پای صحبت کارگردان سینما با دغدغه های محیط زیستی; فرهاد مهرانفر
بازیگران من حرفه ای نبودند، ولی جوایز حرفه ای دریافت کردند!
با فرهاد مهرانفر; کارگردان بزرگ سینما، در حاشیهی جشن شب سینمای ایران گفتگویی کوتاه کردیم.
محسن مرعشی- خبر فوری / مهرانفر طی ساخت حدود 50 فیلم کوتاه و بلند، جایزه های متعدد.جهانی را به خود و سینمای ایران اختصاص داده است. سینماگری که در آثارش، دل نگرانیها و دغدغه ی مباحث محیط زیستی مشهود است. مردی مطمئن در سینما که نه تنها خود را پشت بازیگران سرشناس پنهان نکرده، بلکه به قول خودش; با بازیگرانی غیر حرفه ای، جوایزی حرفه ای دریافت کرده است.
-جناب مهرانفر، در بین حدود ۵۰ فیلم کوتاه و بلند و جایزه های داخلی و جهانی که شما دریافت کردید، نکته ای که برای من بسیار حائز اهمیت بود، مباحث "محیط زیستی" بود. چندین کار شما مستقیم به محیط زیست مربوط است، از جمله "درخت جان" و "خواب آب"... به نظر شما سینما چه کمک شایانی به محیط زیست میتواند داشته باشد؟
من معتقدم جوایز و تعداد فیلم ها موضوع اصلی فعالیت کاری ما نیست. آن چیزی که مهم است، درک درست ما از جهان پیرامون ما است. محیط زیست در واقع فرصتی است که ما در آن بالیده میشویم و پرورش پیدا می کنیم و درک خود را از جهان شکل می دهیم. اگر به موجودیت آن اهمیت ندهیم، خودمان را با آن به اضمحلال و تباهی می کشانیم. از آنجاییکه مجمع فیلمسازان شمال به همت دوستان مازندرانی برگزار شد، لازم بود یادآوری شود که محیط زیست امر مهمی است
-مبحث محیط زیست بی گمان تمامی نقاط کشور و البته جهان را دربر می گیرد، ولی احساس می کنم در ایران، شمال کشور می تواند صدمات فراوانی در این مورد متحمل شود. نظر شما چیست؟
دو جلگه ی کوچک گیلان و مازندران، دو لکه ی سبزی است که در کل نقشه ی پهناور ایران خیلی ناچیز به نظر میرسد. با توجه به همه ی مشکلاتی که مسئله ی آب در فلات پهناور ایران ایجاد خواهد کرد، قطعا ما با موج مهاجرت بزرگی به سمت مناطق سرسبز و آب خیز مواجه خواهیم بود. اگر آسیبشناسی و برنامهریزی نکنیم، و نگاههای هوش یارانه ی NGO ها و گروه های محیط زیستی و عکاسان و فیلمسازان را به عنوان بازوهای موثر آنها، ببینیم.قطعا این دو نقطه ی کوچک در یک هجوم بدون برنامه ریزی، به بزرگترین مرکز زباله ی کشور تبدیل میشود! و ما اگر این دو را از بین ببریم. در واقع حیاتی ترین منطقه ی کشاورزی استراتژیک تولید برنج و چای و خیلی از محصولات دیگر را از بین برده ایم. ما هم در کنار دل مشغولی ها و فیلم هایی که می سازیم، در حد توان خودمان; بخشی از شناخت و امکانات فنی و هنری خود را در خدمت محیط زیست شمال و ایران قرار می دهیم.
-وضعیت سینمای ایران و سلیقه ی مخاطبین را چگونه می بینید؟
سلیقه میتواند شکل دهی شود و یک چیز خود به خودی نیست. طبعا سلیقه تحت تاثیر مجموعه ی دیدارها و شنیدار هایی که مردم از طریق رسانه های عمومی دارند، می تواند جهت دهی شود.
-آیا رسانه ها و خصوصا سینما در چنین امری موفق عمل کردند؟
متاسفانه آنطور که باید رسانه های داخلی ما به لحاظ فرهنگ سازی نتوانستند در مقابل موج مهاجم رسانهها و شبکههای متعدد بیرونی بالنده شوند. ما بیشتر به صورت انفعالی متاثر از چیزی هستیم که به ما القا میشود و از این بابت رسانههای ما کوتاهی کردند.طبعاً اگر شورمندی پشت این رسانهها متوجه مسائل حیاتی کشور ما باشد، در این بخش ها بیشتر سرمایهگذاری میکنند و سعی میکنند فرهنگ و ذائقه و سلیقه مخاطب را ارتقا دهند و به چیز های حیاتی سوق دهند.
-شما در کارها غالبا از بازیگران غیر مطرح استفاده کردید آیا دلیل خاصی در عدم استفاده از چهره ها دارید؟
سینما شاخه ها و سبک و سیاق های مختلف دارد و به نظر من بخشی از سینما می تواند به طبیعت انسانی متکی شود.طبیعت می تواند فقط درخت و کوه و موجودات نباشد، بلکه میتواند چهره های ناب و اصیلی باشد که می توانند با خودشان حس درستی را وارد سینما کنند. بازیگران من حرفه ای نبودند، ولی جوایز حرفه ای دریافت کردند. سیمرغ بلورین، دیپلم افتخار نقش اول و نقش دوم مرد! و این نشان میدهد که قاعده ای وجود ندارد. دلیل نمیشود که ما همیشه با یک نگاه مطلوب به هنر بازیگری نگاه کنیم.
-لطفا در مورد ممیزی ها در سینما و آثار مخرب آن صحبت کنید.
ایران کشوری است که در چند دهه ی گذشته دچار تلاطم مختلف سیاسی-اجتماعی و چالش های بین المللی بوده و یکی از عوارض این چالشها، مقوله ی سانسور است. مسئولین فکر میکنند با سانسور هنرمند میتوانند ارزش های بیشتری را پایدار کنند! در حالی که آزادی هنرمند میتواند از دل یک آشوب و به هم ریختگی; زیبایی، نظم و ارزش های بیشتری را به جامعه و فرهنگ اعطا کند.
33