فیلم بدخیم؛ ترسناکِ غافلگیرکننده از خالق اره
فیلم بدخیم (Malignant)، جدیدترین فیلم ترسناک ساخته جیمز وان است.
جیمز وان برای طرفدارهای ژانر وحشت، چهرهای آشناست؛ یکی از خالقان فرنچایز «اره» ، «توطئه آمیز» و البته خالق فرنچایز «احضار». اما این فیلم غیر فرنچایزی او یک غافلگیری خوشایند است که داستانی مستقل دارد.
فیلمنامۀ این اثر را آکلا کوپر بر اساس داستانی از وان و اینگرید بیسو (که بهعنوان بازیگر نیز در فیلم حضور دارد) نوشته است. مدیسون (با بازی آنابل والیس) زنی است که در ذهنش تصاویری از قتلهای وحشتناک میبیند و این شکنجۀ روحی زمانی سختتر میشود که او پی میبرد این رویاها، واقعیت دارند…
امیر پریمی در ویجیاتو نوشت: داستانِ فیلم بدخیم بیشتر در مورد سفر است تا مقصد. جیمز وان به عنوان کارگردان و فیلمنامه نویس از نظر روایت هیچ پیچ و خم شگفت انگیزی را به داستان تزریق نمیکند، اما در عوض از بازی با ژانر مورد نظرش نهایت لذت را میبرد. بدون شک بازگشت وان به ژانر وحشت آن چیزی نیست که بیشتر مخاطبان از این فیلمساز انتظار دارند. چرا که او روند و سبک گذشتهاش را به طور کامل کنار گذاشته و به عصر و ژانری بازگشته که در آن تریلرهای مربوط به قاتلان زنجیرهای حرف اول را در ژانر وحشت میزدند. اساساً «بدخیم» از منظر لحن یک کابوس خیالی است که مرز بین ماوراء طبیعی و علمی تخیلی را در بر میگیرد.
منتقدان نظرات متفاوتی روی آن نوشتهاند؛ بعضی ها گفته اند فیلمی متوسط است و بعضی ها آن را یکی از آثار خونین درخشان این ژانر دانستهاند. اما همه روی درگیرکننده بودن قصهی آن توافق دارند.
میگان ناوارو منتقد سینما درباره فیلم نوشت: وان شور و هیجان زیادی به کار میبرد و به همان اندازه طنز و خونریزی وجود دارد. فیلم احمقانه، وحشیانه و یک خوشگذرانی است، یک بازگشت ناقص، اما بسیار سرگرمکننده به دوران وحشت گذشته.
چارلز برامسکو منتقد سینما نوشت: تقریباً در نیمه راه ... فیلمنامه چرخدندههایش را به ثبت دلپذیری از دیوانگی یک بیمووی میچرخاند، اما برای رسیدن به آنجا بیش از دو ساعت زمان لازم است.
آدام گراهام نوشت: وان، افسارگسیخته و با نوعی سرخوشی، انواع ترفندهای تفریحی را در استفاده از دوربین به کار میبرد و به Malignant حس یک چرخ و فلک عظیم میدهد. تا زمانی که فیلم تمام نشده، آماده یک چرخ دیگر خواهید بود.
رسول خرمندی در سرگرمی نوشت: فیلم بدخیم قطعا به پای فیلم احضارِ جیمز وان از بابت انتقال ترس نمیرسد. یعنی فیلم بدخیم برخلاف تریلر تبلیغاتیاش محصولی نبوده که بخواهد جنسِ ترسِ احضار را مجدد در قالب یک فیلم جدید به اسم بدخیم به ما منتقل کند. ایدهی «دوست خیالی» در دنیای چنین فیلمی اصلا و ابدا مساوی با چیزی نیست که در سری فیلمهای کانجورینگ و آنابل تا به حال دیدهایم. فیلم بدخیم سلسله قتلهای خونین و مرگباری را بر بستری از یک معما به نمایش میکشد. این معما چیزی است که هم مدیسون و هم بینندهی فیلم میخواهند هر چه سریعتر آن را حل کنند. از طرفی جیمز وان از شگردهای رایجِ فیلمبرداری در کارگردانی بهره میبرد. به این صورت که در یک موقعیت تنشزا و درست زمانی که عامل وحشت و فرد وحشتزده را جلوی دوربین میبینیم، مدام نمای نقطهنظر بین دو سوژه تغییر میکند. این بگیر و ببندهای سینمایی در حوزهی فیلمبرداری کاری میکند که چشم از صفحهی نمایشگر برنداریم و تا آخرین لحظه با هیجان صحنه را دنبال کنیم.
در کنارِ این موضوع، موسیقی جذابی که پخش میشود را نیز نباید نادیده گرفت. سطح جلوههای ویژه و حقههای سینمایی در فیلم بدخیم بالاتر از چیزی است که در یک فیلم وحشتناک تا به امروز دیدهایم. یعنی آن ایدهای که در فیلم بدخیم توسط جیمز وان به تصویر کشیده شده، به این راحتی در پروژههای دیگر انجامشدنی نیست. ضمن اینکه جلوههای ویژه در فانتزی شدن فضا دخیل نیست، ما را مجاب میکند به باور اینکه در یک دنیای واقعی نظارهگر یک اتفاق ماورا الطبیعه هستیم.فیلم Malignant قصه و داستان به ظاهر سادهای را با آب و تاب زیادی در زیرژانر اسلشر روایت میکند که عاشقان ژانر وحشت و تریلر را راضی نگه میدارد.
در پایان، فیلم بدخیم، یک نقطه عطف در حرفه وان به شما میرود. این فیلم به صورت همزمان نمایانگر پتانسیل عالی در کنار فرصتهای از دست رفته است و بینندگان را در حالی رها میکند که نیازی اضطراری به یک داستان بهتر طراحی شده و پایانی پر هیجان و در اوج دارند.
منبع: برترین ها
47