سلبریتیهایی که در حادثه یازدهم سپتامبر تا پای مرگ پیش رفتند!
مدتی پس از اتفاق دهشتناک یازده سپتامبر، بازماندگان این حادثه، داستانهای زیادی را در اینباره روایت کردند. در میان این فهرست، نام سلبریتیهایی نیز دیده میشود که به دلایل مختلف از این حادثه دور مانده و مرگ را دور زدند.
حدود هجده سال پیش، کل دنیا شاهد اتفاقی دهشتناک بود که در برجهای دوقلوی نیویورک روی داد و منظرهای آخرالزمانی را پیش چشمانشان مجسم کرد. در یکی از بزرگترین حملات تروریستی سالهای اخیر، ۱۹ نفر در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، چهار هواپیما را ربودند، دو هواپیما را بهسمت برجهای دوقلو بردند و یکی را به سمت پنتاگون و یکی دیگر از هواپیماها نیز در پنسیلوانیا منفجر شد. در این حوادث، حدود ۳۰۰۰ نفر کشته شدند.
پس از مدتی، بازماندگان این حادثه، داستانهای زیادی را در اینباره روایت کردند؛ افرادی که بخاطر جاماندن از قطار شهری، کار نکردن رمز ورودشان به ساختمان، حضور در مهمانی تا نیمهشب و خواب ماندن و جاماندن از کار در صبح روز بعد، کار و... از رفتن به محل کارشان در برجهای دوقلو یا از سوار شدن به هواپیما یا قطار بهسمت مقصدشان بازماندند.
در میان این فهرست، نام سلبریتیهایی نیز دیده میشود که به دلایل مختلف از این حادثه دور مانده و مرگ را دور زدند. باهم با این سلبریتیها آشنا میشویم.
مایکل جکسون
اگر «مایکل جکسون»، ستاره موسقی قرن اخیر در حادثه یازدهم سپتامبر از دنیا نرفت، بخاطر وجود مادرش بود. این خواننده آمریکایی باید در صبح روز یازدهم سپتامبر برای حضور در جلسهای به طبقه بالای یکی از آسماخراشهای برج دوقلو میرفت، اما به این دلیل که شب پیش تا دیروقت نزد مادرش، کاترین و خواهرش، ربی مانده بود، خواب ماند و جلسه را از دست داد.
جرماین جکسون، برادر مایکل، در کتاب بیوگرافیاش، «تو تنها نیستی: مایکل: از زاویه دید یک برادر» (You Are Not Alone: Michel: Through a Brother's Eyes) در اینباره نوشته: «خوشبختانه هیچیک از ما بههیچ عنوان از جلسه آن روز صبح مایکل در طبقه بالای برجهای دوقلو اطلاعی نداشتیم. ما وقتی از این موضوع اطلاع پیدا کردیم که مادرمان با هتل مایکل تماس گرفت تا مطمئن شود حالش خوب است.
ربی و چند نفر دیگر، او را در ساعت سه صبح ترک کرده بودند. مایکل از مادر تشکر کرد و گفت که حالش خوب است. او گفت که نمیتواند به حرف زدن ادامه دهد، زیرا بیش از حد خوابیده و قرارش را از دست خواهد داد». البته درست است که سلطان موسیقی پاپ از یکی از بزرگترین حملات تروریستی دنیا جان سالم بهدر برد، اما هشت سال بعد بهدلیل مصرف بیش از حد دارو درگذشت.
مارک والبرگ
«مارک والبرگ»، بازیگر معروف هالیوودی، متولد بوستون آمریکاست. او قصد داشت که در روز یازدهم سپتامبر با یکی از همان هواپیماهای ربودهشده، از شهرش به سمت لسآنجلس سفر کند، اما در لحظات آخر، او و دوستانش تصمیمشان را تغییر دادند و درعوض، پرواز چارتری برای رفتن به فستیوال فیلم تورنتوی کانادا رزرو کردند. او بعدها در مصاحبهای گفت: «اگر آن روز من در هواپیما بودم، قضیه اینگونه که اتفاق افتاد، پیش نمیرفت.
حتما خون و خونریزی زیادی در کابین درجه یک هواپیما رخ میداد و من هواپیما را به جایی مطمئن میرساندم». این حرفها خشم مردم را برانگیخت. مارک بعدا از مردم عذرخواهی کرد و گفت: «فکر کردن به چنین قضیهای جالب نیست و اینکه من گفتم اگر من جای مسافران بودم، کار متفاوتی انجام میدادم، حرف منطقی و مسئولانهای نبود. من از اینکه حرفهایم ازنظر خانوادههای قربانیان بیاحساس بهنظر میرسید، از آنها عذر میخواهم، زیرا چنین قصدی نداشتم».
سث مکفارلین
«سث مکفارلین»، سازنده سریال «مرد خانواده» (Family Guy) قرار بود در همان پروازی باشد که مارک والبرگ رزرو کرده بود، اما بخاطر اینکه شب قبل مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده بود و ساعت پروازش را فراموش کرده بود، پرواز را از دست داد. آژانس هواپیمایی به اشتباه به او گفته بود که پرواز ساعت هفتوچهلوپنج دقیقه تاخیر دارد و قرار است ساعت هشتوربع بلند شود، اما وقتی که سث رسید، گیت بسته شده بود.
او در اینباره میگوید: «من پرواز را رزرو کرده بودم، اما شب قبل، مشروبات الکلی زیادی نوشیدم و روز بعد، بخاطر ده دقیقه تأخیر، پرواز را از دست دادم. خطر از بیخ گوشم رد شد».
او مجبور شد که نزدیک یک ساعت منتظر پرواز بعدی بماند. در پرواز شماره ۱۱، تمامی سرنشینان کشته شدند.
وئنت پالترو
«گوئنت پالترو»، بازیگر نقش «پپر» در سری فیلمهای «مرد آهنی» (Iron Man)، بخاطر یک اتفاق، سرنوشت زندگیاش تغییر کرد. شخصی بهنام «لارا لاندستروم کلارک» در جاده کنار رودخانه هادسون درحال اسکیتسواری بود که ناگهان با بیتوجهی از جلوی مرسدس بنز نقرهای رنگ گوئنت که درحال حرکت بود، رد شد و پیش از اینکه از جلوی راه گوئنت کنار بود، لحظهای ایستاد و به او زل زد.
همین تاخیر بسیار کوچک باعث شد که گوئنت، قطارش به سمت مرکز تجارت جهانی را از دست بدهد. درنتیجه، گوئنت بهجای اینکه در طبقه ۷۷ برج جنوبی، پشت میزش بنشیند، وقتی از قطار پیاده شد، شاهد تصادف هواپیما با برج شمالی بود. ده سال بعد، لارا با گوئنت ارتباط گرفت و گوئنت اعتراف کرد که یادآوری این موضوع، هنوز مو بر تنش سیخ میکند. او در اینباره گفت: «نمیدانم که چند نفر دیگر در آن روز، سرنوشت غریبهها را تغییر دادند».
سارا فرگوسن
سارا فرگوسن، دوشس یورک و همسر پرنس اندرو، سومین فرزند ملکه بریتانیا، صاحب سازمان خیریهای است که دفتر آن در طبقه ۱۰۱ برج شمالی بود. سارا باید روز یازدهم سپتامبر نیز مانند هرروز صبح به محل کارش میرفت، اما مصاحبهاش با «مت لائر» در نزدیکی استودیوی NBC طول کشید و همین، جانش را نجات داد.
هیچیک از کارمندان او در این تراژدی جانشان را از دست ندادند، اما ۷۰۰ کارمند شرکتی مالی در نزدیکی دفتر او، در این حادثه از بین رفتند. سارا فرگوسن بعد از این حادثه به این شرکت مالی اجازه داد که از فضای اداریاش بهطور رایگان استفاده کنند.
راب لو
این بازیگر آمریکایی، یازده روز پیش از واقعه اصلی یازدهم سپتامبر، در پروازی حضور داشت که هواپیمارباها در آن حضور داشتند. هنگامی که او پس از اتمام فیلمبرداری فیلم «بال غربی» (West Wing) پروازش را از واشنگتون دیسی به لسآنجلس رزرو کرد، هیچچیز، غیرمعمولی یا مشکوک بهنظر نمیرسید، اما بعدا دریافت که همراه با تروریستها پرواز کرده و بههمین دلیل، بعدا برای شهادت دادن علیه «زاکاریاس موسویی»، یکی از تروریستها، فراخوانده شد.
او در اینباره میگوید: «من نمیدانستم که سوار همان هواپیمایی شدم که هواپیمارباهای حادثه یازدهم سپتامبر در آن درحال تمرین هواپیماربایی بودند. من در آن زمان مشغول فیلمبرداری فیلم «بال غربی» در واشنگتون دیسی بودم و مدام با پرواز دولز به لسانجلس در رفتوآمد بودم، درحالیکه ربایندگان کمکم درحال رسیدن به پنتاگون بودند. من وارد هواپیمای کوچکی شدم که رزرو کرده بودم، به اطرافم نگاه کردم، هیچ مورد خاص و جلبتوجه کنندهای به یاد نمیآورم، هیچکس نترسیده بود، هیچکس شبیه به تروریستها نبود و درکل همهچیز شبیه به یک پرواز عادی بود».
سخن آخر
در حادثه یازدهم سپتامبر، افراد زیادی کشته شدند و تعداد بسیاری هم به دلایل مختلف نجات پیدا کردند. در هر دو گروه، هم نام افراد عادی دیده میشود و هم نام سلبریتیها و افراد شناختهشده.
برخی از افرادی که از این حادثه نجات پیدا کردهاند، هنوز هم احساس عذابوجدان دارند، برخی دیگر نیز از زنده بودنشان بهعنوان معجزه یاد میکنند، هرچند که عدهای نیز در این میان وجود دارند که زنده ماندنشان را تنها اتفاقی تصادفی میدانند، مانند هزاران اتفاق کوچک و بزرگ دیگر.
شما در اینباره چه فکر میکنید؟ آیا اتفاقاتی از این قبیل برای شما هم پیش آمده؟ آیا تاکنون اتفاقی عادی و روزمره، شما را از حادثه و خطری بزرگ نجات داده؟
منبع: برترین ها
72