۶ سالی است که با تومور مغزی میجنگد. میداند که دیگر نمیماند. نهایت دو سال فرصت دارد؛ فرصت زندگی. میهمان ناخواندهاش به این راحتیها دستبردار نیست. ماندگار شده است. تحت درمان قرار دارد. شیمیدرمانی میشود. تمام موهایش را از دست داده؛ آرزوهایش را هم. اما زخم عمیقتری بر دلش دارد؛ زخمی که از سال ۸۶ بر قلبش فرود آمد. همان زمانی که در کلاسهای بازیگری فریدون جیرانی نشست.
فاطمه تنها ۳ سال تا دهه ۴۰ فاصله دارد؛ اما وقتی با بازیگر معروف سر کلاسهای بازیگری آشنا شد تنها ۲۳ سال داشت. همین آشنایی بود که زندگیاش را زیرو رو کرد؛ هم جسمش را باخت هم مالش را. رد اضطراب و استرس در وجود فاطمه او را به تومور تبدیل کرد؛ تومور روی مغز فاطمه بدخیم شد و شد میهمان همیشگیاش.
وقتی دست بازیگر معروف رو شد کار به شکایت و شکایتکشی رسید. حالا با گذشت ۱۱ سال توانستند حکم جلب این چهره سرشناس را بگیرند. فاطمه دیگر حتی توان تکلم هم ندارد. کل بدنش از کار افتاده است، حالش وخیم و خانوادهاش منتظر یک معجزه هستند. مصطفی عسکری، برادر این دختر، در گفتگو با ما از جزییات ماجرا پرده برداشت.
یادآوری این ۱۱ سال ذهنش را آشفته میکند؛ کلمات به سختی کنار هم معنا میگیرند. «هر روز که میگذرد حال فاطمه بدتر میشود. این همه سال انتظار چنین لحظهای را میکشیدیم. ناحق ویلای ما را در ایزدشهر به نامش کرد. خواهرم را فریب داده بود؛ وعده وعید ازدواج، اما همهاش پوچ بود. از آنجا که من کارت پایان خدمت نداشتم ۶ دانگ ویلایمان به نام تنها خواهرمان خورده بود.
این بازیگر هم از این موقعیت سوءاستفاده کرد و با چربزبانی توانست ویلا را از چنگ فاطمه در بیاورد. در کنار ویلا، پیانو یاماها، گوشیهای موبایل و پولهای هنگفت هم از فاطمه گرفت. پول برای بازسازی دفتر وکالتش. همه اینها مهم نیست در تمام این سالها از او خواستیم تا ویلا را پس بدهد؛ اما هر بار ما را تهدید کرد. خودش را وابسته به یک ارگان نظامی معرفی میکرد و میگفت روزی میرسد که خانوادگی شما را به طناب دار خواهم آویخت.»
نقش آفرینیهای آقای بازیگر
خشم در صدایش به وضوح لمس میشود. «سرانجام شکایت کردیم. وکیل میگرفتیم، اما هر بار وکلا به نحوی از پرونده خارج میشدند تا اینکه سال ۹۶ توانستیم پرونده را به جریان بیندازیم. صداهای ضبطشدهاش را به پلیس و دادگاه ارایه دادیم تا با توجه به صدای این آقای بازیگر حکم صادر شود؛ تا جایی که متوجه شدیم حنجرهاش را جراحی کرده است. در این مدت او همچنان نقش بازی میکرد. دوباره تست گرفتند، اما مشخص شد که صدا صدای خود آقای نقشآفرین است.»
جملاتش با تنفر و کینه همراه بود. «حکم صادر شد، پرونده وکالت آقای بازیگر تعلیق شد تا جایی که در دادگاه دوم پرونده دانشگاه آزاد که وکالت پرونده را در دست داشت به دادگاه رفتم و اجازه حضور به جلسه دادگاه را ندادم. او با وجود تعلیق در پروانه وکلاتش پرونده دانشگاه را قبول کرده بود.»
حکم جلب
سکوت در کلماتش پیچید، اما دوباره کلمات را محکمتر ادا کرد. «شانزدهم دی ۹۹ آقای بازیگر در رأی بدوی به اتهام غصب عنوان، تهدید و افترا محکوم شد. برای جرم نخست ۱۵ ماه، اتهام دوم ۱۳ ماه و اتهام افترا ۶ ماه و ۱۵ روز حبس محکوم شد. او درنهایت در دادگاه تجدید نظر به ۹۱ روز حبس قطعی و ۵۱ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد. حکم جلب سیار و ورود به منزل این بازیگر، روز پنجم اردیبهشت امسال صادر شد.»
نفس را در سینه حبس میکند. «اما این در حالی است که دو پرونده شکایت دیگر ما هنوز مطرح است؛ یکی در مورد ماده ۴۷۷ قانون است که شکایت کردهایم که آقای رئیسی گفته بودند شخصا این پروندهها را رسیدگی میکنند. پروندههای مشکوک که متهمان بدون حساب صاحب شدهاند که مربوط به پرونده ویلا میشود. در مورد پرونده دیگری که هنوز شاکی هستیم مربوط به پرونده دانشگاه آزاد است که این آقای نقشآفرین با وجود تعلیق وکالتشان پرونده را قبول کرده بودند.»
بیپولی و درمان
مصطفی داروساز است؛ میراثدار پدر. با بغض ادامه میدهد. «سختیهای زیادی در این مسیر کشیدیم. پدرم از ناراحتی تاب نیاورد و فوت کرد. حالا خواهرم روی دستمان مانده است. اگر پول درمان نرسد فاطمه را هم برای همیشه از دست میدهیم. پولی هم نداریم که درمانش کنیم.»
برادر فاطمه در پاسخ به واکنش آقای بازیگر که فاطمه در دادگاه ادعا کرده بود به پارک و میهمانی نمیرفته است هم گفت: «متهم فاطمه را هیچ وقت به پارک و میهمانی نمیبرد همیشه آنها به خانهشان میرفتند که حتی مادرش هم در جریان بود.»
او در ادامه میگوید: «اسفند ماه یکبار به خانه این بازیگر رفتیم. حکم جلب داشتیم، ولی حکم باز کردن قفل نه. او هم به زیرزمین خانه شان رفت و در را قفل کرد. مامور پلیس هم نتوانست او را دستگیر کند. اما این بار حکم جلب سیار و قفل ساز داریم. این بار به بیمارستان رفت و ادعا کرد که کرونا دارد. ۶ روز بیمارستان بود و در آخرین روز کادر درمان با کیک و فشفشه پایان درمانش را جشن گرفتند. اما حالا او فراری است و خودش را مخفی کرده است.»
تعلیق وکالت
حسام نواب صفوی که این روزها با بیماری کرونا دستوپنجه نرم میکند، فعالیت وکالتش به دلیل این پرونده لغو شده است.وقتی خبر تعلیق وکالت حسام نواب صفوی بازیگر نامآشنای سینمای ایران منتشر شد، هیچ منبع رسمی این خبر را تأیید نکرد. تا اینکه کمال رئوف، دادستان انتظامی مرکز وکلای قوه قضائیه صحت ماجرا را تأیید کرد.
او در این باره گفت: «خبر تعلیق وکالت آقای نواب صفوی صحت دارد. آقای نواب صفوی در دادسرای کارکنان دولت پرونده کیفری داشته و در آن پرونده محکوم شده است.»
حسام نواب صفوی بازیگر نامآشنای سینمای ایران است که مدتی پیش به خاطر کرونا راهی بیمارستان شد. هنوز چند روزی از زمان بستریشدن او در بیماستان به دلیل کرونا نگذشته بود که خبر بهبود او منتشر شد. اما انتشار این خبر کلی حاشیهساز شد. زیرا چند نفر از کادر درمان با کیک و فشفشه در حالی که از خوشحالی دست میزدند وارد اتاق آقای بازیگر شدند. این جشن پایان کرونا حسابی خبرساز شد.
تبرئه شدم
حسام نواب صفوی در اینستاگرام خود به این خبر واکنش نشان داد و این طور گفت: «متأسفانه در شرایطى که بنده در بستر بیمارى هستم شایعات و اکاذیبى پخش شده است. سالهاست در مورد آن سکوت کردم تا خانوادهاى را که سوداى شهرت و منفعتطلبى دارند به خواستهشان نرسانم.
اما سکوت در این شرایط خیانت است. به عنوان نمونه پنج مورد از اتهامات واهى که توسط این اشخاص به بنده نسبت داده شده را منتشر میکنم. این تنها بخش کوچکى از ۱۱ سال آزار من در قالب شکایت است؛ که مهمترین آنها ادعاى کلاهبردارى بوده و این افراد که در محاکم نتوانستند ادعاهاى واهى خود را که صرفا جهت آزار بنده و اخاذى مطرح میکردند ثابت کنند. چنان که تأیید فرد مذکور در اینکه حتى با بنده به یک رستوران و پارک هم نرفته را در پست میتوانید ببینید.
امروز در فضاى مجازى با حمایت شخصى موجسوار و دروغگو که پشیزى براى آبروى بنده ارزش قائل نشده و حتى حاضر به شنیدن حرفها و دیدن آرا نبوده. آبروى بنده را نشانه گرفتهاند تا با تحت فشار قراردادن من به خواستهشان تن در دهم.
بدین وسیله بنده صراحتا از بزههاى انتسابى اعلام برائت میکنم. در فرصتى که حال مساعدترى داشته باشم مفصلا با شما مردم صحبت خواهم کرد. اما اجازه ندهید با کلاهبردار نشاندادن بنده شما را فریب دهند یا از این طریق از شما پولى دریافت کنند.
رأی دادگاه بالاترین دفاع است این خانواده جهت اخاذی از من شکایت میکنند. آرای قطعی دیگری طی شبهای دیگر برای شما میگذارم و اگر ذرهای به فکر آبرو و مال خود هستید این آرا را بخوانید.»
همچنین شاهین صمدپور خبرنگار و گزارشگر با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرامش مدعی شد که حسام نواب صفوی مادر شاکی را زیر گرفته و متواری شده است.
منبع: روزنامه شهروند
72
اقای بازیگر همتون یک به یک از هم. کثیف ترین،،، همتون بنده پول هستین،، چقدررررر مغروری و بخودت می نازی،،، چرخ روزگار طوری می چرخه که نوبت تو هم می رسه،،،،
چرا بعضیها اینقد ساده گول می خورند...!!!خدا از انسانهای شیادی چون آقای بازیگر نگذره....
بالاخره ماه پشت ابر نماند و رسوا شد .
یه جور کامنت گذاشتین که انگار خودتونم قربانی این فرد هستین
سوء استفاده از احساسات پاک دیگران برای رسیدن به پول روش کاملا غیر انسانی است .
سلبریتی ها هم کلاهبردار هستند. خاک بر سر همتون.
همه رو قضاوت نکن
لطفا قضاوت نکنید.
اگر دو سال بیشتر وقت زندگی نداری چرا به جای آخرت و خدا و گذشت و جبران و نیکی، دنبال دنیایی و نفرت و شلوغ کاری رسانه ای.
مگه هر کی بیمار شد باید از حق و حقوقش بگذره و یه گوشه کز کنه...اگه بیخودی زر نزنی نمیگن لالی احمقِ ابله...
چه گذشتی؟ خجالت بکش .با کلاهبرداری اموالشو بالا کشیده گذشت کنه؟حداقل سنجیده حرف بزنید.فقط یاد گرفتین گذشت گذشت
آدم یک روز هم به عمرش مونده باشه باید حقش رو از ظالم بگیره،امیدوارم همه نوع کرونا نصیبش بشه
خواهر خودت هم بود همینو میگفتی
اگر این بازیگر شرف داشت به این بنده خدا کمک میکرد تا درمان شود انسانیت حکم میکند به این خانم کمک کنیم وقانون پیگیر این مشکل باشد شیطان در هرلباسی و هر شغلی نفوذ میکند
قطعا اگر پارتی بازی نشود و اداره آگاهی و قوه قضاییه به حق پیگیری کنند سره از ناسره معلوم خواهد شد اگر همچین کاری کرده باید تمام و کمال اموال را برگردانده و زندانی شود و مدتی هم محروم از بازیگری فعلا قضاوت نمیشه کرد چوب خدا را عشق است
سینمای کثیف ایران تف بر تو.به تمام کسانی که دکمه پیراهن خود را تا اخر می بندند و خود را خفه می کنند باید شک کرد.چون نشانه دینداری نیست بلکه نشانه جهل حماقت و گول زدن افراد عامی ایت
چه ماجرای عجیبی
من راننده آژانسم تاحالا سه تا از سلبریتی ها و کسانی عشق بازیگری دارن سوار کردم باورتون نمیشه بی ادب تر و پرروتر از اینا خودشونن باورکنید مرام چاقوکشا ازینا بیشتره هرسه تاشونم دنبال پیچوندن کرایه بودن نمیدونم این جماعت چین ولی آین دورو زمونه آدم سالم سمت بازیگری نمیره
ایران و ایرانی جماعت در این کشور ایران همچون آچمزهای متنوع و گویا بی انتها است(؟!) اما چند آچمز دیگر این سرزمین و مردمانش را بگویم : 1- آچمز تنهایی: با حکومت فقه شیعی داوزده امامی(امامیه)، تصور مشید ابتدا با توجه ظرفیت سازی های چند قرن اخیر فقه شیعه امامیه، بتوان مسائلی همچون "مسئله تنهایی" را حل کرد، صیغه/متعه اجتهاد فوق العاده فقه شیعه بود، اساسا متعه یک تسهیل است، البته دشمنان و مخالفان اسلام و شیعه، کل این قضیه متعه/صیغه را رد و آن را همچون اهرمی برای منکوب اسلام-شیعه میکنند، اما انها کاری ندارند که ما با واقعیت حاکمیت و هژمونی جامعه و یا جماعت اسلام-شیعه طرف هستیم که حتی برای مسائل کمتر از این نیز مردم در تنگنا هستند و قادر به حلش نیستند، این اجتهاد شبیه ابتکار صیغه/متعه عملا مسئله ازدواج دائم نامناسب از سر اجبار تنهایی و اما با شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی و حتی نبود یا کمبود شناخت زوج مناسب، یک راه حل موقت است. اما با جو بدی علیه صیغه/متعه ایجاد شده، اجازه برون رفت موقت تنهایان مظلوم و فقیر را فراهم نکرده است، و متاسفانه تبدیل به مفری برای هرزگی فرادستان و ثروتمندان و از طرفی ابتذال خودفروشی زنان اعم محتاج و غیر محتاج شده است! 2- آچمز مهریه: این معضل باز در اجتهاد شبه خلاقانه شیعه امکان حل فراهم شده، اما باز بر اثر حب و بغض ها و بی تدبیری و کوته فکری برخی از خواص و فقها و عوام، تبدیل به یکی از اصلی ترین موانع ازدواج شده است! نه تنها نهادهای حقوقی و مقننه جمهوری اسلامی در حل "انحراف از خیر در قضیه ازدواج" منفعت طلبی مادی نشده، بلکه معضلات افزده است! مثلا: فعالان به اصطلاح حقوق زنان اسلامی (در تقابل با فمنیسم)، قانون تقسیم نصف-نصف اموال مرد در صورت طلاق از طرف مرد کرده اند بدون آنکه مسئله مهریه های با اراقم چند ده سکه تا چند سکه را حل کنند! ظاهرا قانون عادلانه ای است و خودش نوعی افزایش انگیزه مشارکت، چرا حقیقتا ظلمها و اجحاف های زیادی توسط بسیاری مرد در حق اقتصادی مشارکت زنان خانه دار میشود و گاهی آنها بعد از فوت شوهرشان در تنهایی و بیماری قرار میگرند و حتی فرزندان حاضر نمیشوند حق ارث و مهریه بدهند! زن در مقام مادر و مهربانی با فرزندان نااهل ناچار به آخرین سوزاندن شمع وجودش می شود و نمتواند بخاطر بچه ها از مواهب بعد از فوت همسرش استفاده کند، او حتی اختیار مالش را ندارد در عمل، چرا با کارشکنی در تقشیم اموال ارث و ندان حق مهریه که اولی است دارد بر سایر اموال ارثی 5 یا 10 سال آخر عمرش به سوختن و ناکامی طی میشود! آخر سر با تشیع جنازه ای محقرانه تن بیمار و رنجورش به دل خاک ناکامی میگذارند فرزندان نااهل! اما مجلس و قانون گذار ج.ا از ور بام افتاد، در حالی مسئله مهریه سنگین (مثلا صد سکه!، صد سکه از توان اکثریت قریب به اتفاق مردها خارج است پرداخت شود، طبق شرع مرد اگر تعهد دروغ و کذب در مهریه کند، اساسا اشکال در عقد ازدواج است!)، حالا آمده اند این قاون نصف-نصف گذاشته اند، حقیقتا شرایط بد تنهایی و برخی موارد عاشقی و به ندرت توافق طرفین بر سر مسائل این چینی بعضی متقاعد میکند تن به ازدواج بدهند. 3- آچمز عقده های عاطفی و جنسی: با توجه آچمزهای قبلی، نتیجه طبیعی آنها منجر به آچمز عاطفی-جنسی میشود، عقده های سرکوب شده - گاه بیش از بیست سال- موجبات عدم تعادل فکری و روجی به خصوص در نزد مردان مجرد میشود، کم کم انحاط اخلاقی-اجتماعی نیز بر آنها اثر میکند، تربیت نادرست و جو موجود در نهایت باعث بروز زن آزاری میشود، از متلک پرانی تا تجاوزات جنسی، نهایت یک سری آچمزهای است. تا این آچمزها حل نشود، راه حلی حقیقی برای زن آزاری نیست.
بازیگر صدا سیما که هیچ فقط فالور هاشون رو باید اعدام کرد
اصلا نمیشه قضاوت کرد این روزها خبرنگارها خیلی دروغ و حاشیه مینویسند و آبرو افرادو براحتی میبرند هرچی هم بوده قانون داریم و پیگیری میشه به ما چه مربوطه قضاوت کنیم یه خبر پوچ و بی محتوارو. چرا همه زندگی آدمها این روزها رسانه ای میشه بیشترش هم اغراق آمیز و دروغه لطفا قبل از مطمئن شدن از خبری نشر ندهید. آبروی همه دست خبرنگارها به تاراج رفته واقعا متاسفم.
خوب شد ما بازیگر و یا سیاستمدار نشدیم وگرنه هرروز یه فرد یا خبر جدیدی از زندگیمون سبز میشد که خودمون ازش بیخبر بودیم...تمومش کنید خسته شدیم
امسال رو باید سال پرهیز از دروغ و حاشیه رسانه و نظارت بر فضای مجازی نامگذاری میکردند.
کاش روز به روز شاهد اخبار حاشیه ای کمتر و اجرای قوانین عدالتی محکمتر در جامعه باشیم.
مطلب آموزنده ای بود که باعث میشه آدم هیچ وقت به شهرت و اینجورکارهای زشت حتی فکر هم نکنه خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بگردان آمین
تجربه به من نشان داده که هر چقدر هم طرف دعوا مشکوک بزند ، ولی باز یک تنه به قاضی نروم
کاملا حرف و نظر جناب عالی را تایید می کنم ای کاش تمام مردم انقدر عمیق فکر کنن اگر اینطوری باشه دنیا بهشت میشه
اگر شمای بازیگر وکیل متهم نیستین پس چرا فرار میکنی !!!؟؟ اگر این خانم داره شما رو اذیت میکنه برو ازش شکایت کن دیگه . هااااااااا ؟
اولان مگه زنش بوده ویلا را بنامش زده داداشش میگه من سرباز بودم بنام خواهرم ویلا را زده بودم خوب ویلا مال دختره نبوده که بنام این کلاه بردار به ظاهر معروف بزنه دومن چرا بهنام فرار میکنه خلاصه پرونده پیچیده است
نمیشه قضا وت کرد
نمیشه قضاوت کرد هیچ کدوم از طرفین رو
چرا با روحیه اش بازی می کنید و این مطالب را اینجوری نوشتید که دو سال بیشتر وقت نداره،مگه استغفرالله خدایید؟ انشالله که خوب بشه و برگرده خونه و راستش ایکاش یک خورده خانم عسگری عاقلانه فکر می کرد و خونه را بنام این پسره نمی کرد؟ولی من شنیده بودم این پسره پولداره ،پس طبل توخالی بود؟
یه ضرب ل مصلی است می گن تا ناباشدچیزکی مردم نگوید چیزها