یک کارگردان سینما:
امروزه داشتن چهره ی خوب و چشمان رنگی و قد و قامت خاص، سبب انتخاب بازیگر نمی شود!
کارگردان، فیلمنامهنویس، طراح و تهیه کننده ی سینما است. از آثار مهم وی میتوان به دشت ارغوانی، شورعشق، ایستگاه بهشت، ارتباط خانوادگی اشاره کرد.
محسن مرعشی- در روزهای پایانی هفته، این کارگردان نام آشنا را می توان در سینما هنر و تجربه ی شهرستان بابل یافت، البته نه برای تفریح و نه برای اینکه او شمالی است. بلکه برای فعالیت های فرهنگی و هنری و کار بزرگی که نادر مقدس به زیبایی و ظرافت از عهده ی آن برآمد.
با وی در لابی سالن سینما هنر و تجربه به گفتگو نشستم و پرسش های خود را اینگونه مطرح کردم:
* شما اهل موسیقی هم هستید و اگر اشتباه نکنم ساز تخصصیتان ویولن است، چقدر از احساس موسیقایی خود در سینما کمک گرفته اید؟ و از ارتباط بین این دو بیشتر صحبت کنید.
فعالیت موسیقی من برمی گردد به سال ها قبل و از زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان آموزش می دیدم. ساز تخصصی من هم ویولن بود و در تئوری موسیقی شاگرد دکتر پرویز منصوری بودم و سالها به نوجوانان درس موسیقی میدادم.
اما سینما به من فرصت فعالیت حرفه ای در موسیقی را نداد. گرچه همواره ضرب آهنگ های موسیقی برای من در سینما بسیار مهم بود و ملودی و ریتم را زمزمه میکردم و به این کار معروف بودم و همواره موسیقی در کارهایم حضور داشت،
خصوصا دورانی که کار مستند می ساختم. موسیقی هنری است که نه تنها در سینما، بلکه در تمام هنرها تاثیر خود را دارد.
* بعضا می شنویم که فلان بازیگر از روابط پشت پرده ی سینما گله مند بوده و دست به افشاگری زده است! نظر شما راجع به این فضای هنری چیست و آیا آن را مسموم می دانید؟
من خیلی موافق این حرف نیستم! شاید گاهی، اتفاقهایی در گوشه و کنار افتاده باشد، اما می دانم همکاران من با دقت تمام برای انتخاب بازیگران تلاش میکنند.
خصوصاً در این سالهای اخیر که اگر دقت کرده باشید، اکثر کسانی که به عنوان بازیگر حرفه ای وارد عرصه سینمای ایران شدند، بازیگران تئاتر بودند و دوره های آموزشی حرفه ای را گذرانده بودند و میبینیم که موفق عمل کردند. امروزه داشتن چهره خوب و چشمان رنگی و قد و قامت خاص، سبب انتخاب بازیگر نمیشود! بلکه بازیگر باید علم این کار را داشته باشد.
البته ممکن است در بحثی که شما مطرح کردید، اتفاقی هم افتاده باشد، اما من آن را به اهالی سینما مرتبط نمیدانم و اتفاقاً بیشتر در خارج از سینما است که به سینما تحمیل میشود! چون خصوصا در ده سال اخیر افرادی به دلایلی وارد سینما
شدند و در این که مستحق چنین جایگاهی بودند یا خیر، بحث زیادی است! و طبعا این افراد، حواشی را با خود وارد سینما کردند و گاهی این اتفاقات ناگوار در این حواشی افتاده است! ولی من مطمئنم اگر جوان مستعد باشد، باید در مسیری
که انتخاب کرده تلاش کند و قطعا نتیجه میگیرد و فضایی نیست که نتوان در آن کار کرد.
* نظرتان را راجع به ممیزی های موجود در سینما بفرمایید و اینکه چه تاثیری بر هنر، هنرمند و مردم میگذارد؟
ممیزی در هنر بسیار تاثیر منفی دارد! وقتی به اکثر فیلم هایی که در این چند سال اخیر توقیف شدند نگاه میکنیم، میبینیم که هیچ دلیلی برای توقیف آنها وجود نداشت! چون چیز خاصی در آنها نبود و فقط خواست و سلیقه ی خاصی را تامین نکرده بودند.
در صورتی که با یک بازبینی مجدد که جناب آقای صالحی امیری دستور آن را دادند، بیشتر آنها آزاد و قابل نمایش شدند! همه ی ما شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه خود را میشناسیم و تاثیرات این ممیزیها اینقدر منفی است که می تواند مانع رشد سینمای ایران گردد.
* شما همکاری های متعددی با تلویزیون داشته اید از جمله ساخت دو فیلم تنگنا و دومین انفجار. همکاری با تلویزیون را چقدر می پسندید؟
من ۲۳ سال برای تلویزیون ایران کار کردم! در همان دورانی که خیلی از کارگردانها، علاقه ای به همکاری با تلویزیون نداشتند، من همکاری کردم و دومین انفجار را ساختم. نزدیک به ۱۳ تله فیلم و ۴ سریال حرفه ای ساختم. اما تلویزیون رفتار خوبی با من نداشت. وقتی ما با این همه سابقه با آنها همکاری کردیم
و برنامه هایشان را در شرایط خاص پر می کردیم، آن هم با فیلم هایی که در جشنواره ها حضور پیدا می کردند! رفتار تلویزیون با ما خوب نبود و از ما توقع داشتند که اسپانسر بیاوریم. من از کجا بگردم پفک نمکی پیدا کنم؟
به همین خاطر چند سالیست که با تلویزیون قهر کردم و البته دلم برای تلویزیون تنگ میشود! وقتی آنجا فیلم می سازیم، در واقع خود را با مخاطب میلیونی محک می زنیم و احساس خوبی به آدم دست میدهد و شاید در آینده مجددا با تلویزیون همکاری کنم.
اما تلویزیون هم باید در رفتار خود با هنرمندان حرفه ای تجدید نظر کند و نباید آن ها را از دست بدهد، چرا که مطمئن هستم با از دست دادن آنها، مخاطبین خاص خود را نیز از دست میدهد.
* تئاتر ، سینما و تلویزیون را چقدر در هویت بخشیدن به نسل جوان ما دخیل می دانید و آیا اگر رسالتی دارند در ارائه آن موفق هستند؟
من زمانی فکر می کردم که ای وای! در این شرایط موسیقی و تئاتر ما به کجا می رود؟
اما با اطمینان کامل میگویم; هنرمندان تئاتر تلاش بسیار خوبی کردند و کارهای خوبی ارائه دادند، گرچه حواشی هم دارد که باید بررسی و کارشناسی شود. به نظر من سینما و تئاتر به شدت روی نسل جوان ما تاثیر گذاشته و اگر به آنها دقت بیشتری شود می توانند تاثیرات مثبتی را در رشد فکری آینده ی جوانان ما داشته باشند.
* یک سال و یک ماه از عمر سینما هنر و تجربه ی بابل می گذرد.
و شما با تمام دغدغه و شلوغی کاری خود، وقت گذاشتید و امکانات جالب و به روزی را در شهرستان بابل ایجاد کردید و خدمات شایان هنری را به مردم این شهر و شهرهای اطراف ارائه می کنید. لطفاً در این باره صحبت کنید. قبل از هر چیز باید عرض کنم گاهی اوقات به تنهایی نمی توان خیلی از کارها را انجام داد. اول از همه باید از جناب احد جاودانی مدیر کل محترم استان تشکر کنم که با عشق و علاقه حمایت کرد. همچنین تشکر می کنم از مدیر اداره ارشاد بابل; آقای محمدی که ایشان هم بسیار با عشق کمک و همراه ما هستند، و نیز ممنونم از دوستانم در امور سینمایی که سبب ایجاد این فضای خوب شدند. من به اتفاق همسرم خانم افسانه منادی که تحصیل کرده ی تئاتر هستند، در کنار آموزش و تدریس در تهران ، تصمیم گرفتیم این فضای آموزشی را در بابل و در این مکان نیز اجرا کنیم.
ما سالها به این سالن می امدیم و جشنواره ی "وارش" را به اتفاق دوستان خوبمان آقای قربانپور و آقای سجادی و دیگران برگزار میکردیم و وقتی این توافق با معاونت سینمایی اداره کل ارشاد مازندران انجام شد، توانستیم این مرکز که قرار بود در کشور سومین باشد، ولی با اندکی تأخیر، پنجمین شد را راه انداختیم و خوشبختانه فضایی ایجاد شد و کسانی که سالها به سینما نمی رفتند، به سمت این سینما کشیده شدند. سینمای ما کیفیت تصویری بالایی دارد و کارگردانان و همکاران مطرح من به اینجا میآیند. فروش بلیت اینترنتی است و شهرهای مجاور را نیز پوشش دادیم و این برای من بسیار لذت بخش است.
* ضمن آرزوی سلامتی و طول عمر برای شما باید عرض کنم; مرگ حقیقتی است که وجود دارد! اگر به شما بگویند که مهلتتان تمام است و باید بار سفر ببندید، به چه فکر می کنید و چه آرزوها و کارهای انجام نشده ی هنری در زندگی خود دارید که مایل به انجام آن هستید؟
این موقعیتی است که هر لحظه ممکن است به سراغ همه ما بیاید! الان که با شما صحبت میکنم، ده روز است که خواهرم را از دست داده ام، اتفاقی که اصلا انتظار آن را نداشتم. اما اگر فرصتی باشد برای ادامه زندگی، دوست دارم همین کاری که در سینما مشغول انجام آن هستم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم و اگر فرصت خیلی کم باشد، نصیحت هایم را به پسرانم میگویم و البته معتقدم بهتر است در هر شرایطی به زندگی فکر کنیم و این را به نسل جوان خود نیز بیاموزیم.
33