عشق و قصه تضادها/درباره سریال از یادها رفته
رضا صائمی در یادداشتی در روزنامه ایران درباره تازهترین سریال بهرام بهرامیان که این شبها از شبکه یک در حال پخش است نوشته است.
بهرام بهرامیان بعد از تجربه گونههای مختلف سریالسازی که از قصههای اجتماعی تا مجموعههای مناسبتی را دربرمی گیرد اینبار به سراغ یک ملودرام تاریخی رفته که مبتنی بر مخاطبشناسی ایرانی، ترکیب و ساختار دراماتیک مناسبی برای همراهی مخاطب با اثر است و در عمل نیز توانسته آنها را با فراز و فرود قصه درگیر کند.
«از یادها رفته» را باید از منظر جامعهشناسی تاریخی مورد خوانش قرار داد که تجربه عاشقانه را در پارادوکسهای هویتی صورتبندی میکند. به عبارت دیگر بازگشت دختر جوانی که از فرنگ به ایران بازگشته با بحران هویت اجتماعی و تاریخی به واسطه عدم شناخت او از آداب و رسوم و تاریخ تحولات اجتماعی معاصر گره خورده و در نهایت در یک تجربه پرفراز و نشیب عاطفی با بحران هویت فردی درهم تنیده میشود. آنچه در پس این تجربه عاطفی قابل تامل است تضادهای بین سنت و مدرنیته در آن برهه تاریخی یعنی اوایل دهه سی است که به ویژه برای طبقه متوسط تجربه دوگانگیهای دوران مدرن بود. دورانی که تنشهای اجتماعی با کشمکشهای فردی در نهایت بحران هویت را شکل میداد.
«از یادها رفته» در یک خوانش کلی روایت همین بحران هویت است که در بستر قصهای عاشقانه به تصویر کشیده میشود. مهربانو به عنوان شخصیت محوری این قصه در کانون این بحران قرار دارد. زنی مدرن و تحصیلکرده که از غرب آمده و در کشاکش با سنتهای بومی با چالشهای گوناگونی مواجهه میشود و تلاش میکند از دل این تنش به آرامش برسد. کشف حجاب به عنوان مهمترین چالش اعتقادی-اجتماعی آن دوره نمادی از این کشمکش است که در پس آن، زیست -جهان زنانه در آن دوران بازنمایی میشود. در دل این تضادهای تاریخی شاهد یک دوقطبی و رقابت عشقی نیز هستیم که بین مهرداد مستوفی(رضا یزدانی) و خسرو (حسین یاری) شکل میگیرد. این روایت موازی بین سویه دراماتیک و رئالیسم اجتماعی کمک میکند تا فضاسازی برای تبیین تاریخی قصه فراهم شود.
البته در سریال به واقعه کشف حجاب و ماجرای مسجد گوهرشاد اشارههای کوچکی میشود و فیلمساز تلاش کرده تا وجوه دراماتیک قصه را زیر سایه سویههای سیاسی قرار ندهد. اتفاقا این رویکرد به تاثیرگذاری و پردازش بهتر وضعیت تاریخی قصه کمک کرده و از تبدیل شدن آن به بیانیه تصویری جلوگیری کرده است. حفظ این فاصلهگذاری و شیوه چیدمان اکتهای تاریخی قصه در دل ساختار درام، تمهید هوشمندانهای بود که بهرامیان به کار برد و قصه را به روایتی دافعه برانگیز بدل نکرد.
مرکز ثقل این روایت بیش از هر چیز بر نسبت بین عشق و تضادها بنا شده و همین است که سریال را در یک تعلیق درونی و بیرونی به موازات هم پیش میبرد و جذاب میکند. حتی میتوان ردپای تفاوتهای طبقاتی را در شکلگیری موقعیت رمانتیک قصه پیدا کرد. تضادی که از هماوردی بین یک خانواده به شدت پولدار و قجری و یک خانواده به شدت ضعیف و فقیر شکل می گیرد. « از یادها رفته» با وجود برخی ضعفهایی که در شخصیتپردازی یا بازیهای برخی بازیگران جدیدش دارد اما در نهایت میتواند از اتمسفر خوب قصه به خوبی در روایت از یک سو و بازنمایی تاریخی موقعیت درام از سوی دیگر بهره ببرد و مخاطب را با خود همراه کند.
حضور حسین یاری در این مجموعه که با جنس و حال و هوای کارهایی از این دست آشناست در کنار انتخاب درست بیتا فرهی در نقش شکوهالسلطنه به استحکام بیشتر قصه و کشش بیشتر آن کمک کرده تا «از یادها رفته» در حافظه تاریخی مخاطب از یاد نرود.
منبع: خبرآنلاین
1981