ارامش که اسایش داشته باشم در برم به خواست تو که بسیار دوست داری بندگانت را و من در ماییم که از ان توایم که با تو هستیم که تو بخشنده و مهربانی ای مهربان ترینیم پس در خالق ام به استواری مانده ام خدایا مرا بس ست به دست گرفتن که هیچ جا نمیرود به این که بشود در کنارش بس که کند در هم بشود به حل که حل شدنی نیست مهر تو در هیچ یک از مهری که از مهریه دادن به دل در دل مینشیند که تو مهریه نمیخواهی خدایا خداوندا پس چه کنم مهر تو در دل دارد انچه بکند قرض خود ادا که اگر بماند چه شود بر من و بر هم میشود که میشود که بشود به مهر تو بر هم برود که تو مهربانی و نمیخواعی که بگیری انچه دادی به ثمن که وثیقه در من ست به اسباب که بگیرید سبب در من که بشود شباب که شبابی ست با تو با بر دل که بماند به شبابی در بابی که شباب دارد در خود به حباب گرفتن در باب ست که نمیشود در قاب که قابی نیست که بشود حراج که محروج نیست در دلکده که مهریست به یادگاری که نیدهی به دار مان که بشود در کارمان . خدا جونم درست گفتم که بشود حراج از بر من دلشته ای که دادی به دل و نداده بهاء بهبهانه گرفته در گرفت گیری که دارد به کاری به عاقبت در بت که بتی ست در من بهانه میگیرد که بهانه دارد که خدایا خداوند شکر تو میگویم که سپاس دارد که بگویم ار بر نعمت هایت خدا جونم شکر گفتم پس دوست دارم خدایا خداوندا مهریه داری در دلم به نهایت که خود انداخته ام به نهایتی که در دود است به داد که ننیشود داد به دادگری میرسد که خدایا خداوندا شکر کنم که نمیتوانم بپردازم باشد خدا جونم روزانه بدهم در پی هم به روز که بشود شب در رویت به رخ بگردم ای خالق من کی بشود به تو رسم تا رخ بنمایی در دیدگانم تا عریض شود به عرصم تا بشود در طولم به طولی در طولش که به شکر کردم به رویش در روی تو که دارم بهاء را که بدهم که ندادم تا بدهم کردم به بهانه گیری که بهانه دارم از پی تو به داشتن که تو خلق منی خدایا خداوند شکر تو در من ست و با من ست پس میشود بشود که من بتوانم به اندازه بروم در ثمنی که وثیقه ندارد از پی قیمتی که بهاگ ندارد که نهایت دارد که تو میدهی که در عرض ندارد که طولش بدان ست که میرسد به فی در فی مابین ما که بریم در تو و بشوم با تو که از برای توام پروردگارا تا خیالم راحت گردد که دارم از پی دادن تو به نشانه مولا خدا جونم علی دادی به نعمت پس شکر خدایا علی دارم پس شکر خدایا چقدر مرا دوست داری که دادی شاه مردان ..خدایا علی دای که پس دارد که پسر دارد که پسر دارد خدایا خداوندا تو بر من لطف فرمودی که از پی ام به چراغ روشن نمودی چون حسین خدایا حسین دادی حسین دارم خدا جونم حسین دادی که چقدر مرا دوست داری خدایا چه کردی از برایم که خدا جونم من را دوست داری که علی دارم یا علی بن ابیطلاب یا علی بن ابیطالب..دوست دارم به صدا دربیاورم این را در خود که یا علی بن ابیطالب ..علی جانمعلی جانم حسینم یا حسین حسین جانم اقا جانم حسینم یا حسین اقامی کاکا جونم عزیزی دادای من سرور من اقای من سالار من خدایا حالا تو را شکر کنم که میکنم شکر تو را دگر با دیگردر دگر باره خود که شکر پروردگارا خدایا خداوندا شکر خالق من شکر که شکر و شکر ....یا علی بن ابیطالب