مروری بر زندگی پیچیده ترین شخصیت انقلاب مشروطه
یپرم خان؛ از فتح تهران و شکست محمدعلی شاه تا اعدام شیخ فضل الله/ چگونه یک ارمنستانی رئیس پلیس ایران شد؟
زندگی یپرم خان ارمنی، پیچیده ترین شخصیت انقلاب مشروطه، بسیار جالب است. مبارزه با عثمانی، تبعید به سیبری، فرار به ایران، کار در کوره آجرپزی، فتح گیلان و تهران و ریاست نظمیه تهران بخشی از زندگی پرفراز و نشیب مرد جنجالی انقلاب مشروطه است.
به گزارش خبر فوری، امروز سالروز قتل «یپرم خان» است. مبارز و مشروطه خواهی ارمنی که بدون شک مناقشه برانگیزترین و پیچیده ترین شخصیت انقلاب مشروطه ایران بوده است. بسیاری از مورخان و تحلیلگران و مبارزان عصر مشروطه یپرم خان ارمنی را به خاطر شجاعت بی مانند و باور استوارش ستوده اند و برخی نیز او را خائن به آرمان های انقلاب مشروطه دانسته و معتقدند او نه «گاریبالدی» بلکه «کرامول» انقلاب مشروطه بوده است. موافقان یپرم خان تاکید دارند که بدون حضور او و سربازانش واقعه «باغ مدیریه» رشت اتفاق نمی افتد و انقلاب مشروطه شکست می خورد و اگر او نبود تهران به تصرف نیروهای انقلابی در نمی آمد و قوای محمدعلی شاه همه مجاهدان را قتل عام می کرد. از آن سو، مخالفان معتقدند یپرم خان بعد از انتصاب به مقام ریاست نظمیه تهران به یک دیکتاتور تندخو تبدیل شد. او فردی است که ماجرای «باغ اتابک» را به وجود آورد و 300 مجاهد آذربایجانی را شهید کرد و موجبات دستگیری و خلع سلاح ستارخان را رقم زد. از طرف دیگر، بسیاری او را عامل اصلی اعدام شیخ فضل الله نوری و فرار دموکرات های تندرو و مهم تر از همه تعطیلی مجلس دوم و پذیرش حکم اولتیماتوم روسیه می دانند. این واقعه اخیر باعث شده بسیاری یپرم خان را عامل و جاسوس روسیه بدانند؛ ادعایی که به مزاق موافقان این مبارز ارمنی خوش نیامده و با قدرت با آن مخالفت کرده اند.
اما یپرم خان کیست و چگونه وارد ایران شد و به جرگه مبارزان مشروطه درآمد؟
چگونه یک کارگر ارمنی رهبر چریک های گیلان شد؟
نام اصلی یپرم خان «یپرم داویدیان گانتاکتسی» است. او متولد روستای بارسوم گنجه است. در زمان یپرم خان ارمنستان و مناطق ارمنی نشین توسط عثمانی و روسیه تزاری اداره می شد. مناطق غربی در دست ترک ها و مناطق شرقی در دست روس ها بود. او در نوجوانی وارد گروه های مبارز ارمنی شد و با ترکان عثمانی جنگید. نوجوان بود که حزب «داشناکسوتیون» توسط دانشجویان ارمنی تفلیس به وجود آمد. این حزب یک گروه انقلابی مسلح بود که وظیفه خود را استقلال ارمنستان و مبارزه با ترکان عثمانی می دانست. داشناکسوتیون خیلی زود توانست به حزب اصلی ارمنستان تبدیل شود. یپرم خان و گروه مبارزش جذب داشناک ها شدند و او تحت فرمان حزب داشناکسوتیون شروع به مبارزه با ترک های عثمانی کرد.
یپرم در جوانی خواست از طریق مرز روسیه وارد عثمانی شود تا فعالیت چریکی خود را جدی تر دنبال کند. در آن زمان رابطه روس ها و داشناک ها به وخامت گراییده بود. به همین علت، سربازهای روس اجازه عبور یپرم و دوستانش را ندادند و میان ارمنی ها و سربازان تزار دیگری شدیدی رخ داد. یپرم خان توسط قوای تزار دستگیر شد. مدتی در تفلیس زندانی بود. بعد از مدتی به دادگاه رفت. در دادگاه مجرم شناخته شد و به تبعید 24 ساله به جزیره «ساخالین» محکوم گردید. با این حال، روح سرکش یپرم خان او را به شورش واداشت. سه سال از حضورش در ساخالین نگذشته بود که با 4 همرزمش فرار کرد و به قفقاز گریخت. بعد از مدتی از ترس نیروهای اطلاعاتی تزاری وارد ایران شد. مدت کوتاهی در تبریز زندگی کرد و مدتی هم در سلماس زیست. سپس به یک روستای مرزی گریخت. در آنجا با یکی از داشناک های زن به نام آناهید ازدواج کرد.
بعد از حضور یپرم خان در آذربایجان، حزب داشناک تغییر فاز داد و حوزه نفوذش را متوجه ایران کرد. داشناک ها معتقد بودند ارمنی های مبارز باید با مبارزان و انقلابیون ایرانی ارتباط برقرار کرده و به آنها کمک کنند. یپرم خان از طرف حزب داشناکسوتیون مامور سازماندهی و کمک به نیروهای انقلابی ایران در گیلان شد. او به گیلان گریخت. در آنجا یک کارگاه آجرپزی راه انداخت و از طریق کارگاه خود توانست کارگران زیادی را جذب جنبش خود کند.
جنگ با محمدعلی شاه و فتح تهران
بعد از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی شاه و دستگیری و قتل عام نمایندگان مجلس و مشروطه خواهان در تهران تمام شهرهای ایران یکسره به آتش بدل شدند اما خیلی زود خبر سرکوب انقلاب مشروطه به شهرهای مختلف رسید. در روزهای ابتدایی جز تبریز هیچ شهری جرات مبارزه نظامی با استبداد را نداشت. در حالیکه ستارخان و باقرخان در تبریز با قوای محمدعلی شاه می جنگیدند، گیلان به کمک تبریز و سردار ملی شتافت. حزبی انقلابی به نام «ستار» که از 3 ارمنی و 4 مسلمان روشنفکر تشکیل شده بود تصمیم گرفت در عملیاتی چریکی سردار افخم حاکم مستبد گیلان را ترور و رشت را به تصرف خود درآورد. در این عملیات یپرم خان نیز شرکت داشت و توانست کمک فراوانی به نیروهای ستار کند. بعد از تصرف رشت، یپرم و 30 سربازش راهی انزلی شدند و توانستند طی چند روز این شهر مهم و بندری را به تصرف قوای انقلابی درآورند. بعد از این اتفاق، سربازان گیلان آماده حرکت به سمت پایتخت شدند.
همزمان یپرم خان راهی آذربایجان شد و از طریق قفقاز به ستارخان و باقرخان کمک رساند. بعد از مدتی، بختیاری ها نیز از مرکز و غرب راهی پایتخت شدند و در مدت چند هفته تهران به محاصره قوای مشروطه خواه درآمد. یکی از عوامل اصلی شکست قوای استبداد از مشروطه خواهان یپرم خان بود. یپرم خان در جنگ با قوای محمدعلی شاه در قزوین و شهریار از خودگذشتگی زیادی نشان داد و توانست با شکست قوای اصلی شاه قاجار، مسیر محاصره تهران را هموار کند.
بعد از تصرف تهران، محمدعلی شاه از سلطنت عزل شد و حکم تبعیدش امضاء شد. پسر کوچکش احمدمیرزا به جای او بر تخت نشست. محمد ولی خان تنکابنی مشهور به سپهدار اعظم، نخست وزیر شد و سردار اسعد بختیاری نیز وزیر داخله و سردار سپه شد. یپرم خان نیز به عنوان رئیس نظمیه تهران مشغول به فعالیت شد.
یپرم خان و مشت آهنین مشروطه
یپرم خان در ابتدای فعالیتش در نظمیه تهران با مشکلات فراوانی روبه رو بود. گروه های مختلف که همگی در انقلاب فعالیت داشتند به دنبال سهم خود از قدرت بودند. نظم اداری و امنیت در شهر از بین رفته بود. اوضاع در ولایات و شهرهای دیگر از این هم بدتر بود. یپرم خان تصمیم گرفت با مشت آهنین با مخالفان برخورد کند. اگرچه بسیاری معتقدند مقابله سرسختانه با مخالفان و ایجاد نظمی آهنین در تهران تصمیم سردار اسعد بختیاری بود اما به هر روی، یپرم خان در اجرای این سیاست نقش به سزایی داشت. دستگیری شیخ فضل الله نوری و سایر مخالفان انقلاب اولین گامی بود که دولت مشروطه با کمک نظمیه جدید که از داشناک های تعلیم دیده تشکیل شده بود، برداشت. بعد از این اتفاق بود که واقعه پارک اتابک رخ داد. ستارخان، قهرمان اصلی انقلاب مشروطه به همراه مجاهدان تبریز در باغ پارک اتابک ساکن بود. مجلس و دولت از او و سربازانش خواست که خلع سلاح شوند. ستارخان بعد از مراجعه به مجلس پذیرفت که سلاح را به دولت تحویل دهد. او به یارانش گفت: «روا نیست با دولتی که خود روی کار آوردیم به مبارزه برخیزیم.» اما سربازان سردار ملی حاضر به تسلیم و خلع سلاح نشدند. در نهایت نظمیه تهران به فرماندهی یپرم خان به پارک اتابک هجوم برد و یک درگیری شدید میان مبارزان تبریز و سربازان یپرم خان به وقوع پیوست. در نتیجه این درگیری، ستارخان زخمی شد و 300 مبارز تبریزی کشته شدند.
با وجود اتفاقات فوق، یپرم خان در طول حضورش در نظمیه تهران توانست نظم و امنیت و آرامش را به پایتخت بازگرداند. با توجه به شرایط انقلابی و تغییر شاه و نابودی ارتشش، این کار بسیار سخت و دشوار بود اما یپرم خان با کمک پلیس خفیه و تدابیر نظامی مناسب و البته تهور خود توانست از پس این کار برآید.
سقوط یپرم خان/ چگونه سردار مشروطه خار چشم مشروطه خواهان شد؟
اوضاع یپرم خان زمانی بدتر شد که اختلافات سیاسی در تهران به اوج رسید. یپرم نتوانست حد وسط را رعایت کند و همین مساله باعث شد مخالفان بسیار زیادی پیدا کند. در روزهای بعد از تسخیر تهران، مشروطه خواهان به دو دسته تقسیم شده بودند: اعتدالیون و دموکرات ها. گروه اول غالبا از فئودال ها، روحانیون و تجاری تشکیل می شدند که به ایجاد عدالت خانه و مجلس راضی بودند اما گروه دوم از روشنفکرانی تشکیل می شدند که غالبا گرایش های چپ داشته و قصد ایجاد یک تحول بزرگ در کشور را داشتند. سید حسن تقی زاده، حیدرخان عمواوغلی و چند روشنفکر دیگر از زعمای این گروه بودند. یپرم خان که با داشناک ها و بلشویک ها نزدیکی داشت آرام آرام به دموکرات ها نزدیک شد. بعد از ترور آیت الله بهبهانی که مدافع اعتدالیون بود، حیدرخان عمواوغلی دستگیر شد. او متهم اول ترور آیت الله بهبهانی بود. موافقان آیت الله بهبهانی خواستار اعدام عمواوغلی بودند اما یپرم خان او را تبعید کرد و جلوی اعدام او را گرفت. بعد از این اتفاق اختلافات میان اعتدالیون و یپرم خان به اوج خود رسید، هرچند هرگز وارد تقابل نظامی نشد.
آخرین میخ بر تابوت یپرم خان زمانی زده شد که روسیه تزاری به دولت ایران «اولتیماتوم» داد. دولت و مجلس جدید ایران مخالف شدید روسیه بودند. آنها مستشاران آمریکایی و بلژیکی زیادی استخدام کرده و از آنها خواسته بودند به وضعیت اقتصادی ایران سروسامان بدهند. در راس این مستشاران مورگان شوستر آمریکایی قرار داشت. مسکو به شدت مخالف شوستر بود، چرا که حضور او را نافی منافع خود در ایران می دید. به همین علت، به دولت مشروطه اولتیماتوم داد که اگر مستشاران را بیرون نکند به ایران حمله خواهد کرد. بعد از این اتفاق، مردم به مجلس ریخته و خواستار جنگ با روسیه و عدم پذیرش اولتیماتوم شدند اما یپرم خان با همراهی صمصام السلطنه (نخست وزیر) و عضدالملک (نایب السلطنه ایران و رئیس ایل قاجار) اولتیماتوم را پذیرفت و با حمله به مجلس و انحلال آن، مخالفان را سرکوب کرد. اگرچه یپرم خان معتقد بود این اقدامش جلوی اشغال ایران توسط قوای روس را گرفته است اما به هر حال، بسیاری از موافقان مشروطه این اتفاق را قطع کننده آخرین پیوند یپرم خان و نهضت مشروطه ایران می دانند.
بعد از این اتفاق، یپرم خان عمر زیادی نکرد. او در یکی از جنگ هایش در نزدیکی همدان به قتل رسید. یپرم خان روز ۲۹ اردیبهشت ۱۲۹۱ شمسی برابر با ۱۹ مه ۱۹۱۲ میلادی در نزدیکی قلعه شورجه در همدان توسط عبدالباقی خان چهاردولی و محمود خان پسر عباس خان چناری که از موافقان سلطنت محمدعلی شاه بودند، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و لحظاتی بعد از دنیا رفت.
ای واویلا
زمان انقلاب مشروطه تهران بدست ایل بختیاری فتح شد اما بنام باقرخان و ستارخان در تاریخ ثبت شده
خودت میگویی ارمنی
پس نه مسلمان ونه شیعه بود ارمنی وسکولار
نه مشروطه خواه بود نه دلش برای وطن ویا یتیم خانه ایران می سوخت
اویک فرد کاملا نفوذی بابرنامه ونقشه راه داشت بالا بردن گردن مشروطه مشروعه بالای دار ماموریتش که تمام شد بدرک وصل کردانیدند
درسته که یپرم ارمنی گردن مشروطه را بالای دار برد اما امت مومن و خداجوی ایران اسلامی سرانجام پیروز شدند و انتقام شیخ شهید را گرفتند و پرچم پرافتخار اسلام را بر فراز بام ایران به اهتزاز درآوردند و یپرم ارمنی هم توسط عبدالباقی خان چهاردولی از بین رفت و گوربهگور شد. تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یفرم خان و همفکرانش،صد سال از مردم ایران جلوتر بودند روحش شاد و یادش تا ابد گرامی باد
چه لحن بدی داری لابد دیگران نتونستن این تونسته. از خدمات ارامنه به ایران غافلی. کمی مطالعه کنی بد نیست
این مردک بیگانه هم مثل بیگانگان دیگر کم به ایران خیانت نکرده و اما شیخ فضلالله نوری هم آش دهن سوزی نبوده ایشون هم یه آدم بی سواد با تفکر قرون وسطایی که خواسته یا ناخواسته ضررهای زیادی رو متوجه ایران عزیزمان کرده
حیف مشروطه !!!!
روانش تا ابد زنده و شاد باد،او شیخ فضل الله و هم مسلکانش را خوب شناخته بود،ملت بعد از صد سال،این قوم و قماش را شناخته است.
شما بیجا کردی. همین الان اگه سید مظلوم کاندیدا بشه ملت برای رای دادن همدیگه رو زیر دست و پا له میکنن
تا ابد انقلاب مشروطه به اسم ستارخان نوشته شده تاریخ را تحریف نکنید
اره اهل کتاب و تاریخ خوب میدونن که به اسم کی نوشته شد!!!سردار ملی؟؟؟؟؟ کجا کی؟؟؟
مردم ایران همون مردم قدیمن خیلی زود سرشون کلاه میره چندین دهه قبل به اتفاقی افتاده با مقاله که مشخص نیت نویسنده ش چیه ارمنی رو با ترک ها و جالبتر اینکه ایل بختیاری رو هم سهم خواه مشروطه میکنن. من خودم ترکم اما مشروطه رو قیام ایران میدونم نه ترکها تو کج فهمی این مردم همین بس که هیچ وقت اتحاد ندارند و برا همین یه عده میان که غیر ای انی هستن و سواری میخوان از ماها.
وقتی امامزاده در صحرا شهید شد شهر پیامبران ویران شد اطفال را کشتند تو مشغول دعوای نژادی من فارسم من ترکم بودی خبردار نشدی
ستار خان قهرمان اصلی مشروطه؟؟؟؟؟؟؟ خدایش چی مصرف میکنید؟؟؟؟
به به از این قهرمانانی ک ب ناف وطن میبندن
شیخ فضل الله،میرزا جنگلی ونواب و....
جای بس تاسف است که بدون تحقیق و مطالعه صرفا از روی قوم گرایی قضاوت کنیم ، مشروطه توسط دو قوم بزرگ آذری ها و بختیاری ها انجام گشت ، زنده باد بی بی مریم بختیاری ، ستارخان و باقرخان ، زنده باد ایران ، ضمنا ناگفته نماند که بعدا مشروطه از مسیر خود منحرف گشت و رنگو بوی تسویه حساب شخصی امثال برخی معلوم الحال را گرفت ، البته تاریخ فراموش نخواهد کرد که بدترین سلسله پادشاهی و ضعیف ترین آنها قاجاریه بود.
وقتی در زمان حال یک نظامی که فرزندش در کانادا است موجب بازنشستگی نیروی کاری و میهن دوست و انقلابی در نهاد نظامی می شود . و نیروهای انقلابی را مضر می داند . در صد سال پیش چه انتظاری از نگهداری مملکت بود . این افراد به خاطر فرزندانشان باید خود شیرینی کنند و به مملکتشان خیانت . تا کارنامه خوبی داشته باشند .