از ادبیات لمپنی تا نقد جوالدوزی

هرچند پاسخ به این مطلب لازم به نظر نمی رسید اما به دلیل بازنشر آن در برخی کانال ها جهت تنویر افکار مخاطبان بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:

1. پیش از همه از گردانندگان این کانال به ظاهر تخصصی کمال تشکر را داریم که نگران فروش روزنامه های اصولگرا هستند که البته به نظر روزنامه های جریان مقابل چنین نگرانی را ندارند. زیرا پیش از اینکه بخشی قابل توجهی از هزینه های روزنامه هایشان از جیب مخاطبان شان تامین شود، بنابراعلام معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، مورد عنایت دولت فخیمه یازدهم بوده اند؛ برخلاف روزنامه های جریان اصولگرا که چشم امیدی به این کمک ها نداشته اند تا برای کمی کمک مجیزگوی دولت ها بشوند و به جای اینکه زبان مردم باشند، بشوند بلندگوی آقایان دولتی.

2. البته اینکه نویسنده کمی منصف بوده و نوشته که بیشتر روزنامه های اصولگرا و نه همه آنها، خریدار ندارند، جای شکرش باقی است. البته یک جوری نویسنده نوشته بیشتر روزنامه های اصولگرا که اگر شخص بی اطلاعی بشنود، خیال می کند روی گیشه روزنامه فروشی ها پر است از روزنامه های اصولگرا و ارزشی. باید یاد آوری کرد به برکت دولت فخیمه جناب روحانی و وزرات متبوعشان و تلاش ماجورشان برای ترویج شعار زنده باد مخالف من همین انگشت شمار روزنامه هایی هم که به هزار زور و ضرب خودشان را روی پا نگه داشته اند، روزی نیست که با تذکر و توبیخی از بابت انتقادات به حقشان از جانب مسئولین مورد نوازش و لطف قرار نگیرند.

3. بابت این نصیحت و نگرانی دوستان از کم شدن فروش روزنامه عرض می کنیم که مخاطبان در صفحات روزنامه ها دنبال راه حل مشکلات و درد و دل ها و گلایه هایشان از مسئولان می گردند. مردم دوست دارند تا اصحاب رسانه ها علی الخصوص روزنامه ها حل مشکلات اصلی زندگی شان را از مسئولان مطالبه کنند نه اینکه به جای طرح مشکلات اولویت دار مخاطبانشان مانند معیشت، بیکاری، تولید، گرانی و ... به طرح مسائل جناحی و سیاسی موردعلاقه احزاب متبوع شان بپردازند که نه مردم از آنها سر در می آورند و نه نان و آب برایشان می شود؛ که به قول همان دوستان اصلاحطلب مشکل آقایان همین است که از دغدغه های مردم دورند و در مورد آنها با اکثریت جامعه دیالوگ ندارند.

4. البته نویسنده محترم با پیشفرضی که به گمان خودش مو لای درزش نمی رود علت ضرر اقتصادی روزنامه های اصولگرا را در گیشه، ادبیاتی از جنس تیتر این روزنامه معرفی می کند. هرچند به نظر نویسنده دیگر رویش نشده و گرنه حتما صفاتی را برای این نوع ادبیات بکار می برد. اما محض یادآوری و روشنگری باید عرض شود که دوستان کاش به خودشان زحمت می دادند و توضیح زیر تیتر را هم می خواندند تا پی به فلسفه تیتر ببرند. اگر ایشان از ادبیات تیتر دلزده و اندوهگین شدند باید به جناب مرعشی از یاران غار روسا و شرکای سیاسی شان غرش را بزنند. ایشان در جمع منتخبین شورای شهر استان ها از باب اینکه بالاخره خیلی هم نباید در انتخاب شهردار مته به خشاش گذاشته شود گفته بود: مسئولیت در جمهوری اسلامی حکم مرده شوری را دارد و بالاخره مرده شسته می شود.

5. هرچند این ادبیات که حتما دون شان رسانه ها در جمهوری اسلامی و علی الخصوص مسئولان آن است در این دوستان به ظاهر طرفدار شعار ادب مرد به ز دولت است، آنقدر شایع است که روزی نیست هم در میان صفحات روزنامه هایشان و هم در سخنان سیاست مدارانشان و هم در عتاب و خطاب های اعضای دولت مورد حمایت شان دیده نشود. از روزنامه آفتاب یزد که از تغییر رویکرد برخی نمایندگان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی تیتر می زند «اعلام موجودیت حزب باد» یا آنجا که در موضوع انتشار عکس کاندیدای نمایندگی مجلس تیتر زد:«اشک تمساح دلواپسان» یا روزنامه اصلاحطلب آرمان با تیتر«تولد یکسالگی بی شناسنامه ها!» به ظاهر تندروهای منتقدان برجام را مورد عنایت خودش قرار داد و ده ها تیتر و یادداشت و گزارشی که به قول همین دوستان مشحون از همین ادبیات است.

اما این دایه های مهربانتر از مادر بد نیست قبل از اینکه به رسانه های مخالف شان جوالدوز بزنند سوزنی به خودشان زده باشند تا آدم باورش بشود که نقدشان از روی دلسوزی و انصاف است.

منبع: خبرفوری

34