۱۰ بازیگر برتر سال ۲۰۲۲ با ژستهای خاص!
در اینجا فهرست ده بازیگر برتر سال ۲۰۲۲ را به انتخاب نشریۀ نیویورکتایمز ملاحظه خواهید کرد؛ به همراه عکسهایی خاص و متفاوت از آنها.
نشریۀ نیویورک تایمز امسال هم به روال سالهای گذشته فهرستی از ده بازیگر برتر سال را از نگاه منتقدان و سردبیران خودش منتشر کرده است. اما ویژگی خاص فهرست نیویورکتایمز این است که علاوه بر فهرست اسامی، هر سال عکسهایی خاص و منحصر به فرد هم از این بازیگران منتشر میکند.
این عکسها را عکاسان خود این نشریه میگیرند و از عکسهای موجود استفاده نمیکنند. در این عکسها هر کدام از بازیگران با یک ژست خاص ظاهر میشود؛ انگار که قرار است قدرت بازیگریاش را علاوه بر فیلم، در عکس هم به نمایش بگذارد!
ویژگی دیگری که در عکسهای امسال هست، رنگبندی منحصر به فرد آنهاست. عکسهای سال گذشته همگی سیاه و سفید بودند، اما امسال تنوع جذابی از رنگها را در عکسها شاهد هستیم.
۱. میشل یئو (Michelle Yeoh)
میشل در فیلم «همهچیز همهجا به یکباره» نقش زنی را بازی میکند که صاحب یک رختشویخانه است اما ناگهان وظیفه پیدا میکند که جهان را نجات بدهد؛ آن هم از طریق سفر به دنیاهای موازی مختلف و مبارزههای پر از اکشن و هیجان. میشل این نقش را خارقالعاده بازی کرده است؛ او نهایت خشم، نهایت هشیاری و نهایت خردمندی را با هم جمع کرده تا بتواند تصویری فوقالعاده از یک ابرقهرمان زن در وسط یک رختشویخانه بیافریند!
۲. دانیل کالویا (Daniel Kaluuya)
دانیل در فیلم (Nope) برای دومین بار با جوردن پیلِ کارگردان همکار شده و باز هم نتیجۀ درخشانی به بار آورده است. کارگردانی پیل و بازی کالویا انگار وقتی با هم جمع میشوند این قدرت را پیدا میکنند که ما را درگیر عمیقترین رازها و تاریکترین ماجراجوییها کنند. کالویا در این فیلم نقش یک کابوی جوان را دارد که میخواهد از مزرعهاش در برابر بیگانههای فضایی حفاظت کند. بازی کالویا در اینجا هم جنبۀ کمدی دارد، هم رازآلود است، هم عاطفهبرانگیز و هم هر چیز دیگری که ساختار داستان فیلم ایجاب میکند.
۳. توسو امبدو (Thuso Mbedu)
فیلم «پادشاه زن» خودش فیلم خاصی است؛ فیلمی دربارۀ جنگجویان زن آفریقایی در دوران تجارت برده. معلوم است که برای ایفای شخصیت یکی از این زنها باید سرسختی و شجاعت را با تمام وجود نشان داد. این کاری است که امبدو کرده است؛ به بهترین شکل ممکن. او نقش یک جنگجوی تازهوارد را دارد که میخواهد خودش را ثابت کند. او در همۀ لحظات درخشان است؛ چه در صحنههای نبرد، چه موقع تعقیب و گریز و چه در نشان دادن احساسات زن جوانی که میخواهد نیروی شگفتانگیز درون خودش را کشف کند.
۴. میشل ویلیامز (Michelle Williams)
ویلیامز در فیلم «فابلمنها» ترکیب عجیبی از عواطف و حالات مختلف روحی را به تصویر کشیده است. او در این فیلم هم یک بانوی میانسال باوقار است و هم یک دختربچۀ بازیگوش؛ هم غمگین است و هم سرخوش. اسپیلبرگ در این فیلم واقعا انگار هر استعدادی را که در وجود ویلیامز مخفی بوده، پیدا کرده و به نمایش گذاشته است. این واقعا ارتباط دوطرفۀ فوقالعادهای بوده است؛ ویلیامز سطح فیلم را بالا برده و فیلم هم به محلی برای هنرنمایی او تبدیل شده است.
۵. فرانکی کوریو (Frankie Corio)
فیلم «بعد از خورشید» از خیلی جهات یک اثر متفاوت است. ما معمولا در فیلمها صحنههای مربوط به گذشته را در فلاشبکهای نسبتا کوتاه مشاهده میکنیم. اما این فیلم بر عکس است و گاهی صحنههای کوتاهی از آینده را به ما نشان میدهد. ماجرای فیلم دربارۀ ارتباط یک دختر نوجوان با پدرش است. جادوی بازی فرانکی کوریو در اینجاست که تمام شادیها و سرخوشیهای یک دختر نوجوان پر جنب و جوش را به ما نشان میدهد، اما در عین حال و به طرزی ظریف و تحسینبرانگیز نشانههایی از غمها و افسردگیهایی را نیز که قرار است در آینده به سراغش بیاید به مخاطب نشان میدهد. تضاد جالبی در بازی او هست: او شادترین دخترک در یکی از غمگینترین فیلمهای امسال است.
۶. فردی گیبز (Freddie Gibbs)
فردی گیبز استاد مسلم شخصیتسازی است. او در فیلم «مرگ بر شاه» نقش یک رپر موفق را بازی میکند که دچار حالتی از افسردگی و کسالت شده است. او به یک منطقه روستایی میرود تا حال و هوایی عوض کند. اما آیا او میتواند دوباره به صحنه برگردد و انتظاراتی را که از او وجود دارد برآورده کند؟ گیبز این بحران عاطفی را بسیار درخشان ترسیم کرده است و ما را به عمق تضادی میبرد که میان شناخته شدن به عنوان یک آوازخوان شاد و پرشور و یک آدم افسرده و بحرانزده وجود دارد. او در این فیلم بسیار متعادل و باورپذیر است؛ نه زیادی احساساتی است و نه بیش از اندازه خشک و غیر انسانی. بازی او یکی از برجستهترین نقاط قوت این فیلم بوده است.
۷. برندان گلیسون (Brendan Gleeson)
فیلم «بانشیهای اینشرین» یکی از بهترین فیلمهای امسال است که داستانی را دربارۀ دوستی دو مرد روایت میکند. گلیسون به این فیلم جاذبه و درخشش بخشیده است. علاوه بر این، بازی و شخصیتپردازی او غافلگیرکننده نیز هست. او جدیترین آدم این فیلم است و در عین حال شرورترین و بدرفتارترین آدم. چطور میشود سبکی و نشاط را با جدیت و تلخی اینقدر خوب ترکیب کرد؟ پاسخ این سوال را گلیسون با بازی درخشان خودش داده است.
۸. ویکی کریپس (Vicky Kriesp)
ملکه الیزابت اتریش یکی از مشهورترین و قدرتمندترین زنان اروپا در قرن نوزدهم بود. نام او با فرهنگ و هنر اروپایی گره خورده است. در فیلم «کورساژ» کریپس نقش الیزابت را بازی میکند. این فیلم درست مثل شخصیت اصلیاش جذاب و گیرا است و درخشش ویکی قطعا مهمترین عامل این گیرایی است. او همان تصویری است که ما از یک ملکۀ باشکوه و هنردوست در ذهن داریم. او در این فیلم هم واقعی و باورپذیر است و هم رویایی و دستنیافتنی. بازی او تصویری افسونگر و خیرهکننده از شادیها و غمهای زنی است که غم و شادیاش میتواند روی سرنوشت یک ملت تاثیر بگذارد.
۹. ککه پالمر (Keke Palmer)
فیلم (Nope) علاوه بر کالویا یک ستارۀ دیگر هم دارد که به همان اندازه در ایجاد فضاهای خاص و منحصر به فرد فیلم نقش ایفا میکند. او در این فیلم نقش خواهر کالویا را بازی میکند و طوری این کار را میکند که اصلا نمیشود این دو را بدون هم تصور کرد. ارتباط آنها هم پر چالش است، هم عاطفی و هم طنزآمیز. رقابت میان آنها به کودکی برمیگردد و هردویشان توانستهاند ردپای این رقابت دیرین را در بازیهای فوقالعادهشان به نمایش بگذارند.
۱۰. جان برنتال (Jon Berntal)
بازیگران خوبی که نقش پلیسهای بد را بازی کردهاند کم نیستند. اما بازی برنتال در سریال «ما صاحب این شهر هستیم» یک چیز متفاوت و عالی است. این سریال یکی از بهترینهای امسال بوده و بخش مهمی از این جذابیت به خاطر بازیگران کابلدی مثل برنتال بوده است. بیشرمی، فساد و بیاخلاقی در این سریال فراوان است؛ اما همۀ اینها در هیچ کجا مثل بازی برنتال به خوبی نشان داده نشدهاند. او اینجا نقش پلیسی را دارد که فقط و فقط از خودش محافظت میکند و نه از هیچ چیز دیگر؛ و بازی برنتال طوری عمیق و طبیعی است که به ما این احساس را میدهد که انگار خود او هم از بدی خودش در رنج است.